دعوتگر مسلمان: مدبر و مدیر مؤفق ميباشد

امروز فن مديريت يكي از علوم ضروري براي مؤفق بودن در ادارة هر كاري ميباشد . تمام ملتها خصوصا كشور هاي غربي با استفاده از آن توانسته اند كه به درجات بلند ترقي دست يابند و در عين وقت اين بناي عظيم را حفاظت كنند ، از متقضيات مديريت مؤفق اينست كه هر شخص را در مكان مناسب آن قرار داده و نبايد شخص سياسي را فقيه گرداند و از ماهر امور اقتصادي نبايد مطالبه كرد كه بايد خطيب مؤفق باشد و عالم بزرگسال را نبايد فرماندة ميدان جنگ مقرر كرد .

چنانچه رسول الله صلی الله علیه وسلم كه استعداد مواصفات عسكري خالد بن وليد رضی الله عنه را ميدانست , او را به قيادت لشكر مقرر ميكرد , ديگري را بسوي صنعت و تجارت و …

معناي سخن اينست كه امتي كه ميخواهد خود را بسازد , هر فرد را در مكان مناسب آن قرار ميدهد .

از مقتضيات مديريت مؤفق اينست كه بعد از انتخاب افراد و تعين آنها در مكان مناسب , بر آنها اعتماد كرده و صلاحيتهاي لازم براي شان اعطاء گردد و بعدا مورد محاسبه قرار گيرند . زيرا استعداد ها همراه با مسئوليتها رشد ميكند در غير آن تمام استعدادهاي افراد به ضعف و نابودي مي رود .

از مقتضيات ادارة مؤفق اينست كه كارها را پيگيري كرده و بيشترين استفاده را از ارگانها بنمايد و ارگانها نبايد فقط بخاطر موجوديت شان ايجاد گردد . بلكه بخاطر آن ايجاد گردد كه حركت به آنها نياز دارد و منتظر فيصله هاي آن ميباشد .

تنظيم وقت :

التزام و پابندي به وقت و شناخت ارزش آن از عناصر اساسي پيشرفت و ترقي امتها ميباشد . و اگر امتي را مشاهده ميكنيم كه كسالت را صفت اصلي خود ساخته و پير و جوان آن به هرزه گرديها مصروف است و شب و روز خود را در قهوه خانه ها مي گذرانند , نه هدفي دارند و نه مقصدي , بدان كه اين امت مرده است و هيچ نوع زندگي ندارد .

تعداد قليلي از مسلمين در مكه در حاليكه از نگاه مادي خيلي ضعيف بودند و از سوي كفار مورد محاصره وتعقيب قرار گرفته و تا سرحد مرگ تعذيب ميشدند , بر ضد شان تبليغات ناروا صورت ميگرفت و بالآخره از وطن و خانه و كاشانة شان رانده شدند.

ولي تمام اين مشكلات سد راهشان نگرديده و توانستند كه موجوديت خود را با تشكيل دولتي تعبير كنند كه در جهان گذشته و معاصر مثل ومانندي نداشت . درين در گيري ارادة ايجاد تغير , سمو و استجابت منهج الهي بمراتب قويتر از ارادة ظلمت پسندان عقبگرا بود .

آيا پذيرفته ميتوانيم كه اين تعداد قليل مسلمانها تمام اين پيروزي هاي حيرت انگيز را با بي توجهي به ارزش وقت و روز گذراني بدست آورده باشند ؟
نه ! آنها عمر خود را به ثانيه ها حساب كرده و هر ثانية آنرا در مكان مناسب آن بكار برده اند . در حاليكه اين نداي الهي را تكرار ميكردند :
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لأولِي الألْبَابِ (آل عمران/190)
” يقيناً در آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب و روز نشانهايست براي صاحبان عقل و دانش “

اختلاف شب و روز عبارت از گذشت زمان است و صاحبان فكر و انديشه مسلماناني اند كه زمان را در جهت مصالح خود ، جامعة خود و تمام انسانيت بكار ميگيرند .

الله جل جلاله وقت را به قسمتهاي مختلفي چون فجر ، چاشتگاه ، عصر ، شب و روز تقسيم كرده است تا اهميت وقت را در حيات مسلمانان و جامعة اسلامي نشان دهد .

كشورهاي پيشرفته و متمدن جهان پلانهاي كوتاه مدت و طويل المدت طرح كرده و واقعيت موجود و آينده را با زمان مرتبط ميسازند و بعداً خود را بر اساس همين برنامه مورد بازپرس قرار ميدهند .

زمان هميشه در گذشت است و هر روزي كه ميگذرد باز هرگز بر نميگردد . اين حقيقت را حسن بصري رحمه الله چنين تعبير كرده است :

” هر روزيكه فجر پردة شب را از چهره مي اندازد ، نداء ميكند كه : اي فرزند آدم! من آفريدة جديدم و بر كنشهاي تو گواهم ، از من توشة بردار ، زيرا چون گذشتم باز تا روز قيامت بر نميگردم “

برادر دعوتگر :
وقتي موضوع ازين قرار است و وقت ازين همه اهميت برخوردار است ، لذا لازم است كه هر دعوتگري حساب خود را داشته و اولويات زندگي خود را مشخص سازد و تنظيم وقت را از مهمترين عناصر زندگي عملي خود قرار دهد .
به اين معني كه وقت كار، وقت خواب، وقت طعام ، وقت استراحت و وقت روابط اجتماعي وخانوادگي خود را منظم سازد .
در روايات وارد است كه :
« وَعَلَى الْعَاقِل مَا لَمْ يَكُنْ مَغْلُوباً عَلَى عَقْلِهِ أَنْ يَكُونَ لَهُ سَاعَاتٌ. فَسَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ، وَسَاعَةٌ يُحَاسِبُ فِيها نَفْسَهُ، وَسَاعَةٌ يَتَفَكَّرُ فِيهَا فِي صُنْعِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَسَاعَةٌ يَخْلُو فِيهَا لِحَاجَتِهِ مِنَ المَطْعَمِ وَالمَشْرَبِ » (صحيح بن حبان عن ابي ذر رضی الله عنه )
” بر عاقلي كه هنوز از نظر عقلي ضعيف نشده و مغلوب نگرديده است لازم است كه ساعتهاي منظم و معين داشته باشد ، ساعتي كه در آن با پروردگارش به مناجات بپردازد ، ساعتي كه در آن نفس خود را محاسبه كند و ساعتي كه در آن در صنعتهاي الله جل جلاله فكر و غور كند و ساعتي كه خود را براي كسب طعام و نوشيدني فارغ سازد “

عمر رضی الله عنه ميفرمود :
” اللهم إنا نسألك صلاح الساعات و البركة في الأوقات“
” اي بار الها ! نيكي و اصلاح ساعات و بركت در اوقات را از تو مسئلت دارم “

برنامه ريزي :
برنامه و پلان عبارت از مشخص نمودن اهداف در كارهاي معيني و تعين نمودن وسايل لازم براي تحقق بخشيدن اين اهداف ميباشد ، به شكلي كه با كمترين مصارف ، بهترين نتيجه را بدست آوريم .

بنابرين ؛ برنامه وسيلة ايست كه انسان را قدم به قدم به پيش برده و از يك مرحله به مرحلة جديدتر طبق اسلوبي انتقال ميدهد كه مراجع پلان گذاري متناسب با قدرت و توان هر شخص تعين مينمايد .

اين يك امر مسلم است كه هرفرد بايد كار و وظيفة محولة خود را به صورت درست و مؤفقانه انجام دهد . لذا بخاطر بدست آوردن اين مؤفقيت بايد اسبابي را انتخاب كند كه مؤفقيت او را بيشتر تضمين نمايد.

از پيگيري سيرت مطهر نبوي رضی الله عنه بخوبي ميدانيم كه رهبر محبوب اسلام چگونه دعوت خود را به مراحل مكي و مدني تقسيم نمودند كه هر مرحله خصوصيات و مميزات خاص خود را داشته و طي برنامة خاصي انجام مي يافت . باز مرحلة مكي را به مراحل سه گانة دعوت سري در مكه ، اعلان دعوت در مكه و آغاز دعوت در خارج از مكه تقسيم نمودند.

آيا اين تقسيمات و مشخص نمودن اين مراحل دعوت به گونة فوق الذكر مفهوم ديگري جز پلان گذاري دقيق و مستحكم داشته ميتواند ؟

در هجرت اول و دوم بسوي حبشه ، بيعت عقبه اول و دوم و تفاوتهاي متناسب با واقعيتها و آيندة مسلمين كه بين اين دو بيعت وجود داشت ، برنامة خيلي دقيق حكيمانة مراعات گرديده است . زيرا بيعت اول يك بيعت ايماني و اخلاقي است در حاليكه بيعت دوم ، بيعتي است سياسي و جهادي و مقدمة براي هجرت بسوي مدينة منوره و اقامة دولت اسلامي بحساب مي آيد .

آيا اين تغيرات و تفاوتها به صورت تصادفي بوجود آمده است يا در نتيجة برنامة دقيق و آمادگي كامل صورت گرفته است ؟

زمانيكه يك بيعت كنندة انصاري از رسول الله صلی الله علیه وسلم پرسيد كه :
” اگر ما اين بيعت را بپذيريم و الله صلی الله عليه وسلم جناب شما را پيروز گرداند ، آيا دوباره بسوي قومت برميگردي و ما را تنها ميگذاري ؟

رسول الله صلی الله عليه وسلم بدون اينكه ترددي نشان داده و موضوع را به شرايط آينده محول كند قاطعانه جواب داد :

هرگز ! بلكه خونم با خون شما يكجا و مرگ و زندگي ام با شما همراه خواهد بود ! من از شما هستم و شما از من هستيد !

همگام با تنفيذ برنامة طرح شده از سوي رسول الله صلی الله عليه وسلم و مطابق دستور ايشان ، صحابة كرام بسوي مدينه هجرت را آغاز كردند كه در آخرين مراحل اين برنامه هجرت رسول الله صلی الله عليه وسلم قرار داشت .
ايشان به استثناي ابوبكر و علي رضي الله عنهما به تمام اصحابش فرمان هجرت بسوي مدينه را صادر نمودند و اين دو نفر را با خود نگهداشتند ، زيرا آنها در پلان هجرت خود ايشان شامل بودند .

رسول الله صلی الله عليه وسلم همراه با ابوبكر در نيمة دوم شب و قبل از طلوع فجر از مكه خارج شدند و راه يمن را كه بر عكس راه مدينه است در پيش گرفتند و بعد از طي مسافتي به غار ثور داخل شده و مدت سه روز را در آنجا گذشتاندند . عبدالله بن ابوبكر شب را با ايشان ميگذشتاند و قبل از طلوع فجر دو باره به مكه داخل ميشد و چنان نشان ميداد كه گويا شب رادر مكه بوده است . او روز را در مكه ميگذشتاند و اخبار و حوادثي را كه ميشنيد شبانگاه به رسول الله صلی الله عليه وسلم ميرساند . عبدالله بن فهيره مولاي ابوبكر صديق گوسفندان خود را در آن مسير ميچراند تا هم آثار قدمهاي عبدالله بن ابوبكر را از بين ببرد و هم آن دو مهاجر بزرگوار از شير گوسفندان بنوشند .

زمانيكه آتش غضب قريش سرد شده و تفتيش راهها و تعقيب آنها به پايان رسيد و بعد از گذشت سه روز اوضاع كمي آرام شد ، رسول الله صلی الله عليه وسلم با همراهي ابوبكر صديق رضی الله عنه سفر خود را دوباره آغاز كردند . ابوبكر صديق رضی الله عنه عبدالله بن اريقط را كه هنوز بر دين قريش بود بخاطر رهنمايي به اجاره گرفته و شترهايي را كه از قبل آماده ساخته بود به او تسليم داده و بعد از سه روز نزد غار ثور با او وعده گذاشتند … و با اين برنامة دقيق و استخدام تمام وسايل ممكنه براي رسيدن به هدف بود كه رسول الله صلی الله عليه وسلم همراه با دوستش صحيح و سالم به مدينة منوره رسيدند .

به همينگونه برنامة كه رسول الله صلی الله عليه وسلم براي اقامة دولت اسلامي نمونه در مدينة منوره طرح نمودند ، در غايت اتقان و دور انديشي صورت گرفته بود . و اگر چه مدينه در آن روزگار قرية كوچكي بود ، اما رسول الله صلی الله عليه وسلم با كار و كوشش زياد و برنامه هاي حكيمانه توانستند دولت نمونة را ايجاد كنند كه براي بزرگترين دولتهاي معاصر بعنوان نمونه قرار گرفته و تا ابد قدوه و رهنماي مسلمانان باشد .

دولت اسلام در مدينة منوره گروه هاي ذيل راتحت ادارة خود داشت :
1 ـ مسلمانان كه شامل مهاجرين و انصار ميشدند .
2 ـ مشركيني كه هنوز مسلمان نشده بودند و بعضي آنها در انتظار فرصت بر عليه مسلمانان بودند .
3 ـ يهوديان ساكن مدينه .

اينها در داخل مدينه سكونت داشتند ، اما در خارج مدينه قريش هنوز هم در پي ريشه كن كردن اين دين جديد بود و قبايل مختلف اعراب نيز مراقب اوضاع بودند .
با مطالعة كتب سيرت بخوبي ملاحظه ميكنيم كه ايشان چگونه برنامة دقيقي را جهت ساختن جامعة جديد در مدينة منوره طرح ريزي كرده و ضمن آن رابطة اين دولت جديد را با يهود ساكنان مدينه و دولتهاي مجاور كه با ديد شك به اين دولت جديد نگريسته و آنرا شديداً تحت مراقبت داشتند ، تنظيم نمود .

در اولين قدم مسجد را اعمار كرد تا رهبري مسلمانان از آنجا صورت گيرد و بعد از آن پيمان اخوت را بين مهاجرين و انصار بستند . به دنبال آن وثيقة را بشكل قانون اساسي نوشته و در آن طرز عمل دولت اسلامي با يهود مدينه را شرح و تنظيم نمود و در ابتداي امر ، جهاد دفاعي را بخاطر دفاع از حريم مدينه اعلان نمودند كه بعدها شكل جهاد هجومي را بخاطر ريشه كن كردن كفر اختيار نمود .

بعد از مدتي با قريش پيمان آتش بس مؤقتي را امضاء نموده و اين فرصت را بدست آورد كه با قبايل مجاور و دولتهاي مجاور ارتباط برقرار نمايد و درين فرصت به تصفية حساب با يهوديان خائن و غدار بپردازد .

در تسلسل اين پيكار و مبارزة خستگي ناپذير كه دولت نوپاي اسلامي درگير آن بود ، تشريعات الهي به تدريج نازل ميشد و نقش خود را در تثبيت قلوب مؤمنين اداء ميكرد و قبل از آنكه نقش دلها گردد ، در زندگي عملي مسلمين ظاهر ميگرديد .
ميبينيم كه برنامه ريزي در تمام اعمال و كرده هاي رسول الله واضحاً وجود داشته ، در حيات شخصي شان ، در روابط شان با مردم ، در اقامة عدل و انصاف بين مردم ، در جنگ و صلح ، در تربيت مسلمانان و آماده سازي ايشان براي آينده و …. در تمام عملكرد هاي او برنامه هاي دقيقي وجود داشته است .

آيا بعد از اين همه حقايق بازهم گروهي بنام اسلام سربلند كرده و ميگويد پلان گذاري براي كارها بدعتي است كه در ضمن اصطلاحات اسلامي وجود ندارد !!
آيا از حقيقت دور شده ايم اگر بگوييم كه اينها نه تراث پرعظمت اسلامي را بخوبي دانسته اند و نه هم با ظروف و شرايط زندگي در عصر حاضر آشنا ميباشند ؟!!
بدون شك برنامه و پلان كار است كه قدمهاي كنوني را در روشنايي تجارب گذشته به پيش رهنمون ميشود و حاضر را در جهت شناخت آينده استخدام ميكند .

كيفيت پلانگذاري :

برنامه ريزي در جهان امروز علميست كه اصول و قواعد بخصوص خود را داشته و بحيث يك بخشي از عملية توليد در تمام نواحي زندگي اعم از اقتصادي ، سياسي ، اجتماعي تعليمي و غيره بكار برده ميشود .

بطور مثال كارخانة امروز يك نوع خاصي تكه را توليد ميكند ، ده سال بعد بايد نوع بهتري را توليد كند . بخاطر تحقق بخشيدن اين هدف بخش اجتماعي ارگان برنامه ريزي به تشخيص ذوق و سليقة مردم ميپردازد و بخش احصائية اين ارگان مقداري را تعين ميكند كه بايد مستواي توليد به آن برسد و بخش تخنيكي آن با نصب يونتهاي جديد به تطوير و بلند بردن سطح كار آيي فابريكه ميپردازد تا همگام با تغيرات جديد حركت كند . با تصور سرعت تغيير در ذوق و سليقة مردم درين روزگار ، حجم و بزرگي مسئوليتي را درك ميكنيم كه بعهدة ارگانهاي برنامه ساز قرار دارد.

اما در جهان سياست ، قضيه مهمتر از اينهاست ، دولتهاي بزرگ كه به اشغال منطقة ميپردازند ، برنامة خيلي واضح و طويل المدتي را در برابر آن طرح ميكنند . مثلاً براي ده سال مستقيماً بر آن حكومت ميكنند ، بعد از آن بعضي آزادي هاي داخلي را برايشان ميدهند و در اخير حكومت آنرا به افرادي از منسوبين همان كشورها ميسپارند . در مراحل فوق الذكر ارگانهاي مسئول برنامه ريزي در مورد هر مرحله معلومات كافي را در خدمت اداره كنندگان امور قرار ميدهند و از مؤفقيتهاي هر مرحله مانند سيكولار ساختن قوانين ، سيطره بر نظام تعليمي ، تقليد از نمونه هاي تمدن غربي و غيره خبر ميدهند . و زمانيكه پلان غصب آن سرزمين به مرحلة آخرين خود رسيد ، ميبينيم كه حكام وطني آن كاملاً مطابق ارادة استعمار عمل نموده و به اشارة آنها حركت ميكنند .

مقارنة بين برنامه ریزی ما و برنامه برنامه ریزی ديگران :
شريف حسين مكي پلان كرد كه دولت بزرگ عربي را برپا كرده و تمام عرب را تحت ادارة خود درآورد و خودش بحيث پادشاه آن قرار گرفته و اين مقام را براي اولادة خود به ارث بگذارد . با اين هدف خفاء با انگليسها در تماس شد و حركتي را بنام ” انقلاب بزرگ عربي “ براه انداخت .

اما نتيجه چه شد ؟
عبدالملك بن سعود به پادشاهي حجاز رسيد ، فلسطين به يهود تسليم داده شد و آنها دولت خود را در آن تأسيس كردند ، سوريه به دو بخش تقسيم گرديد كه يكي بنام لبنان به ماروني ها تسليم داده شد و بخش ديگر آن بنام سوريه تحت سيطرة فرانسه باقي ماند و عراق تحت حكومت انگليسها قرار گرفت . اما شريف حسين مكه از جزيره عرب رانده شده و در حال سرگرداني و جلاوطني در قبرص رحل اقامت افگند .

اما يهود براي اقامة دولت يهودي برنامه ريزي كردند ، در نخستين قدم ” هرتزل“ كتاب مشهورش را بنام ” دولت يهودي“ نوشت و بعد از آن از يهودان سراسر جهان دعوت نمود تا در كنفرانسها وسيمينار هاي صهيونيزم حاضر شوند . در اولين كنفرانسي كه در شهر ” پال“ سويس برپا گرديد ، وقتي خبرنگاران از او سؤال كردند كه ؛ چه كاري را انجام داديد ؟
در جواب گفت : ما دولت اسرائيل را تأسيس كرديم !!
باز پرسيدند كه ؛ اين دولت چه زماني عرض وجود خواهد كرد ؟
در جواب گفت : بعد از پنج سال ! ولي بعد از پنجاه سال حتماً بوجود مي آيد !
و بالفعل دولت اسرائيل بعد از پنجاه سال تأسيس گرديد .

اميد است كه خوانندة گرامي به اين گمان نشود كه اقامة دولت يهودي كار آسان و ممكن بود . بلكه برخلاف ، اين كار نهايت مشكل و پيچيدة بود كه آنها در نظر داشتند . ولي آنها با برنامة خيلي دقيق وارد عمل شده و روي چندين بديل پلانگذاري نمودند ، در ابتداء خواستند كه سلطان عبدالحميد آخرين خليفة عثماني را با دادن رشوت قانع سازند و چون ناكام شدند ، به خريداري زمينهاي فلسطين پرداختند ، بالآخره با حكومت آلمان متوسل شدند تا حكومت استانبول را قانع سازد . زمانيكه تمام اين كوششها به ناكامي مواجه شد ، يگانه راه باقيمانده عبارت از براندازي خلافت عثماني از داخل بود كه عملاً به اين كار اقدام كردند و با داخل ساختن تركيه در جنگ جهاني اول به تخريب آن از داخل مؤفق شدند . بعد از شكست دولت عثماني در جنگ ، فلسطين تحت سرپرستي انگليسيها قرار گرفت و آنها كارگزار يهودي الاصلي بنام ” صموئيل“ را در آنجا مقرر كردند كه كار تأسيس دولت اسرائيل را تا آخرين مراحل آن به اجراء در آورد .

گمان ميكنم به ذكر مثالهاي ديگري ضرورت نيست ، زيرا تمام مسايل خيلي واضح و آشكار است و اكثر مردم به اين عقيده اند كه اسلامگرايان از داشتن يك برنامة علمي و واقعي خيليها بعيد هستند و همين امر سبب شده است كه آنها نسبت به ديگران كمتر مؤفق باشند .

بدون شك چلنجها و مشكلاتي كه در برابر نهضت اسلامي قرار دارد ، بينهايت خطرناك و مهم است ، و بيداري و تحرك اسلامي كه اكنون در گوشه و كنار جهان به مشاهده ميرسد ، اگر بر مبناي برنامة دقيق و تدبير درست سازمان نيافته باشد ، شايد زماني بر ضد خود مسلمانان قرار گيرند !!

جوانان مسلمان امروز كه فشرده و خلاصة امت اسلامي و آگاه ترين قشر آن ميباشند قبل از هر قشر ديگري مكلف اند تا برنامه و پلان دقيق و حساب شدة را جهت تهداب گذاري و اعمار مجدد بناي جامعة اسلامي داشته باشند تا بتوانند كه با كمترين قرباني بيشترين مؤفقيت را درين معركه و چلنجهاي عصر جديد بدست آرند.

فعاليتهاي اسلامي از طريق كانونها و مؤسسات :
قبل ازينكه وارد اصل موضوع شويم ، به شرح مختصر اين مفكوره ميپردازيم .
عصر حاضر كه ميتوان آنرا عصر ” تخصصها“ و ” عصر مؤسسات “ ناميد . به اين شرح كه اگر سري به كتابخانة بزنيم ، در آنجا ميبينيم كه در هر موضوع خورد و بزرگ به دهها مجله ، نشريه و كتاب به نظر ميرسد . مثلاً در مورد جغرافية عمومي مجله هايي وجود دارد و مجلات ديگري در مورد بخشهاي خيلي كوچك و اختصاصي در جغرافيه نيز وجود دارد كه فقط در يك مورد خاصي به بحث و تحقيق در آن پرداخته ميشود و به همين گونه در هر موضوع ديگري .

اكنون اين سؤال مطرح ميگردد كه اين گونه نشريه هاي كاملاً اختصاصي چگونه بوجود مي آيد ؟ و چگونه استمرار مييابد ؟ چگونه استادان بزرگي را استخدام ميكنند تا به بحث و تدقيق پرداخته و نتايج تحقيقات خود را درين نشريه ها به چاپ برسانند؟

چرا اين تحقيقات مصدر مهمي براي پژوهشگران بعدي قرار ميگيرد و علاوه بر آن حكومتها ، مؤسسات علمي ، عسكري و بين المللي از آن مستفيد ميشوند ،
به صورت مختصر در جواب ميتوان گفت كه در وراي هركدام ازين مجله ها يك مركز بزرگ و انستيتيوت بزرگ تحقيقاتي مستقل و متخصص قرار دارد كه مصروف بحث و پژوهش ميباشند و تمام مردم بر استمرار و مستقل بودن آن ميكوشند.

البته مستقل بودن به اين معنا نيست كه اين مراكز هيچ ارتباطي با ديگران ندارد ، بلكه به اين مفهوم است كه هركسي به دنبال اين است كه اين مراكز نتايج كار خود را خودش بدوش داشته باشد و بدون اينكه كسي در برابر شان موانعي ايجاد كند و يا خود را وصي و حاكم بر ايشان قلمداد كند ، به كار و تحقيقات خود ادامه بدهند . و در عين حاليكه همه از آن مستفيد ميشوند ، اسباب كار و زندگي شان را مهيا ميسازند و به اين ترتيب تمام كارهاي مربوط به خود را در نهايت اتقان و نيكويي انجام ميدهند .

آيا گاهي هم به اين فكر شده ايم كه مراكز تحقيقاتييكه تحت سيطرة يهود قرار دارند ، چه بحثهايي را بخاطر خدمت به تاريخ يهود انجام داده اند ؟ راجع به تراث يهودي در فلسطين چه كتابهايي نوشته اند ؟

چه بحثهايي را در مورد عظمت يهود و در مورد اينكه آنها سزاوار سيطره بر جهان ميباشند ، براه انداخته اند ؟

در مورد اسطورة سوختاندن يهود از سوي فاشيستهاي آلمان نوشته اند تا ثابت سازند كه آنها ملت مظلوم اند ، آنها مردم بي وطن ميباشند و فلسطين سرزمين بدون مردم ميباشد ؟! آنها عاشق و دوستدار ارزشها و خواهان ترقي ميباشند و ميخواهند كه با تمام ملتها در صلح و صفا زندگي كنند ، ولي مسلمانان عرب بر آنها تجاوز كرده و نميگذارند كه با اطمينان زندگي نمايند . استعمار غربي كه يك و نيم قرن بر جهان اسلام حاكم بود ، از ابتداي داخل شدن تا زمان خروج وقت خود را بيهوده نگذشتاند بلكه دانشمندان آنها شب و روز مشغول بحث و پژوهش بوده و مراكز تحقيقاتي آنها هزاران مقاله و بحث را در تمام مواردي كه مربوط به جهان اسلام است بجا گذاشتند .

در تاريخ اسلامي كتابهايي نوشته و بوسيلة آن چهرة اصيل تاريخ اسلام را دگرگون ساختند و چنان نشان دادند كه تاريخ اسلامي شرمناكترين بخش تاريخ انساني بوده و سراسر دسيسه سازي ، شهوتراني ، طمع و حرص ميباشد !! خليفه هاي كه يكي بعد ديگري به قدرت رسيده اند همه بنياد گراياني از طرز كليسايي بوده و فتوحات اسلامي چيزي جز اشباع غرايز ، قتل و خون ريزي نميباشد و چيزي كه بايد تبارز يافته و بزرگ نمايي گردد ، همانا حركتهاي مجوسي و يهودي مانند قرمطي ها ، حشاشيين (1) و غيره بوده است .

در علوم انساني كتابهاي نوشته و در آن اختلاف بين مليتهاي مختلف دامن زده شده است و نشان داده اند كه چگونه عربها بر ضد كردها دسيسه سازي كرده اند و چگونه تركها بر ضد عربها شوريدند و عربها بر ضد فارسيها …

در ذهن مليت هاي مختلف امت اسلامي احساس قوميت را زنده ساخته و تا اندازة پيشرفتند كه همه را عاشق و فريفتة مليت خود ساختند . به همين منظور معهد ها و مراكز تحقيقاتي كردي ، آشوري ، دْروزي و نصيري و غيره به شكل اختصاصي در غرب ايجاد كرده و از آنجا مقالات و بحثها و مجلاتي در مراكز دولت هاي عربي به نشر ميرسد .

در جغرافيه چيزهايي نوشتند و نقشه هاي را ترسيم كرده بخشي از يك كشور تحت استعمار خود را قطع نموده و به كشور ديگري ملحق ساخته اند به اين هدف كه چون اين كشورها به آزادي خود دست يابند از خلال نقشه هاي استعماري به اين فكر شوند كه بخشي از كشور شان را كشور مجاور غصب نموده است و به اين ترتيب اختلاف و تنازع بين اين دو كشور بوجود آمده و پيروان يك دين و انديشه بخاطر يك قطعه زميني وهمي كه استعمار در نقشه ها ترسيم كرده است با هم ميجنگند !!

در عقايد اسلامي كتابهايي نوشته و فرقه هاي گمراه و منحرفي مانند معتزله ، تصوف خرافاتي و غيره را بزرگنمايي كرده و تحقيقات خود را در ابراز آن متمركز ساختند . تا حدي كه اگر جوان مسلماني كه خواستار مراحل تحصيلي فوق لسانس در رشته هاي ادب عربي ، تاريخ ، فلسفه و يا شريعت اسلامي در دانشگاههاي غربي بودند ، فقط موضوعاتي را ميتوانستند تحت بحث قرار دهند كه همين بخشهاي انحرافي را شرح و بسط بدهد .

برادر مسلمان دعوتگر :
بر تو هم لازم است كه تحرك و نشاطي در همين مستوا داشته باشي . زيرا ناممكن است كه علم را با جهل مقابله كنيم و حركت با برنامه و تحقيقات گوناگون را با گمان و تخمين جوابگو شويم . و اگر كشورهاي جهان سوم ضرورت شديدي به مؤسسات تحقيقاتي دارند ، حركتهاي اسلامي بيشتر نياز به اين گونه مراكز دارند .

مهمترين مؤسساتي كه به آن نياز داريم ازين قرار است :

1 ـ مؤسسات تربيوي :
تعليم و تربيه بيشتر از هر جانب حيات ما، مورد دستبرد استعمار قرار گرفته و به فساد آلوده شده است . امروز در مكاتب ما چيزهاي تدريس ميشود كه با دين ما مخالف بوده و در خدمت دشمنان ما قرار دارد و از آنجايي كه مسأله تربيت فقط در محيط مدرسه و مكتب منحصر نمانده است بلكه در تمام بخشهاي جامعه انعكاس مييابد ، لذا بايد مؤسسات تربيوي مستقلي ايجاد گردد تا ترسيم يك خط واضح تربيوي اسلامي را بعهده گرفته و وظايف ذيل را انجام دهد :

‌أ. ـ تمام انحرافات تربيوي را در تمام سطوح تربيوي ( ابتدائي ، متوسطه ، ثانوي ، و دانشگاهي ) باز شناسي نموده و بديل هاي صالح و موافق با اصول اسلامي را معرفي و جاسازي نمايد .

ب. ـ خطوط تربيوي انحرافي را كه وسايل ارتباط جمعي دشمنان اسلام به شرح و تغذية آن مصروف اند باز شناسي ، معرفي و ترديد نمايد

‌ج. ـ از تمام آن مسايلي كه باعث تفرقه بين مسلمانان گرديده و ارزش عملي ندارد اجتناب نموده و در برنامه هاي تربيتي بيشتر بر نقاطي تركيز كند كه بين مسلمانان اتفاقي و مشترك است و باعث اجتماع و اتحاد مسلمانان ميگردد .

د. ـ توضيح طرز تفكر اسلام در قضاياي مهمي مانند تكفير ، مليت ، نژاد ، وطن دوستي و شرح مفهوم دعوت بسوي الله صلی الله عليه وسلم ، مخفي كاري در كار دعوت ، حدود اطاعت از امير و غيره مسايلي كه امروزه تحت بحث و مناقشه بوده و آراء و نظريات مختلفي حول آنها ارائه شده است .

‌ه. ـ ابراز ديدگاه اسلامي در مورد تربيه .

2 ـ كانونهاي سياسي :
سياست كلمة است كه بيشتر از هر كلمة ديگري به صورت نادرست استعمال گرديده و در فهم معناي آن نسبت به هر كلمة ديگري بيشتر غلط فهمي صورت گرفته است .

بنابرين فهم نادرست ، سياستمدار انسان فريبكار و دروغگويي ميباشد كه از هيچ نوع تزوير و دغل بازي خود داري نميكند ، پس اشخاص صادق و محترم بايد از داخل شدن در ميدان سياست اجتناب كنند . سياست وظيفة يك طبقة خاص جامعه بوده فقط همانها حق فعاليت درين مجال را دارند ، اما بقية اقشار مردم محكوم سياست بازي هاي آنها بوده و حق دخالت در آن را ندارند.

نه تنها اينكه سياست در دين وجود ندارد ، بلكه سياست براي هيچ ديني قدسيت قايل نبوده و آنرا نميپذيرد . بنابرين اشخاص دخيل در كار سياست ميتوانند كه به تشكيل احزاب سياسي پرداخته و از خلال آن مردم را بسوي افكار و اهداف خود بكشانند . اما شخص مسلمان بخاطر اينكه پابند اسلام و متمسك به اساسات ديني خود است ، لذا نميتواند كه در امور سياسي دخالت نمايد و تشكيلاتي بنام اسلام ايجاد كند . و بنام اسلام در جامعه تغييراتي بوجود آورد !!

بنابر همين برداشت غلط از سياست ، بايد مؤسسة مستقلي براي مسايل سياسي ايجاد گردد و وظايف ذيل را بعهده بگيرد :

‌أ. ـ شرح و توضيح خط اصيل سياست اسلامي ، يعني از ديدگاه سياسي اسلام ، آزادي براي همه داده شده و كرامت انساني تمام انسانها محفوظ است و زن شريك زندگي مرد است و شهروندان در برابر قانون مساوي بوده و فرصت تفكر و اظهار نظر براي همگان مساويانه داده ميشود ، شورا اساس نظام بوده و حق و عدالت حاكم ميباشد و خورد و بزرگ مسئول عمل خود ميباشد ، معيار برتري و فضيلت تقوا بوده و هر نوع تعصب و تميز نژادي ، مذهبي و قومي مردود ميباشد .

‌ب. ـ شرح و توضيح انحراف سياسي در مكتبهاي سياسي قديم و جديد و آنكه اين انحراف ناشي از انحراف در بينش و انحراف در سلوك ميباشد زيرا قاعدة ” هدف مبرر وسيله است “ اساس عملكرد آنها را تشكيل ميدهد .

‌ج. ـ اهتمام و توجه به بلند بردن سطح آگاهي سياسي مردم با نشر كتب ، مقالات ، و مجله هاي سياسي كه مفاهيم سياسي در سياست اسلامي را شرح و توضيح نمايد.

‌د. ـ ترديد اعتراضات و شبهات مستشرقين و گماشتگان استعمار صليبي كه در گوشه و كنار دنيا در جنگ با اسلام قرار دارند .
‌ه. ـ شرح و توضيح مفهوم ” حركت آزادي خواهي “ و پشتيباني از حركتهاي برحق آزادي خواه در تمام جهان .

3ـ وسايل خبري و ارتباط عامه :
كسانيكه اهميت اعلام را ميدانند ، درك ميكنند كه امروز بايد چه تعداد مراكز اعلامي داشته باشيم تا بر اخبار ، مجلات ، راديوهاي مستقل اسلامي اشراف داشته باشيم و فلمهايي را توليد و كتابهايي را طبع كنيم تا فكر اسلامي به صورت درست و صحيح براي مردم ترسيم شده و برسد .

امروز اگر فلان دولت ميتواند فلان كتاب يا روزنامه را در كشورش ممنوع قرار دهد و از ورود آن جلوگيري نمايد ، به هيچ صورت از رسيدن كستها و امواج راديويي كه راهي آنكشور ميشود ممانعت كرده نميتواند . امروز راديو به يكي از مهمترين وسايل پخش نصرانيت مبدل شده است كه مركز آن در نقاط دور دست در بحر و بر تأسيس گرديده و امواج آن به زبانهاي مختلف براي ملتهاي جهان فرستاده ميشود.
اگر در گذشته ها لشكريان اسلام به نشر اسلام ميپرداختند ، امروز بايد اين وظيفه را اعلام اسلامي بعهده بگيرد . بايد تذكر داده كه انجام اين وظيفه با وجود اهميت آن مستلزم مصارف گزاف نميباشد ، بلكه برعكس با كمترين مصارف ميتوان اين مسئوليت را اداء نمود.

4 ـ ارگانهاي پلان ساز :
در جهان امروز مراكز مستقل طرح پلان وجود دارد كه حتي براي روزهاي رخصتي افراد ، پلان تهيه ميكنند . براي كارخانه ها برنامه ريزي ميكنند ، براي تجارت و كاروبار و حتي مسايل شخصي برنامه هاي مؤفقي را در اختيار مردم قرار ميدهند .
برنامه ريزي در شرايط امروزي يك علم مستقلي است كه قواعد و اساسات خاص خود را دارد . بنابرين حركت اسلامي بايد چنين اداره هايي را در اختيار داشته باشد تا مفكورة ضرورت پلان سالم را براي مردم تفهيم نموده و برنامه هاي مناسبي براي سير و حركت دعوت اسلامي طرح نمايد .

5 ـ اتحاديه هاي صنفي:
هنوز هم تعدادي زيادي از اسلامگرايان در مورد ارزش كار از طريق اتحاديه هاي صنفي اختلاف نظر دارند ، تعدادي اصلاً معتقد به اين شيوة كار نيستند و تعداد ديگري معتقد اند كه بخاطر رسيدن به كرسي هاي بيشتر درين اتحاديه ها انتخابات را ضروري ميدانند تا رهبري آنرا بدست گرفته و مانند ساير ارگانهاي اجتماعي به اصلاح آن اقدام نمايند و از طريق آن دعوت اسلامي را رونق بيشتر بدهند .

اگرچه امروز تعداد كمي از دعوتگران نقش سازندة اين اتحاديه ها و كسب كرسيهاي بيشتر در آنرا ميپذيرند ، اما بايد توجه داشت كه نفوذ درين اتحاديه ها در شرايط كنوني يكي از بهترين و مؤفق ترين راه دعوت بوده و با طبيعت دعوت اسلامي نزديكي بيشتري نسبت به عمل سري و سازمان مخفي دارد . ما ميتوانيم كه ازين طريق با تعداد زيادي از مردم مواجه گرديده و آنها را مخاطب خود قرار دهيم و حقوق شانرا احياء كرده و اعتماد مفقود بين مردم و حركت اسلامي را كه در اثر خود خواهي هاي حزبي و تعصبات گروهي نابود شده است دوباره زنده بسازيم .

اتحاديه ها انواع زيادي دارد ، مانند اتحاديه هاي كارگران ، پيشه وران ، اتحاديه هاي دانشجويي ، اتحادية استاذان ، اتحادية داكتران ، اتحادية انجنيران ….
احزاب غير اسلامي در جهان امروز بيشترين اعتماد شان برهمين اسلوب مبارزه بوده و از طريق ايجاد همين اتحاديه ها است كه كرسي اقتدار را در اختيار خود ميگيرند ، لذا حركت اسلامي مكلف است كه اين سلاح را از دست دشمنان اسلام بيرون كرده و در اختيار خود بگيرند.

6 ـ مؤسسات ديگر :
كار و فعاليت در ساحة دعوت اسلامي ضرورت به مؤسسات ديگري نيز دارد كه به تمام گوشه هاي زندگي ارتباط ميگيرد مانند مؤسسات اقتصادي ، سپورتي ، كارهاي خيريه ، خدمات اجتماعي و غيره .

مؤسسات فوق الذكر را بايد ايجاد كرده و به حركت آورد و بايد آنها را به صورت درست و سالم رهبري و تغذيه نموده تا وظيفة خود را مؤفقانه انجام دهند . اما بايد متوجه بود كه اين مؤسسات بايد از استقلال لازم برخوردار بوده و اين استقلاليت آن حفظ گردد و بكوشيم كه خودكفايي خود را بدست آورده و به صورت آزاد فعاليت داشته باشد تا هم حركت اسلامي از آن استفاده نمايد و هم ديگران از آن مستفيد شوند.

برادر عزيز ، دعوتگر مسلمان!
سعي كن تا يك اداره كنندة مؤفق و ماهر باشي ، زيرا در خلال صد سال اخير با در نظر داشت شرايط محيطي و دگرگونيهايي كه در ميدان سياست ، اقتصاد و ساير بخشهاي جامعه بوجود آمده است و پيشرفتهاي چشمگيري كه در مجال ساينس و تكنالوژي صورت گرفته است ، نظريه و مفكورة اصول اداري نيز تغييرات قابل ملاحظة يافته است ، امروز وسايل ارتباطات كامل دگرگون شده و تقريباً در تمام شعبه هاي اداري استخدام كمپيوتر به يك امر كاملاً معمول مبدل شده است . علاوه بر آن در آغاز قرن بيست و يكم نظريه هاي جديدي در ساحة اداره عرض اندام نموده و اينرا هدف قرار داد كه چگونه ميتوان سطح توليد را با وسايل دست داشتة بشري تا آخرين حد آن بلند برد و چگونه ميتوان بيشترين توليد را با كمترين مصارف بدست آورد ؟

براي رسيدن به اين اهداف فشار كار متوجه وظايف اداري مانند برنامه ريزي ، تنظيم كار ، توجيه و رهبري درست و تفتيش و بازرسي دقيق گرديد .
و به اين ترتيب اداره به علمي تبديل گرديده است كه هيچكسي از آن بينياز بوده نميتواند و امروز فيصله هاي اداري بر اساس تجارب علمي صورت ميگيرد نه بر اساس حدس و گمان و تجارب گذشته .

ماخذ: کتاب ويژه گی های مسلمان معاصر


(1) گروهي بودند كه استعمار فرانسه ، انگليس و المان حين ائتلاف خود عليه شرق ميانه بخصوص مصر و فلسطين از آنها كار ميگرفتند و همه اعمال جاسوسي و ترورستي را انجام ميدادند و چون اينها معتاد به چرس و افيون بودند به نام ‍)حشاشيون) ياد شده اند . همچنان بنام (فدائيان حسن صباح) نيز ياد شده اند.

واسع ویب wasiweb wasiweb.com

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

Back to top button
واسع ویب