آیا می خواهی معلم شوی؟
میزان پیشرفت و موفقیتی هر ملتی وابسته به رشد و شکوفایی معارف آن است؛ اگر معارف و نظام تعلیم و تربیه به سوی اهداف بلند و بالای سازندگی در حرکت باشد؛ کشور هم به شکوفایی و ترقی نایل می گردد و بر عکس؛ اگر معارف کشور
هر روز بد تر شود، آینده وخیمی در انتظار آن کشور خواهد بود.
در کشور ما بعد از تحولات سال 1380 و آغاز سال تعلیمی 1381 امیدواری های زیادی بود که معارف کشور رشد کرده و آینده کشور را تضمین نماید که با وجود موفقیت ها و رشد نسبی؛ هنوز هم مشکلات چشمگیری دامنگیر آن است که موضوع این مقاله نمی باشد؛ آن چه می خواهم درین مقال کوچک بنویسم یک خاطره تلخی از ماجرای جذب معلمین در معارف هرات می باشد. زمستان 1391 قضیه امتحان رقابت و جذب معلمین اعلان شد، خیلی خوشحال شدم که سال تعلیمی 1392 مکتب های ما بدون معلم نماند. اما متأسفانه که خوشحالیم به غم تبدیل شد؛ چون حرف و حدیث های زیادی شنیدیم که انتخاب معلمین بجای لیاقت و شایستگی به اساس روابط و رشوت بوده که مایه شرم و ننگ است.
درین زمینه یک داستان واقعی را خدمت بیان می کنم و قضاوت را به شما خواننده های گرامی می گذارم:
یکی از دوستان که فارغ شرعیات هرات می باشد و در امتحان رقابت معلمین شرکت کرده ودر بخش علوم دینی دوم نمره شده بود؛ او را به مکتبی که هماهنگی کرده بود، مقرر نکرده و به ولسوالی های می فرستادند که امکان رفتن به آنجا برایش نبود؛ وقتی او اعتراض کرد، برایش گفتند: به آن مکتب بست نداریم؛ بعد از مدتی معلوم شد که به همان مکتب کسی را مقرر کردند. این معلم به معارف مراجعه کرده و شکایت کرد و کسی پاسخش را نداد. بالآخره مجبور شد که به شورایی ولایتی و اصلاحات اداری شکایت کند که اصلاحات اداری برایش مکتبوبی داده و از ریاست معارف خواهان وضاحت موضوع گردید؛ او مکتوب را آورده و در بخش منابع بشری با مسوول بخش به خاطری که جواب مکتوب را نوشته نمی کرد، به جروبحث پرداخت که در نتیجه چند نفر اعضای آن اداره به جان او افتاده و به کت و کوبش پراخته که چرا از ما شکایت کردی؟
مقداری او را کت و کوب کرده تا این که مسوول امنیت معارف و مسوول حوزه امنیتی مربوطه حاضر شده که معلم را به نظارت خانه ببرند؛ بعد از پرس و جو ها و حضور افراد دیگری از معارف با هم صلح کرده و به توافق رسیدند که آن معلم بیچاره و زخمی را به مکتبی که اول هماهنگ کرده و مستحق بود، معرفی کنند.
نتیجه می گیریم: اگر می خواهی معلم شوی؛ باید پول داشته باشی یا روابط و یا باید که لت و کوب شوی! راه دیگری وجود ندارد.
نوشته: نعیمان راقب