نصايح طلايي براي تربيه فرزندان
1) تربيت بر اساس الگوبودن:
– مربي بلندترين الگوي است كه طفل خواسته و نخواسته از او تقليد ميكند.
– برمربي لازم است كه قدوه و الگو باشد چراكه خيلي آسان است يك منهج تربيتي را براي فرزند تلقين كرد؛ اما مشكل است كه اين خواسته را طفل عملي نمايد در صورتي كه مربي خود را برخلاف آن منهج تربيوي بيابد ومربي اش ازجمله كساني باشد كه به آنچه دستور مي دهند، عمل نمي كنند. مثلاً وقتي كسي مي آيد و پدر را مي خواهد، پدر براي فرزند خود مي گويد: بگو كه پدرم نيست. اين پدر چگونه فرزند خود را صداقت آموزش دهد؟ درحالي كه از حيث عملش الگو مي باشد. فرزندان اگر والدين خويش را صادق بيابند بر صداقت تربيه مي شوند؛ چون فرزندان هميشه نظارگر عملكرد والدين هستند.
– برپدر و مادر لازم است كه فرزندان خويش را به برترين الگوها ( حضرت محمد صليالله و عليه و سلم) مرتبط سازند و پيامبر را الگوي همگاني قرار دهند. خداوند مي فرمايد: {لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوالله و اليوم الآخر} سرمشق و الگوي زيبائي در پيغمبر خدا براي شما است، براي كساني كه اميد به خدا داشته، و جوياي قيامت باشند. رسول خدا مي فرمايد:( ادبني ربي فأحسن تأديبي) پروردگارم مرا به نيكوترين صورت تربيه نمود. البته سيرت پيامبر قسمت عمدهي از برنامهي تربيتي مي باشد كه درمدرسه و خانه و مجلات و رادو و تلويزيون بايد به آن اهتمام داده شود.
– والدين بايد مكتب خوب، دوستان شايسته، معلم نيكو و جاي مناسبي را براي فرزندان خويش آماده سازند تا به نيكو تربيت نمودن فرزندان كمكی شود؛ چون اين امور تربيه اولاد را تقويت مي بخشد.
– بايد فرزند بزرگتر را خوب تربيه نمايند؛ چراكه او الگوي خواهران و برادرانش قرار مي گيرد و ديگران درهر چيز از او تقليد مي كنند لذا اصلاح او به آنها تأثير مثبت مي گذارد.
– والدين بايد در امور ذيل اسوه باشند: عبادات، اخلاق نيكو از قبيل احسان، فروتني، حلم،گذشت، شجاعت، پايداري، شفقت و….
2) تربيت بر اساس عادت دادن:
خداوند جل جلاله مي فرمايد: {فطرت الله التي فطرالناس عليها} روم(30) فطرت خداوندي كه انسان ها را برآن سرشته است. و رسول معظم اسلام صلي الله عليه وسلم مي فرمايد: (كل مولود يولد علي الفطرة) هرطفلي به اساس ايمان فطري خود آفريده مي شود. حضرت عبدالله بن مسعود رضي الله عنه مي فرمايد: (فرزندان خويش را به امور خوب ونيك عادت دهيد چراكه آراسته شدن به عادات خوب، پسنديده است).
درحقيقت تكرار كردن و عادت دادن انسان را به عادات خوب مي آرايد و خوبي ها را در نفوس نهادينه مي سازد. سخن آنهاي كه مي گويند مردم در حالت نيكو كار وبدكار تولد مي شوند دراشتباه اند چراكه خداوند مي فرمايد:{ وهديناه النجدين} براي انسان هردوراه، خير وشر را نشان داديم. وخداوند پيامبران را فرستاده تامردم را به سوي كارهاي نيك رهنود سازند. وتجربه هم ثابت نموده كه عده ازمردم از شقاوت به بدبختي وازكفر به طرف ايمان انتقال يافته اند.
اگر تخم را در زمين قابل زرع بكاريم و آبياري نماييم، نمو و رشد مي نمايند؛ فرزندان نيز اينگونه اند؛ لذا واجب است معلمين ومربي هاي شايسته ومناسبي انتخاب كنيم چراكه فرزندان به اقوال وكاركردهاي معلم ومربي خوب عادت مي گيرند؛ اينك راهكارهاي عادت دادن فرزندان بزرگ وكوچك را بيان مي كنيم:
v برنامه اصلاحي براي فرزندان بزرگتر:-
1. مرتبط ساختن او به عقيده: بيان مراقبت خداوند و احساس عظمت و بزرگي خداوند در تمام حالات واوضاع ضرور است تا فرزند برده شهواتش نگردد؛ چون تركيز عقيده اسلامي اراده فرزند را نيرو مي بخشد تابه اطاعت الهي و اصلاح خويش همت گمارد.
2. محروم ساختن او ازبدي ها: ايجاد احساس نفرت و انزجار از فساد و باطل؛ (چراكه نارواييها فرد و جامعه را به بدترين دست آوردها مي كشاند) تا اينكه فرزند شما به اين قناعت برسد كه ترك گناه و بدي باعث عزت و كرامت او ميگردد. مثل ترك: شراب،موادمخدر،سيگار و…..
3. نقل مكان: اگر لازم به نظر مي رسيد، خوب است جاي بود و باش فرزند تغيير نمايد؛ چراكه اين عامل مؤثري است بر تغيير فرزندان مثل: تغيير ليليه، مكتب ، كورس و…..
v برنامه عادت دادن فرزندان كوچك:-
ياد آوري و عادت دهي بهترين وسيله تربيتي فرزندان خورد است، و ياد آوري تئوري بوده و عادت دادن جنبه عملي دارد. سن طفوليت مرحله از حيات است كه خيلي قابليت عادت گيري را دارد؛ لذا واجب است كه به عادت دادن انجام خوبي ها براي اطفال از وقتي كه كمي مي فهمند، توجه جدي نماييم.اولين سخن را كلمه طيبه (لااله الا الله) قرار دهيد و برايش عادت دهيد كه وقتي به طرف آسمان، گلي ويا ديگر مخلوقات مي نگرد؛ ايمان داشته باشد كه آفريدگار همه، خداوند است.
رسول خدا صلي الله عليه وسلم مي فرمايد:(فرزندان خويش را در سن هفت سالگي به اداي نماز دستور دهيد). بايد كيفيت اداي نماز را به شيوه خيلي آسان ودلنشين برايش آموزش دهيم تا ارتباطش به خداوند محكم گردد. كودك مانند چوب تروتازه است كه به آساني مي توان آن را راست نموده و اصلاح كرد و اگر خشك شد اصلاح آن دشوار مي گردد.
راه هاي عادت دهي:
– آموزش تدريجي مثل: وضوء و نماز و…..
– به كلمات زيبا او را دلاور ساخته وازكار نيكش ابراز رضايت كنيد؛ چراكه در روح طفل تآثير گذار است.
– گاهي برايش هديه بدهيد.
– تشويق كنيد و گاهي از تنبيه و ترساندن بهره گيريد.
3) تربيه توسط وعظ ونصيحت:
خداوند(ج) مي فرمايد: {وذكر فإن الذكري تنفع المؤمنين} ذاريات (5) تذكر بده و يادآوري كن درحقيقت ياد آوري به مؤمنان فايده مي رساند.
نفس بشري توانائي تأثير پذيري از سخنان ديگران را دارد؛ اما اين تأثير پذيري مؤقت بوده ونياز به تكرار دارد؛ اين مسئله در مورد اطفال بيشتر قابل توجه مي باشد. نصيحت مخلصانه وقتي متوجه روح پاكي شود به سرعت تأثير مي گذارد؛ پس چگونه است طفلي كه بر ايمان فطري تولد شده وروح وقلبش پاك وصاف است؛ به آن هم توصيه واندرز به تنهاي كافي نيست اگر الگوبرداري شايسته وجود نداشته باشد.
رسول خدا مي فرمايد: اگر خداوند توسط تو يك نفر را هدايت نمايد برايت از شتران سرخموي برتراست. ونيز فرمودند: كسي كه به نيكي رهنمايي كند مثل پاداش فاعل نيكي برايش اجر داده مي شود. پس اگرما فرزندان خويش را به طرف خير ونيكي فراخوانيم چقدر ارزشمند و زيبا خواهد بود؟
اموري كه بايد در وقت نصيحت ملاحظه شود:
– موقع بيان نصيحت نبايد سخت گيري كرد؛ خداوند خطاب به پيامبر صلي الله عليه وسلم مي فرمايد: {لوكنت فظاً غليظ القلب لانفضوا من حولك} آل عمران(159) اگر زشت خوي وسنگ دل مي بودي، حتماً از اطراف تو فرار مي كردند.
– بايد براي كسي كه نصيحت مي كنيد، ابراز محبت و تلاش خيرخواهي نماييد.
– به امور مهمتر تركيز نماييد، كسي از رسول خدا پرسيد كه قيامت چه وقت است، درجواب گفتند: برايش چه آمادگي گرفتي؟
– بايد به شيوه هاي گوناگوني نصيحت كرد واز لابلاي داستان وقصه نصيحت را بيان نمود.
– بايد در زير پوشش شوخي وخوش طبعي نصيحت را بيان كند تا طرف خسته نشده وتشويق گردد.
– ازطريق طرح سؤالات؛ و اگر طفل جواب را نمي دانست، به قشنگي جواب را برايش بگوييد.
– هم چنان از طريق صدا كردن دوستانه مثل: اي فرزند عزيزم.
– در وعظ ونصيحت ميانه روباشيد، بدليل اينكه پيامبرصلي الله عليه وسلم خطبه جمعه را طولاني نمي كردند كه مبادا مردم خسته شوند؛ پس برخورد ما به اطفال چگونه بايدباشد؟
– بايد نصيحت مؤثر بوده واز قلب برايد تا به قلب نشيند.
– در لابلاي مثال ها بيان گردد: ازقبيل مثال همنشين خوب و بد.
– موضوعات را خيلي به وضاحت بيان نماييد. خداوند مي فرمايد:{وإن هذا صراطي مستقيماً فاتبعوه} انعام(153) ؛ ورسول معظم اسلام به دست خويش چند خط رسم مي نمودند ومي گفتند: اين خط مستقيم، اسلام است. توضيح دادن ازدوطريق مؤثر واقع مي شود: يكي ازطريق عمل تطبيقي مثلي كه پيامبر(ص) وضوء را به اصحاب آموزش دادند و ديگر ازطريق استفاده از فرصت ها و مناسبت ها مثل: رمضان، عيد و….. خوب است كه اعضاء خانواده هفته يك روز گردهم جمع شده باهم پند و اندرز داشته ويكديگر را ياد آوري كنند یا باهم قرآن تلاوت نمايند.
– مربي بايد بداند كه اگر آنچه مي گويد تطبيق نكند، هيچ كس سخن اورا نمي پذيرد.
4) تربيت توسط مراقبت:
مربي بايد مراقب حركات وسخنان و افعال ونگرش هاي متربي باشد كه اگر كارخوبي را از او مشاهده كرد، تشويقش نمايد؛ واگر كار بدي را از او ديد، بازش دارد و فرجام آن را برايش بگويد؛ از او غافل نباشد و به تمام جوانب تربيتي او اهتمام ورزد؛ از قبيل: تربيه ديني، صحي، علمي، اجتماعي، روحي، اخلاقي و…. چراكه مربي نسبت به زيردستان خود مسؤول مي باشد. خداوند مي فرمايد:{ياايهاالذين آمنوا قوا انفسكم واهليكم ناراً} تحريم(6) اي ايمان داران! خود وخانواده خويش را از آتش دوزخ نجات دهيد. {وامر اهلك بالصلاة واصطبر عليها} طه (132) خانواده ات را به نماز دستوربده وبرآن شكيبا باش. ورسول خدا مي فرمايد:{كلكم راع وكلكم مسؤول عن رعيته} همه شما مؤظفيد و نسبت به زيردستان خويش مسؤوليت داريد.
مراقبت عملي از وعظ ونصيحت ها نيز لازم است، از قبيل:وضوء، نماز، خوش خلقي، صداقت، امانت، حفظ زبان تاكه آن نصيحت هاي ما نتيجه بدهد. اين ملاحظه ومراقبت از طفل در وقت طعام خوردن، سخن گفتن، نشستن، خواب، عبادت، خروج و ورود مي تواند صورت گيرد. مثلاً وقتي مادر در آشپزخانه مصروف است بايد بداند كه پسرش و دخترش كجايند و چكار مي كنند، لحظه از آنها غافل نباشد؛ درحاليكه فرزندان بايد اين مراقبت را حس نمايند و اين را به خير وصلاح خويش بدانند.
5) تربيت به وسيله قصه گويي:
قصه و داستان اطفال را تسخير نموده و گرايش هاي روحي، ديني، عقلي، صحي، اجتماعي وجسمي آنان را به خدمت مي گيرد؛ به شرطي كه اموز ذيل مراعات گردد:
§ بايد قصه گويي اهداف ما را برآورده سازد مثل: امانتداري، راستي و شجاعت به ويژه در قسمتي كه طفل ما مشكل دارد.
§ اگر قصه به منظور متنفر ساختن از صفت بدي باشد، بايد طوري بيان گردد كه شنونده از آن لذت نبرده بلكه بيزار شود و موارد پند و عبرت را دريابد.
§ براي فرزندان خويش بخشی از كتابخانه را به كتب داستان اختصاص داده و برايشان قصه بگوييد و آنها براي شما قصه بخوانند.
6) تربيت به وسيله بكار بستن نيرومنديها:
ممكن است توانمندي هاي فرزندان را به امور مثبت و سازنده بكار اندازيم تا از استفاده توانمندي ها به امور بيهوده و مخرب جلوگيري شود؛ كه درين صورت نيرو وتوان فرزند ما به طپش در آمده و ثمرات مفيدي را بجا مي گذارد. مثلاً: توانائي بدني را در ورزش مفيد و بعضي كارهاي منزل بكار اندازيد، توان محبت را در محبت خدا و رسول خدا و والدين ومسلمين، توان بدبيني را در بدبيني از شيطان، زشتي، يهود ونصاري، توان هنري در هنرهاي زيباي مفيد مورد استفاده قرار گيرد. بنابراين برپدر ومادر لازم است كه توانمندي هاي فرزندان خويش را به كارهاي مفيد و سودمند به كار اندازند.
7) تربيت براساس پركردن اوقات بيكاري:
بيكاري انسان را به فساد مي كشاند وسبب معتاد شدن شخص به عادات مضرمي گردد، كه بخاطر پركردن اوقات فراغت به آن عادات نا پسند دچار شده است. فراغت درزمانه ما تنها، فراغت از حيث وقت نيست بلكه فراغت نفس، قلب، روح و اصول و اساسات نيز هست كه اين مشكل بزرگي ميباشد. گمان نمي كنم اين مشكل در خانواده مسلمان وجود داشته باشد؛ چراكه فاميل اسلامي مسؤوليت خود را ميداند و بر استفاده نيك از وقت حريص مي باشد و ميداند كه روز قيامت مورد محاسبه قرار مي گيريم. لذا بايد بر پركردن اوقات فراغت فرزندان خويش حريص باشيد و برنامه روزانه ومنظمي از بيداري تا خواب طرح ريزي كنید. معني اين سخن نابودي مخلوقات نيست، هدف اسلامي كه پاكيزگي ها را حلال نموده، اين نيست. خداوند مي فرمايد: {ولاتنس نصيبك من الدنيا} قصص77 حصه و نصيب خود را از زندگي دنيوي فراموش مكن.
اما بايد طفل را به اشياء معقول و مناسب آن مشغول سازيم مثل: عبادت، تلاوت قرآن، سرگرمي مفيد، عمل مثمر، ديداروملاقات، صله رحم، درس هاي اسلامي و…. اين از مؤفق ترين وسيله هاست؛ چونكه نفس انسان از چيزي منع شود وبيكار بماند، نياز دارد تا مصروف گرديده و اوقات فراغتش را به خوبي ها مشغول سازد. مثال: تلويزيون: بايد ديدن برنامه هاي تلويزيون منظم شود كه چي مشاهده شود؟ وچقدر وقت را دربرگيرد؟ اگر به اين امور توجه نكني، تلاش چند سالهات ضايع خواهد شد؟
8) تربيت با استفاده از حوادث:
حوادث و واقعات براي همه مردم عارض مي گردد، خواه دراثر نتيجه تصرفات شخصي او باشد تا بيرون از اراده او باشد.
مربي مؤفق كسي است كه از حوادث بخوبي استفاده نموده و در تربيت از آن بهره مي گيرد و درهمه حوادث دل ها را به خداوند ربط مي دهد كه بدون خواست خداوند هيچ كاري صورت نمي گيرد.
نوشته: سميه مصطفي مشهور
ترجمه: عبدالخالق احسان