همكاري در فعاليتهاي ديني
…وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ… (المائدة2)
دين مبين اسلام با احتوا نمودن مفاهيم ارزشمند، از بدو ظهور تا به حال صلاحيت و درخشندهگی خود را به حيث بهترين و كارآمدترين مكتب حفظ نموده است؛ يكی از سازندهترين موضوعات اسلام مفهوم تعاون و همكاری است كه به معنای واقعی كلمه در اين دين مورد توجه و عنايت قرار گرفته است.
انسان فطرتاً موجودی است ضعيف و نيازمند؛ اين دو ويژهگی او را مجبور میكند كه با ديگران رابطه برقرار كرده، نيازهای خود را برآورده سازد و ضعف ذاتی خود را از قرار گرفتن در كنار ديگران بر طرف كند؛ مهمترين پرسشهای كه در زمينه همكاری ذهن انسانهای عاقل را به خود مشغول دارد به صورت ذيل خلاصه میشود:
اول: چه اشخاصی و با كدام ويژهگیها می توانند آرزوهای او را بر آورده سازند تا با آنها همكاری كرده معاونت آنها را برای خود جلب كند؟
دوم: در پروسه همكاری چه امتيازاتی را به دست خواهد آورد؟
سوم: از كدام امتيازات بايد به نفع ديگران دست بردار شود؟
چهارم: چون همكاری عمليه داد و ستد است آيا در نتيجه خسارهيی كه متوجه او میشود بيش از نفعی كه به دست میآورد نيست؟
هر چند ممكن است دامنه چنين پرسشها را گسترش داد ولی برای فهم مطلب پاسخ به همين چهار مورد كفايت میكند.
1- افرادی را كه انسان انتظار دارد از قرار گرفتن دركنار شان به آرزوهای خود برسد، هر يك خواستههای دارند كه ممكن است با خواستههای او متفاوت و احياناً متناقض باشد، بنابراين گزينش ياران متفاهم و همعقيده مهمترين راز موفقيت انسان خواهد بود.
2- بايد در گزينش امتيازات پای خود را از دائره واقعيتها فراتر نگذارد، چون در غير آن هرچه سريع پيش رود آخر كار شكست خواهد خورد.
3- امتيازاتی را كه در نتيجه همكاری و تعاون عايد حال جانبين میشود به دقت دستهبندی كرده سعی نمايد از امتيازات خورد و كوچك به خاطر به دست آوردن امتيازات بزرگتر صرف نظر كند.
4- در جريان همكاری بايد هميشه دستآوردهای خود را ارزيابی كند و اگر متوجه شد كه نفعاش بيشتر است ادامه دهد و الا دست نگهدارد.
خداوند متعال در دومين آيه سوره مائده، در دو جمله كوتاه لب و لباب موضوع را پيش روی مسلمانان گذاشته است تا انسان مسلمان وقتی میخواهد با ديگران همكاری كند در روشنی كامل قرار داشته، نه در آغاز كار متردد شود و نه در انجام آن پشيمان گردد.
…وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ… (المائدة2)
(و در نيكوكارى و پرهيزگارى با يكديگر همكارى كنيد و در گناه و تعدى دستيار هم نشويد)
در اين جملات مبارك الله متعال بسيار دقيق و زيبا سولات فوق را پاسخ گفته و دغدغههای مطروحه در اين عرصه را از ميان برداشته است، به اين شرح:
اول: در نخستين جمله، خداوند متعال فرموده است كه در كارهای خوب و نيك همكاری كنيد، افراد را مشخص نكرده است، نگفته كه با خويشاوندان خود همكاری كنيد، دستور نداده كه با دوستان صميمی، اعضای گروه و حزب خود همكاری داشته باشيد، حتا نگفته است كه با مسلمانان همكاری نماييد. در جمله دوم، از همكاری و تعاون در گناه و تعدی منع كرده نه از تعاون با افراد مشخص، حتا از تعاون با كافر و فاسق منع ننموده است چون ممكن است كافر هم كار خوبی انجام دهد آنگاه شما مكلفايد تا با او همكاری كنيد. اين مسأله پيام بسيار ارزشمندی دارد كه بايد از ديد مسلمانان به خصوص اهل دعوت پنهان نماند؛ وقتی مسلمان از روزنه اين پيام الله به مسأله همكاری نگاه كند، در گزينش افرادی كه قرار است با آنها همكاری نمايد دچار تردد و دودلی نمیشود، چون تصميم گرفته در كارهای نيك همكاری كند، بناءً كسانی را انتخاب ميكند كه كار نيك انجام میدهند، به اين هم اكتفا نكرده با دوستان خود پيمان میبنند كه فقط در كارهای خوب همكار شان بوده، و اگر كار بدی انجام دادند هيچ نوع تعهدی به همكاری ندارد. اين موضوع در صدر اسلام به خوبی رعايت میشد، ابوبکر صديق بعد از عهدهدار شدن خلافت گفت: «ای مردم! شما مرا پيشوای خود نمودهايد، در حالی که بهتر از شما نيستم! اگر خوب عمل کردم مرا ياری دهيد! واگر بد عمل نمودم، مرا بر سر راه بياوريد! صداقت امانت است و دروغ خيانت…»
بنابراين در نزد مسلمان دغدغه انتخاب همكار خوب به دغدغه كار خوب بدل میشود و چون كار خوب مشخص است مسلمان در اين زمينه سردرگم نمی ماند؛ خداوند متعال در جای ديگري از كتاب خود به ما دستور داده تا با راستان باشيم:
يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ (التوبة119)
در اين جا هم فرمان میدهد كه هر كس در قول و عمل خود راست بود با او همكاری كنيد، مسلماً مفهوم اين سخن اين خواهد بود كه شما مكلف به همكاری و تعاون با گفتار و كردار خوب می باشيد نه با احمد و محمود…
دوم: مسأله دومی كه در قضيه همكاری عرض اندام میكند، واقعگرايی در گزينش امتيازات است، انسان از هر پديده و هر عمل انتظاراتی دارد و بايد داشته باشد؛ گاهی انتظار انسان از پديدهها و كارها غير واقعی و غيرمنطقی است، مثلاً كسی كه به ديگران احترام نمی گذارد، اگر از آنها انتظار تكريم را داشته باشد، در واقع خواهان امتيازی بی جا شده است و ممكن نيست آن را به دست آورد. سوال اصلی از اينجا پيدا میشود كه چه گونه ممكن است انسان با فطرتی كه الله او را آفريده و قضيه زيادهطلبی كه در نهاد او خلق شده، در اخذ امتيازات محدود دنيوی واقعگرايی را از دست ندهد؟!
در آيه فوق الله متعال با مطرح كردن (نيكی و تقوا) به حيث محور همكاری، ذهن انسان مؤمن را به امتيازاتی معطوف ساخته كه دائره آن فراتر از دنيا و مافيها است، شما وقتی با كسی در نيكی و تقوا همكاری داريد هر چه بيشتر به همكاران تان امتياز بدهيد سهم شما نيز افزايش میيابد و چيزی از دستتان نمیرود. بنده مؤمن به اين باور است كه وقتی به كسی در كار نيك كمك می كند و لو اين كه از طرف رفيقش معامله بالمثل نشود، او به حق خود رسيده است و پاداش واقعی خود را به دست آورده است، چون مؤمن از كار نيكی كه انجام میدهد و يا همكاريی كه در كارهای خوب دارد هدفی جز رضای الله نداشته و با نيت نيك خود را مستحق پاداش گردانيده است، حال اگر طرف مقابل از ابراز همكاری در دين منظوری دنيوی و هدفی ناچيز داشت، خود را متضرر ساخته است و در هيچ صورت از پاداش مؤمن مخلص چيزی كاسته نمیگردد. انبياء –عليهم السلام- وقتی مردم را در انتخاب راه درست معاونت میكردند و به خاطر رساندن مردم به فلاح و رستگاری حقيقی رنج و زحمت متقبل میشدند، شعار شان اين بود كه ما در مقابل زحمات خود از شما انتظار هيچ نوع پاداشی را نداريم. خداوند متعال در سوره شعرا از زبان چند پيامبر نقل میكند كه به امت خود می گفتند:
وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِي إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ (الشعراء145)
(بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمىكنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست)
همچنين در سوره انسان در مورد بندهگان نيك سرشت خود می فرمايد:
وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا (الإنسان9)
(و به [پاس] دوستى [خدا] بينوا و يتيم و اسير را خوراك مىدادند. ما براى خشنودى خداست كه به شما مىخورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم)
سوم: خداوند متعال پاداش (نيكي و تقوا) را به چيزی بسته نموده است كه انسان میتواند بدون تجاوز به حق ديگران بالاترين امتياز را از كار خود به دست آورد، چون عمل در ميزان اسلام زمانی نيك است كه نيت و قصد قلبی انجام دهنده آن خالص باشد، و هر اندازه نيت سالمتر و بهتر باشد به همان پيمانه امتيازی كه حاصل فاعلش میشود بزرگتر است به همين دليل انسان مؤمن وقتی بخواهد از همكاری خود بزرگترين امتياز را به دست آورد، بايد نيت و قصد خود را بهتر كند، نه اين كه چيزی را از دست ديگران بيرون آورد. انس میگويد پيامبر در يكی از غزوات فرمود:
إِنَّ أَقْوَامًا بِالْمَدِينَةِ خَلْفَنَا، مَا سَلَكْنَا شِعْبًا وَلاَ وَادِيًا إِلاَّ وَهُمْ مَعَنَا فِيهِ، حَبَسَهُمُ الْعُذْرُ بخاري
(هر آئينه مردمی در مدينه هستند، كه ما هيچ دره و وادی را نپيموديم مگر آنها [در ثواب آن] با ما شريك بودند، چون عذر مانعی شد تا با ما در اين غزوه همراهی كنند)
اين پاداش بزرگ كه گويا در ركاب پيامبر خدا به جهاد رفته بودند فقط به خاطر نيت نصيب بازماندهگان از سفر شده بود.
چهارم: آيه مباركه فرموده است كه در (كار نيك) همكاری كنيد. در آغاز همكاری بايد دقت لازم را به خرچ دهيد تا مطمئن شويد كه اين كار پسنديده است، و ضمناً انگيزهيی كه شما را به انجام كار وامیدارد جز (تقوا) چيزی نباشد؛ در صورتی كه مؤمن بعد از تلاش لازم كار را خوب و منفعتآور تشخيص داد و نيت خود را درست نمود، و بعد از مدتی متوجه شد كه در تصميمگيری و اقدام به كار اشتباه نموده است، دروازه برگشت به رويش كاملاً باز است، چون میداند كه تلاش او بینتيجه نبوده است، حالا اگر ثمری ظاهری در دنيا نداشته از پاداش اخروی بی بهره نگرديده است. رسول الله در اين مورد میفرمايد:
إِذَا حَكَمَ الْحَاكِمُ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَصَابَ فَلَهُ أَجْرَانِ، وَإِذَا حَكَمَ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَخْطَأَ فَلَهُ أَجْرٌ بخاري
(وقتی حاكمی قضاوت كند و تلاش كند كه در قضاوت خود از حق نگذرد، و قضاوتش درست باشد، مستحق دو پاداش میشود؛ و اگر بعد از تلاش و كوشش لازم قضاوت كرد و به خطا رفت، مستحق يك پاداش میگردد)
بنابراين براي مؤمن مخلص برگشت از راه خطا دردآور نيست.
بعد از بيان مطالب فوق اولاً نتايج و ثمرات فريضه تعاون و همكاری در كارهای نيك را مورد بررسی قرار می دهيم، سپس به اهميت آن در زندهگی مسلمانان میپردازيم و در آخر علل و اسباب عدم همكاری مسلمانان را بررسی میكنيم.
الف) ثمرات تعاون و همكاري مسلمانان (در نيكي و تقوا)
همكاری مسلمانان در كار دينی علاوه بر اداء فريضهيی كه بر دوششان هست ثمراتی دارد كه مؤمن در دنيا و آخرت از آن بهرهمند میشود:
1- جلوگيری از فتنه و فساد در زمين
خداوند متعال در آيه 73 سوره انفال میفرمايد:
وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ
(و كسانى كه كفر ورزيدند ياران يكديگرند اگر شما چنين [يكديگر را ياری] نكنيد در زمين فتنه و فسادى بزرگ پديد خواهد آمد)
مطالعه تاريخ بشر به خوبی از اين حقيقت پرده برمیدارد كه اهل كفار در دنيا هدفی جز رسيدن به متاع محدود دنيا ندارند و چون به تجربه ثابت شده است كه هيچ انسانی نمیتواند بدون كمك و همكاری ديگران متاع مورد نياز خود را به دست آورد و يا به آرزوهای خود برسد، بناءً همه سعی ميكنند معاونت ديگران را جلب كنند و از استعداد، مهارت و تخصص ديگران در برآوردن آرمانهای خود استفاده نمايند، مسلماً اهل كفر كه هدف نهايی شان رسيدن به مال دنيا و زيادهطلبی در جهان حاضر است تلاش میكنند كه هيچ گونه فرصتی را در اين زمينه از دست ندهند و تمام موانع را از سر راهشان بردارند؛ دشمنی كفر با اسلام زمانی بالا می گيرد كه مال و ثروت دنيا به دست مسلمانان قرار داشته باشد، و چون مسلمان اگر به دين خود پایبند باشد به هيچ صورت اجازه نمی دهد ديگران حق او را غصب كنند و حتا اگر مسلمان واقعی قدرت داشته باشد، اجازه نمی دهد كسی به حق كافری تجاوز كند، اينجا است كه اسلام و عقيده مسلمان بزرگترين چالش كفار میشود و هيچ كافری از اين امر مستثنا نيست، به همين سبب كفار برای كوبيدن مسلمانان و دوركردن شان از صحنه قدرت متحد میشوند، و وقتی كافران بر سرنوشت انسانها مسلط شدند، چون هدف همه دنيا است و مال دنيا محدود است، انحصارطلبی باعث درگيری می شود و زندهگی همه را فاسد ميكند، اين چيزی است كه ما عملاً شب و روز آن را می بينيم و می شنويم، چنگهای جهانی اول و دوم انگيزهيی جز زيادهطلبی قدرتهای بزرگ نداشت و فساد و تباهی كه امروز مردم افغانستان، عراق، فلسطين، سودان و… را رنج میدهد چيزی جز نتيجه دنيا طلبي و انحصارگرايی كفر جهانی نيست. يگانه راه جلوگيری از اين فتنه و فساد، اتحاد، اتفاق و همكاری مسلمانان در (نيكی و تقوا) است، اگر مسلمانان با هم همكاری نكنند و يا محور همكاری شان چيزی جز (نيكی و تقوا) مثلاً زبان، قوم، ملت و… باشد، بشريت راه نجاتی از اين فتنه و فساد ندارد.
…وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتْ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ (البقرة251)
(و اگر خداوند برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمىكرد قطعا زمين تباه مىگرديد ولى خداوند نسبت به جهانيان تفضل دارد)
2- حفظ جان مال و آبروی مسلمان
چنان كه گفتيم، هدف نهايی كفار در دنيا زيادهطلبی است، و بزرگترين مانع در سر راه اين مأمول اسلام است، بنابراين اگر مسلمانان با هم همكاری نداشته باشند، هيچ مسلمانی به تنهايی قادر نيست، جان، مال و آبروی خود را از شر كافران در امان بدارد چنان كه مثالهای زياد اين موضوع را در زمان تجاوز شوروی به كشور خود مشاهده نموديم، و در ديگر نقاط مسلمان نشين جهان مانند، بوسنی، فلسطين، عراق و… ميبينيم كه وقتی اهل كفر بر نقطهيی از جهان اسلام مسلط میشوند فرقی ميان مسلمان مبارز و غير مبارز نمیگذارند؛ شواهد اين مسأله بارها در تاريخ بشر تكرار شده است، زمانی كه صليبیها بر مناطق مسلماننشين تسلط می يافتند همه مسلمانان اعم از زن و مرد و افراد عادی و مبارز همه و همه را از دَمِ تيغ می گذرانيدند، اموال شان را به غارت میبردند و به ناموس مسلمانان تجاوز میكردند و قائل به هيچ نوع استثنايی نمیشدند.
3- حفظ دين مسلمان
يكی ديگر از نتايج همكاری حفظ دين مسلمان است، پيامبر فرمود:
عَلَيْكُمْ بِالْجَمَاعَةِ وَإِيَّاكُمْ وَالْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّيْطَانَ مَعَ الْوَاحِدِ وَهُوَ مِنَ الاِثْنَيْنِ أَبْعَدُ مَنْ أَرَادَ بُحْبُوحَةَ الْجَنَّةِ فَلْيَلْزَمِ الْجَمَاعَةَ ترمذي
(بر شما لازم است تا هميشه با جماعت مسلمانان باشيد و از پراكندهگی بپرهيزيد زيرا شيطان با انسان تكرو بوده و هنگامی كه دو نفر شدند از آنان فاصله میگيرد؛ كسی كه میخواهد در وسط جنت جای داشته باشد بايد از جماعت كنارهگيری نكند)
تكروی، تنها فكر كردن و تنها تصميمگرفتن، زمينهء نفوذ و وسوسهء شيطان را مساعد میكند، و انسان خودمحور به حكم اين كه انسان است و از اشتباه و خطا معصوم نيست، ممكن است مرتب اشتباه كرده بار گناهان خود را سنگين كند و بالآخره بعيد نيست كه تا مرز كفر پيش رود؛ اما كسی كه با نيكوكاران همكاری و معاونت دارد اگر دچار اشتباه و خطايی گرديد، ديگران او را متوجه می سازند و غالباً از اشتباه خود برمیگردد، و عرصه را برای ارتكاب گناه بعدی تنگ میيابد.
4- پاداش اخروی
بزرگترين نتيجه و برترين ثمرهء تعاون و همكاری در (نيكی و تقوا) پاداشی است كه در زندهگی ابدی نصيب مؤمن می شود، زيرا موفقيت واقعی انسان، كاميابی آخرت است.
كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنْ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ (آل عمران185)
(هر جاندارى چشندهء [طعم] مرگ است و همانا روز رستاخيز پاداشهای تان به طور كامل به شما داده مىشود پس هر كه را از آتش به دور دارند و در بهشت درآورند قطعاً كامياب شده است و زندهگى دنيا جز مايهء فريب نيست)
رسول الله در حديثی كه امام بخاری آن را روايت میكند ضمن حكايت چند گروه از مردم كه روز قيامت در سايهء پروردگار قرار میگيرند فرمود:
…وَرَجُلاَنِ تَحَابَّا فِى اللَّهِ اجْتَمَعَا عَلَيْهِ وَتَفَرَّقَا عَلَيْهِ…
(دو نفری كه به خاطر خدا يكديگر را دوست دارند، به خاطر الله با هم يكجا میشوند و به خاطر خدا از هم جدا میگردند) يعنی با هم يكجا می گردند، برنامهريزی میكنند كه چه گونه حقوق الله را ادا كنند و چه سان رضای او را به دست آورند؟ به نتيجه می رسند، سپس جهت عملی كردن برنامهء خود متفرق شده هر يك دنبال وظيفه و مسؤوليت خود می رود.
ب) اهميت تعاون و همكاري در زندهگي مسلمانان
اهميت و ارزش تعاون و همكاری در (كار نيك و پرهيزگاری) زمانی دانسته میشود كه زندهگی انسان به حيث اشرف مخلوقات خداوند مورد بررسی قرار گيرد، چون اگر به حيات انسان از نقطهنظر شخص كافر ديده شود، آنگاه نه به كار نيك معنا و مفهومی باقی میماند و نه تقوا و پرهيزگاری اثری مطلوب به جا ميگذارد، كار نيك از ديدگاه كافر همان است كه مشتی پول و يا مقام و منصبی را نتيجه دهد؛ از نظر كافر برتری انسان بر سائر مخلوقات نه به خاطر كرامتی است كه الله به او بخشيده، بلكه به خاطر استعدادی است كه به وسيلهء آن میتواند از حيوانات بهرهكشی كند و ديگر مخلوقات را به خدمت گيرد؛ حالا همين انسان وقتی میبيند استعداد اين را نيز دارد كه از انسانی ديگر به نفع شخصی خود استفاده كند، همانند حيوان و سائر مخلوقات با او برخورد كرده و هيچ نوع كرامتی را برايش قائل نمی شود، آيا در فلسطين خون يك اسرائيلی بهايی به اندازه يك مسلمان فلسطينی دارد؟… مسلماً جواب نه خواهد بود… چرا چنين است؟! چون انسانی كه برای خالق خود خدايی را قائل نباشد هرگز برای انسان كرامتی را قائل نخواهد بود. به همين خاطر اگر فرد اسرائيلی مسلمان شد -كه طبعاً آن وقت دلش به حال مردم اسرائيل بيشتر خواهد سوخت- ارزش خود را از دست می دهد و يگانه جرمش اين است كه نمیتواند همكيشان سابقش را در مقاصد دنيايی كمك كند.
بنابراين وقتی ما از تعاون و همكاری در ميزان اسلام صحبت می كنيم، منظور ما در نظرداشت اين مفهوم ضمن منظومهء اعتقاد به الله از دريچه قرآن و حديث است؛ هنگامی كه از اين ناحيه به قضيه نگاه میكنيم به اهميت همكاری در كار نيك و تقوا پی می بريم و سنگينی بار مسؤوليت خود را میدانيم، ما با تعاون و همكاری با ديگران تلاش می كنيم تا اولاً خود، ثانياً مسلمانان جهان و ثالثاً بشريت را به مسير زندهگی شايسته و در خور انسان رهنمون شويم؛ ما با اين كار خود قصد داريم انسان را متوجه سازيم تا ارزش واقعی و جايگاه شايسته خود را در جهان بداند؛ ما دست به دست هم می دهيم تا نهضتی را تشكيل دهيم كه با خلوص نيت بساط ظلم، بی عدالتی فساد و خون ريزی و بهرهكشی انسان از انسان را از روی زمين برچيند؛ و اگر اين كار را نكنيم فردای قيامت دست، طفل بیگناهی كه در فلسطين كشته میشود و دست خواهر پاك طينتی كه در افغانستان، عراق و… به عفتش تجاوز می شود و حتا دست كافران ناآگاهی كه در سراسر كيتی آماج توطئههای قلدران قرار می گيرند به دامن ما خواهد بود و آن وقت هيچ بهانه و دستاويزی نخواهيم داشت.
وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا (النساء75)
(و چرا شما در راه خدا [و در راه نجات] مردان و زنان و كودكان مستضعف نمىجنگيد همانان كه مىگويند پروردگارا ما را از اين شهرى كه مردمش ستمپيشهاند بيرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما)
ج) موانع همكاري مسلمانان در كار خير
علل ضعف تعاون و همكاری در ميدان عمل اسلامی را میتوان در موارد زير خلاصه كرد:
1- ناآگاهی از دين و يا برداشت سطحی جزئی از تعاليم اسلامی
اكثر مسلمانان از دين برداشتی سطحی و يا جزئی دارند، بعضی گمان شان اين است كه هر كس نمازهای پنجگانه را اداء كرده، روزهء ماه رمضان را بگيريد و در صورت توانايی حج خانهء خدا را به جا آورد، بهترين مسلمان است و مسؤوليت خود را به صورت درست و كامل اداء نموده است، عدهيی نيز دين را در دائرهء تنگ خلاصه نموده، همكاری با كسانی را كه در همان دائره و محدوده قرار داشته باشد وجيبهء خود میدانند و اگر مسلمانی بيرون از آن محدوده قرار داشت و لو تمام كارهای او از نظر شرع خوب و پسنديده باشد با او همكاری نمیكنند.
2- تعصبات مذهبی، قومی، ملی، زبانی، حزبی و…
تعصبات مختلف گروهی از مسلمانان را به اندازهيی مُسَخَّر نموده كه فقط از دريچهء تنگ و تاريك قوم، نژاد، زبان، حزب و… به قضايا نگاه میكنند و حاضر نيستند با كسی جز اهل زبان، منطقه، حزب و… خود همكاری نمايند.
3- تعامل سليقهای با دين
برخی از مسلمانان نيز مفهوم تعاون و همكاری در (بر و تقوا) را به فراموشی سپرده، حاضر نيستند با كسی كه سليقهء شان با او يكی نيست همكاری كنند و لو آن شخص از نظر تقوا و ديانت به مدارج عالي قرار داشته و كارهای او از ديدگاه دين نيكو باشد.
4- تنبلی و كسالت
تعداد هم كنج عافيت را ترجيح داده نميخواهند خود را با مشكلات همكاری با ديگران درگير كنند و عقيده دارند كه: هيچ عافيت نرسد گوشة تنهايی را.
5- سرسپردهگی به خواهشات نفسانی
عدهيی از مسلمانان تمام استعداد و انرژی خود را صرف مسائل شخصی و دنيوی خود نموده، چيزی برای تعاون و همكاری با ديگران باقی نمیگذارند و اگر از آنها خواسته شود تا در گوشهيی از كار خير با ديگران كمك كنند ابراز عجز و ناتوانی مینمايند.
6- توطئههای دشمنان
گروه زيادی از مسلمانان اسير توطئههای مختلف دشمنان اسلام گرديده، عمر خود را با سرگرمیهای بیمعنا و بیمفهومی كه از طريق غير مسلمانان عرضه می گردد سپری میكنند و يا به گونههای مختلف در خدمت برنامههای دشمنان قرار میگيرند و علاقهيی به همكاری با مسلمانان ندارند.
٧- ترس از عواقب احتمالی.
چون تعاون و همكاری با مسلمانان در برنامههای اصلاحی، هميشه از طرف شيطان و شاگردان انس و جنش مورد تهديد قرار دارد، عدهيی از ترس اين كه مبادا روزی خطری متوجه آنان شود دست از همكاری و تعاون با مسلمانان نيكوكار باز می دارند غافل از اين كه مرگ و زندهگی و خطر و عافيت همه از جانب الله است و به قول پيامبر:وَاعْلَمْ أَنَّ مَا أَخْطَأَكَ لَمْ يَكُنْ لِيُصِيْبَكَ، وَمَا أَصَابَكَ لَمْ يَكُنْ لِيُخْطِئَكَ ار بعين نووي(و اين را يقين بدان كه آن چه براي تو نبود، به تو نرسد، و آن چه براي تو بود، ممكن نيست به تو نرسد)
استاذامين الله معتصم