پرتوهایی از دوستی با پیامبر صلی الله علیه وسلم
خداوند متعال می فرماید: «وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً/ و كسي كه از خدا و پيغمبر (با تسليم در برابر فرمان آنان و رضا به حكم ايشان) اطاعت كند، او (در روز رستاخيز به بهشت رود و همراه و) همنشين كساني خواهد بود كه (مقرّبان درگاهند و) خداوند بديشان نعمت (هدايت) داده است (و مشمول الطاف خود نموده است و بزرگواري خويش را بر آنان تمام كرده است. آن مقرّباني كه او همدمشان خواهد بود، عبارتند) از پيغمبران و راستروان (و راستگوياني كه پيغمبران را تصديق كردند و بر راه آنان رفتند) و شهيدان (يعني آنان كه خود را در راه خدا فدا كردند) و شايستگان (يعني ساير بندگاني كه درون و بيرونشان به زيور طاعت و عبادت آراسته شد)، و آنان چه اندازه دوستان خوبي هستند!» [نساء: 69]
امام بغوی رحمه الله در تفسیر خویش پیرامون این آیه می نویسد: «این آیه درباره ثوبان مولی پیامبر صلی الله علیه وسلم فرود آمد. او رضی الله عنه به پیامبر صلی الله علیه وسلم بسیار محبت می ورزید و شیفته ی جناب شان بود، طوری که نمی توانست لحظه ای از دیدارِ پیامبر صلی الله علیه وسلم دل بکَند. روزی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد در حالی که چهره اش طوری دگرگون شده بود که آثارِ غم و اندوه از سیمایش دانسته می شد.
پیامبر صلی الله علیه وسلم به او فرمود: «چه چیزی رنگ چهره ات را دگرگون ساخته است؟» ثوبان رضی الله عنه گفت: ای پیامبرِ خدا، من نه مریض ام و نه هم از دردی شکایت دارم؛ اما، هرگاه نگاه از رخِ زیبای تان بر می دارم، به ترس و وحشت می افتم تا هنگامی که دوباره به دیدارِ مبارکِ تان نایل آیم. لحظه ای در اندیشه ی آخرت و روز بازپسین شدم و ترسیدم که شاید دیگر چشمانم به دیدارِتان روشن نشود؛ زیرا شما همراه با پیامبران و پیام آوران الهی به مقام و جایگاه بلندی نایل خواهید آمد، و من اگر به بهشت الهی هم در آیم، جایگاهم بس پایین و مقامم بسا پست تر از منزلت تان است و اگر به بهشت در نیایم که هرگز شما را نخواهم دید. در همین رابطه بود که این آیه ی مبارکه نازل شد.»
نمونه هایی از محبت ورزان
• عبدالله بن زید رضی الله عنه در باغش مشغول کار بود که فرزندش نزدش آمده و خبرِ رحلتِ جانگداز پیامبر صلی الله علیه وسلم را برایش اعلام داشت، عبدالله گفت: بارالها! بینایی چشمانم را از من بگیر تا چشمم بعد از محبوبِ من پیامبر صلی الله علیه وسلم به دیدارِ کسی دیگر نیفتد. خداوند متعال دعایش را استجابت و نور چشمش را برد.
• بلال مؤذن پیامبر صلی الله علیه وسلم از آغاز دورانِ ایمان داریش بر محبت و دوستی پیامبر صلی الله علیه وسلم رشد نمود. هنگامی که مرگ به سراغ حالش آمد، از بعضی افرادِ خانواده اش شنید که داد می کشیدند و می گفتند: ای وای بر ما!!! بلال رضی الله عنه هنگامی که این آواز را شنید، چشمانش را باز نموده و در حالی که تبسم بر لب داشت، گفت: خوشا و شگفتا به حال من، فردا پیامبر صلی الله علیه وسلم و یارانش را ملاقات خواهم نمود!!!
• عبدالله بن زبیر رضی الله عنه هرگاه یادی از پیامبر صلی الله علیه وسلم نزدش می شد، آنقدر گریه می نمود تا در چشمانش اشکی نمی ماند.
• زنی انصاری که نمونه ی راستین این باب است، پدر، برادر و شوهرش روز جنگ احد، در رکاب پیامبر صلی الله علیه وسلم به شهادت رسیدند. هنگامی که این خبر به او رسید، پرسید: پیامبر صلی الله علیه وسلم در چه حالی است؟ برایش گفتند: الحمد لله آن طور که شما دوست می دارید، آن حضرت صلی الله علیه وسلم در خیر و عافیت به سر می برد. زنِ انصاری گفت: پیامبر را نشانم دهید تا ایشان را ببینم. سپس بعد از اینکه چشمش به دیدار پیامبر صلی الله علیه وسلم مشرف شد، خطاب به پیامبر صلی الله علیه وسلم گفت: «با وجود عافيت براي تو ای پیامبرِ خدا، هر مصيبتي سهل و آسان است»
• عمرو بن عاص رضی الله عنه روزی در خلال سخن با دیگران گفت: هیچ کس از پیامبر صلی الله علیه وسلم نزد من محبوبتر و در چشمانم از ایشان بزرگوارتر نبود. بخاطرِ احترام و گرامی داشتِ شان هرگز نتوانستم که با چشم پُر به ایشان نگاه کنم، و اگر از اوصاف، خوی و خصایلِ شان پرسیده می شدم، زبان به توصیف شان گشوده نمی توانستم؛ زیرا چشمم هیچگاه از دیدارِ شان، پر نشد.
• عروه بن مسعود زمانی که قریش او را جهتِ انعقادِ صلح حدیبیه، نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم به وساطت فرستاده بودند، او تعظیم و بزرگداشت صحابه نسبت به پیامبر را با چشم دید که چطور هنگام وضو گرفتنش بر آب وضوی او می شتافتند و نزدیک بود که بر سر آن با هم بجنگند، و هیچ آب دهان و بینی ای نمی افشاند مگر اینکه قبل از فرود آمدن بر زمین، بر دست یکی از یارانش فرود می آمد که آن را به روی و وجود خویش می مالید و یا هم از وجود مبارک شان مویی به سوی زمین فرود نمی آمد مگر اینکه جهت اخذ آن، می شتافتند. و هرگاه به کاری دستور شان می داد، به انجام آن شتاب می ورزیدند و هرگاه لب به سخن می گشود، صدای شان را پایین می آوردند و جهت تعظیم و احترام، با نگاه تیز به سوی شان نمی نگریستند.
• عبدالله بن مسعود رضی الله هرگاه حدیث روایت می نمود و می گفت پیامبر صلی الله علیه وسلم چنین فرموده است، سختی و فشار بر او فرود می آمد و عرق از رخسارش سرازیر می شد.
دوستی و محبت با یاران پیامبر صلی الله علیه وسلم
• محبت و دوستیِ پیامبر صلی الله علیه وسلم، محبت و دوستی یارانش را می طلبد. عبدالله بن مبارک می گوید: دو خوی و خصلت است که در هر کس باشد، نجات خواهد یافت؛ یکی صدق و راستی و دیگری دوستی و محبت ورزیدن به یارانِ پیامبر صلی الله علیه وسلم است.
• ایوب سختیانی رحمه الله می گوید: هر کس ابوبکر صدیق رضی الله عنه را دوست بدارد، گویا دین را بر پا داشته است و هر کس با عمر رضی الله عنه محبت ورزد، در واقع راه راست و درست را نمایان ساخته است. و هر کس با عثمان رضی الله دوستی نماید، گویا از نورِ الهی بهره ور گردیده است و محبت به علی رضی الله عنه به مثابه ی چنگ آویختن به ریسمان محکم الهی است. هر کس یاران پیامبر صلی الله علیه وسلم را به نیکویی بستاید، از نفاق رهایی یافته است و هر کس در چنین محبتی کاستی بنماید، او بدعت گذاری است که در پیِ مخالفت با سنت و سلف صالح امت است. و من می ترسم که هیچ عمل و کرداری از او به آسمان بلند برده نشود، تا هنگامی که همه ی شان را دوست بدارد و به همه محبت ورزد و دارای قلب سلیم باشد.
دوستی و محبت با پیامبر صلی الله علیه وسلم
دوستی و محبت به پیامبر صلی الله علیه وسلم، منزلتی است که مسابقه دهندگان بايد براي به دست آوردنِ اين مقام، با همديگر مسابقه بدهند و بر يكديگر پيشي بگيرند. و عمل کنندگان می بایست به سوی آن قیام نمایند و دوستان بر آن به کاوش بپردازند. و عبادت کنندگان در نسیم شبانگاهی آن در آیند. به حقیقت همین محبت ورزی است که باعث قوت دل، توشه ی روح و روشنی چشم می شود.
محبت، دوستی، تأسی و پیروی از پیامبر صلی الله علیه وسلم، زندگی ای است که هر کس از آن محروم و بی بهره شد، او از زمره ی مردگان به شمار می آید. و نوری است که هر کس آن را از دست داد، در دریای تاریکی ها پای گیر خواهد شد. دل ها زنده نخواهد تا آنگاه که از محبت خداوند متعال و دوستی و اقتدا به پیامبر والامقامش صلی الله علیه وسلم، لبریز و سرشار نباشد.
دوستداران او صلی الله علیه وسلم، چشمان شان به محبوب شان روشن می شود و جان و روان شان به سوی او، آرام ودل های شان با او، آرامشِ خاطر می یابند. با نزدیکی به او أنس می گیرند و با محبتش برخورداری نعمت را احساس می نمایند. و همینان بودند که عزتمندانِ دنیا و سردارانِ آخرت گردیده و طعم سعادت و خوشبختی را می چشند و بر عکس، کسانی که از این راه روی گردانیده، از آن دور و بدان پشت نمودند، زندگی شان سرتاسر از غم و اندوه و درد و حسرت خواهد بود.
علامه ابن قیم رحمه الله در زادالمعاد می نویسد: «مقصود این است که انسان به تناسبِ متابعت از پیامبر صلی الله علیه وسلم عزت و سرفرازی و نصرتِ الهی را کمایی می نماید؛ چنانچه با پیروی و دنبال نمودن از او، هدایت و فلاح و رستگاری را به دست خواهد آورد. خداوند متعال سعادت و خوشبختی دو دنیا را در گروِ پیروی و اقتدا به او صلی الله علیه وسلم قرار داده و شقاوت و بدبختی را نیز در مخالفت و سر باز زنی از او صلی الله علیه وسلم مقدر گردانیده است ؛ لذا، ره پیمایانش با امنیت و فلاح و رستگاری و عزت و لذت و دوستی و خوش معیشتی در دنیا و آخرت، به سر منزلِ مقصود می رسند و سر باز زنانش را خواری و ذلت و زبونی و ترس و گمراهی و بدبختی، در دنیا و آخرت گریبانگیر است.»
هر کس در پیِ خیر و خوبی برای خویشتنِ خویش است و نجات و سعادتِ خود را می خواهد، بر اوست تا رهنمایی ها، زندگی و سیرت پیامبر صلی الله علیه وسلم را بداند تا او را از زندگی جاهلی نجات داده و در شمارِ پیروان دانایش در آورد. مردمان درین زمینه گروهی به مقدارِ اندک از آن برخوردار اند و عده ای در فراوانی قرار دارند و توده ای هم از این فضیلت، محروم اند. فضل و عطاء در دست خدا است، و آن را به هر كس كه بخواهد مرحمت مي كند، و خداوند داراي فضل و عطاء فراوان و بزرگ است.
و در فرجام سخن از الله متعال خواستاریم تا ما را از زمره ی مخلصین پیامبرمان گردانیده و ما را بر حوض عنبرینش قرار دهد و با او صلی الله علیه وسلم، محشور مان نماید!
نویسنده: عبدالله بن محمد الطیار
برگردان: عبدالرحمن عزام