ايثار گری
معنای ایثار در لغت و اصطلاح:
یکم: معنای ایثار در لغت:
ایثار مصدر آثر يُـؤْثِر إيثَارًا است به معنای تقدیم، اختیار و اختصاص، گویند: آثره إيثارًا یعنی: او را اختیار کرد و ترجیح داد. وگویند: آثره على نفسه. یعنی: او را به جای خود اختیار کرد و به او خاص کرد.
دوم: معنای ایثار در اصطلاح: ایثار به معنای مقدم دانستن غیر بر خویشتن در نفع رساندن به او و یا دفع کردن ضرر از او، و این آخرین درجه اخوت است. به تعبیری دیگر: نفع دیگران را بر نفع خود ترجیح دادن؛ گذشت کردن از حق خود برای آن که دیگری یا دیگران به حق خود برسند .
ابن مسکویه گفته است: ایثار یک فضیلت نفسانی است که به وسیله آن انسان از بعض نیازهای خود دست می کشد تا آن را به کسی ببخشد که به آن نیاز دارد و مستحقش می باشد.
فرق بین ایثار و سخاوت و جود:
امام ابن قیم جوزی در مورد تفاوت بین ایثار و سخاوت و جود گفته است: منزل ایثار منزل جود و سخاوت و احسان است، ولی ایثار به آن خاطر نام گذاری شده است که نسبت به آنها در بلند ترین درجه عطاء و بخشش قرار دارد. مراتب عطاء و بخشش سه است:
(1) اگر با بذل و بخشش در دارایی بخشنده کاهش نیاید و بخشش بر وی دشوار تمام نشود، این منزلت سخاوت می باشد.
(2) اینکه اکثر دارایی خود را ببخشد و چیزی از آن را برای خودش هم نگهدارد، یا برابر آنچه که داده است برای خودش نگهدارد، این منزلت جود می باشد.
(3) اینکه غیر خود را در چیزی بر خودش ترجیح دهد در حالی که خود بدان محتاج است، این منزلت ایثار می باشد.
اهميت ايثار
انسان با وجود نيازمندي حاجت ديگران را بر حاجت خود ترجيح مي دهد، خود را گرسنه و تشنه نگه مي دارد تا آن ها سير و سيراب شوند؛ چنانچه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه وسلم ـ فرمودند: (هیچ یک از شما ایماندار کامل نمی شود تا آنکه آنچه را به خود می پسندد به برادر مسلمان خویش نیز بپسندد. (متفق عليه)
ايثار، خصلتی از خصلت هاي بزرگ اسلامي است که جهان بشريت را تا عالم ملایکه ارتقا مي دهد، چون در فطرت انسانها بخل و خود بيني مستقر است،پس اگر دلها از اين رذیله اخلاقي پاک و منزه گردد، چنین انسانی تا مقام بلند فرشتگان بالا می رود.
واقعا خیلی مشکل است که انسان از خودش کاملا بگذرد و برادر/خواهر مسلمان خود را بر خودش در چیزی ترجیح دهد که خود بدان نیاز شدید دارد.
با این وصف، می بینیم که این پدیده در وجود مادران در حق فرزندان آنها به خوبی دیده می شود، چنان که آنها فرزندان خود را بر خویشتن ترجیح می دهند. بلی این کار را در میان والدین می بینیم که در حق فرزندان خود ایثار نشان می دهند.
الگوی ایثارگری آن است که ایثار در دایره های تنگ گیر نیاید و از عاطفه بر نخاسته باشد، این ایثاری است که آن را جز در وجود مؤمنان صادق در کس دیگری نمی توانیم دید، آنانی که با خدا معامله می کنند و در پی رضوان او تعالی می باشند و اجر وپاداش را هم از او تعالی می خواهند.
ایثارگری در آیات قرآن کریم:
ایثارگری از بهترین اخلاق اسلامی به شمار می رود، و یکی از مراتب بلند بذل و منزلت بزرگی از منازل عطاء و بخشش می باشد؛ از همین روی الله متعال دارندگان این خوی نیکو را ستایش کرده و آنها را در دنیا و آخرت رستگار خوانده است:
(1) الله متعال می فرماید:« وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [الحشر: 9].یعنی: و [نيز] كسانى كه قبل از [مهاجران] در [مدينه] جاى گرفته و ايمان آوردهاند هر كس را كه به سوى آنان كوچ كرده دوست دارند و نسبت به آنچه به ايشان داده شده است در دلهايشان حسدى نمىيابند و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مىدارند و هر كس از خست نفس خود مصون ماند ايشانند كه رستگارانند.
(2) همچنان او تعالی فرموده است:« وقال الله تعالى: لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ»[آل عمران: 92] یعنی: هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد و از هر چه انفاق كنيد قطعا خدا بدان داناست .
(3) وفرموده است:« لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَـئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ» [البقرة: 177]
یعنی: نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [يا] مغرب بگردانيد بلكه نيكى آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى] و پيامبران ايمان آورد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راهماندگان و گدايان و در [راه آزاد كردن] بندگان بدهد و نماز را برپاى دارد و زكات را بدهد و آنان كه چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند و در سختى و زيان و به هنگام جنگ شكيبايانند آنانند كسانى كه راست گفتهاند و آنان همان پرهيزگارانند.
(4) ودر جای دیگری فرموده است:« عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا »[الإنسان: 6-9]. یعنی: چشمهاى كه بندگان خدا از آن مىنوشند و [به دلخواه خويش] جاريش مىكنند ، [همان بندگانى كه] به نذر خود وفا مىكردند و از روزى كه گزند آن فراگيرنده است مىترسيدند، و به [پاس] دوستى [خدا] بينوا و يتيم و اسير را خوراك مىدادند، ما براى خشنودى خداست كه به شما مىخورانيم و پاداش و سپاسى از شما نمىخواهيم.
ایثار گری در احادیث نبوی:
(1) از ابوموسی اشعری رضی الله عنه روایت است که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:« هرگاه یکی از زنان اشعری در غزایی بیوه می گردد، یا خوراکه خانواده هاشان در مدینه کم می شود، آنچه از خوراکه دارند روی یک فرش می ریزند وسپس آن را با یک ظرف مساویانه تقسیم می کنند، آنها از من اند ومن از آنها هستم».
(2) از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «غذای یک تن برای دو تن کفایت می کند، وغذای دو نفر برای سه نفر کافی می باشد، وغذای سه نفر به چهار تن بسنده خواهد بود»
(3) از ابو هریره رضی الله عنه روایت است که گفت: مردی نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و پرسید: ای رسول الله، کدام صدقه پاداش بزرگ تر دارد؟ فرمود: در حالی صدقه بدهی که صحتمند و بخیل باشی، ترس فقر ترا پریشان کرده باشد، و به ثروتمندی هم امیدوار باشی، صدقه دادن را تا زمان دم به گلو رسیدن به تأخیر نیفگنی، و بگویی: برای فلان شخص این اندازه، برای فلانی این اندازه بدهید، و برای فلانی این اندازه…»
ابن بطال در این مورد گفته است: کارهای نیک هر اندازه که دشوار باشد پاداشش بزرگ خواهد بود، زیرا انسان صحتمند بخیل وقتی که از فقر ترس دارد، وبه ثروتمند شدن امیدوار است، نفقه کردن بر وی دشوار تمام می شود، وشیطان او را وسوسه می کند که عمر طولانی خواهد داشت و فقر ممکن است که گریبانگیرش شود، وکسی که در این چنین حالی نفقه می کند و بخشش می داشته باشد، او در واقع امر رضای پروردگار را می خواهد، وثواب او تعالی را بر هوای نفس خویش ترجیح می دهد.
انواع ایثار:
ایثار به دو نوع تقسیم می گردد:
اول: ایثار متعلق به الله متعال:
این بهترین نوع ایثار و بلندترین درجه آن است، و آن عبارت است از: ترجیح دادن رضای الله جل جلاله بر رضای غیر او تعالی، و ترجیح دادن محبت الله متعال بر محبت غیرش، و ترجیح دادن ترس او تعالی و امید داشتن به او بر ترس و امید غیر او تعالی. همچنان ترجیح دادن تذلل وکرنش به او تعالی و تسلیمی و تملق به درگاه او بر تذلل و تسلیمی و تملق در برابر غیرش.
این نوع ایثار دارای دو نشانی است . هرگاه کسی دعوی داشته باشد که از صفت ایثار برخوردار است لازم است که در وی این صفت موجود باشد، و آن عبارت است از:
یکم: اینکه شخص به آن کارهایی اقدام نماید که الله متعال دوستش دارد و بدان دستور داده است، هرچند آنچه که الله متعال بدان فرا می خواند برایش زشت و دشوار بنماید.
دوم: از چیزی که الله متعال آن را زشت می انگارد و از ارتکاب آن نهی کرده است، دوری کند هرچند که آن کار به نزدش خوش آیند بنماید و نفسش بدان سوی کشش داشته باشد.
اگر این دو نشانی در وجود انسان دیده شود او از خوی ایثار واقعی برخوردار شده است. البته کسب این نوع ایثار برای نفس انسانی دشوار است وهر کسی از عهده آن بر نتواند آمد.
نوع دوم: ایثاری که به خلق الله مربوط می شود:
نوع دوم ایثارگری همانا ایثاری است که به خلق الله تعلق می گیرد و آن به سه دسته تقسیم می شود:
(1) ممنوع، (2) مکروه، (3) مباح.
نوع اول: ممنوع: آن است که غیر خود را بر چیزی ترجیح دهی که بر تو واجب است؛ زیرا که ترجیح دادن دیگران بر چیزی که بر انسان فرض است شرعا جواز ندارد. پس ایثار در واجبات شرعی حرام است؛ چونکه ایثار در این صورت مستلزم ساقط شدن واجبات از عهده تو می گردد.
دوم: مکروه: ایثاری است که در امور مستحب صورت گیرد، شماری از اهل علم این نوع ایثار را مکروه و شمار دیگری آن را مباح دانسته اند، اما ترک آن، بدون شک، به خاطر یک مصلحت بهتر می باشد.
سوم: مباح: این مباح در بسا موارد ممکن است که مستحب بوده باشد، و آن اینکه غیر خویش را در امری عبادتی ترجیح دهی و بر خود او را مقدم بشماری.
وشروط این نوع ایثار عبارت است از:
(1) باعث ضایع شدن وقت ایثارگر نشود.
(2) سبب افساد حال او نگردد.
(3) دینش را به ضعف وسستی دچار نکند.
(4) سبب بستن راه خیر بر ایثارکننده نشود.
اقسام ایثار از حیث انگیزه:
یکم: یکی از اقسام ایثار آن است که باعث آن فطرت وغریزه باشد، مانند ایثاری که پدران و مادران و عاشقان از آن برخوردارند؛ زیرا که باعث این ایثار محبت شدید می باشد. البته محبت یکی از بزرگترین انگیزه های ذاتی است که احساس قربانی را در انسان تقویت می کند، تا محبوب انسان در سلامت و امنیت باقی بماند.
حضرت عائشه رضی الله عنها روایت می کند: « روزی یک زن با دو دختر خرد سالش به نزدم آمد و طلب کمک نمود، من برایش سه دانه خرما دادم، مادر یک یک خرما را به هر یک از دختران داد و سومی را خودش خواست بخورد، آن دو خرمای خود را فورا خوردند و سپس از مادر خود تقاضای خرمای بیشتر کردند، مادر آن یکی که حق خودش بود را دو نصف کرد و به آنها تقسیم کرد، من از کارش در تعجب شدم، و این داستان را به رسول خدا صلی الله علیه وسلم حکایت کردم، آن حضرت در حق وی فرمود: خداوند به سبب آن کارش برای او بهشت را واجب گردانیده است» .
دوم: نوع دیگر، آن است که انگیزه کار در آن ایمان و حس خیر خواهی به دیگران باشد. کسانی وجود دارند که به حساب خویش و به حساب لذتها و خواستهای نفسانی خویش برای دیگران خیر خواهی می کنند و از خواستهای خود می گذرند، این نوع ایثار نمی تواند که محضا انفعالی و عاطفی باشد، بل ایثاری است که بر بنیاد قضاوت منطقی سلیم و بر بنیاد عاطفه ایمانی خردمندانه استوار می باشد.
فوائد ایثار گری:
ایثارگری دارای فوائدی بزرگ و ثمره هایی عالی می باشد که صاحبان اخلاق بزرگ از آنه برخوردار شده می توانند، وآن به گونه ذیل است:
(1) به شمار آوردن آنها در میان کسانی که خداوند – جل جلاله- ایشان را ستایش نموده و رستگارشان خوانده است.
(2) ایثار راهی است برای کسب محبت الله متعال.
(3) کمال ایمان با ایثارگری تحقق میابد.
(4) در ایثارگری اقتدا و اتباع پیامبر -صلی الله علیه وسلم- نهفته است.
(5) خوی ایثارگری برای صاحب خود در دنیا قبل از آخرت نفع می رساند و محبت مردم را به خود جلب می کند.
(6) خوی ایثار صاحب خود را فرا می خواند تا با تعدادی دیگر از اخلاق نیکو آراسته گردد، مانند: محبت با دیگران، قربانی، رحمت و مهربانی، تلاش برای نفع رساندن به مردم، و از شماری از اخلاق رذیله او را پاک می سازد، مانند: بخل، خود خواهی، طمع، خود بینی وغیره.
(7) ایثار جلب کننده برکت در خوراک، مال و دارایی است.
(8) وجود خوی ایثار در جامعه دال بر وجود حس تعاون، تکافل، مودت در جامعه می باشد، ونبود آن نشانه نبود این بنیادهای مهم در ساختار جوامع ایماندار و نیرومند می باشد.
(9) با ایثار خود کفایی اقتصادی ومادی در جامعه پیدا می شود.
موانع کسب صفت ایثارگری:
می توان موانع کسب صفت ایثارگری را در نکات ذیل خلاصه نمود:
(1) سستی ایمان ویقین، چنانکه که ایمان قوی صاحب خود را به بذل و عطاء و ایثار وامیدارد، همان سان ضعف وسستی ایمان سبب خود بینی و بخل می گردد.
(2) بخل، بعضی اند که از هوای نفس و صفت بخل پیروی می کنند، از همین روی الله متعال اهل ایثار را مدح کرده و آنها را به سوی وقایه از بخل فرا می خواند و کسی که بتواند خودش را از بخل وقایه کند پیروزمند خوانده است.
(3) سیطره حس خود خواهی و خودبینی بر قلب.
(4) قسوت و جمود قلب، کسی که قلبش نرم بوده و طبع آرام داشته باشد ایثار هم بر وی آسان می گردد.
(5) ضعف همت.
وسائل کسب صفت ایثار:
(1) داشتن طبیعت نرم و انقیاد پذیر و دوری از زشت خویی و تند مزاجی وکله شقی.
(2) داشتن ایمان راسخ و یقین استوار.
(3) برخورداری از صبر وشکیبایی وثبات.
(4) رغبت داشتن بنده به مکارم اخلاق و رسیدن به مقامهای بلند خوش اخلاقی که بلند ترین آن صفت ایثار می باشد.
(5) تنفر از اخلاق نکوهیده و بد بینی نسبت به بخل و تنگ چشمی.
(6) بزرگ پنداشتن حقوقی که الله متعال بر مسلمین مقرر داشته است تا ایشان حقوق را در میان خود به شکل درست مراعات کنند، و از ضایع ساختن آن هراس داشته باشند.
نمونه های عملی از ايثار در زنده گی پیامبر صلی الله علیه وسلم
پیامبر بزرگ اسلام، نمونه زیبایی از ایثار وخودگذری بودند. مداقه در زنده گی آن حضرت نشان می دهد که تا کدام اندازه آن حضرت ایثارگری را ترجیح می داده است. در روایتی آمده است زنی یک «بُرده» پشمین را که خود بافته و خیاطی کرده بود به نزد پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ آورده به آن حضرت هدیه داد.
زن گفت: این برده را با دست خود بافته ام وخواستم که آن را به شما هدیه کنم، پیامبر صلی الله علیه وسلم هدیه اش را پذیرفت و از وی تشکری نمود، وقتی پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ به نزد صحابه بیرون شد آن « برده » را در بر داشت، وقتی صحابه آن را در بر وی دیدند آن را تحسین نمودند، چند لحظه بعد، یکی از حاضران مجلس در حالی که از اعجاب به آن « برده» به وجد آمده بود از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ خواست که آن را برایش هدیه دهد، پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در حالی که به آن « برده» شدیدا نیاز داشت آن را به شخص در خواست کننده بخشید، دیگران آن مرد را سرزنش کردند که چرا چنین کرد در حالی که می دانست پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ « برده» دیگری ندارد و درخواست کسی را هم رد نمی کند، مرد سوگند یاد نمود که آن را به خاطر پوشیدن نخواسته بل که به خاطری خواسته است تا در روز مرگ کفنش باشد، وهمان طور شد که در روز مرگ وی را با آن برده تکفین نمودند. [بخاری وابن ماجه].
2ـ حضرت ابو هریره ـ رضی الله عنه ـ روایت می کند که روزی شدید گرسنه بودم و در دلم سنگ بسته بودم، می گشتم تا کسی را بیابم که مرا مهمان کند و برایم غذا بدهد، گذارم به پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ افتاد، وقتی به من نگاه کرد تبسم نمود و از چهره ام دانست که من در چه وضعی هستم، وبه من دستور داد: از پشت سرم بیا، وقتی نزدیک خانه اش شدیم، ایشان وارد خانه شدند و بعد به من هم اجازۀ ورود دادند ومن هم داخل شدم، در خانه یک کاسه شیر را دید، پرسید : این شیر از کجا پیدا شده ؟گفتند فلان شخص برایتان هدیه آورده، پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ روی به من نموده فرمود: اباهر، گفتم: لبیک ای رسول خدا، فرمود: « به نزد اهل صفه برو و آنها را به نزدم بخوان»، و گفت: اهل صفه در واقع مهمانان اسلام بودند، نه خانواده ای داشتند، نه از مال و دارایی برخوردار بودند، هرگاه صدقه ای به پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ می رسید آن را بر سر اهل صفه مسرف می نمود وخود از آن استفاده می کرد، واگر برایش هدیه ای می رسید باز هم آنها را در هدیه شریک می نمود وخودش هم استفاده می کرد، وقتی برایم چنین دستوری داد در نگاهم خوش نخورد وبا خود گفتم این چقدر شیر است که آنرا به اهل صفه هم می دهد و به من هم می دهد در حالی که اندازه اش خیلی اندک است؟! ولی از اطاعت امر خدا وپیامبرش گزیری نداشتم، رفتم واهل صفه را فرا خواندم وهمه آمده ودر جا های خود قرار گرفتند و پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ به من دستور داد: اباهر، این کاسه شیر را بگیر وبه مهمانان بنوشان، من هم کاسه را گرفتم و یک به یک به آنها تقسیم نمودم و هر کدام که نصیبش را می نوشید کاسه را به من دوباره می داد و این طور کاسه را بر سر تمام مهمانان گردانیدم و همه سیر شدند، ودر نهایت آن را در دست پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ گذاشتم و آن حضرت فرمود: حالا صرف من وتو ماندیم، آنگاه کاسه را به من پیش نموده فرمود: بنوش. من هم نوشیدم و بعد دو باره فرمود: بنوش. تا اندازه ای بر من اصرار نمود که گفتم: سوگند به خدایی که تو را به حق فرستاده دیگر جایی باقی نمانده است. در آخر چیزی که در کاسه باقی مانده بود آن را خودش نوشید.
نمونه های ایثار در زنده گی صحابه کرام ونسلهای صدر اسلام
1ـ ابو هریره ـ رضی الله عنه ـ روایت می کند که مردی به نزد پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ مهمان شد، شام آن حضرت به خانه های خود کس فرستاد تا غذایی یابند که به مهمان بیاورند، در هیچ یک از خانه های آن حضرت خوردنی ای یافت نشد، سپس پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ درمیان حاضران صدا کرد که کدام یک از شما این مهمان را امشب نگه میدارد؟
مردی از انصار گفت: من، و مهمان را با خود به خانه برد، وقتی به خانه داخل شد به همسر خود گفت: مهمان رسول الله را باید اکرام کنی، زن گفت: جز غذای یک بار فرزندانم چیز دیگری نداریم، مرد گفت: خیر است، غذا را پخته کن، چراغ را روشن کن، و فرزندانت را بخوابان.
وقتی که زن غذا را آماده نمود، و چراغ را روشن کرد و فرزندان خود را خواباند، بعد از آن از جای خود برخاست انگار می خواهد که چیزی را درست کند، و در حال چراغ را خاموش نمود، وبه مرد نشان می دادند که گویا از غذا می خورند در حالی که دست به کاسه می بردند ولی نمی خوردند، وگذاشتند تا آن که مهمان غذا را مکمل خورد وسیر نمود، و خود گرسنه خوابیدند، روز که شد مرد مهمان خود را گرفته به نزد پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ رفتند، وقتی پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ او را دید فرمود:« امشب خداوند از کار تو خیلی تعجب نمود» و در اثر همان حادثه بود که آیت « وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَة وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» ترجمه:« و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد آنها را بر خودشان مقدم مىدارند و هر كس از خست نفس خود مصون ماند ايشان رستگارانند»، نازل گردید.
2ـ انس بن مالک ـ رضی الله تعالی عنه ـ روایت می کند: زمانی که عبدالرحمن بن عوف مهاجر شد پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ در میان او وسعد بن الربیع برادری افکند، و سعد در حالی که مرد ثروتمندی بود، به عبدالرحمن گفت: همه انصار می دانند که من از همه آنها مال ودارایی بیشتری دارم، مال ودارایی ام را در میان خود شما دو قسمت می کنم، و من دو زن دارم به آنها نگاه کن هرکدام شان که برایت مقبول تر تمام می شد انتخاب کن ومن او را طلاق می دهم و بعد از تمام شدن عدتش تو با او ازدواج نما، عبدالرحمن در جواب گفت: خداوند در مال و اهلت برکت اندازد… من مرد تاجر هستم مرا به بازار بلد سازید»[بخاری شماره: 3780].