قابل توجه علمای اسلام
دوست دارم كه علماي اسلام براي دانش آموختگان اروپايي در همه احوال و همه روزه نحوه مخالفت قوانين ساختگي را با قوانين اسلامي و حكم اسلام را دربارهي كسانيكه اين قوانين باطل را اجراء ميكنند بيان مينمودند، زيرا اين گروه تحصيل كرده اروپايي اگر چه از حقائق اسلام آگاهي ندارد ولي مسلمان است و براي فرا گرفتن احكام اسلام استعداد و اشتياق دارد و من دوست دارم تا علماي اسلام راه را بر تحصيل كردههاي اروپايي هموار كنند تا آنها بتوانند اسلام را درست بررسي كرده و به تمام اصول و نظرياتي كه برتري نظام آن را بر قوانين ساختگي اثبات ميكند اطلاع و آگاهي پيدا كنند و علماي اسلام ميتوانند خواستههاي آنها را باين صورت برآورد نمايند كه از تمام مذاهب فقهي هيتهايي تشكيل شود و هر هيئتي وظيفه دارد كتابهاي مهم هر مذهبي را جمع آوري كند، سپس همه با هم كتاب واحدي به يك زبان ترتيب و تنظيم فهرست بندي و به سبك جديد تأليف نمايند و يا كتابهايي در زبان جديد كه قوانين اسلامي را طبق مذاهب مختلف فقه اسلامي بررسي كرده بصورتي جالب و موضوعي تأليف نمايند مانند: كتابي در خريد و فروش و ديگري در مسائل جاري و سومي در مسائل مشاركت و چهارمي در مسائل افلاس و…
و دوست دارم تا علماي اسلام كه حكم اسلام را دربارهء قوانين خلاف اسلامي و واضعين قوانين ساختگي و مجريان آن را براي مسئولان كشوري و هيئتهاي قانون گذاري بيان كنند زيرا اين همه تخلفات از آن جهت است كه آنها از احكام اسلام آگاهي ندارند.
دوست دارم علماي اسلام بصورتي در كارهاي دولتي دخالت كنند كه هيچ قانوني بدون نظارت و مشوره آنها تصويب نگردد تا هيچگونه قانوني خلاف اسلام وضع نشود.
اي علماي اسلام ميدانيد كه بزرگترين عيب در كشورهاي اسلامي اين است كه تمام مسئولان كشوري و حتي توده مردم از دستورات اسلام ناآگاهاند و مهمترين وسيله براي اصلاح وضع فعلي گسترش دستورات اسلامي است، پس شما قيام كنيد و مردم را از دستورات و قوانين اسلامي آگاه سازيد زيرا هرگز مسلماني پيدا نميشود كه از فرا گرفتن دستورات اسلام احساس شرم كند.
و بالآخره و وقتيكه من دانش آموختگان اروپايي را به جهالت از دستورات اسلامي متهم ميكنم قصدم هرگز كاستن احترام آنها نيست، بلكه حقيقت را برايشان بازگو ميكنم و من خودم هم يكي از آنها هستم و قبل از اينكه تعليمات اسلامي را فراگيرم مثل آنها از نظام اسلام جاهل بودم، تا اينكه خداوند متعال بر سرم رحم كرد و سپس متوجه شدم كه جهالت و ناداني انسان را بكجا ميكشاند.
بنابراين، من دوست ندارم كه حال برادران و دوستانم مثل حال گذشته من باشد كه تا امروز هم از خداوند از حال قبلي ام استغفار ميجويم.
و هنگاميكه علماي اسلام را مخاطب قرار ميدهم تا براي دعوت اسلامي روش وسايل معيني را اتخاذ كنند هرگز آنها را مقصر نميدانم بلكه اين نصيحتي برادرانه است كه اسلام ما همه را مؤظف ساخته است و چون من با قشر دانش آموخته اروپايي زندگي كردهام ايده و مرام آنها را خوب ميدانم، بنظر من بهترين خدمت براي اسلام اين است كه آنها را باتعليمات اسلامي آشنا سازيم.
حالا حضرات علماي اسلام اختيار دارند نظر مرا قبول كنند يا رها سازند و از خداوند خواستارم تا همه ما را به انجام دادن هر كاري كه در آن خير اسلام و مسلمين است توفيق دهد.
از کتاب: اسلام در زندان دوستان نادان و علماي ناتوان