دست آورد های جهان اسلام در تولید علم
طی چندین قرن، دانشمندان مسلمانی كه هر یك در رشتة مربوطة خود سرآمد دوران بودند، علم را فعالانه در بسیاری از سرزمینهای جهان اسلام پیریزی كردند. جنبش ترجمه، كه در دورة بنیامیه، بخصوص توسط خالد بن یزید (وفات 704 م. / 85 هـ ق.) شامی و ابن مقفع (وفات 759م. / 142 هـ. ق) خراساني آغاز گردیده بود، در دورة عباسیان، به ویژه در زمان مأمون (833-786 م / 198- 218 هـ. ق) كه حامی بزرگ علوم و فنون بود، به اوج خود رسید. مأمون در بغداد كتابخانهای بزرگ به نام «بیت الحكمه» دایر كرد و تحت نظارت حنینبن اسحاق (وفات 873 م / 264 هـ. ق) مكتبی مخصوص ترجمه تأسیس كرد. متون یونانی یا مستقیماً از یونانی یا به واسطة سریانی به عربی ترجمه میشد. فضلای مسلمانان از این گنیجنههای ترجمه شده بهرهمند میشدند و اندكی بعد كار اصیل خود را رائه میدادند.( در این كوشش باید برای جمعبندی پراهمیت چهار علم ریاضیات، نجوم، شیمی و فیزیك ذكری به میان آورد. (- محنك، كاووس، سیر تفكر علمی در نزد مسلمانان، تهران، فصلنامه سیاست علمی و پژوهشی، تابستان 1372 – ص 45، و صفا، ذبیحاله، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، جلد اوّل، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوّم، 1357ص178. )
1-ریاضیات:
درواقع همة شاخههای ریاضیات امروز را میتوان به تلاشهای دانشمندان مسلمان نسبت داد. ارزشمندترین سهم مسلمانان در ریاضیات به كار بستن اعداد عربی و سیستم اعداد اعشاری (ده دهی) است. پیش از قرن نهم (قرن سوم هـ. ق)، اعداد رومی معمول بود كه در آن «صفر» وجود نداشت. مسلمانان صفر را معمول كردند كه كار ریاضیات را ساده تر میكرد. اروپاییان روش جدیدرا «لگوریتم» نامیدند كه از نام محمدبن موسی خوارزمی (وفات 85م. / 232 هـ.ق.) گرفته شده است. خوارزمی ریاضیدان بزرگی بود و علاوه بر ابداع زیج، در جبر و ریاضیات نیز آثار مهمی تألیف كرد. كتاب حساب الجبر و المقابلة او تا قرن شانزدهم از متون اصلی درس ریاضیات در دانشگاههای اروپایی بود.
جبر، كه ابداع خوارزمی بود، بعداً توسط عمر خیام (وفات 1121م. / 515 یا 517 هـ. ق.) تكمیل گردید. خیام هندسة تحلیلی را تكامل بخشید. ابوعلی حسنبن هیثم (وفات 1039م. / 430 هـ.ق.) و ثابتبن قره (وفات 901 م. / 288 هـ.ق.) پیشتازان این رشتهها بودند. در حوزة مثلثات، نظریة توابع، «سینوس»، «كسینوس» و «تانژانت» توسط ریاضیدانان مسلمانان شكل گرفت. محمدبن بتّانی (وفات 929م. / 317 هـ. ق.) بیانگذار این رشته محسوب میشود.
در جمعبندی دستاوردهای ریاضیدانان مسلمان مشاهده میشود كه آنها مفهوم اعداد را تعمیم دادند و علم جبر را تكامل بخشیدند و به صورت نظامدار درآوردند و رابطة آن را با هندسه حفظ كردند. مسلمانان مثلثات مسطحه و فضایی را توسعه دادند، جدولهای دقیقی برای توابع مثلثاتی ایجاد كردند و همانیهای مثلثاتی متعددی را كشف كردند. (محنك، كاووس، سیر تفكر علمی در نزد مسلمانان، تهران، فصلنامه سیاست علمی و پژوهشی، تابستان 1372. ص 80 . ومطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، تهران، دفتر نشر انتشارات اسلامی، چاپ دوازدهم، 1362. )
2-نجوم :
نجوم نزد مسلمانان از علوم دقیقهای بود كه تحت عنوان ریاضیات طبقهبندی میشد. موقعیت، حركات و فاصلة ستارگان و بیان آنها به زبان ریاضی، و تعیین اوقات و فصول ازجمله موضوعات نجوم بود. نجوم در دریانوردی و سفر در بیابانها نیز كارایی داشت.
منجمان مسلمان در جریان فعالیتهای خود رصدخانههایی ساختند و ابزار و وسایل رصد كردن را ابداع یا تكمیل كردند:ازجمله اصطرلاب، ساعت، سوزنهای مغناطیسی (برای دریانوردی)، قطبنما، و ابزار و وسایل متعدد دیگر. مسلمین محاسبات زیج و تقویمهای نجومی را نیز فراهم كردند. بدینترتیب، دستاورد عمدة آنان در زمینههای رصد، ابزارسازی، و تكمیل مثلثات كروی برای حل مسائل ریاضیات نجومی بوده است. (رزینكوب، عبدالحسین، كارنامه اسلام، تهران، انتشارات امیركبیر، چاپ پنجم، 1376.صص 67تا71 ، نصر، سیدحسن، تمدن و علم در اسلام)
در اینجا، از مشهورترین منجمان مسلمان فقط نام چند تن از جمله بتّانی، فرغانی (وفات 861م. / 267 هـ.ق.) ابن ینوس (وفات 1009م. / 399 هـ.ق) بیرونی (وفات 1048م. /440 هـ.ق.) ابومعشر (وفات 886م. / 272 هـ.ق.) و ابنقره را میآوریم. همة آنان در رشد علم نجوم سهم داشتند؛ بخصوص در زمانی كه اروپای مسیحی هنوز در این رشته حرفی برای گفتن نداشت. تأثیر این آثار نجومی بسیار وسیع بود. مثلاً نام بسیاری از ستارگان در زبانها اروپایی منشأ عربی دارد:ازجمله Deneb (ذنب، دم)، Pherkad (فرقد، گوساله)، Acrob (عقرب)، Altair (الطیر، پرنده)، و واژههایی چون Zenith (سمت الرأس)، Nadir (نظیر)، و Azimuth (السمت)، كه همگی یادآور آثار محققان مسلمان است. (متز، آدامز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، تهران، انتشارات امیركبیر، چاپ دوّم، 1364ص 105.وحقیقت، عبد الرفیع، تاریخ نهضتهای فكری و ایرانیان، ص 158 ، نصر، سیدحسن، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمه اسعدی، مرتضی ص44.)
3 -شیمی (كيميا):
شیمی یا كیمیا یكی از نخستین علومی بود كه در دنیای اسلام توسعه یافت (Chemistry) یا (Alchemy) نیز ترجمة واژة عربی كیمیا ست). چنین تصور میشود كه در ابتدا علاقه به شیمی یا ناشی از جستجوی روش كشف «اكسیر حیات» بوده است یا ناشی از تلاش برای تبدیل فلزات كم بها به فلزات پرارزشی چون طلا. به هر حال، شیمی توسط جابربن حیان (وفات 765م. / 85 هـ.ق.) و رازی (وفات 929م. / 313 هـ.ق.) به یك علم تجربی مبدل گردید علاوه بر كشفهای مهمی كه در شیمی توسط مسلمین صورت گرفت، سهم اساسی شیمیدانان مسلمان، رد جادو و جادوگری و ترویج رویكرد تجربی بود. جابربن حیان پدر شیمی جدید شمرده میشود. نقش او در شیمی نظیر نقش ارسطو در فلسفه است. وی روشهای تكلیس، تبلور، محلولسازی، تصفیه و احیا یا استحاله را تكمیل كرد. در مقام آزمایشگری بزرگ آزمایشگاه مجهزی در كوفه داشت كه دو قرن پس از وفاتش كشف گردید. كشفیات او در دوازده قرن پیش، هنوز در شیمی و صنایع شیمیایی امروز معتبر است. ازجمله روشهای تصفیة فلزات، رنگ كردن لباس و چرم، ضد آب كردن لباس از طریق نوعی روغن جلا و جلوگیری از زنگ زدن آهن. (منبع قبلی)
رازی، كه دانش پزشكی وی شهرت بیشتری دارد، در شیمی نیز نقش درخور توجهی داشته است. وی آزمایشگاهی داشت و مروج كار تجربی برمبنای مشاهدة دقیق بود. یك طرح طبقهبندی مواد و عناصر شیمیایی منتسب به اوست. بعلاوه، وی اسید سولفوریك و چند اسید دیگر و نیز الكل را با تخمیر محصولات قندی به دست آورد و جیوه و تركیبات آن را مورد مطالعه قرار داد و طرح و نحوة استفاده از حدود بیست نوع وسیله را در شیمی شرح داد. او نخستین كسی بود كه فرآوردههای شیمیایی را به سه دستة معدنی، نباتی و حیوانی تقسیم كرد، و هم او بود كه اعلام كرد فعالیت هر موجود زنده بر واكنشهای پیچیدة شیمیایی مبتنی است – سایر شیمیدانان مسلمان عبارتاند از مجریطی (وفات 1007 م. / 397 هـ.ق.) مقدسی (قرن دهم م. / چهارم هـ.ق.) ابنجزله (وفات 1080م. / 493 هـ.ق.)، الرأس (وفات 1197 م. / 592 هـ.ق.)، عراقی (قرن سیزدهم م./ هفتم هـ.ق.) و جلدكی (وفات 1361م. / 762هـ.ق/ (صفا، ذبیح اله، تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، ج 1، ص63 ، هونكه، زیگرید، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه رهبانی، مرتضی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1361ص78)
4-فیزیك:
در مطالعة طبیعت، كسانی چون قطبالدین شیرازی (وفات 1311م. / 710 هـ.ق.)، ابنهیثم، بیرونی و عبدالرحمان خازنی (قرن دوازدهم م. / پنجم و ششم هـ.ق.)، به مشاهده، آزمایش و تحلیل دادههای ناشی از مشاهده و تجربه میپرداختند. كار ابنهیثم در نورشناسی (Optics) بسیار پراهمیت بود و از این رو او را بنیانگذار نورشناسی مدرن میدانند. كتاب المناظر وی به لاتین ترجمه شد و قاعدتاً باید بر مطالعات بعدی راجر بیكن و ویتلو تأثیر گذاشته باشد. وی دركتابش قانون شكست نور را در هنگام عبور از دو واسطة متفاوت تعیین كرد. او اعلام كرد كه نور از شییء به چشم ساطع میشود و چشم را به مشابه یك دستگاه انكسار نور مورد بررسی قرار داد.
بعلاوه، در مورد پدیدة شكست جوی نور تحقیقاتی انجام داد و عدسیها و آینهها را بررسی و تكمیل كرد. او نخستین كسی بود كه پدیدة «اتاق تاریك (Camera obscura) «را درخلال كسوف شرح داد. وی در مورد حركت اجسام نیز مطالعاتی انجام داد و نتیجه گرفت كه حركت، كمیتی جهتدار (بُرداری) است. در بررسی حركت، اصل لختی) اینرسی) را كشف كرد و اظهار داشت كه جسم متحرك تا ابد حركت میكند مگر آنكه نیرویی آن را متوقف كند یا حركت آن را تغییر دهد.
بیرونی نابغة دیگری بود كه جغرافیه دان، ریاضیدان، منجّم و فیزیكدان بود. كتاب التفهیم لاوائل التنجیم او طی چندین قرن متن درسی بود و قانون مسعودی وی اثر كلاسیك نجوم اسلامی محسوب میشد. در موضوع ثقل ویژه (چگالی نسبی) مطالعاتی كرد و فرمولهایی را برای تعیین وزن مطلق و وزن مخصوص تمام اشیا ارائه داد. خازنی طبیعی دان بزرگ دیگری بود كه در زمینة مكانیك و هیدرواستاتیك به مطالعه پرداخت. كتاب میزان الحكمه وی به طور عمده به این دو موضوع اختصاص دارد. این كتاب یكی از برجستهترین آثار در زمینة مكانیك، هیدرواستاتیك و فیزیك در قرون وسطي است. خازنی وزن و چگالی هوا را اندازهگیری كرد و كشش سطحی مایعات را مورد مطالعه قرار داد. كتاب او حاوی نظریهای در مورد ثقل است، كه به نظر وی نیروی مركزی است كه به سمت مركز عالم (یعنی كرة زمین) گرایش دارد. بن موسی، ابنسینا و شیرازی نیز با مكانیك و هیدرواستاتیك سر و كار داشتهاند. شیرازی كه درباب مكانیك، نورشناسی و پدیدههای جوی آثاری دارد، نخستین كسی بود كه توضیح داد قوس قزح (رنگینكمان) از شكست اشعة خورشید در قطرات ریز آب موجود در هوا ایجاد میشود. سرانجام، باید افزود كه مسلمانان در علوم متعدد دیگری چون طب، كشاورزی، دریانوردی، معماری، جغرافیه و غیره نیز تبحر و استادی خود را نشان دادند. حتی در همین توضیح مختصر هم مشاهده میكنیم كه چگونه مسلمین متقدم چنین علوم مهمی را پروراندند. (به دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ج 4، بخش اوّل عصر ایمان ، رزینكوب، عبدالحسین، كارنامه اسلام، تهران، انتشارات امیركبیر، چاپ پنجم، 1376، ص 70- 71، متز، آدامز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ج 1 ص 77 ، لوبون، گوستاو، تمدن اسلام و عرب ص 113مرجعه شود.)
مولوی نورالله کوثر