دین از همه و دعوت حق همه است!

دین الهی کرم و رحمت هدایت دهندۀ او برای تمام بندگانش است، همانگونه که الله متعال خطاب به پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: “وما أرسلناك إلا رحمة للعالمين”
ترجمه: و ما تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستاده ایم. ( انبیاء – 107 )
” وما أرسلناك إلا كافة للناس بشيرا ونذيرا”
ترجمه: و ما تو را جز برای اینکه عموم بشر را (به رحمت خدا) بشارت دهی و (از عذابش) بترسانی نفرستادیم. ( سبأ – 28 )
از همین رو دعوت به سوی این دین و نشر عقاید، اخلاقیات و احکام آن و تربیت مردم بر اساس آن، عمل و تلاشیست که باید تمام مردم از هر قشر و طبقه را دربر گیرد و دروازه های آن به سوی مردمان بدون تمیز و فرق قایل شدن باز گردد.
پس بدین اساس:

• دین الهی و دعوت به سوی آن، همانگونه که حق مردان است حق زنان نیز هست.
• همانگونه که حق بزرگان است، اطفال نیز در آن حق دارند.
• برابر با دانش آموخته گان و باسوادان، بی سوادان نیز حق مستفید شدن از دعوت را دارند.
• همانگونه که باشندگان شهرها مورد عنایت و توجه دعوتگران قرار میگیرند، باشندگان دهات و قریه ها نیز باید مورد توجه قرار گیرند.
• فقرا و مساکین نیز حق مساویانه با طبقه ثروتمند و متوسط دارد.
• و همانگونه که اشخاص متدین، با نماز و رهروان راه دین حق دارند، منحرفان و آنانی که از دین دور اند نیز حق دارند.

یکی از اشتباهات زشت و یکی از نواقص بد همینست که بعضی از دعوتگران و آنانی که بدین امر مشغولند و در صفوف حرکت اسلامی فعالند، تمام جهد و تلاش خود را محدود طبقه مرد میسازند و زنان را از نظر میاندازند، و یا هم تنها روی دانش آموختگان و با سوادان ترکیز میکنند و عوام و بی سوادان را مورد توجه قرار نمیدهند، یا اینکه تنها جوانان را در نظر داشته و از سالمندان و اطفال غافل میگردند، یا هم مشغول دعوت در جامعه های تمدنی و شهری میگردند ولی باشندگان اطراف و قریه جات را اگرچه خویشاوندان واقارب شان باشد فراموش میکنند و اخیرا اینکه توجه خود را به سوی دین داران و طلایه داران مساجد معطوف میسازند ولی مسلمانان غرق در معاصی در قهوه خانه ها و کلپ های شب نشینی را مورد توجه قرار نمیدهند.

پس همانگونه که مردم حق دارند نسبت به حقوق خود شکایت نمایند و آنانی را که در حق شان ظلم نموده مؤاخذه نمایند، و یا هم نسبت نبودن یا قلت آب، نان، برق ومسکن شکایت کنند؛ همانگونه از حقوق بزرگتر آنان یکی هم اینست که از ظلم و بی توجهی که در حق آنان در زمینۀ دعوت به سوی خداوند و هدایت و رحمت او صورت گرفته است نیز شکایت نمایند، و آنانی را مورد مواخذه قرار دهند که ایشان را مورد کم توجهی در آگاه سازی و تربیت و تزکیه قرار داده اند در حالیکه در عین حال طبقۀ دیگری را از این نعمت ها بهرمند ساخته اند. تلك إذن قسمة ضيزى (در اين صورت، اين تقسيم نادرستى است.)

داستان پیامبر صلی الله علیه وسلم با صحابی جلیل القدر عبدالله بن ام مکتوم، داستان جاوادنه و دلیل روشن در این مورد است، چنانچه روزی پیامبر صلی الله علیه وسلم با یکی از بزرگان قریش نشسته بودند و به امید مسلمان شدن او دین اسلام را برایش شرح میدادند، یکی از ضعفای مسلمانان، صحابی نابینا عبدالله ابن ام مکتوم وارد گردید و در مورد بعضی از امور دینی از آنحضرت صلی الله علیه وسلم سوال نمود، پیامبر صلی الله علیه وسلم از این حالت به تنگ آمدند و روی خود را از ابن ام مکتوم برگشتانده و دوباره مشغول به بزرگ قوم گردیدند و بر دعوت او به امید مسلمان شدنش استمرار ورزیدند چون امید داشتند مسلمان شدن او تاثیر مثبتی در روند دعوت بگذارد؛ ولی الله متعال آیات جاودانه ای را فرستاد و پیامبر صلی الله علیه وسلم را مورد عتاب قرار داد و چشم انداز دعوت را برای شان تصحیح نمود. الله متعال در سورۀ عبس چنین میفرماید: “عبس وتولى، أن جاءه الأعمى، وما يدريك لعله يزكى، أو يذكر فتنفعه الذكرى، أما من استغنى، فأنت له تصدى، وما عليك ألا يزكى، وأما من جاءك يسعى، وهو يخشى، فأنت عنه تلهى”
ترجمه: روی را ترش کرد و سر برگردانید، چون، آن نابینا به نزدش آمد،و تو چه دانی، شاید که او پاکیزه شود، یا پند گیرد و پند تو سودمندش افتد، اما آن که او توانگر است، تو به او روی می آوری [و نسبت به وی اهتمام می ورزی]، و اگر هم پاك نگردد چيزى بر عهده تو نيست، و اما آنکه شتابان نزد تو آمد، در حالى كه [از خدا] مى‌ترسيد، تو [با روی گردانی] از او به دیگران می پردازی. ( عبس – از آیه 1 الی آیه 10)

پس به همین منظور، این عبرت و پند جاودانه ای گردید که دین الهی برای همه و دعوت به سوی آن نیز حق همه است و هیچ کسی از کسی دیگر در مستفید شدن از فیوضات آن برتری ندارد مگر به وسعت رغبت، استقبال و استعدادش نسبت به آن!

و همینست چشم انداز و دورنمای ثابت و درست برای دعوت به سوی اسلام، که همگان را مورد توجه و عنایت قرار میدهد و برای همه قابل دسترس است، از نزدیکان و اقارب آغاز و سپس به دیگران روی میکند.
ابتدا: وأنذر عشيرتك الأقربين ( و خويشان نزديكت را هشدار ده.)

پس از آن: لتنذر أم القرى ومن حولها (و تا خلق را از اهل مکه و هر که به اطراف آن است بیم دهی.)
و سپس: ليكون للعالمين نذيرا (تا بیم‌دهندۀ جهانیان باشد.)

Atomic Habits

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

Atomic Habits
Back to top button
واسع ویب