امام محمد ابو حامد غزالی رح

در شهر طوس سرزمین فارس و در قریه ی (غزاله) دو طفل کوچک در کنار هم نشسته و به انگشتان پدر خویش که در حال ریشتن پشم بود چشم دوخته بودند و با شگفتی و تعجب کار پدر را نظاره می کردند که ناگهان پدر کارش را ترک و متوجه محمد و احمد شد و فرزندان احساس کردند که پدر شان می خواهد چیزی بگوید و این را از چشمان پدر آراسته به تقوا و شهره به صلاح و  نیکو کاری دانسته بودند اما لحظاتی نگذشت که قطرات اشک پدر از چشمانش سرازیر شد و این بدان سبب بود که احساس می کرد مرگش نزدیک شده ولی توشه ای که فرزندانش را در فراز و فرودهای زنده گی کمک کند فراهم نکرده است، با همین احساس دوکان خود را ترک و به سوی یکی از دوستان وفادار خویش رفت و با پرداخت اندکی از مال دست داشته او را سفارش کرد تا فرزندان کوچکش را تحت تربیه بگیرد.

سرانجام پدر مرد،  رفیق وفادار نیز سفارش دوستش را عملی نموده و محمد و احمد را تحت تربیه گرفت و برای رشد سالم شان از هیچ تلاشی دریغ نکرد تا این که نبوغ ایشان شگوفا گردید و بر تمام هم قطاران خویش پیشی گرفتند، به ویژه محمد الغزالي. او در سال450 هـ در شهر طوس دیده به جهان گشوده و در همین شهر دروس ابتدائی را تحت کفالت دوست پدرش احمدبن محمد راذكاني فرا می گیرد تا آنگاه كه ميراث پدر به پايان می رسد. و روزي دوست پدر شان که بسیار فقیر است به آن ها می-گوید: (هر چه از پدر براي شما مانده در وجه شما به‌كار بردم. من مردي فقير هستم و از دارايي بي‌نصيب؛ اكنون بايد براي تحصيل فقه به مدرسه‌اي برويد تا با آنچه به عنوان ماهيانه مي‌گيريد ناني به دست آوريد كه مرا سخت‌ كيسه تهي است) محمد و برادرش احمد ناگزير به يكي از مدارس  نيشابور رفتند و به تحصيل ادامه دادند.

ابوحامد محمد غزالي:

بي‌اندازه باهوش و تند ذهن بود. علوم ديني و ادبي را نزد احمد راذكاني فراگرفت و سپس مدتي در يكي از مدارس طوس به تحصيل پرداخت آنگاه به جرجان نزد امام ابونصر اسماعيلي رفت و درس خواند و یاد داشت برداری کرد. دوباره به زادگاه خود طوس برگشت و مدت سه سال در طوس به مطالعه و تكرار و حفظ دروس پرداخت. اما در رابطه به انگیزه ی حفظ و تکرار درس های سه ساله، اسعد ميهني از وي روايت می كند كه: (چون از جرجان به طوس بر مي‌گشتم در راه هرچه داشتم دزدان ببردند به التماس و زاری در پي دزدان افتادم كه هر چه برديد از شما، اما توبره‌اي دارم و مشتي كاغذ در آن است و به كار شما نمی آید، آن را به من باز دهيد. چون بسيار زاری كردم بزرگ دزدان را دل بر حال من سوخت، گفت: در توبره چيست كه اين قدر بدو دل بسته‌اي؟ گفتم یاد داشت هایی كه روزگاری از خانمان دور شده و به نوشتن و آموختن آن ها رنج فراوان ديده‌ام. گفت: چه ادعا می کنی كه درس خوانده و دانش آموخته‌ام و حال آن كه چون ما كاغذپاره‌ها از تو گرفتيم بي‌دانش مانده اي، اين چه دانشی باشد كه دزدان از تو بتوانند بربایند؟! و دستور داد تا توبره بدو باز دادند. غزالي گويد: اين سخن از پيشواي دزدان گويي هدايت خداوندي بود كه از زبان وي بر من كارگر افتاد. از آن پس تلاش كردم تا هر چيز را چنان بیآموزم كه از من نتوانند بگیرند. به طوس برگشتم، سه سال رنج بردم، تا آنچه یاد داشت کرده بودم از بر كردم.)

تحصیلات امام غزالی:

بدین ترتیب امام غزالی تحصیلات ابتدایی خود را به پایان   می-رساند و دیگر درس دانشمندان عادی برایش مفید و جالب   نمی باشد، در صدد می شود که برای تکمیل تحصیلات خویش به خارج از دیار خویش سفر کند و در آن زمان بهترین مراکز علمی بغداد و نیشاپور بود که دو استاد بزرگ در آن مراکز مشغول تدریس بودند، امام الحرمین جوینی در نیشاپور و ابو اسحاق شیرازی در بغداد و همین است که امام غزالی: به شهر نیشاپور سفر می کند تا از نزد  ابوالمعالي عبدالملك جويني معروف به امام‌الحرمين: که در آن زمان چند صد شاگرد در حلقه درسش جمع می-شدند، کسب فیض و معرفت کند.
در سلک شاگردی امام الحرمین است که ذکاوت و تیز هوشی غزالی: آشکار می شود و امام جوینی او را به صفت مدیر مدرسه خویش انتخاب می نماید. در همین فرصت است که غزالی: نخستین کتاب خویش را تحت عنوان (المنخول) به رشته ی تحریر در می آورد و به امام جوینی عرضه می دارد. امام جوینی بعد از مطالعه با شگفتی می گوید: «در زنده گی دفنم کردی! صبر نداشتی تا بمیرم؟!

هرچند در رابطه به سبب پیوستن امام غزالی به مدرسه ی امام جوینی، عده ای نزدیکی نیشاپور نسبت به بغداد را بیان می دارند اما دکتور ماجد عرسان این مسأله را به جوانی و عقل بلند پرواز غزالی از یک سو شهرت جریان فکری اشعری از سوی دیگر ربط می دهد و می گوید: «نمی-شود گرایش غزالی: به امام جوینی را در آن زمان از طبیعت غزالی و جریان فکری آن زمان جدا دانست؛ امام جوینی از شافعیان اشعری است و اشاعره در آن زمان پرچم دار یک جریان فکری قوی بودند و از این روی برای غزالی جوان و تشتنه ی علم واندیشه و دارنده ی عقل بلند پرواز، بسیار جالب و پرجاذبه به نظر می آمده؛ بنا بر این حلقهی درس امام جوینی را برگزیده و تا هنگام وفات امام الحرمین: همواره ملازمش بوده است.
تحصيلات امام غزالي: تنها فقه نبوده، او در علم اختلاف مذاهب، جدل، منطق و فلسفه و کلام هم دانش اندوخت تا آنجا كه در ميان چند تن شاگردان ابوالمعالي جويني كه همه گي از علماء و فضلاي آن دوره بودند بر همه تقدم يافت و امام‌الحرمين به داشتن چنين شاگردي به خود مي‌باليد و هنوز سن امام غزالی: از بیست و هشت نگذشته بود که در علوم و فنون متداوله ی زمان خویش استاد شد و معروف عام و خاص گردید. بعد از وفات امام الحرمین کسی در سر تا سر کشورهای اسلامی به پایه ی علمی او نمی رسید و جان سخن این که غزالی در میان همه  انگشت نما می شود و آوازه ی شهرت اش همه ی آفاق را فرا می گیرد.

امام غزالی:

بعد از وفات امام جوینی در 478 هجری نزد خواجه نظام الملک وزیر دانشمند دولت سلجوقی رفت و بر حسب شهرتی که داشت مورد احترام و گرامی داشت خواجه قرار گرفت. پس از مباحثات و مناظراتی که میان غزالی و بزرگان فرقه های باطنی و اسماعیلی صورت گرفت و امام غزالی: بر همه چیره شد و فایق آمد، خواجه علاقه ی خاص بدو پیدا نمود و بالاخره او را به خود نزدیک نموده و به لقب زین الدین و شرف الائمه افتخار می بخشد و ریاست مدرسه ی نظامیه ی بغداد را به او واگذار می کند.

سر انجام در سال 484 هجری امام غزالی: با شکوه و جلال تمام بر کرسی ریاست دانشگاه بغداد تکیه میزند و دانش آموزان از همه گوشه های جهان اسلام به سوی عزالی:  رخت سفر می بندند و حدود سیصد نفر در حلقه ی درس ایشان زانو می زنند و علمای مذاهب مختلف از سخنان زیبای او به شگفت می افتند و در تالیفات خویش از او نقل قول می کنند.
علاوه برآنچه اشاره شد آرای امام غزالی: در میان دولت مردان و سیاست پیشه گان نیز از وزن و ارزش والای بر خور دار بود، چنانچه هنگام وفات سلطان ملک شاه سلجوقی در رابطه به جانشینی فرزند کوچکش محمود، از امام غزالی: و سایر علماء نظر خواهی می شود همه رای بر جواز می دهند ولی امام غزالی: بر عدم جواز آن فتوا داده و نظرش مقبول و عملی می گردد و (برکیا روغ) به عنوان جانشین معرفی می شود.  (ابن کثیر/ بدایه و نهایه جـ12، صـ137)
امام غزالی: همان گونه که در میان سلجوقیان از مقام و منزلت والایی برخور دار است؛ عباسیان نیز مقدم وی را گرامی می دارند و در سال 487 هجری زمانی که مستظهر بالله خلیفه ی دانشمند و دانش پرور عباسی به خلافت می رسد، نسبت به غزالی ابراز علاقه نموده و از او  می خواهد که در رد فرقه ی اسماعیلیه کتابی بنگارد و امام غزالی این ماموریت را انجام داده و کتاب را تقدیم خلیفه می کند.

تغییر حال و افکار امام غزالی:

در مدارس آن زمان فقط احکام و دساتیر دین تدریس می شد ولی از مذاهب و عقاید دیگر بحث صورت نمی گرفت. اما بغداد بر خلاف سایر مراکز علمی، مهد پرورش عقاید و افکار مختلف و هرکس در ابراز عقیده و اندیشه های خویش مجاز و آزاد بود و کلیه مذاهب به طور آزاد مورد بررسی و مطالعه قرار می گرفتند بنا بر این امام غزالی: که ذاتاً اهل اندیشه و کاوش بود با دید باز و بصیرت تیز خویش همه ی جوانب زنده گی علمی را مورد مطالعه قرار می داد و از ویژه گی نهایت با اهمیتی که در زنده گی این مرشد وارسته دیده می شد این بود که منزلت و مقام، مانع از اندیشه بر حال و احوال شخصیت ها، مذاهب و گروه های که در آن زمان به قشر گرایی گرفتار آمده بودند نمی شود؛ بلکه بر اهداف آن ها نظر می اندازد و اندیشه می کند که بسیاری عقیده را وسیله ی کسب مقام و گرایش های مذهبی را پوششی برای دست یابی به خواسته های دنیوی و مصلحت های فانی قرار داده اند، از این روی امام غزالی: مقامی را که به آن دست یاب شده ناچیز و بی ارزش می شمارد و در سال 488 هجری است که کاخ و دربار را ترک و به سوی زهد و تزکیه نفس روی می آورد و راه و روش وارسته گان آزاده را بر   می گزیند و صحبت شیخ فضل بن محمد فارمزی شاگرد ابوالقاسم قشیری را اختیار نموده و دیری نمی گذرد که نظامیه را نیز ترک نموده و به طرف شام رخت سفر می بندند و مدت ده سال را در میان دمشق و بیت المقدس و حجاز در حال جولان است و افکار و اندیشه ها و باورهای خویش را مرور می کند، سلوک و گرایش های روحی خویش را استواری می بخشد و تا این که به نور بصیرتی دست می یابد و روش جدیدی در زنده گی خویش ترسیم می کند و با آرامش کامل و سرور معنوی کتاب (المنقذ من الضلال) را می نویسد.

دوران خلوت و گوشه نشینی امام غزالی:

مدت ده سال را در بر می-گیرد اما این یک خلوت راهبانه و بریدن با خلق خدا و ترک مسجد و جماعت مسلمانان نیست و حتی در یک شهر و یک منطقه خاص هم نیست بلکه همان گونه که قبلاً هم اشاره شد، امام غزالی: در میان دمشق و بیت المقدس و حجاز در حال جولان است و این بدان سبب است که هرگاه در یک منطقه مشهور می شود، از بیم ریا و غرور، آن دیار را ترک می کند طوری که می گویند: امام غزالی: در دمشق ریاضت های سختی می کشید و جاروب کشی مسجد دمشق و زباله کشی و خدمت مردم از کارهای است که جهت تهذیب نفس انجام می دهد و روزی وارد مدرسه امینیه دمشق می شود، حلقه ی درس جریان دارد و استاد سخنان او را تدریس می کند و می گوید: (غزالی چنین گفته) از بیم ریا بر خود   می لرزد و دمشق را به قصد بیت المقدس ترک می کند.

خلوت غزالی :

به معنای تنبلی و پشت پا زدن به مسؤولیت ها و رسالت-های دینی نیست بلکه ابن خلکان می گوید: غزالی: اگرچه اکثر اوقات مشغول ذکر و فکر بود، اما از فعالیت های علمی دست نکشید و روز ها در زاویه غربی جامع بغداد که خلوتگاه راز او بود تدریس نیز می کرد و همچنین کتاب نفیس «احیاءالعلوم» را در این سفر تألیف نمود که پر از سوز و گداز و یگانه معرّف صفاء نفس و پاکی روح او و بهترین ره آورد این سفر ده ساله اش می باشد. (مقدمه المنقذ من الضلال ترجمه زین الدین کیایی نژاد).

منهج امام غزالی در اصلاح:

امام غزالی رحمه الله  برنامه ی اصلاحی خویش را بر سه محور متمرکز ساخت:

محور اول:

بیان این اصل که هویت امت اسلامی بر حمل رسالت به همه گوشه های جهان است و از زمانی که این امت از رسالت اصلی خویش دست کشیده است، عالم به فتنه و فساد بزرگی مواجه شده و از مسلمان و غیر مسلمان قربانی های فراوانی گرفته است.
محور دوم: تلاش و جستجو جهت تشخیص اسباب و علل دست کشیدن و فراموش نمودن مسلمانان رسالت بزرگی که از طرف پروردگار  به ایشان واگزار شده است.

محور سوم:

تقدیم علاج و نسخه ی مفید جهت درمان این وضعیت و بیدار نمودن امت از خواب و غفلتی که در آن فرو رفته است.
با توجه به تصور فوق روش اصلاحی و تجدیدی امام غزالی رحمه الله در راستای علاج مشکلات امت اسلامی از ویژه گی هایی به شرح ذیل برخوردار است:
ویژه گی اول خالی بودن نوشته های امام غزالی رحمه الله از تشویق و انگیزه دادن مسلمانان به سوی جهاد علیه صلیبی ها و مغول و حتی عدم اشاره به جنایات و وحشی گری هایی که لشکریان صلیبی و مغول در سراسر جهان اسلام مرتکب می شدند.

دومین ویژه گی روش اصلاحی امام غزالی رحمه الله اعتماد بر نقد امت اسلامی از درون (نقد ذاتی) است. از این روی ملامتی را متوجه قوای اشغال گر نساخته بلکه بر ضعف درونی و قابلیت استعمار پذیری امت از درون متمرکز شده و این روش مطـابق است با این مبدأ قـــرآنی که می فرماید:
(وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ) ‏(شورا/30)
«آنچه از مصایب و بلا به شما مي‌رسد، به خاطر كارهایي است كه خود كرده‌ايد و خداوند از بسياري  (از كارهاي شما) گذشت مي‌كند».
بنا بر این امام غزالی رحمه اللهبه جای این که برای مشکلات و مصایب نوحه سرایی کند و گناه غفلت امت را به دوش دیگران بار کند؛ تلاش می کند تا قابلیت های شکست و استعمار پذیری را معالجه کند و این همان علاجی است که مالک بن نبی در عصر حاضر از آن سخن می گوید که ما به جای ملامت کردن استعمار، قابلیت های استعمار پذیری خویش را مورد کاوش و مطــالعه قرار بدهیم و درمان کنیم و امام غزالی رحمه الله نیز تصور می کرده است که تمام مشکلات امت در آن عصر ناشی از فساد محتویات فکری عقیدتی و شکست نفسی آن است البته با این تفاوت که امام غزالی رحمه الله نامی از استعمار نبرده بلکه اندیشه ای خویش را به طور عملی با تطبیق برنامه های اصلاحی خویش پیاده کرده است.
ویژه گی مهم دیگری که منهج امام غزالی رحمه الله از آن برخور دار بوده است آغاز کار اصلاحی بر اساس روش اسلامی اصیل بوده است و کار خویش را متوجه اصلاحات سیاسی و نظامی و… نکرده است بلکه اصلاح فکری و نفسی افراد را نقطه ای آغاز کار خویش قرارداده و این همان مبدأ روشن قرآنی است که:
(إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ) (رعد/11).
«‏همانا خداوند حال و وضع هيچ قوم و ملّتي را تغيير نمي‌دهد (و ايشان را از بدبختي به خوشبختي، از ناداني به دانایي، از ذلّت به عزّت، از نوكري به سروري، و… و بالعكس نمي‌كشاند) مگر اين كه آنان احوال خود را تغيير دهند».
امام غزالی رحمه الله همان گونه که تذکر رفت ابتدا این منهج را بر خویشتن تطبیق می کند و بعد در صدد تغییر شاگردان و اطرافیان خویش طبق این منهج بر آمد. چنانچه این روش را بعد از امام غزالی رحمه الله شیخ عبدالقادر گیلانی با اندکی تغییر و گسترده گی بیشتر در پیش گرفت و سبب بوجود آمدن نسل نورالدین زنگی و صلاح الدین ایوبی گردید و بیت المقدس فتح و بساط شوم جنگ های صلیبی برای سال ها برچیده شد.

ویژه گی چهارم منهج امام غزالی رحمه الله:

در این است که قضایای مسلمانان را به عنوان یک امت جدا که با سایر امت ها سر ستیز و جنگ داشته باشد، مورد معالجه قرار نداده؛ بلکه به اعتبار این-که امت اسلامی به عنوان یک امت رسالت مند از وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر دست کشیده اند، مورد توجه قرار می دهد و بر پاک کردن جامعه ی اسلامی از امراضی که از داخل او را تکه پاره می کند تمرکز نموده و بر حمل رسالت اسلامی به تمام گوشه های جهان تأکید می کند تا پایه های ایمان و امنیت در همه جهان استوار گردد.

اتهام زدایی:

با در نظر داشت ویژه گی ها و برنامه ی آگاهانه و هدفمندی که امام غزالی برای اصلاح جامعه ترسیم نموده است این یک ظلم آشکار است که گفته شود امام غزالی رحمه الله با اختیار گوشه گیری راهبانه خود را از حوادث و جریان های روز دور داشته است. اسباب چنین اندیشه ها و فیصله های عجولانه در حق اصلاح گر فرزانه ای مانند امام غزالی رحمه اللهسطحی نگری و عدم توانایی تحلیل حوادث و پیوند دادن میان مقدمات و نتایج آن و از طرف دیگر عدم آگاهی از منهجی است که امام غزالی رحمه الله اختیار کرده و فعالیت های خویش را برآن استوار داشته است. (د. ماجد عرسان، کیف نشأ جیل صلاح الدین ص.86).ghazali
از جمله دلایلی که امام غزالی رحمه الله  گوشه گیر و جامعه گریز نبوده  این است که اولاً زاویه نشینی اش دوام دار نمی شود بلکه بعد از سامان دادن به افکار، اندیشه و دیدگاه های خویش دو مرتبه به زنده گی عادی بر می گردد و دوم این که مصادر تاریخی ذکر کرده اند که امام غزالی با شنیدن از عدالت یوسف بن تاشفین پادشاه مغرب به سویش عزم سفر می کند تا او را نسبت به ایجاد دارالاسلام تشویق کند؛ اما هنوز در اسکندریه است که خبر وفات شاه مغرب به او می رسد و از ادامه ی سفر دست می کشد.(طبقات شافعی جـ4، ص105).
سوم اثر گزاری امام غزالی بر محمد بن تومرت مؤسس دولت موحدین مغرب است که به بغداد آمده نزد غزالی درس می خواند و ازاندیشه هایش متاثر گردیده و بر می گردد تا آن ها را در قلمرو خویش تطبیق نماید چنانچه ابن خلدون نیز در مقدمه ی خویش بدان اشاره دارد. (کیف نشأجیل صلاح الدین/د. ماجد عرسان ص87).

غزالی و تشخیص امراض جامعه:

فساد در رسالت علماء:

معیار اساسی نزد غزالی رحمه الله نسبت به فساد و صلاح جامعه در نوع علاقه میان عقیده، سیاست و جامعه مشخص می شود؛ اگر چنین باشد که روند حرکت جامعه و نظام سیاسی در فلک اسلام و عقیده ی پاک دوران کند و علماء در روشنایی فهم و اخلاص و قطع علاقه از منصب و مقام و مصالح، واجبات خویش را انجام دهند و زمام ارشاد مردم را به کف بگیرند جامعه را اصلاح و نظام زنده گی سامان می گیرد.
اما اگر بر عکس، اسلام در خدمت سیاست باشد و عقیده در فلک خواسته های سیاست مداران دوران کند و علماء به توجیه و تبرئه ی زور مداران و دولت-مردان بپردازند و واجبات خویش را فراموش کنند و از فهم و اخلاص دور شوند و نسبت به ارشادات دینی کوتاهی نمایند، آن گاه است که خلل و فساد در زوایای چنین جامعه ای رسوب کرده و منجر به سقوط و فروپاشی می شود.
امام غزالی می گوید: »اصل زنده گی در این است که الله جل جلاله هنگامی انسان ها را خلق کرده و دنیا و آخرت را آفریده و بهشت و دوزخ را بوجود آورده است دنیا را میدان فراچنگ آوردن توشه آخرت قرار داده است. حال اگر همه انسان ها در این میدان عادلانه رفتار کنند و از نعمت های الهی عادلانه استفاده نمایند، جای برای دشمنی و خصومت نمی ماند اما استفاده نا عادلانه و تن به هوا و هوس ها دادن است که دشــــمنی می آفریند و آتش خصومت ها را شعله-ور می سازد که در این هنگام ضرورت می افتد به حکومتی که مردم را رهبری کند و این حکومت نیز نیازمند قانونی است که بر اساس آن زنده گی مردم را به سامان آورد«.
»بنابر این فقیه یعنی مرشد و رهنمای حکومت در راستای سامان بخشیدن به زنده گی مردم در دنیا است که هرگاه امور زنده گی در دنیا سامان پیدا کند راه حرکت به سوی آخرت نیز هموار می شود و این است رابطه میان دین و دنیا زیرا دنیا کشت زار آخرت می باشد. پس دین اصل و اساس زنده گی است و حکومت پاسدار آن، و هر آنچه اصل و ریشه  ندارد نابود می شود و آنچه را که پاسداری نباشد ضایع می گردد«. (احیاء العلوم/ج1صـ18).

امام غزالی رحمه الله می افزاید که این قاعده و معیار که اصل دین باشد و همه چیز در فلک دین دوران نماید، همان معیار تجربه شده در عصر درخشان خلفای راشدین است؛ زیرا ایشان خود علمای هدایت گری بودند که شناخت درستی از خدا داشته و عالم بر احکام شریعت بودند و فیصله های خویش را مستقلانه از شریعت می گرفتند و محتاج فقیهان نبودند مگر در حد مشوره جهت به دست آوردن پخته ترین نظریات؛ اما بعد از این عصر درخشان، صنف علماء جدا و صنف حکام جدا شدند و معیارها تغییر کرد و دین در فلک سیاست بازی های اقوام افتاد و حکام در قسمت فهم احکام شریعت نیازمند فقها شدند، این جا بود که علماء نیز بر دو دسته تقسیم شدند، تعدادی با اقتدا به سلف از سیاست ها و هوس بازی های حکام دامن خویش را پاک نگهداشته و تعدادی هم دین ودانش خویش را در خدمت سیاست بازان قرار داده مصلحت خویش را اصل و دین را در خدمت مصالح قرار دادند و آن را تجارت سودمندی در نزدیک شدن به خلفاء و حکام دانستند و تخصص در فقه را نیز به همین نیت اختیار کردند.

این همان فسادی است در رسالت علماء معاصر امام غزالی رحمه الله رخنه می کند و غزالی از آن در صفحه ی 42 از جلد اول کتاب احیاء چنین سخن می-گوید: «فقیهان بعد از این که مراد مردم بودند مرید دنیا شدند و بعد از عزتی که در روی گردانی از حکام به دست آورده بودند با دست بوسی قدرت مندان ذلیل شدند مگر اندکی که توفیق الله رفیق شان شده بود«.

آثار فساد در رسالت علماء:

بعد از این که امام غزالی رحمه الله از فساد علماء سخن می گوید آثار آن را که سبب بوجود آمدن بسیاری از  امراض فکری و روحی گردیده نیز بر می-شمارد:
یکی از این امراض، دوری از قضایای مهم جامعه و مشغول شدن به امور حاشوی و غیر مفید است که علماء عصر غزالی را از معالجه امراض واقعی و رویارویی با چالش های جدی دور داشته و ایشان را مصروف مناظرات و جدال های می کند که فقط به جهت به دست آوردن نام و مقام انجام می گرفته است که در این رابطه امام غزالی رحمه اللهمی گوید:
«همانا صحابه رضوان الله علیهم به مشوره ننشسته اند مگردر اموری که پرداختن به آن مانند فرایض مهم بوده است و نمی بینیم که مناظرین شان به اموری اهتمام ورزیده و فتوا داده باشند که فتنه و بلوا را عام بسازد. اما آنچه امروز دیده می شود، نواختن بر طبل هایی است که صدای آن مجال جدل را فراخ ساخته هرچند که در امری از امور پیش پا افتاده باشد و میدانی که چقدر حریص هستند بر حضور در محافلی که بخاطر خدا نیست، و هر یک از آن ها را می بینی که با رفیق خود مدت طولانی سپری می کند ولی یک کلمه به زبان نمی آورد و چه بسا که جواب پیشنهادهایش را هم ندهد اما زمانی می رسد که مجلسی تدارک می شود و فرصت تظاهر فراهم می آید و حالا تنها اوست متخصص در کلام و سخنرانی! (احیاءالعلوم ج1، ص44)

دومین مرضی که دامن گیر علمای زمان غزالی شده است، ظهور تعصبات مذهبی و چشم پوشی از فضایل علمی دیگران و گرم شدن بازار جدل است از این روی غزالی رحمه الله شاگردان و ارادت مندان خویش را این گونه نصیحت می کند: «اما این اختلافاتی که در این اواخر ظهور کرده و به نگارش رسیده و تألیفاتی تدوین شده که مانند آن را درمیان سلف نمی توان اثری از آن یافت؛ وای اگر گرد آن ها بگردی و بر توست که مانند پرهیز از زهر قاتل خویشتن را از آن دور بداری زیرا مرضی است که از پای درمی آورد و زمین گیر می کند» (احیاء العلوم ج1، ص41).

سومین مرضی که از اثر فساد در رسالت علماء دامنگیر امت می شود فروپاشی وحدت امت است و غزالی رحمه الله بیان می کند که اختلاف و کشمکش های مذهبی در میان جامعه رخنه و مردم را به گروه ها و دسته های متخاصم تبدیل می کند چون هر یک از این متعصبان مذهبی در جستجوی منزلت خویش در میان جامعه است غزالی رحمه الله می گوید: «تعصب از آفات علماء سوء است که در حق پنداشتن خویش مبـالغه می کنند و دیگران را به دیده ای حقارت می نگرند و همین انگیزه می شود که به مقابله و جدل و معامله گری دست یازند و باطل را نصرت دهند و به گروهی که به آن منسوب اند، بیشتر متمسک شوند… بدون شک در چنین حالتی است که بدعت در نفس ها رسوخ می کند و خلق خدا را به هلاکت می کشد. (احیاء العلوم ج1، ص41)

چهارمین مرض

چهارمین مرضی که غزالی رحمه الله از آن سخن می گوید تدین سطحی و شکلی است و گروه هایی را که این گونه دین داری را تمثیل می کند هم معرفی می کند که عبارت اند از علماء، متصوفین و ثروت مندان:
گروه اول نزد غزالی رحمه الله همان علمای اند که علم و دین را وسیله اغراض شخصی خود قرار دادند و همین علماء را  نیز به صنف های مختلفی تقسیم می کند که گروهی تنها به علوم شرعی نظری بدون توجه به تطبیق و آخرت گرایی و کسب تقوا مشغول شدند و گروهی به اعمال ظاهری پرداخته از معاصی اجتناب نورزیده و گروهی دیگر ظاهر خویش را به عبادات زینت بخشیده، باطن شان را با ریا و شهرت طلبی آلوده ساخته اند و نیز گروه های دیگر از علماء به علم کلام مجادله پرداخته امور مهم امت را فراموش کردند و یا در نحو و صناعت شعر و لغات غریب و دلالت لفظ معنا غرق شدند و یا در بافتن انواع حیله های شرعی و فتاوای فرضی و عده ای هم تمام هم خویش را در فضایل و اعمال نافله خلاصه کرده امور مهم و فرایض دینی را ترک کرده اند«. (د. ماجد ارسان)

غزالی رحمه الله در مرحله ی دوم از اهل تصوف سخن گفته و بسیار شدید نقد شان کرده و ایشان را نیز به صنف ها و گروه های مختلفی تقسیم نموده و گروهی را ذکر نموده که تنها به لباس و شکل و سخن خویش مغرور شده و فقط خواستند خود را مانند صوفیان صادق جلوه دهند و گروه دیگری دشوار افتاده بر ایشان که لباس درویشی بپوشند بلکه در پوشش صوفیه در آمده و لباس های نفیس تر از ابریشم پوشیده بر خوان های رنگین نشسته به در بار سلاطین رفته از هیچ معصیتی اجتناب نکردند و به ملامت کسانی پرداختند که از پی ایشان نرفته است و گروه دیگری ادعای معرفت و مشاهده حقایق کرده و خویشتن را آگاه بر مقامات و احوال دانسته و از مقربان رسیده به خدا خوانده اند و گروه دیگری احکام شریعت را عقب انداخته حلال و حرام را افسانه خوانده و ادعا کردند که پروردگار از اعمال ایشان بی نیاز است و فقط قلب های ایشان را مشاهده می کند؛ اعمال و عبادات را ترک کرده و به زعم خویش از پی باز یابی قلب خویش برآمدند و گروهی راهبانه لقمه ای حلال را بر خود حرام کرده و دیگری تمام عمر خویش را در زاویه به زعم خدمت به مشایخ سپری نموده و گروه دیگری تحقیق در علوم مجاهده و تزکیه و تهذیب را حرفه ساخته و… (احیاء علوم الدین، جـ3ص394-395).

سومین گروهی که غزالی رحمه الله از آن سخن می گوید ثروتمندان مسلمانی می باشند که حریص بر دین داری و صلاح هستند اما انحراف شان در این است که حکمت اساسی ثروت و اولویات انفاق را حسب شرایط و حالات جامعه نمی دانند؛ و به این حقیقت دست نیافته اند که هدف اساسی از انفاق مال نهادینه کردن پایه های عدالت اجتماعی و یاری نمودن مردم بر آزادی از مشغولیت های که ایشان را از عبادت الهی باز می دارد و بالا ترین درجات قرب پروردگار رفع نیازمندی های مردم در حد کفایت کامل است نه در حد بخور و نمیر. (کیف نشأجیل صلاح الدین/د.ماجد عرسان ص87.)

این بود بررسی و تحلیل فشرده از منهج امام غزالی در راستای  تشخیص آفات و مشکلات عصری که در آن زنده گی می کرده است و اما  بعد از این نوبت می رسد به پیچدن نسخه ای جهت علاج این امراض و آفت ها از جانب غزالی رحمه الله که در این نوشته نمی گنجد؛ زیرا سخن در این زمینه و عرصه هایی که امام غزالی رحمه الله جهت اصلاح جامعه در نوردیده و میدان های که در آن گام نهاده ضرورت به مقال جداگانه دارد و در نهایت این قسمت از نگارش زنده گی این اصلاح گر فرهیخته این نکته قابل یاد آوری و حایز اهمیت است که بدانیم امام غزالی رحمه الله علاوه بر تشخیص دقیق و حکیمانه از امراض فکری عقیدتی زمان خویش دواهای مفید و موثری نیز تجویز می کند که انشاء الله طی نگارش دیگری از سلسله »رهبران اندیشه و عرفان« به آن خواهیم پرداخت تا نسل امروز شناخت عمیق تری از این بزرگ مرد اندیشه و اصلاح داشته و تجارب آن چراغی بر فراز راه ایشان باشد!

نوشته : عبدالقدیر صالحی

Atomic Habits
واسع ویب wasiweb wasiweb.com

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

Atomic Habits
Back to top button
واسع ویب