جرأت و شجاعت را باید از ابوبکر رضی الله عنه آموخت
حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه بدون کوچکترین تردیدی اسلام آورده بود و آنچه از این شگفت انگیزتر است جرأت و شهامت ایمانی اوست. او به مجرد اینکه کلمه شهادت بر زبان راند و به آغوش پر مهر اسلام گروید، فورا خود را مسئول دعوت و تبلیغ و رساندن ندای توحید و یکتاپرستی به دیگران شمرده، کمر همت در این راه ببست. آن روزها برای مسلمانان بینهایت سخت و تاریک بود، تازیانه کفر و شرک بر سر تازه مسلمانان میبارید.
پذیرفتن اسلام مساوی بود با به جان و دل خریدن درد، رنج، شکنجه و عذاب، و از آن هم سختتر و دشوارتر این بود که کسی در ملأ عام مردم را به اسلام دعوت کند. حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه با تمام جرأت، با شهامت، بیباکی و دلیری بیمانندی این مسئولیت را بجای آورده از هیچ خطر و شکنجهای نهراسید.
او تاجرپیشه و مرد کار و بازار بود. غالبا بازرگانان در گفتگوهایشان بسیار محتاطانه برخورد کرده، ملاحظه کاری دارند. آنها سعی میکنند هرگز سخنی که گمان میبرند باعث تیره شدن روابط مردم و بازار با آنها میشود بر زبان نیارند، تا نشاید بر کار و بار و کاسبی آنها اثر منفی بگذارد. رسم و رسوم کاسبان و بازاریان در دنیا بدینصورت است که سعی میکنند درباره مذهب و عقیده و باورهای مردم هیچ واکنشی از خود نشان ندهند و هیچ نیازی احساس نمیکنند که درباره رفتار و کردار دیگران کوچکترین اعتراضی از خود بروز دهند. غالبا افرادی مصلحت اندیش و عافیت پسند میباشند؛ همه چیز را با چشمان خود میبینند و سکوت و خاموشی اختیار کرده به کسی چیزی نمیگویند. بیشتر ملاحظه میشود اینگونه افراد توجه میکنند که اکثریت جامعه به چه سویی حرکت میکند تا رأی آنها را درست اعلام کنند و برای رونق بخشیدن کسب و کار خود با آنها همصدا شوند.
حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه با وجود اینکه کاسب بود ولی فهم و درک و شعورش با عموم کاسبان و بازرگانان کاملا متفاوت بود.
ایشان پس از گرویدن به دین مبین اسلام، بدون کوچکترین توجهی به سود و زیان خود دعوت و تبلیغ بسوی اسلام و تلاش برای رساندن نور توحید و یکتاپرستی به همه دلها را اولویت خود قلمداد نمود، تا تعالیم والای اسلام را به عام و خاص مردم برساند و همه را از تاریکی شرک و کفر بیرون کشیده بسوی روشنایی اسلام هدایت بخشند.
از کتاب: حکایاتی طلایی از زندگی حضرت ابوبکر صدیق