راه های درست به مصرف رسانیدن زکات
الحمد لله والصلاة والسلام علی سید الأنبیاء والمرسلین و علی آله و أصحابه أجمعین وبعد.
ماه مبارک رمضان موسمی است که مردم ضمن آن به ادای زکات خود می پردازند وشاید یک دلیل آن هم این باشد که ثواب اعمال دراین ماه چند برابر می گردد، چنانچه در حدیث نبوی که ابن خزیمه روایت می کند آمده است که: (فَمَنْ تَطَوَّعَ فِيهِ بِخِصْلَةٍ مِنَ الْخَيْرِ كَانَ كَمَنْ أَدَّى فَرِيضَةً فَمَا سِوَاهُ وَمَنْ أَدَّى فِيهِ فَرِيضَةً كَانَ كَمَنْ أَدَّى سَبْعِينَ فَرِيضَةً)
کسی که دراین ماه کدام عمل خیر یا نفلی را انجام داد، به مثابه ادای عمل فرض در سایر ماه ها است وکسی که عمل فرضی را دراین ماه انجام داد ثواب آن به حدی است که گویا هفتاد فرض را انجام داده باشد.
دکتور مصباح الله معاون علمی پوهنتون سلام
چون ادای زکات در این ماه باعث می گردد تا الله برای شخص مذکور اجر هفتاد زکات را بدهد به همین دلیل تعداد زیاد مردم در مورد راه های به مصرف رسانیدن زکات می پرسند ونگرانی دارند که آیا به مصرف ر سانیدن پول زکات در امور خیریه مختلف درست است یا خیر؟برای پاسخ گویی به این گونه پرسش ها خواستم چند سطر ذیل ر ا بنویسم تا کسانی که می خواهند زکات خود را در راه های درست به مصرف برسانند، با اطمینان خاطر آنرا به مصرف رسانیده از یک سو از شریعت پیروی نمایندو از سوی دیگر زکات شان در محل مناسبی به مصرف برسد.
حساب مصارف زکات در قران کریم:
خداوند متعال در آیت شصتم سورة توبه می فرماید: {إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }
ترجمه : صدقات تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان [گردآورى و پخش] آن و كسانى كه دلشان به دست آورده مىشود و در [راه آزادى] بردگان و مقروضان و در راه خدا و به در راه مانده (مسافر) اختصاص دارد [اين] به عنوان فريضه از جانب خداست و خدا داناى حكيم است .
در این آیه کریمه الله جله جلاله هشت نوع مصرف زکات را بیان داشته است، که هفت نوع آنرا دراین جا به شکل مختصر بیان می داریم ویکی ازانواع آنرا که به اندکی تفضیل ضرورت دارد ، با اندکی تفصیل بیان می دارم ولی قبل از آن می خواهم بگویم که طبق مذهب امام ابوحنیفه ضرور نیست که یک شخص ادا کننده زکات،حتماً باید زکات خود را به همه این هشت نوع برساند، بلکه کفایت می کند که از این مصارف به یکی یا دو نوع آن رسانیده شود.
اول ودوم: فقرا ومساکین: این عده کسانی اندکه هیچ گونه توان مالی نداشته باشند، تنها اختلافی که دراین راستا وجود دارد این است که این هردو کلمه ، کلمات مترادف است یعنی فقیر ومسکین هردو کلمه دارای یک معناست وهردوکلمه برای افرادی دارای یک درجه فقر وبی بضاعتی بکار برده می شود ولو اگر مسکین ناتوان باشد یا فقیرناتوان باشد. از امام ابو حنیفه رحمة الله علیه روایت است که می گوید که مسکین به کسی گفته می شود که نسبت به فقیرهم ناتوان تر باشد ولی همه روی این نکته اتفاق دارند که این هر دو مورد از جمله مواردمصرف زکات شمرده می شوند.
نوع سوم محل مصرف زکات: کسانی که درجمع آوری زکات کارمی کنند: طبعاً وقتی که حکومت اسلامی قایم باشد باید نظام مستقلی برای جمع آوری زکات ومصرف آن وجود داشته باشد و دولت افرادی را برای جمع آوری زکات وتدوین نظام مصرف آن به کار می گمارد وبرای آنها معاشی تعیین می کند و پرداخت معاشات این افراد نیزازهمین مال زکات درست است واین هم یکی از موارد مصرف پول زکات شمرده می شود.
نوع چهارم مصرف زکات: مؤلفة القلوب یا بدست آوردن قلب های مردم: به اساس یک قول راجح مذهب شافعی ومذهب حنفی در این جمله تنها مسلمانان شامل اند که هدف قایم نگه داشتن آنها براسلام باشد ویا مفاد دیگری از دیدگاه دولت اسلامی برآن مرتب باشد و اعطای زکات به غیر مسلمانان جایز نیست، از دیدگاه مالکی ها وحنابله اعطای زکات به کافرانی هم جایز است که از جمله مولفة القلوب شمرده شوند.
نوع پنجم مصرف زکات : وفی الرقاب یعنی در آزادی غلامان: مذهب مالکی ها حنابله واسحاق بن راهویه این است که خرید هر نوع غلام با مال زکات وسپس آزاد کردن آن درست است مگر احناف وسعید بن جبیر می گویند که : مال زکات تنها در راهی به مصرف رسیده می تواند که بتواند در راستای آزادی مکاتب با وی همکاری کند ، چون در کلمه قرانی ( وفی الرقاب) حرف (فی) که حرف جر شمرده می شود، به همین مفهوم است.
نوع ششم مصرف مال زکات: والغارمین یعنی به قرضداران : اعطای زکات به کسی که قرضداراست جایز است، هر چند این قضیه به شکل اجمالی موضوع متفقه شمرده می شود مگر در شروط و تفصیلات آن اختلافاتی وجود دارد ، قرضدارانی که اعطای زکات به آنها جواز دارد به دو گونه اند:
اول : برای خود قرض گرفته باشند وبرای این گونه قرضدار ، اعطای زکات با شرایط ذیل جواز دارد:
• که مسلمان باشد.
• که ازجمله اهل بیت (سید) نباشد.
نزد مالکیان این هم شرط است که این قرض را برای این امر نگرفته باشد که بتواند توسط آن زکات را بدست بیاورد.
قرض به گونه ای باشد که انسان به دلیل آن زندانی شده می تواند یعنی قرض فردی باشد و قرض کفاره ویا زکات نباشد.
نزد جمهور علما این شرط هم وجود دارد که این قرض را برای گناه اخذ ننموده باشد.
شرط دیگر این است که شخص قرض گیرنده توان ادای این قرض را از مال خود( که زکات بر آن لازم می گردد) نداشته باشد،یعنی اگر شخصی یک میلیون افغانی مقروض باشد وموصوف برای زنده گی ورهایش خود منزلی به قیمت ده میلیون افغانی داشته باشد ، اعطای زکات به این شخص جواز ندارد.
نوع دوم قرضدار: آنعده از قرضدارانی اند که جهت مصالحه بین دیگران بالای خود قرضی را پذیرفته باشند،در مورد این گونه قرضدارحنابله وشوافع می گویند که این شخص اگر فقیر باشد واگر غنی، می توان از مال زکات به آن اعطا کرد، چون اگر این کار صورت نگیرد هیچ کسی برای مصالحه بین مردم آماده نخواهد شد، مگر احناف می گویند وقتی اعطای زکات به این شخص جواز دارد که پس از ادای این قرض وی صاحب نصاب باقی نماند.
مصرف هفتم مال زکات ابن السبیل: به کسی گفته می شود که مسافر باشد وبه حدی پول نداشته باشد که بتواند دوباره به وطن خود برگردند.
آیا امور عام خیریه محلی برای مصرف زکات شمرده می شوند؟
یکی از راه های مصرف زکات (فی سبیل الله ) نیز می باشد، یعنی مصرف مال زکات در راه خداوند وبرخی از علمای عصر حاضر هر کار خیری ر ا شامل مفهوم ( وفی سبیل الله ) می پندارند(که دربین آنها امام رازی به حواله قفال این قول را از برخی فقها نقل نموده است همچنان شیخ جمال الدین قاسمی درتفسیر خود بنام محاسن التاؤیل متمایل به همین نظردیده می شود همچنان همین نظر شیخ محمد رشیدرضا است که درتفسیر خود المنار آنرا برگزیده است ، رای ونظر شیخ شلتوت و شیخ حسنین مخلوف نیز همین است) آنها می گویند که هر گونه کار خیر را توسط مال زکات انجام دادن که در رأس آن جهاد فی سبیل الله قرار دارد درست است که ضمن آن اعمار سرکها،پل ها ، شفاخانه ها،مساجد وهرنوع امور خیریه دیگر شامل می باشد.
اینکه این عده علما اصطلاح قران کریم را در نظر نگرفته اند و نه هم بسوی موقف اجتماعی مسلمانان متوجه شده اند که ( وفی سبیل الله )یک اصطلاح به خصوص است که مراد از آن جهاد فی سبیل الله است و قران کریم این اصطلاح را در هر مکانی استعمال نموده ، از آن همین معنی را اخذ نموده اند.
دوم اینکه اگر مصرف زکات در هر کار خیردرست می بود ، پس قران کریم این هشت نوع مصرف زکات را با تفصیل نشاندهی نمی کرد وبه شکل اجمالی می گفت که زکات باید در کار خیر به مصرف برسد وقتی که قران کریم با همه تفاصیل این انواع مصارف را نشاندهی کرد، هویدا شد که هدف از (وفی سبیل الله) نوع خاصی ازمصرف است.
رای دوم: فقهای قدیمی در مورد معنی (وفی سبیل الله ) سه نوع مصرف را شامل ساخته اند: اول: مصارف آنعده از مجاهدین وغازیان که با رضایت خود به جهاد می روند واز جانب بیت المال برای آنها کدام تنخواه یا معاشی تعیین نشده باشد، دراین جا هم برخی از فقها این را شرط می گذارند که خود توان تجهیز را نداشته باشند.
دوم : مصارف خریداری اسلحه ووسایل جنگی برای مجاهدین وغازیان .
سوم : در نزد پیروان مذهب امام احمد حنبل مصارف حج فرضی ولی احناف می گویند که تنها برای آن شخصی اعطای مصارف حج فرضی درست است که در حبس باقی مانده باشد ومصرف مال زکات جز در این جانب در سایر موارد کاری درست نیست.
نظریه سوم: نظر ورای تعداد زیادی از علمای معاصر ومجامع فقهی این است که در بین آنها به گونه مثال مجمع فقهی تحت اداره رابطه عالم اسلامی و علمای زیادی چون استاذ یوسف القرضاوی، شیخ فیصل المولوی، مولانا صاحب گوهر الرحمان وعلمای زیادی شامل آن می باشند، ورای ونظر آنها این است که معنی ( وفی سبیل الله) همان درست است که علمای متقدم اخذ نموده است یعنی جهاد فی سبیل الله، مگر جهاد تنها به معنای قتال گرفته نشود بلکه به معنای حقیقی وعامه آن اخذ گردد که شامل هر آن تلاش وکوششی باشد که برای غلبه دین الله جل جلاله صورت می گیرد ، در این رابطه اگر خلاصه نظر ورای که در فصل ششم ، باب چهارم کتاب فقه الزکات نوشته شیخ قرضاوی که شاید نماینده گی خوبی از این علما بتواند،نقل گردد خالی از مفاد نخواهد بود.
شیخ یوسف القرضاوی در آغاز این فصل این رای ونظر فقها را که (فی سبیل الله) را تنها در مورد غازیان محدود می شمارد،نقل نموده وسپس رای ونظر علمای موسع را که مصرف نمودن زکات را در هر کار خیر جایز می شمارند، جایز می داند وسپس دو دلیلی را نقل نموده که احناف (وفی سبیل الله ) را در مورد غزا خاص می پندارد وآنرا مناقشه نموده است، این دو دلیل به شکل ذیل است:
تملیک در زکات شرط است وهنگامی که تملیک صورت نگیرد ، زکات ادا نمی گردد.
قرضاوی صاحب در پاسخ به این دلیل گفته است که در قران دو نوع مصرف زکات ذکر گردیده است ، اول آنکه با لام مجرور است ودر آن تملیک شرط است چون در لغت لام برای تملیک ذکر شده است ومصارفی که به (فی) مجرور اند در آن تملیک شرط نیست ودر کلمه ( وفی سبیل الله) با (فی )مجرور است وبعد برای این موضوع دلایلی را نیز ذکر نموده است.
دلیل دوم احناف این است که فی سبیل الله تنها به جهاد وقتال دلالت می کند.
برای بررسی این دلیل قرضاوی صاحب همه آیاتی را جمع آوری نموده که در آن کلمه (سبیل الله ) ذکر شده است واین را ثابت ساخته که سبیل الله تنها به معنای قتال وجهاد نیامده است، بلکه معانی گوناگون دارد که با تغییر سیاق معنی ومفهوم آن نیز تغییر می یابد، ولی در این ارتباط برخی قراینی وجوددارد که مراد از (وفی سبیل الله) جهاد است ، بنا براین توسعه ایرا که برخی علما در معنای کلمه (وفی سبیل الله) وارد می کنند، نیز درست نیست واین هم درست نیست که از جهاد تنها معنای قتال مطلوب باشد.
پس بصورت مختصر می توانیم بگوییم که قول راجح این است :
(وفی سبیل الله) در این آیت به معنای عام آن گرفتن هم درست نیست که بتوان هر کار خیری را از آن مقصود دانست ، چون این کار با عددی که مصارف زکات در آن محصور گردیده است ، متناقض می باشد.
هدف از ( وفی سبیل الله) جهاد است ولی معنای جهاد تنها درجهاد نظامی وقتال فی سبیل الله منحصر نیست، بلکه این معنی عام است که قتال فی سبیل الله در آن به طریق اولی شامل است ودر کنار آن سایر انواع نیز شامل اند. چون جهاد گاه باقلم می باشد وگاه با زبان وگاه هم با شمیر وتفنگ وگاه هم جهاد فکری وگاه تربیوی ، گاه جهاد اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی وگاه نظامی می باشد وهمه این انواع جهاد به کمک وتمویل ضرورت دارد. اما شرط بنیادی در این همه این است که این جهاد باید ( فی سبیل الله) باشد ، یعنی برای غلبه دین خداوندی در روی زمین باشد ، پس هر کوششی که برای غلبه دین الله واقامه آن صورت گیرد جهاد فی سبیل الله شمرده می شود، حال نوعیت و وسیله آن خواه هر چه باشد .
امام ابن جریر طبری در تفسیر فی سبیل الله می گوید: ” : (وأما قوله:(وفي سبيل الله)، فإنه يعني: وفي النفقة في نصرة دين الله وطريقه وشريعته التي شرعها لعباده، بقتال أعدائه، وذلك هو غزو الكفار” معنای فی سبیل الله این است که زکات در راه نصرت دین الله ، راه وی وشریعت وی که برای بنده گان خود فرستاده است، به مصرف برسد،در جنگ با دشمنان وی که همانا غزا علیه کفار می باشد) از این نظر امام ابن جریر طبری به خوبی واضح وروشن است که زکات شامل همه مصارفی است که برای تائید ونصرت دین الهی وتائید شریعت آن صورت می گیرد ولی آنچه مربوط به غزا با کفار ودشمنان الله می گردد، آن هم یکی از طرق تائید وهمکاری با دین الله تعالی است.
همکاری وکمک با دین الله وشریعت وی گاهی از راه قتال وغزا صورت می گیرد و گاهی هم چنان می شود که جز این هیچ راه دیگری وجود نمی داشته باشد وتنها از همین یک راه کمک وهمکاری با دین الله ممکن می باشد وگاهی زمانی نیز می آید که –همچو عصر وزمانه کنونی ما- تهاجم فکری و روانی بیش از تهاجم مادی ونظامی خطرناک می باشد.
اگردر زمانه های گذشته فقهای جمهور مربوط به هر چهار مذهب فقهی ما از ( وفی سبیل الله) در راستای تجهیز غازیان، کمک با مجاهدینی که در سرحدات دولت اسلامی مستقر اند وخرید اسلحه ووسایل برای آنها مختص ساخته بودند، ما در آن نوع دیگری از غازیان ومجاهدین تیار و آماده را می افزاییم واین عده مجاهدین مردمی اند که اذهان وقلوب مردم را توسط تعلیمات اسلامی ودعوت بسوی آن فتح می کنند، این ها مجاهدینی اند که با تلاش ها، زبان واقلام خود از عقاید ، شرایع واحکام اسلام دفاع می کنند ودر مورد توسعه مفهوم جهاد ما دلایل ذیل را داریم:
اول: جهاد در اسلام تنها در جنگ وقتال منحصر نیست،چرا که از رسول الله صلی الله علیه وسلم در یک حدیث صحیح روایت شده است که از آن حضرت صلی الله علیه وسلم پرسیده شد که بهترین جهاد کدام است؟ پیغمبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: (کلمة حق عند سلطان جائر) یعنی اظهار کلمه حق نزد بادشاه ظالم بهترین جهاد است.
همچنان امام مسلم در صحیح خود از ابن مسعود رضی الله عنه روایت نموده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: (ما من نبي بعثه الله في أمة قبلي إلا كان له من أمته حواريون وأصحاب يأخذون بسنته ويقتدون بأمره ثم إنها تخلف من بعدهم خلوف يقولون مالا يفعلون ويفعلون مالا يؤمرون فمن جاهدهم بيده فهو مؤمن ومن جاهدهم بلسانه فهو مؤمن ومن جاهدهم بقلبه فهو مؤمن وليس وراء ذلك من الإيمان حبة خردل)
ترجمه: هيچ پيامبری را خداوند در امت های گذشته نفرستاد، مگر اينکه برای او از امتش دوستانی خالص بودند و يارانی بودند که به سنت و طريقهء او متوسل شده و به فرمان او اقتداء می کردند، بعداً جانشينانی به مسند خلافت آنان می نشينند که می گويند آنچه را انجام نمی دهند و انجام می دهند، آنچه را که بدان مأمور نشده اند، کسی که با دست خويش با آنها جهاد کند مؤمن است، و کسی که با دلش با آنها جهاد کند مؤمن است، وکسی که با آنها به زبان خويش جهاد کند مؤمن است و ماورای اين بقدر دانهء سپندی ايمان وجود ندارد.
همچنان رسول الله صلی الله علیه وسلم فرموده اند:با مشرکین توسط اموال واجسام خود، توسط زبان های خود جهاد کنید. این حدیث صحیح است.
دلیل دوم: اقسامی از جهاد که قبلاً تذکر داده شد اگر نص هم درمورد آن وجود نداشته باشد، قیاس هم تقاضا دارد که این ها باید در مفهوم جهاد شامل باشند، چون هدف ومقصد آن هم تقاضا دارد که این ها باید در مفهوم جهاد شامل باشند، چون هدف ومقصد این کار ها نیز کمک با دین الله وغلبه آن ، مقاومت با دشمنان الله ودفاع از اسلام است همان گونه که اهداف قتال فی سبیل الله نیز همین ها اند.
بنا بر این هر آنچه که غرض وهدف قتال فی سبیل الله ازآن بدست آید، باید در مفهوم جهاد فی سبیل الله شامل باشد، چون هدف وعلت هردوی آن یکی وآن کمک ونصرت به دین الله است، به این ترتیب ما رای ونظر جمهور علما را ترجیح خواهیم داد ولی با اندکی توسعه در مفهوم جهاد.
شکی نیست که دراین زمانه مهمترین معنای که در مفهوم جهاد شامل است ،کارها وتلاشهای است که برای آزادی سرزمین های مسلمانان از یهود، نصارا ومشرکین جریان دارند.
هنگامی که معنای کلمه ( وفی سبیل الله) جهادی شد که تنها درقتال منحصر نیست، بلکه انواع مختلف دیگری نیز در آن شامل است که شاید مردم این عصر بیشتر محتاج آن باشند، پس باید برخی از مثال ها، اشکال واقسام این نوع جهاد را در این جا یاد آوری نماییم تا موضوع به صورت درست واضح گردد ، انواع واقسام این جهاد به گونه مثال طور ذیل اند:
ایجاد مراکز برای نشر دعوت درست اسلامی وبکار انداختن آن جهت رسانیدن پیام اسلام به کفار در کشورها و براعظم های مختلف درحالیکه ادیان ومذاهب مختلف برای تحت تأثیر آورن مردم تلاش می کنند، یکی از انواع جهاد فی سبیل الله شمرده می شود.
ایجادمراکز با فهم درست در خود کشورهای اسلامی تابه محل تربیت برای جوانان مبدل گشته وآنها را بسوی راه های درست توجیه نمایند، آنها را از الحاد درعقیده، انحراف درفکر وکجی در سلوک نگهداری نموده آنها را برای مقاومت در برابر دشمنان اسلام ونصرت اسلام آماده سازند.این هم جهاد نامیده می شود.
ایجاد و نشر وپخش چنان مجلات، جراید ورسانه ها که در مقابل رسانه های گمراه کننده ایستده وکلمة الله را بلند سازند ، حق رابا جرأت بگویند و از اسلام دفاع کنند واز اسلام در مقابل تبلیغات دروغین وشبهات گمراه کننده دفاع نمایند وثابت سازند که اسلام مبرا ازاین اتهامات است واین دین را پاک از هرگونه شبهات وتهمت ها به مردم بنمایاند ، که این هم یکی از انواع جهاد است.
نشر کتب اصیل اسلامی که اسلام را بتواند به صورت درست به مردم ارائه نماید، نه اینکه یک گوشه اسلام را به مردم ارائه نماید، زیبایی وحقایق اسلام را در مقابل مردم بنهد و افکار باطل دشمنان اسلام را رسوا نماید،نشر کتاب و رسانیدن آن به مردم نیز یکی از انواع جهاد می باشد.
آماده ساختن افراد وشخصیت های مؤمن، قوی وامین در عرصه های یاد شده وبدوش گرفتن کفالت آنها، که با همت بلند وپلان گذاری دقیق برای این دین کار کنند واین دین رانشر نمایند ودسایس دشمنان را خنثی سازند، فرزندان خفته دین را بیدار سازند وجلو سیلاب های بی بند وباری ، تبشیر و الحاد را سد سازند که این موضوع نیز یک جهاد شمرده می شود
همچنان کمک وهمکاری با دعوتگران مخلص که نیروهای کفری والحادی برضد آنها جمع شده باشند ، یک نوع دیگر جهاد شمرده می شود.
امکان دارد مصرف نمودن زکات در میادین مختلف کار بهتری باشد، نه تنها زکات بلکه مال اضافه از زکات را نیز باید در این راه به مصرف برسانند، چون دین اسلام برای تائید وحمایت خود جز فرزندان مخلص خود کسی دیگری را ندارد.
مأخذ:
• شرح فتح القدير) (2/204) و (رد المحتار) (3/260) و (المهذب) ، (1/7 برقم 16) و (روضة الطالبين) (2/314).
• مواهب الجليل) (3/231)، (القوانين الفقهية) (108)، (المغني) (4/98 – 99(
• مواهب الجليل) (3/232) و (المغني) (4/101(
• شرح فتح القدير) (2/204)، و(رد المحتار) (3/259(
• تفسیر الطبری ج ۱۴ ص ۳۱۹ طبع أحمد شاکر.
دکتور مصباح الله معاون علمی پوهنتون سلام