چرا مسلمانان به اسلام عمل نمیکند؟
برادران عزيز و حضار محترم! همهٔ ما خود را مسلمان ميگوييم و ادّعاي مسلماني داريم، اما بايد كمي فكر كنيم و زندگي خود را بنگريم كه آيا ما واقعاً مسلمانيم؟ آيا در مقابل خداوند و قرآن و سنت پيامبر تسليم هستيم؟ چرا كه مسلمان بودن يعني تسليم شدن در مقابل حكم خدا و رسول خدا. كسي كه خود را مسلمان بگويد و مهار و اختيار خويش را به دست نفس و شيطان بدهد، به دست اجتماع فاسد بدهد، پس در حقيقت او مسلمان نشده گرچه ادعاي مسلماني بكند.
كمي فكر بكنيم، [چرا] با اين همه تبليغات ديني، اين همه علما و روحاني، اين همه مدارس ديني، اين همه گفت و شنيد، باز هم ما اصلاح نميشويم و در مقابل خدا و پيامبر كاملاً تسليم نميشويم.
كي ما اصلاح مي شويم؟
آخر چه چيزي ما را اصلاح ميكند و ما كي اصلاح ميشويم؟ نماز هم ما را اصلاح نميكند با اينكه خداوند متعال فرموده است: «إن الصلاة تنهي عن الفحشاء و المنكر»؛ نماز انسان را از منكرات و بيحيايي باز ميدارد. ولي ميبينيم مسلمان امروزي اهل نماز است، ولي در كنارش از دزدي، دروغ، اخاذي، حقكشي و مردم آزاري دوري نميكند؛ پس اين چه نمازي است كه برخي ميخوانند و هدايت نميشوند.همه ما ادّعاي مسلماني داريم و مملكت ما هم اسلامي است ولي از اسلام و از اخلاق و رفتار اسلامي در بين ما خبري نيست. از اين حرفهاي من ناراحت نشويد، خودتان قضاوت كنيد كه اين همه وعظ و تبليغ كه ما ميشنويم به كدام يك عمل كرديم؟حاجيهاي ما به حج و عمره ميروند به جاي اينكه اصلاح شده و بهتر شوند، خيليها بدتر ميشوند و برميگردند. مردمآزاري ميكنند، مال مردم را ميخورند، بدگويي مسلمانان را ميكنند، به مسلمانان تهمت ميزنند. خلاصه كارهايي ميكنند كه انسان تعجب ميكند چطور يك نفر حاجي، يك نفر مسلمان، روزهدار، ملا و آخوند اين كارها را انجام ميدهد.خدايا خودت ما را اصلاح كن و دلهاي ما را به طرف قرآن و اسلام متوجه بگردان.
امراض روحي ما طوري شده كه عبادات ما هم امراض ما را شفا نميدهند. علتش هم آن است كه ما راه مسلماني را نميدانيم.
دوستان عزيز، مگر مسلماني تنها همين نماز و روزه و حج و زكات است؟
حضرت پيامبر صليالله عليه وسلم ميفرمايد: «المسلم من سلم المسلمون من يده و لسانه»؛ مسلمان كسي است كه مسلمانهاي ديگر از زبان و دست او در امان باشند. آيا همسايهها و همشهريها و خويشاوندان شما، از دست و زبان شما در امان هستند؟ آيا همكاران و همصنفهاي شما كه با شما كار و تجارت ميكنند، از دست شما در امان هستند؟روزي بود كه مسلمانان ديگران را بر خود ترجيح ميدادند؛ مصيبت و مشكل را بر خودشان قبول ميكردند تا ديگران راحت باشند؛ اما امروز ما همه چيز را اعم از مال، دولت، مغازه، زندگي، راحتطلبي و غيره براي خودمان ميخواهيم. اين چه مسلمانياي است؟اگر احياناً من مولوي همه چيز را براي خود بخواهم تا عزت و بزرگي تنها مال من باشد و ديگر علما عزت نداشته باشند، من چه مولويي هستم؟ مسلمان بايد عزت و بزرگي را براي همه بخواهد و دلش براي همه بتپد و به فكر همه مسلمانان باشد. اگر به مسلماني اذيت و آزاري برسد شما فكر كنيد مستقيماً به شما رسيده است. اگر سنگي بر سر كسي بخورد شما فكر كنيد به سر شما خورده است.ولي خيلي از مسلمانان از همه چيز و همه جا بيخبر هستند. همسايههاي شما در حال گرسنگي و بدبختي بسر ميبرند و شما عيش و نوش ميكنيد و از حال همسايه خبر نداريد.مسلماني اين نيست كه شما بنشينيد تا فقير و نيازمند پيش شما بيايند؛ آنها نميتوانند شما را پيدا كنند، اگر خدا به شما مال و ثروت داده، بر شما است كه آنها را پيدا كنيد و به آنها رسيدگي نماييد. مستمندان، مستضعفان، فقرا و بيچارگان را شما بايد پيدا كنيد.امام سجاد رحمهالله شبها نان و غذا و لباس را داخل كيسهاي ميكردند و به دوش ميگرفتند و به خانههاي يتيمها، بيوهها و فقرا تقسيم ميكردند و سر و صورت خود را ميپوشاندند تا كسي ايشان را نشناسد. اين است مسلماني. امروز اگر يكي از حاجيآقاها و تاجرها چند پولي به مسجد، مدرسه و فقيري بدهند، بارها بر سر او منت ميگذارد. در صورتي كه خداوند متعال ميفرمايد: « لاتبطلوا أعمالكم بالمن و الأذي»؛ اعمالتان را با منت گذاشتن و آزار رساندن به مستمندي كه به او چيزي دادهايد باطل نكنيد.اگر شما چند سال پيش هم به كسي كمك كردهايد، بر او منت بگذاريد و پيش اين و آن بگوييد و از خود تعريف كنيد، عمل شما هدر خواهد رفت.اين مال و پول و ثروت را خدا به شما داده، خدا قدرت داشت شما را دربهدر و بيچاره بگرداند تا دست تكدي به سوي ديگران دراز كنيد، اما حالا كه اين نعمت و ثروت را به شما داده، شكرانة اين نعمت آنست كه شما به مستضعفين و فقرا برسيد و نيازهايشان را برطرف كنيد و بر آنها منت نگذاريد.زكات مالتان را به اشخاصي ندهيد كه فردا سفارش شما را جايي بكنند. با اين نيت خيرات و زكاتتان ادا نميشود و اين گول زدن خودتان است. اين حرفهاي تلخ مرا گوش كنيد.پيامبر خدا صليالله عليه وسلم فرمودند: «من أعطي لله و منع لله و أحب لله و أبغض لله فقد استكمل الإيمان»؛ ايمان كسي كامل است كه دوستي، دشمني، بخشش و عدم بخشش او صرفاً به خاطر خدا باشد.دوستياش به اين خاطر نباشد كه پارتي پيدا كند و يا از او استفاده مادي ببرد. دشمنياش نيز به خاطر پول و مال نباشد و يا اينكه مثلاً جواب سلام شما را نداده است. بخشش و عدم بخشش شما هم به خاطر خدا باشد؛ مثلاً ميدانيد فلان شخص غني است يا اگر به او چيزي بدهيد در راه ناجايز خرج ميكند، اين كار را براي رضايت خدا انجام ميدهيد. پس دوستي و دشمني، راه رفتن و نشستن، نگاه كردن و چشم بستن، خرج كردن و دست نگه داشتن و همه چيز شما به خاطر رضاي خدا باشد.هر كاري را كه ميخواهيد انجام دهيد، اين را در نظر بگيريد كه آفرينندهاي داريد كه ناظر بر اعمال شما است. هرگاه شما حكم و دستور خدا و رسول خدا را حفظ كرديد، خدا نيز شما را حفظ ميكند.همين خدايي كه من و شما او را سجده ميكنيم ما را حفظ كرده و هر چه بيشتر به خدا بچسبيم و دستورات او را عمل كنيم ما را حفظ ميكند: «هو يتولي الصالحين»؛ خداوند پشتيبان و محافظ صالحين است.
ما نميتوانيم خودمان را از دست ظالمان و غارتگران و مشركان حفظ كنيم مگر اينكه خدا ما را حفظ و نگهداري كند. و خداوند هم آن موقع ما را حفظ ميكند كه ما دين خدا و اسلام را حفظ كنيم. اين دين در دست ما امانت است. همه نعمتهايي كه در دست ما هستند امانتاند. بايد از آنها نگهداري و در راه صحيح استفاده كنيم.
چه بايد كرد؟
بياييد دل و قلب و وجودتان را به خدا بسپاريد و خدا را راضي كنيد، خدايي كه از دورن من و شما آگاه است. من هر چه خود را پيش شما متقي و پارسا و عالم جلوه بدهم اما خدا از حقيقت من آگاه است. شما هر چه خودتان را عابد و زاهد و درويش و مسلمان و حاجي به مردم جلوه بدهيد، ولي خدا از آنچه در دلتان هست با خبر است: «إن الله يعلم خائنة الأعين و ما تخفي الصدور»؛ خدا چشم خيانتكار و آنچه كه در سينههاي شما پنهان و پوشيده است را ميداند.شما ميتوانيد حقيقت خودتان را از يكديگر پنهان كنيد و سر يكديگر كلاه بگذاريد اما نميتوانيد خدا را گول بزنيد، لذا بايد ظاهر و باطن خود را يكي بكنيد.برادران گرامي! با كساني كه به خاطر اسلام قدم برميدارند همكاري كنيد، تا خدا شما را نصرت و ياري دهد.در تمام مسائل و مصيبتها و مشكلات به خدا پناه ببريد كه تنها خداست كه مشكلات را حل ميكند.اين مصيبتها و امراض روحي و جسمي من و شما از طرف اوست و درمانش هم به دست اوست. درد هم از طرف خداست و درمان هم از طرف خداست.
پس به خود بياييد و به سوي خدا رجوع كنيد تا زندگي ما با عزت و ايمان و سربلندي باشد و خدا از همة ما راضي باشد.