دروازه بدیها و زشتیها

سپاس بیکران مخصوص خداوند جهان است و درود و سلام بر پیامبر ما حضرت محمد هادی امین نشان دهندة راه حق و امینی در تبلیغ پیام قرآن مجید و بر آل و یاران او باد.

سپس باید دقت کرد که بدون تردید بزرگترین بلائی که در حال حاضر مسلمانان به آن مبتلا شده‌اند «غناء» «بکسر حرف اول ساز» و آوازی است که افسون زنا و کلید زشتیهای بی‌ حدّ «فواحش – کبائر» است هرگاه در قلب جایگیر شد و آن را تسخیر نمود آنگاه گناه و تمرد از امر حق تعالی سبک و اقدام به آن آسان گردد. ساز و آواز خلاف شرع اولین دروازة پستی و فرومایگی می ‌باشد، هرکس به آن وارد شد داخل شدن باب تمام رذائل بر او سهل گردد. غنا افسون همجنس بازی و زنا است، وسیلة آن افراد فاسق غایت کام خود را از معشوق فاسق خود می‌ گیرند. شیطان عناصر فاسد را به آن فریب دهد و با مکر و حیله و نیرنگ آنرا تحسین و شبه ‌های بیهوده را بر زیبائی آن به ایشان الهام نماید. و این نفوس باطله بلافاصله الهام شیطان را قبول می ‌کنند. به همین سبب قرآن را مهجور قرار می ‌دهند و استماع و قرائت و تعلیم و تعلّم آن را که موجب رضای خداوند متعال است ترک می ‌نمایند.

مذمت غنا و پیامدهای زشت آن:
آری غِنا یکی از اسباب بیماریهای روانی دل است. چون از عشق و عاشقی و کلمات جنسی که بشدت شهوت جوانان را تحریک نموده و آنها را به رذیله گناه ترغیب و به سوی آن هول می‌ دهد سخن می ‌گوید.
شنیدن سوت و دستک زدن و غِنا به آلات «ابزار ودستگاههای موسیقی» حرام از نیرنگها و تور شکارگاههای دشمن خدا «شیطان است که افراد کم بهره از علم و عقل و دین رابه آنها فریب داده و دلهای نادانان و نادرستان را وسیله آنها شکار می‌ کند، و بر فسوق و عصیان «خروج از فرمان خدا و نافرمانی» به صورت ماندگار قرار می‌ دهد تا از قرآن حکیم جلوگیری نماید. نگذارد مورد استفادة دین و دنیای بندگان خدای متعال قرار گیرد. غِنا از لهو حدیث «گفته سرگرم کننده» است که از اسباب گمراهی و دوری متکبّرانه از شنیدن آیات خدای تعالی «قرآن مجید» است. حق تعالی فرموده است:
﴿وَمِنَ النَّاسِ مَن یشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَیتَّخِذَهَا هُزُواً أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ * وَإِذَا تُتْلَى عَلَیهِ آیاتُنَا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَن لَّمْ یسْمَعْهَا كَأَنَّ فِی أُذُنَیهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ﴾.[لقمان: 6- 7] «و از مردم کسانی هستند که سخن بیهوده و پوچ را می‌خرند تا بدون علم و معرفت دیگران را نیز از راه خداوند متعالی «مانندخودشان منحرف و گمراه کنند. چه گمراه کردن فرع گمراه شدن است، چنانکه بزرگان گفته‌اند تا گمراه نشوی گمراه نکنی. و راه خدا را مسخره گیرند. اینها بر ایشان شکنجة خوار کننده آماده است.»
کلمه ﴿من یشتری﴾ در آیت شریفه شامل تمام مشتریان خریدار و رغبت‌کنندگان و علاقه ‌مندان ﴿لهو الحدیث﴾ می ‌باشد. و ﴿لهو الحدیث﴾، به گفتارهای غافل کنندة دل و مانع از بدست آوردن مطالب مهم و اهداف عالیة دین و دنیا تفسیر شده است. بنابراین چنانکه علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی رحمه الله تعالی در تفسیر همین آیه فرموده است : 1- گفتارهای حرام

2- هر چه لغو و باطل و هرزه باشد از اقوال ترغیب کننده بر کفر و فسوق و عصیان
3- اقوال کسانی که می ‌خواهند حق را مردود نشان دهند و بیهوده جدال کنند تا به خیال باطل و زعم کاذب حق را باطل ارائه دهند
4- غیبت
5- نمیمت
6- دروغ
7- دشنام
8- غناء «مزامیر شیطانی همان ساز و آواز و ترانه ‌های بیهوده
9- نقل یا ارائه ماجراهای بی ‌فائده غفلت‌آور فاقد فوائد دنیا و آخرت عموماً داخل لهوالحدیث می ‌باشند.

و ترجمه آیت هفتم به قرار زیر است. «و هر گاه آیات ما «آیات خدای تعالی» بر خریداران و مشتریان لهو حدیث و گفتار بیهوده تلاوت گردد تکبّرکنان روی بگردانند و توجّه نکنند گوئی هرگز آن را نشنیده‌اند مثل اینکه در هر دو گوش آنان سنگینی وکرّی وجود دارد. پس ایشان را به عذابی دردناک مژده بده. مسلماً اعلام شکنجه هر چند از مادّه بشاره بمعنی مژده باشد توهین و تهدید است * آری این نوع مژدة عذاب بشارت اهل شرّ است که مشتریان ساز و آواز و لهو حدیث از زمرة آنها هستند. امّا مژدة اهل خیر و پرهیزکنندگان نیکوکار مؤمنی در دو آیت هشتم و نهم همین سوره مبارکه نازل شده است. که می ‌فرماید:
﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ * خَالِدِینَ فِیهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقّاً وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ﴾.[لقمان : 9] «بی‌ گمان کسانی که ایمان آورده ‌اند و کارهای نیک و شایسته «مطابق شرع» کردند بهشتهای پرنعمت برای آنان آماده است * جاودانه در آن بمانند. حقاً «دادن بهشت پرنعمت و ابدیت در آنجا» وعدة خدا است. و عدی است حق و بدون تخلّف و فقط او تعالی است که توانا بر هر چیز و دانا و حکیم به هر چه هست. پس وعدة او تعالی به بهشتی که هر چه خواسته شود در آنجا وجود دارد و دادن عمر ابد به اهل بهشت «ایمان داران نیکوکار مورد رضای حق تعالی» برای پروردگار عزیز حکیم چه قدر آسان است.»

هر لحظه اراده فرماید صورت می‌ گیرد. خدایا ما بندگان فقیر و تمام عباد خود را بر عمل صالح مع الایمان توفیق بده.
مفسرین و مؤلفین اسباب النزول آیات فرموده ‌اند : این دو آیه 6 – 7 سورة لقمان که مشتریان ﴿لهو الحدیث﴾ و تضلیل و انحراف سپس مژدة عذاب آنها در آن مذکور است دربارة نضر بن حارث دشمن سرسخت رسول خدا (صلى الله علیه وسلم) نازل شده. این مردک کافر جهت تجارت مسافرت ‌هایی به بلاد فارسی و مستعمرات آن داشته است و کتابهای افسانه و حکایت پادشاهان عجم را می ‌خرید به مکه می ‌آورد و بر مشرکین عرب می‌ خواند و می ‌گفت: «نعوذ بالله» آنچه محمد (صلى الله علیه وسلم) آورده است از این است. و افسانهای رستم و اسفندیار و فارسی و روم می‌ خواند و عربها را اشغال می ‌کرد و نمی‌ گذاشت به قرآن و تبلیغ رسول خدا (صلى الله علیه وسلم) گوش فرا دهند.
و گفته‌اند: در شأن کسانی که کنیزان آوازخوان را می ‌خریدند و مردم را به آواز و اَلْحَان آنها از شنیدن و فهم کلام خدا باز می‌ داشتند نازل شده به روایت طبری همان نضربن الحرث «حارث» وسیله تشکیل مجالس میگساری و احضار نوازندگان و کنیزان رامشگر، کسانی را که قصد ایمان آوردن داشتند پشیمان می ‌کرد و به ساز و آواز معتاد می‌ نمود. بهر صورت در این دو آیت کریمة سورة لقمان مانند بسیاری از سوره ‌های دیگر کتاب حکیم هر چند سبب نزول خاص است امّا آیه عمومیت دارد و شامل هر کسی است که به وجهی از وجوه دارای شرائط مورد النزول باشد. بناء علیهذا هر کس در هر کسوه و لباسی در هر عصر و زمانی و در هر موضع و مکانی مشتری و راغب و دوستدار و علاقه‌مند ﴿لهو الحدیث﴾ «بمعنی عام آن» باشد هرچند بظاهر مؤمن و مؤمن ‌زاده معروف گردد از این جهت «جهت خریداری» منحرف و منحرف‌ کننده است، و این نعمت بزرگ وقت عزیز خود را به جهالت و آواز و رقص و پایکوبی که پیشة جاهلیت است. ﴿وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَیتِ إِلاَّ مُكَاء وَتَصْدِیةً﴾.[انفال : 35]. می‌ گذارند، و مانند کافران تلاوت آیات قرآن در آنان تأثیر ندارد. چون شیطان ملعون توسط مزامیر خود ایشان را دعوت می ‌کند و از قرآن مجید دور نگهدارد. آری غنا از جملة یاوه و بیهوده و پوچی است که اعراض از آن و پرهیز جدی از آن برای هر مسلمانی ضروری است.

به خویشتن نگر:
ای برادر و خواهر مسلمان! یکدم بخود آی و ببین چه کسی؟ به چه دل بسته ‌ای؟ با که همنفسی؟
حق تعالی در سورة قصص آیت 56 در تعریف مؤمنین که به تلاوت کلام خدا گوش دل داده ‌اند وایمان آورده ‌اند می ‌فرماید:
﴿وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَیكُمْ لاَ نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ﴾. [قصص: 56].
«هنگامیکه یاوه و بیهوده بشنوند از آن اعراض نمایند روی بگردانند. و خطاب به یاوه سرایان گویند: اعمال ما «و نتایج آن» اختصاص بما دارد، و اعمال شما «و نتایج آن» مربوط به خود شما است.»
به هر کس مجازات عملش داده شود. آری مؤمنان از کردار و گفتار بی ‌فائدة نادانان دوری جویند و گویند سلام علیکم بجز خیرخواهی و سلامتی از ما نخواهی دید، و به مقتضای جهل شما رفتار نخواهیم کرد و گوش به باطل ندهیم و با سلام از یکدیگر جدا شویم، طالب مصاحبة نادانان و نادرستان نیستیم. و این سلام را سلام تودیع و متارکه گویند. نه سلام تحیت و درود و دعاء.
از بد بگریز و با نیکن نشین   یار بد زهری است بی انگبین
صحبت جاهل نمی‌جوئیم ما   ره نه بر نفس و هوا پوئیم‌ ما
از خداوند متعال در سوره الفرقان در تعریف عباد الرحمن می ‌فرماید:
﴿وَالَّذِینَ لاَ یشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً﴾.  [فرقان: 72]. «بندگان خداوند رحمن کسانی هستند که بر باطل گواهی ندهند و هنگامی که به امر بیهوده بگذرند «آنرا رؤیت کنند یا بشنوند» دیدنی و شنیدن بهم باشند یا جداگانه» کریمانه کناره‌گیری کنند و بگذرند».

«مرور کریمانه به شرکت نکردن در آن ناپسند و نهی از اقدام به آن تفسیر شده است. (به مواهب علیه مراجعت کنید). و کلمه زور به قول و فعل حرام تفسیر شده است. پس بندگان خداوند رحمن در مجالس مشتمل بر اقوال یا افعال محرّمه مانند بیهوده‌ گوئی در آیات خدا «تفسیر بدون علم» و مجادلة بی ‌فائده برای اثبات باطل و غیبت و نمیمه و دشنام و قذف و استهزاء و آواز خوانی منهی عنه و میخواری و فرش حریر و صورتهای حیوان و رقص و پایکوبی و کف زدن حاضر نشوند و شهادت زور هم ندهند. و در کلمة مرّوا اشارت است به اینکه این بندگان خدا اصلاً قصد حضور و سماع لغو ندارند و اگر اتفاقاً به آن عبور کردند خود را کریم و آبرومند نگهدارند و کریمانه می ‌گذرند. مسلّما غنا صدای شیطان است. سوره الاسراء آیت 64 را بخوانید، و صدای شیطان را در ساز و آواز و سایر صداهای ناحق مشاهده کنید و با استعاذه و ایمان خود را از شیطان نجات دهید.

﴿وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَیهِم بِخَیلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یعِدُهُمُ الشَّیطَانُ إِلاَّ غُرُوراً﴾. [اسراء : 64].
«از آدمیان هر که را توانی به بانگ خویش بلغزان و سواره ‌ها و پیاده ‌های خویش را بر ایشان بشوران و بر آنها هیاهو و غوغا کن و در اموال و فرزندان با ایشان مشارکت کن و انباز باش. و به مواعید باطله و دروغ آنان را وعده بده. و شیطان ملعون اتباع خود را وعده ندهد مگر بدروغ و فریب و غرور که باطل را به رنگ حقّ بدوستانش معرّفی می ‌نماید، و تلخ را شیرین نشان می‌ دهد. ولیکن مسلمان واقعی می‌ داند به مکر شیطان و همکاران جنّ و انس او نه باطل حق گردد و نه تلخ شیرین شود».
وعده شیطانی نبود جز کذب و فریب، کس نبرد از غیر خواری زان نصیب،
صوت شیطان را به غنا، و مزامیر و سر و صدای خلاف شرع تفسیر کرده ‌اند.

آلات موسیقی و نوازنگی شکسته شود:
امام عبدالعزیز بن باز رحمه الله تعالی فرموده است: صوت و زور به غناء و آلات ملاهی «ابزارهای موسیقی و رامشگری و نوازندگی» تفسیر شده باز صوت به هر صدائی که به باطل دعوت کند و زور بهر نوع منکَری «که شرع اسلام آنرا انکار نماید» تفسیر شده است. و قطعاً بین این دو تفسیر خلاف وجود ندارد. پس مدلول هر دو آیه «آیت 72 سورة الفرقان و آیت 64 سوره الاسراء» شامل کلّ این مذکور است. بدون تردید اغانی و ملاهی از قبیح‌ ترین زور و پلیدترین آوازهای شیطان رجیم است. چون قسوت «سنگدلی» و ممانعت از ذکر خدا و قرائت قرآن و پیشگیری از جمیع طاعات اِلّا مَنّْ رَحِمَ اللَّهُ از آنها مترتب می ‌شوند و بدون وقفه از آنها بوجود آیند. به راستی حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه وسلم) خبر داده است به اینکه در آخرالزمان کسانی پیدا شوند که غنا و معازف «آلات طرب» و ارتکاب فواحش = کبائر را حلال می ‌پندارند. فرمود: «لیكونن من أمتی قوم یستحلون الحر والحریر والخمر والمعازف». (رواه البخاری رحمه الله). اکیداً از امّت من گروهی پیدا شوند که زنا و ابریشم و آلات طرب را حلال می ‌دانند. کلمه حر به کسر اول و تشدید و تخفیف رای مهمله بمعنی فرج ودر اصل به زنا تفسیر شده است و معازف جمع معزفه آلات طرب است. این حدیث صریح است در ذم حلال کنندگان آلت طرب مثل عود و تنبور و غیره چون آنها را با حلال کنندگان زنا و شراب و ابریشم مقارن نموده است. بلکه این حدیث حجّتی است ظاهر در تحریم استعمال معازف که آلات ملاهی است مثل طبل و تنبور و بر بط و غیره، از همین آلات و تحقیقاً به اجماع اهل لغه معازف به الات ملاهی تفسیر می ‌گردد. و این مقولة «تحریم ملاهی و آلات آن» فقط به خاطر ترتب سنگدلی و مرض قلب و سرگرمی و غفلت از نماز و قرآن است از آنها و هنگامی که غِناء به آلات ملاهی ضمیمه شد گناه بزرگتر و فساد عظیم‌تر گردد. عبدالله بن مسعود (رضی الله عنه) فرموده است: «الغنا ینبت النفاق فی القلب کما ینبت الماء البعل» «غناء نفاق را در قلب می ‌رویاند همچنانکه آب سبزی – یا دانه را می ‌رویاند.

عبدالله بن عمر (رضی الله عنهما) به محلّی که دخترک کوچک آواز می ‌خواند عبور کرد پس فرمود: اگر شیطان احدی را ترک می‌ کرد دست از این دختر صغیره بر می‌ داشت «یعنی شیطان حتی این صغیره را وادار به آوازخوانی نموده است، این کودک غیرمکلّف از دسیسة شیطان نجات نیافته آواز می ‌‌خواند».
مردی دربارة غنا از قاسم بن محمد بن ابی بکر صدیق (رضی الله عنه) سئوال کرد. قاسم بن محمد در جواب فرود: ترا از آن نهی می ‌کنم و آنرا برای تو مکروه می ‌دانم. دوست ندارم. سائل عرض کرد: آیا حرام است؟ قاسم فرمود: برادر زاده‌ ام! اگر خداوند بزرگ -جل‌جلاله و عم نواله- حق و باطل را از هم جدا کند غنا بر کدام بخش گذاشته می ‌شود.
 ارتباط تنگاتنگ میان زنا و موسیقی:
فضیل بن عیاض(رحمه الله) فرموده است: غناء افسون زنا است «اَلغِنَا رُقیهُ الزِنا». ابن الجوزی(رحمه الله) فرموده است: بدان که شنیدن غناء دو چیز دربردارد. اوّل اینکه قلب از تفکر در عظمت خداوند سبحان و قیام به عبادت او تعالی باز می‌ دارد و غافل می ‌کند، دوم اینکه آنرا به لذّتهای زودگذر متمایل و علاقه ‌مند می ‌سازد. و این لذّات شتابان زیان ‌آور بی‌ فائده خواهان آن است که بتمام معنی از کلیة شهوتهای حسی که معظم آنها نکاح «عمل جنسی – مقاربه است» برگرفته شود و لذّت کامل این عمل فقط در همبسترهای جدید «از جنس لطیف» است و راهی برای همبستران جدید حلال به کثرت «بعد الأربع» وجود ندارد لذا او را به عمل زنا که حق تعالی از نزدیکی به آن چه رسد به خود آن پلید نهی بلیغ فرموده است.
﴿وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلاً﴾.[اسراء: 32]. تشویق می‌ کند.

پس میان غنا و زنا از جهت اینکه غنا لذت روح و زنا بزرگترین لذّت نفسی است تناسب وجود دارد. خدایا بندگان خود را از این دو بلا و سائر بلایای مهلک حرث و نسل به عنایات بیکران خود محفوظ بفرما. آمین یا ارحم الراحمین.
ابن القیم (رحمه الله) فرموده است: بدانید بدون شک در غناء خواصّی وجود دارد که در رنگ نمودن قلب به نفاق و روئیدنش در آن مانند روئیدن مزارع به وسیله آب تأثیر دارد. پس از خواصّ غنا است که: همانا قلب را غافل و سرگرم نموده و آنرا از فهم قرآن و تدبّر در آن و عمل به مضامین آن باز دارد. و بی‌ گمان قرآن و غنا «کلام حق تعالی و ساز و آواز» ابداً با هم در قلب اجتماع نخواهند داشت. چون بین آن دو تضاد شدید وجود دارد. چه قرآن مجید اکیداً از اتباع هوا وهوس نهی می ‌کند و به عِفت و پاکدامنی و دوری از شهوتهای نفسانی و اسباب گمراهی فرمان می ‌دهد و از پیروی گامهای شیطان ممانعت می‌ کند.

ولی غنا درست بر ضد تمام اینها است. تبعیت از شیطان را زیبا جلوه دهد و نفس را به شهوتهای گمراهی تحریک و خفته‌ های آنرا بیدار و ساکن آنرا به سوی هر نوع قبیحی بحرکت در می ‌آورد و نفس را به سوی منجلاب قصد فجور باهر، زیبا رخ ملیح و ملیحه سوق می ‌دهد. پس غنا و خمر «ساز و آواز و شراب = می: دو همشیر یکدایه هستند و آن دو در هیجان تحرّک در میدان قبایح دو اسب گرو بستن می ‌باشند «فرسا رهان» چه غنا همسایه و همشیره و نائب و هم‌ پیمان و عاشق و دوست صمیمی شراب است که شیطان میان آن دو پیمان برادری غیر قابل فسخ و انحلال را بسته و راه وفاداری را که هیچگاه منسوخ نگردد بین آن دو محکم کرده است. آری غنا جاسوس قلب و دزد مروت و حشره مضر «سوس = موریانه» عقل است که به سرعت در اعماق پناهگاههای پوشیدة قلوب آشوب و غوغا بوجود آورد و با سختی و فشار داخل مکامن آن شود و از اسرار دلها اطلاع می ‌یابد و به محمل تخیل می‌ خزد و هوا و شهوت و گستاخی و بیشرمی و سستی و حماقت را در آن تحریک می ‌کند. لذا گاهی شخصی را می ‌بینی که اثار وقار و بزرگی عقل و زیبائی ایمان و بردباری اسلام و حلاوه قرآن بر جمال و شخصیت او نمایان است. همین شخص محترم بمحض اینکه به غنا گوش داد و به آن توجه نمود و مائل شد عقلش ناقص و شرم و حیاء و ادبش کم و مروّت و بهاء و وقار و عظمتش از بین می‌ رود. و شیطان ملعون به او شاد می‌ گردد و ایمان او بر ضدّ او بخداوند متعال شکایت کند. و قرآن بر او گران آید. پس غنا قلب را فاسد نماید و هرگاه قلب فاسد شد درِ نفاق هیجان کند.

«اللهم احفظنا من شرور الشیطان ومکائده ومزامیره ومن شر اتباعه من الجنة والناس».
برادران و خواهران مسلمان! بزرگترین آفات غنا این است که شنونده را به سوی رذیلة زنا همان فاحشة که حق تعالی آنرا با شرک و قتل نفس ردیف قرار داده است. و حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه وسلم) آنرا اَعْظم گناهان شمرده است می‌ کشاند و دعوت می‌ نماید. خداوند متعال می ‌فرماید:
﴿وَالَّذِینَ لاَ یدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ وَلاَ یقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یزْنُونَ وَمَن یفْعَلْ ذَلِكَ یلْقَ أَثَاماً * یضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَیخْلُدْ فِیهِ مُهَاناً * إِلاَّ مَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلاً صَالِحاً فَأُوْلَئِكَ یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً﴾. [فرقان: 68 – 70].
حق تعالی در خلال بیان صفات ارزندة عبادالرحمن که هر مؤمنی که خود را بنده خدا می‌ خواند باید قطعاً موصوف به جمیع آنها باشد می‌ فرماید:
و آنکسانی که نخوانند از اثر   با خدای خود خدایان دگر
نه کشند آننفس را کز حق حرام   قتل او شد جز بحق در انتقام
نه کنند ایشان زنا ور کی کند   آنچه شد ذکر از جزا بوى رسد
باشدش در حشر دو چندان عذاب   جاودان در خواری و رنج و عقاب
جز که آرد بازگشت و بگرود   کارهای شایسته و نیکو کند
آنگُرُه را پی خدا سازد بدل   مر بدیهاشان به نیکی در عمل
کاوست آمرزنده و بی ‌مهربان   بخشد از رحمت گناه بندگان

در تفسیر این آیات آمده است. که کفر بعد از ایمان و زنا بعد از احصان و قتل بناحق انسان مزیل رحمت و عصمت نفس است پس حاکم اسلام می ‌تواند کافر حربی و مرتد و زانی محصن و زانیة محصنه و قاتل بناحق را بعد از ثبوت قطعی جنایت بکشد. پس قتل مسلمان و معاهد حرام است.
فائده: یلق در آیت 68 فعل مضارع مجزوم به حذف لام الفعل است، چون بعداز مَنْ یفعل و جزای شرط واقع شده و ماضی آن لقی به فتح فاءالفعل وکسر عین الفعل و فتح لام الفعل بر وزن عَلِمَ از باب رابع است. و اثام بر وزن دَوام مصدر بمعنی ائم گناه و در معنی آنگفته‌ اند: عقاب – کیفر گناه بنابر اینکه مضاف محذوف و اثام مصدر بمعنی فعل حرام «گناه» باشد. از عبدالله بن عمر و عکرمه و مجاهد روایت شده که اَثام نام درّة در جهنم است که برای تعذیب معین شده است و در مواهب علیه مذکور است که اثام نام یک وادی است در جهنم که زناکاران را در آن عقوبت کنند یا اینکه چیزی است که از اجسام دوزخیان مانند چرک و خون جاری گردد. یا اینکه اَثام و غی به فتح غین معجمه و تشدید یاء نام دو چاه جهنم هستند که برای تعذیب جمعی گناهکار مقرر شده ‌اند. در تفسیر بیضاوی می ‌فرماید: در قرائتی بجای ﴿أثاماً﴾ أیاماً خوانده شده است. و ایام با حرف همزه مفتوحه و یاء و الف و میم آخر بر وزن اثام بمعنی شدائد است. علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی در تیسیرالکریم الرحمن «تفسیری است مختصر و علمی) می گوید: جمله ﴿یلْْقَ اَثاماً﴾ را به آیت ﴿یضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یوْمَ الْقِیامَةِ وَیخْلُدْ فِیهِ مُهَاناً﴾ تفسیر کرده است. در تفسیر قرطبی هم از سیبویه نقل شده که مضاعفة العذاب همان لُقّی اَثام است «روبرو شدن به عذاب» و کلمه مهاناً بمعنی خوار – سبک بی ‌مقدار و بی ‌ارزش تفسیر شده است. در آیت 68 شرک و قتل و زنا که اکبرکبایرخوانده شده، به ترتیب دنبال هم ذکر شده‌ اند چنانکه در تیسیر الکریم الرحمن بیان شد. بعلّت اینکه در شرک افساد ادیان، و در قتل افساد ابدان، و در زنا افساد اعراض انسان وجود دارد، این امر ردیف همدیگر نازل شده ‌اند. و در صحیحین «بخاری و مسلم» هر دو کتاب صحیح و معتمد اهل سنت و جماعت از حدیث ابی وائل از عبدالله بن مسعود (رضی الله عنه) روایت شده که فرمود: بحضور حضرت رسول الله (صلى الله علیه وسلم) عرض کردم: یا رسول الله! کدام گناه نزد خدای تعالی بزرگتر است؟ فرمود: آنکه برای خدا شریک قرار دهی و حال اینکه فقط اوست ترا خلق فرموده است. عرض کردم پس از آن چیست. فرمود: آنکه فرزند خود را از ترس اینکه با تو طعام بخورد بقتل برسانی. عرض کردم بعد این گناه کبیره چیست حضرت (صلى الله علیه وسلم) فرمود: آنکه زنا کنی با زن همسایة خود. آنگاه خدای تعالی در قرآن مجید کتاب خویش تصدیق کلام رسول خدا(صلى الله علیه وسلم) را  نازل فرمود :
﴿وَالَّذِینَ لَا یدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ﴾ [الفرقان :68]

که مختصر ترجمه و تفسیر آن را خواندی. آری این کبائر بخصوص زنا بحدّی زشت و پلیدند که حق تعالی جلّت قدرته نجات و رستگاری را از مرتکب آن بطور کلّی نفی کرده است. اینک خدای تبارک و تعالی فرموده است:
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ * وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ * وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ﴾. [مؤمنون : 1 – 5].
«به یقین مؤمنان نجات یافتند رستگار شدند * آن کسانی که در نمازشان فروتن باشند * و آن کسانی که از کار بیهوده روی بگردانند * و آن کسانی که زکات خویش را ادا کنند و به مستحقّان بدهند * و آنانکه شرمگاههای خود را از حرام و نامحرم نگاه دارند ناموس خود را حفظ کنند».

فشرده سخن:
خلاصه اینکه رستگای و سعادت مسلمان واقعی به اتصاف به این صفات عالیه است. کسی که فاقد این صفات مذکوره در این 5 آیات کریمه باشد و مرتکب خلاف آنها گردد قطعاً فلاح و ظفر و نجات ندارد. چنانکه در صریح عبارت همین رساله «اصل» بیان شده که نفی الله مرتکبها الفلاحَ. صحیح عبارت اصل جهت بیان فاحشة زنا بدینقرار است : «و هی الفاحشة التی نفی الله تعالی الفلاحَ عن مرتکبها». آری زنا که خودداری از آن را در ردیف صفات بارز مؤمنین ناجی ظفرمند اعلام فرموده رذیلة پستی است که حق تعالی در کتاب عزیز خویش «قرآن حکیم» مردم را اکیداً از آن برحذر نموده بلکه از نزدیکی آن نهی صریح فرموده و آنرا فاحشة «عمل نهایت درج قبیح» و راه بد که موجب قطع نسب و تحریک فتنه و فساد است نام برده است پروردگار عالم جلّت عظمته فرموده است.
﴿وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلاً﴾.       [اسراء : 32].
«و به زنا نزدیک نشوید بی گمان آن عمل کار بی ‌اندازه زشت و راه بدی است».

جالب اینکه در نظم قرآن مجید که حتی ترکیب حروف و کلمات و آیات آن حاوی معجزات است نهی از قرب زنا در میان آیت نهی از قتل اولاد و آیت نهی از مطلق قتل نفس «التی حرّم الله» نازل شده است. دانشمندان مفسر فرموده ‌اند: نهی از نزدیکی به آن عمل زشت پلید زنا بلیغ‌ تر از نهی خود آن است. پس اگر قرب و نزدیکی آن این قدر منهی باشد عین آن منهی ‌تر و شدید القُبْح‌ تر است.

از کلام مفسر معروف بیضاوی عبدالله بن عمر در تفسیر انوار التنزیل مشهور به تفسیر بیضاوی و کلام دیگر مفسران معتمد فهم می ‌شود که عزم بر زناء و اقدام به مقدّمات آن همان نزدیکی است که حق تعالی صریحاً از آن نهی فرمود است. پس باید گفت در قباحت زنا کافی است که جامع کلیة صفات شرّ است. برای نمونه: 1 قلتِ دین 2 از بین رفتن پرهیزگاری و ورع 3 فساد مروّت 4 کم شدن غیرت. هیچ زناکاری را نیابی که ورع یا وفا به عهد یا صدق گفتار یا محافظ دوست و دوستی یا غیرت کامل بر عائله خود داشته باشد «غیرت بر عائله این است که حافظ عرض و ناموس همسر خود باشید و وجود او را طبق دستور شریعت نگهداری کنید» 5 غدر و پیمان ‌شکنی و خیانت. 6 دروغ 7 جنایت «در اصل خیانت چاپ شده ولی چون رذیله در ضمن عذر فهم می ‌شود جنایت را با جیم نوشتیم 8 بیشرمی «دراصل قله الحیاء مذکور است که باید با رعایت امانت کم شرمی ترجمه گردد ولیکن چون این کلمه در ادبیات فارسی قدیم و جدید کاربرد ندارد لذا قله الحیاء را به بیشرمی ترجمه نمودم. 9 عدم مراقبت «عدم توجه به اموری که احتیاج به محافظت دارد». 10 عدم عار و ننگ از جرم «عدم الانفه للجرم». 11 بیرون رفتن غیرت از قلب «ذهاب الغیره من القلب».

تهيه: حميد

Atomic Habits
د نصاب کتابونه

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

Atomic Habits
Back to top button
واسع ویب