رشوت چيست؟ چرا راه های جدید برای اخذ رشوت؟
رشوت عبارت است از آن بلاي اجتماعي و خيانت اخلاقي وايماني که توده هاي مظلوم را از حق مسلمّ شان محروم وباعث غرس حقد و کين در دلها ومانع تأمين عدالت اجتماعي در ميان مسلمانها وباعث ترويج فساد و سوء مديريت و علت فساد اداري و باعث اِزدياد رنج و ألم مظلومان مي گردد.
معناي رِشوت : ( مَا يعطِيهِ الشَخّصُ لِلحَاکِم وَ غَيرِهِ لِيحکُمَ لَهُ ، اَو يحمِلَهُ عَلَي مَا يرِيدُ ، وَ جَمعُهَا رَشَا ) (1) [ المصباح المنير(1/310 ) مادة :رشا].
رشوت عبارت است: ازآن مال و متاع که داده ميشود براي حاکم وغيرحاکم تا بنفع دهنده فيصله کند ، ويا بگرداند (همان دوسيه وتحقيق را) مطابق به ميل پول دهدنده.
چون معامله رشوت بيشتردر ميان حاکمان و قدرتمندان مروج و معمول است ، بناءً قرآن کريم ازهمين نقطه اساسي زجر و توبيخ را شروع نموده ميفرمايد:
1ـ « وَلا تَأکُلُوا اَموَالَکُم بَينَکُم بِالبَاطِلِ وَتُدلُوا بِهَا اِلَي الحُکَّامِ لِتَأکُلُوا فَرِيقاً مِن اَموَالِ النَّاسِ بِالاِثمِ وَ اَنتُم تَعلَمُونَ » [بقره آيۀ: 188].
واموال خود تان را به باطل ( ونا حق ، همچون رشوت و ربا وغصب و دزدي…) در ميان خود نخوريد وآن را به اُمراء و قضات تقديم نکنيد تا ازروي گناه ، بخشي ازاموال مردم را بخوريد ، درحاليکه شما ميدانيد.
خداوند دراين آيه اکيداً دستور ميدهد که نبايد برخي از مردم مال برخي را به ناحق بخورند ، زيرا هر جنايتي که در جامعه بروز ميکند دير و يا زود دامن گيرتمام افراد آن جامعه مي گردد. به همين دليل است که خداوند ميفرمايد:
« وَلاَ تأکُلُوا اَموَالَکُم » يعني مال خود تان را به ناحق نخوريد. واين دستوراِلهي وحدت و يگانگي و تضامن ملت را نشان ميدهد وبيان ميدارد که افراد ملت مسلمه بمنزلۀ يک جسد هستند و مال بعضي مال همۀ آنان است، زيرا ثروت ومال شريان زندگي ملت است.
بناءً بخاطربقاي حيات وزندگي ملت وجسد واحد بايد هريک ازاعضاي آن درحفظ وحراست ازآن کوشا باشند.
2 ـ پيامبر راشي ومرتشي ( دهنده و گيرنده ) را لعنت و نفرين نموده و هردو را مساوي دراين فساد اجتماعي برابرمعرفي وساعي ودلالي که زمينه اين عمل منفور وزشت را مساعد ميگرداند شريک جرمي شان دانسته ميفرمايد:
« لَعنَة ُاللهِ عَلَي الرَاشِي وَ المُرتَشِي » (1) [سنن ترمذي رقم: (1336) ابوداود رقم: (3580) و درصحيح سنن ابن ماجه شيخ الباني صحيح گفته رقم:1871].
ابن ماجه ازعبدالله بن عمر[ رضي الله عنهما] روايت ميکند که رسول الله ﷺ فرمود: لعنت خدا نازل باد بررشوت دهنده و گيرنده.
در روايت احمد وطبراني وصحيح ابن حبان لفظ (الرَّائِش ) نيزاضافه گرديده است که به معني واسطه ودلال است (هرآن کسي واسطه دربين رشوت دهنده وگيرنده مي باشد).
3ـ آنهاي که درارگانهاي قضايي واجرايي دولتي وظيفه دار اند، اصلاً رشوت نمي گيرند ونه رشوت گفته براي شان داده مي شود، ولي هدايا و تحايف براي شان آورده مي شود ، و آنها نيز قبول ميکنند که گويا رشوت نيست. ولي اين گونه هدايا اصل رشوت است که به صورت هديه وتحفه تقديم مي گردد، زيرا اين مطلب در روايتي وارد شده:
« عَن اَبي حُمَيدٍِ عَبدُ الرَحمن بن سَعد السَاعِدِي« رضي الله عنه» قَالَ إستـَعمَل رَسُولُ اللهِ رَجُلاً مِنَ الأزدِ يقَالُ لَهُ إبنُ اللُّتَّبِيةِ عَلَي الصَّدَقَةِ، فَلَمَّا قَدِمَ قَالَ هذا لَکُم وهذا أهدِي إلَي ! فَقَامَ رَسُولُ اللهِﷺ عَلَي المُنبَر فَحَمِدَ
اللهَ وأثـنَي عَلَيهِ ثُمَ قَالَ : أمَا بَعدَ : فَاِنِّي أستَعمِلُ الرَّجُلَ مِنکُم عَلَي العَمَلِ مِمَّا وَلاَّنِي اللهُ فَيأتِي فَيقُولُ هذَا لَکُم وَ هَذَا اُهدِي إلي أفلاَ جَلَسَ فِي بَيتِ أبِيهِ وَ أمِّهِ حَتَي تَأتِيهُ هَدِيتُهُ إن کَانَ صَادِقاً ، وَاللهِ لاَ يأخُذُ أحَدٌ مِنکُم شَيئاً بِغَيرِ حَقِّهِ إلاَ لَقِي اللهَ تَعَالَي يحمِلُهُ يومَ القِيامَةِ » . [ روايت کرده است صحيح مسلم ] مشکاة با تفاوت لفظي.
ترجمه: ازابوحُميد ساعدي [ رضي الله عنه ] روايت است که : پيامبر صلي الله عليه وسلم مردي از قبيله ( اَزد) را که ابن اللتبيه نام داشت مأمور جمع آوري صدقات گردانيد. آن مرد زماني که از جمع آوري صدقات برگشت گفت: اين مال شما مي باشد و اين مال را براي من هديه داده اند ، رسول الله با شنيدن اين سخن بر منبر بلند شد و بعد ازحمد ثناي خداوند فرمود:
اما بعد: من طبق وظيفۀ که خداوند برايم سپرده است يکي از شما را به وظيفه مي گمارم و زماني که مي آيد، ميگويد: اين مال شما است واين برايم هديه داده شده است، اگرراست ميگويد چرا در خانۀ پدرومادرش ننشست تا هديه برايش برسد. بخدا قسم هيچ يک از شما چيزي را بدون حق نمي گيرد مگر اينکه با خداوند درحالتي رو برومي شود که آنرا بدوش خود حمل مي کند.
ازحديث فوق به وضاحت معلوم گرديد که گرفتن پول ازمردم درحين عهده وقدرت رسمي و دولتي وَلو به هراسم و رسم که باشد رشوت و نا جايز است اگر چه که نام آن را تحفه ، شيريني ، بخشش ، جواني وغيره بگذارند ، زيرا به تغيراسم درمسمّي تغير نميآيد. به تبديل نام حرام قطعي حلال نميگردد. واين گونه تغيروتبديل دربسا موارد ديگرنيزمشاهده ميگردد:
چنانچه امروزمردم فحشا را آزادي، رشوت را شيريني، اِلحاد را روشن فکري ، رقص و رقاصگي را هنر مندي وغيره … دها و صدها موارد ديگر دربخشهاي سياسي ، واداري ، فکري موجود است که عمداً دراعمال زشت وحرام خلاف شرع نام جديد گذاشته شده است.
بخاطرفيصله قاضي حرام را حلال نميگردد:
به خاطر فيصلۀ قاضي وحکم حاکم نه حرام حلال مي گردد و نه حلال حرام . چنانچه پيامبرصلي الله عليه وسلم مي فرمايد:
« عَن اُمِ سَلمَةَ (رَضِي اللهُ عَنهَا) عَنِ النبي پيامبرصلي الله عليه وسلم قَال: « إِنَّمَا اَنَا بَشَرٌ، وَ إنَّکُم تَختَصِمُونَ إلَي ، وَ لَعَلَ بَعضکُم أن يکُونَ ألحَنَ بِحُجَّتِهِ مِن بَعضٍ ، وَ أقضِي لَهُ عَلَي نَحوِ مَا أسمَعُ، فَمَن قَضَيتُ لَهُ مِن حَقِّ أخِيهِ شَيئاً فَلاَ يأخُذ، فَإنَّمَا أقطَعُ لَهُ قِطعَة ٌ مِن النَِارِ » بخاري کتاب الحيل (90) باب (10) حديث رقم:6967، و کتاب الشهادات (52) باب من اقام البينّة بعد اليمين(27). مسلم: 1713.
ام سلمه (رضي الله عنها ) از پيامبرصلي الله عليه وسلم روايت ميکند که فرمود:
به يقين من بشرم، (مثل شما ، ومأمورم طبق ظاهر ميان شما داوري وقضاوت کنم) شما طلب حلّ مخاصمه مي کنيد به سوي من، و شايد بعضي ازشما دانا و آکاه ترباشد در اظهاردليل ( وصورت دعوي) ازديگران، ومن به مقتضاي ظاهر ودليلش به سود او قضاوت ميکنم ، کسي را که فيصله کردم براي او ازحق برادرش چيزي را ( درواقع مال او نيست) پس بايد نگيرد، پس يقيناً فيصله کرده شده است براي اوقطعه از دوزخ.
پيغمبر دراين حديث فوق دستور ميدهد که به خاطرفيصله حاکم و قاضي حق ديگران براي شما حلال نمي گردد ، زيرا من مثل شما بشرم مطابق ظاهرآنچه را که از طرفين مخاصمه مي شنوم فيصله ميکنم ، ولي بعضي از دعوي گران در ارايه دليل و صورت دعوي آگاه و دانا تر است از ديگران ، درصورت چالاکي آن شخص اگرحق ديگري
برايش داده ميشود نه صرف حلال نيست، بلکه آتش دوزخ است بايد آن را براي صاحبش واپس کند.
دراين حالت ايمان قوي و و جدان بيدار ضرورت است که حق را ازباطل امتيازوحرام را که در واقع سبب دخول دوزخ است به صاحبش مسترد کند.
5ـ رشوه خواري ويا (ما فيهاي اجتماعي): رشوه ستاني يکي از بلاهاي برزگ وفساد اجتماعي است که از قديمُ الاَيام دامنگير جامعۀ بشري بوده و امروز با شدّت هرچه بيشتر و نيرنگ قويتر وتزوير سريعتر نيز ادامه دارد، بلاي رشوه خواري يکي از بزرگترين موانع اجراي عدالت اجتماعي در بين مسلمانها بوده وهست. وهمين فساد سبب ميشود که قوانين قاعدتاً بايد حافظ منافع طبقات ضعيف جامعه باشد به نفع ظلم طبقات نيرومند که بايد آنها را محدود کند به کار بيفتد.
زيرا زور مندان و اقويا، همواره قادرند که با نيروي خود، از منافع خويش دفاع کنند، واين ضعفا هستند که بايد منافع و حقوق آنها درپناه قانون حفظ شود، بديهي است اگر باب رشوه گشوده شود قوانين درست نتيجۀ معکوس خواهد داد، زيرا اقويا و زور مندان هستند که قدرت پرداختن رشوت را دارند و در نتيجه قوانين بازيچه تازه در دست آنها براي ادامه ظلم وستم وتجاوز به حقوق ضعيفان خواهد شد.
به همين خاطردر هراجتماعي که رشوت نفوذ کند، شيرازۀ زندگي آنها ازهم مي پاشد و ظلم وفساد و بي عدالتي و تبعيض در همه بخش هاي آن نفوذ مي کند و از قانون عدالت جز نامي باقي نخواهد ماند لذا در اسلام مسأله رشوت خواري باشدت هرچه بيشتر مورد تقبيح قرار گرفته ومحکوم شده است ويکي از گناهان کبيره محسوب مي شود.
ولي اين قابل توجه است که زشتي رشوت سبب مي شود که اين هدف شوم در لابلاي عبارات و عناوين فريبندۀ ديگر انجام گيرد (چنانکه قبلاً تذکرداده شد) و رشوه خوارو رشوه دهنده از نامهايي مانند هديه، تعارف، حق و حساب، حقُ الزَّحمه و انعام استفاده کنند ولي روشن است اين تغيير نامها به هيچ وجه تغييري درماهيت آن نمي دهد و درهر صورت پولي که ازاين طريق گرفته ميشود حرام و نا مشروع است.