اسلام نیاز همه بشریت
اسلام آینده بشریت را تضمین میکند
اگرمتفکرین ودانشمندان جهان احساسات درونی خود را کنار بگزارند، منصفانه اسلام وادیان دیگر را بطور دقیق مطالعه نمایند، باورواعتقاد خواهد نمودند سرانجام بشریت مطیع و فرمانبردار اسلام خواهد شد، شاهد ودلیل اینست که اسلام برنامه کامل وهمه جانبۀ درآن وجود دارد که نیاز بشریت خود بزرگترین گواه درابدیت این آیین وحاکمیت مطلق آن درروز گار آینده است.
یکی ازبزرگترین ویژگی وامتیاز اسلام ازدیگر ادیان ومسلکهای امروزی، توحید ویکتاپرستی است،مسلمانان درهمه جا ومکانی که زندگی می کنند جز خدای یکتا را پرستش می کنند، الوهیت وبزرگی را خاص الله {جل جلاله} می دانند، وسرپرستی وحاکمیت را حق ومنحصر او می دانند.
در نتیجه کلیه مبانی فکری وعقیدتی وعلمی وعملی فرهنگی وعبادی وزندگی فردی واجتماعی خود را درقلمرو وحکم وارادۀ پروردگار جهان قرار می دهند.
اما دیگر ادیان ومذاهب امروزی مردم خدایان متعددی را عبادت می کنند، وهمۀ آنها را لایق پرستش می شمارند ودر برایر همه سجده وتعظیم می نمایند وباهمۀ آنها حق بنده گی قایل هستند.
سیدقطب درکتاب ارزندۀ خود{المستقبل لهذا الدین} به این نقطه اشاره می نماید، او پس ازیک برسی اجمالی ازادیان که امروز در دنیا فعالیت می کنند، بادقت کامل وسنجش عمیق ومنصفانه ثابت و واضح نموده است وبرنامه های این ادیان را همگی ناقص اند، وبرای ادارۀ بشریت درآینده ناتوان اند، تنها مکتبی که می تواند قافلۀ گمراهی بشریت را به سرمنزل نجات وکمال برساند وبابر نامۀ کامل و وسیع خود زندگی انسان ها را باحفظ مزایای آن اداره کند اسلام است.
درحقیقت اگرما بطور دقیق و واقع بینانه بررسی کنیم انسان فطرتا به دین اسلام علاقه عمیق دارد بخاطری که دستورات اسلام با آگاهی وشناخت کامل از انسان دارد، وبراساس توانای ها وخواسته های درونی او نازل شده است، اگرچه این یک واقیعیت است که بشریت تا هنوز نتوانسته است درون خود را بشناسد،وانسان بادنیای درونی وپیجیدۀ خود نا آشنا است.
البته دیگر ادیان بزرگی در جهان وجود دارند همۀ آنها ادعای کامل بودن تقدس در رسالت را دارند وراه سعادت وخوشبختی آدمی معرفی می کنند، اما آنها نتوانستند خود را از تحریف واندیشۀ انسانی مصؤون بدارند، مثل مسحیت اولین کسی که این دین را تحریف میکند بولس است او زمانکه رساله خود را در قرن اول میلادی نوشت، نوشته های او به خوبی گواهی مبدهد که وی مسایل دینی را با افکار فلسفی بویژه بافلسفۀ حلول ممزوج کرده است.
بولس کسی است که مسیح {علیه السلام} را ندیده بود او پس از بت پرستی به دین مسیحیت گروید، وعقاید مسیحیت را با افکار بت پرستی روم وفلسفۀ یونان مختلط ساخت، واین موضوع برای مسیحیت که تازه داشت در اروپا رواج گردید، این بزرگترین تحریف اولیه به شمارمی آید، او معتقد بود که مسیح {علیه السلام} درطرف راست خدا نشسته وبرای خیر خواهان طلب آمرزش می کند، واین حادثه اگرچند به ظاهر برای مسیحیان پیروزی ومؤفقیتی بزرگی شمرده می شد، واما با افکار بت پرستی در هم آمیخت، واز آن دین جدیدی به وجود آمد، وانحطاط مسیحبت از همین جا شروع شد، وبعدها در امپراتور رومیان وجامعۀ رومی دراعماق آن درۀهای فساد وانحطاط اخلاقی ودینی سقوط کرد، مردم همه سرمست تنعم وغرق مادیت وفساد گشتند، وبینش آنان از بین رفت ومعتقد بودند زندگی فرصتی برای خوش گذرانی است.
اما زمانکه اسلام پس از چند سال ظهور کرد وحکم آنکه آخرین رسالت الهی در جهان وآیین که امر تکامل نوع بشر را در روی زمین بار اول همه را به یکتا پرستی فراخواند.
الله جل جلاله می فرماید: ولقد بعثنا في كل أمة رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت{سورة نحل آیة 36}.
ترجمه: هرآینه فرستادیم درهر گروهی پیغامبری را که عبادت خدا کنید واحتراز کنید از بتان.
این یک حقیقتی است اسلام دین تقلید نیست بلکه دین جستجو، واز هر گونه جاهلیت و پذیریش کورکورانه مبرا می باشد.
اسلام بشریت را از هرگونه قیدوبندهای ساختۀ فکری ودست بشر رها کرده وهمه را بسوی الهی واحد دعوت می کند واین دین برگزیدۀ ازجانب الله برای هدایت بشراست، آخرین وکامل ترین آنها می باشد، وبه لطف پروردگار ازهرگونه انحراف واخطاء مصؤون مانده است ودر آن برنامۀ وجود دارد که هیچ عصروزمان مردمان از آن بی نیاز نیستند.
بنابراین برای بشریت لازم است اسلام را بطور کامل ودرست بشناسد واز ویژهگی ها ومزایای آن خود را آگاه سازد، در این صورت میتواند این آیین را برای برنامۀ زندگی خود بدون چون چرا خواهد پزیرفت.
شاید در ذهن بعضی این سوال مطرح خواهد شد ما درعصر کنونی که زندگی میکنیم شاهد این هستیم اسلام نه برای بشریت،بل که برای نشاط وحیات پیروانش نتوانسته است کاری انجام دهد؟.
ما باید بگویم که متأسفانه در این عصر مستشرقین واستعمارگران در اجراء نقشه های سیاسی وفرهنگی خود مؤفق بوده، ودر تاریخ بشریت مانند عصرکنونی شاهد انزوای اسلام نبوده ایم ، عصریکه ارزش ایمانی دربین خود مسلمانان کم رنگ شده، ودولت مردان سخت زیرسلطه استعارقرار گرفتند ، واختلاف مذهیی وسیاسی درمیان مسمانان گسترش پیدا کرده است.
این یک حقیقت است که اسلام درعصر حاضر در یین جهانیان نشناخته باقی ماند است، مستشرقین واستعمارگران میخواهند ما نع گشترش این آیین شوند.
اما الله {جل جلا له} می فرماید:
يريدون ليطفؤوا نورالله بأفواههم والله متم نوره ولوکره الکافرون. سورة صف آیة 8.
ترجمه: می خواهند این کافران که فرونشانند نورالله {جل جلاله} را به دهن های خویش والله{ جل جلاله} تمام کنندۀ نور خود ست اگرچه ناخوش دارند کافران.
اگر ما واقعا دراین دین عمل نمایم مؤفق خواهم بود همان معجزۀ که درزمان پیامبر{صلی الله علیه وسلم} بوقوع پیوست درعصر ماهم خواهد ایجاد شد، راه نجات وبازگشت ما به ایمان قوی وپیروی به قرآن وسنت رسول الله {صلی الله علیه وسلم}وایجاد یک فرهنگی اسلامی وسیاسی درجامعه است.
وآن معجزۀ که درعصرپیامبر بود قابل انکارنیست وقابل تذکر بخاطر تقویت ایمان وامیدواری برای آینده بشریت خواهد بود.
وقتکه سراقه بن مالک رسول الله صلی الله عله وسلم وهم سفرش ابوبکر صدیق رضی الله عنه را – که پنهانی به عزم هجرت از مکه خارج شده بودند- تعقیب می کرد وبه طمع جائزۀ کلان قریش می خواست آنان را به چنگ دشمنان تسلیم کند، ودرآن لحظه که بر اثرمشاهده نشان قهر الهی عزم باز گشت کرد وبه پیامبر صلی الله علیه وسلم وعده داد که او وهمسفرش را از پشت سر محافظت کند.
در این لحظ حساس رسول الله او را مخاطب ساخت سراقه بادستوراه های کسری چگونه ای؟ کسی جز الله نمیداند که در آن لحظه چه افکار به ذهن سراقه هجوم آورد، وباور کردنی نبود، پیامبر دستوراه های کسری شاه شاهان وحکمران مطلق عجم را به او وعده می داد. ولی رسول الله به گفتۀ خود اطمنان داشت، وبه حقانیت دعوت خود وبطلان جاهلیتی که آن روز سراسر زمین را فرا گرفته بود ،او واقف بود ، واطمنان داشت به خوبی می دانست که ممکن نیست حق وباطل با چنین وضعی دربرابر هم قرار گیرند.
ماباید باور واطمنان داشته باشیم که همان معجزه امروز نیز به وقوع خواهد پیوست واین حملات وحشیانه استعمار وسرکوب شدن مسلمانان نباید ما را متزلزیل کند وپایه های مادی گرای امید را از ما گیرد، اما نا امیدی خود شکست است، تقصیر از ماست که ما برنامه درست درپیاده کردن اسلام ایجاد نکردیم، انشاء الله روزی خواهد رسید این فرموده الله جل جلاله متحقق خواهد شد که مسلمانان به نصرت الله جل جلاله جشن می گیرند:
ویومئذ یفرح المؤمنون بنصرالله ینصرمن یشاء وهو العزیز الرحیم وعد الله لایخلف الله وعده ولکن اکثر الناس لایعلمون.سورة روم آیات 4-6.
ترجمه: وآن روز شاد مان شوند مسلمانان، به نصرت الله ، نصرت میدهد هرکرا خواهد، واو است غالب مهربان، وعده کرده الله ، خلاف نمی کند الله وعدۀ خودرا ولیکن اکثر مردمان نمی دانند.
نویسنده: حامد شاه حماد