مسؤلیت جوانان در برابر ارزشهای دینی
بر جوانان جامعه ما فرض است تا در برابر جامعه خود که در رمق به سر می برد، احساس مسؤلیت کرده و مردم خود را از گرداب های تباه کن به سوی ساحل نجات سوق بدهند و گریبان هموطنان خود را از پنجه های هیبت ناک بلاهای دوران، رها سازند.
جوانان که بخش مهمی را در پیکر جوامع بشری تشکلیل می دهند، با داشتن استعداد های شگوفای خود می توانند که در پیشبرد امور جوامع خویش نقش برازندهء را ایفا نمایند، مردم خود را در اوج های پیشرفت برسانند و جایگاه مشخصی را برای مردم خود در کاروان تیزگام ترقی، انتخاب نمایند.
پس بر جوانان جامعه ما فرض است تا در برابر جامعه خود که در رمق به سر می برد، احساس مسؤلیت کرده و مردم خود را از گرداب های تباه کن به سوی ساحل نجات سوق بدهند و گریبان هموطنان خود را از پنجه های هیبت ناک بلاهای دوران، رها سازند.
جوانان ما باید خود را درک کنند
جوانی بهار عمر است، با فرارسیدن بهار همه مردم شادمان می شوند؛ ولی این فصل برای همیش نیست و زودگذر می باشد.
بر جوانان لازم است تا این فصل شاداب زندگی را به باد هرزه سرائی نسپارند و این دوران سرنوشت ساز را عبث نگذرانند، بلکی بکوشند و با تلاش های پیگیر و مستمرخود، برای آفتاب سوزان تابستان عمر، سایه بانی بسازند.
از اهمیت این دوران است که پیامبر صلی الله علیه وسلم به جوانان افتخار می کند و دست آوردهای خود را مدیون آنها دانسته و می گوید: ( نصرت بالشباب) توسط جوانان نصرت کرده شده ام.
جوانان عزیز! از جایگاه والای خود با خبر شوید، خویشتن را درک کنید و بشتر از این در کوچهء “حسن چپ” بسر نبرید.
بی احترامی به ارزشهای دینی ما
دنیای غرب، در رأس آن امریکا، که دهل دیموکراسی را می نوازند و از تمام عالم به جدیت تقاضا دارند تا به ساز آنها برقصند، با شعار های عوام فریب و میان تهی خود، بر سینه ملت ها قدم می نهند و با حربهء دروغین آزادی، ارزشهای مقدس آنها را به مسخره گرفته و به آنها توهین می کنند
در سلسلهء کارهای زشت آنها، چندی قبل( 1/12/1390هـ ش) عساکر وحشی صفت امریکا، کتاب مقدس مسلمانان ( قرآن عظیم الشان) را در پایگاه نظامی بگرام به آتش زدند و بدین وسیله قلب درد دیدهء ملت ما را دردمندتر ساختند و به بیش از یک و نیم ملیارد با شندهء زمین توهین کردند.
این بار اول نیست
این بار اول نیست که پیروان کلیسا و معتادان آواز ناقوس با این عمل ضد انسانی خود غرور مسلمانان راجریحه دار ساخته اند و بعد با پوزش خواهی خشک خود، بر زخم های درست کرده خود نمک پاشیده اند.
گاهی از کلیساهای دنمارک دست پلیدی دراز می شود و گلوی مسلمانان را فشار می دهد و گاهی هم در زندان گونتانامو، در برابر چشمان زندانی ها به قرآن توهین صورت می گیرد.
باری در عراق غیرت مسلمانان زیر پرسش می رود و باری هم در کاخ های انگلستان کسی تقدیر می شود که معتقدات مسلمانان را به باد تمسخر گرفته است.
دیگر نمی توان توهین به مقدسات مسلمانان را، به بهانهء آزادی بیان عمل کورکورانه و غیر آگاهانه تلقی کرد.
مسؤلیت ما جوانان چیست؟
نیش زدن با فطرت گژدم آمیخته می باشد، سینهء دوست و پشت دشمن را فرق نمی کند، او تنها از فروبردن نیش خود لذت می برد.
همین پیشوایان کلیسا بودند که دین عیسی علیه السلام را تحریف کردند، به خداوند نسبت همسر داشتن و فرزند داشتن را دادند… و برای مبارزه با قرآن نیز آستین برزدند؛ بنا دشمنی آنها ریشهء تاریخی داشته و آغاز آن ده سال گذشته نمی باشد.
به صفت مسلمان، علی الخصوص به صفت یک جوان با احساس و آگاه، در این قبال چه مسؤلیت داریم؟ آیا تنها تحت تاثیر احساسات زود گذر بیائیم و با زمزمه کردن چند شعار مسؤلیت خود را ادا نمائیم و یا اینکه کاری اساسی تری را انجام دهیم؟
از دیدگاه من، راه پیمائی و زمزمه کردن شعارهای تند، کار خوبی است ولی کار اساسی نمی باشد، بیائید که کاری انجام بدهیم که در آیندهء نزدیک و یا دور، دردی ما مسلمانان را دوا کند.
آنها قرآن را آتش زدند، بیائید که با آموختاندن قرآن به برادران و کودکان خود، آنها را پاسخ بدهیم، برای تلاوت آن وقتی بیشتری را اختصاص بدهیم و با فراگیری معنی و تفسیرش، با ان کتاب آشنائی هرچه بیشتر حاصل نمائیم.
مدارس دینی تاسیس نمائیم و یا حد اقل به همکاری جانی و مالی آنها بپردازیم.
تاق ها و رواق های منازل خویش را با کتب دینی مزین سازیم و بالآخره خواسته های آن کتاب مقدس را در تمام امور زندگی خویش پیاده بسازیم.
نقيب الله حيات