آنچه هر دعوتگر باید و باید بداند (قرضاوی)
منظور ما از آن، بینش و دانستنیهای به دست آمدهای است از واقعیت موجود در زندهگی حاضر، و در آنچه که امروزه محور چرخش دنیای مردم در داخل و خارج عالم اسلام قرار گرفته است، پس برای دعوتگر بسنده نیست که با علوم اسلامی آشنا باشد و در مراجع و منابع زبان و ادبیات و تاریخ به مطالعه و بررسی بپردازد و از علوم انسانی و تجربی نیز بهرهمند شده باشد، امّا با این حال جهانی را که در آن زندهگی میکند نشناسد و نسبت به نظامهای اجتماعی و مذاهب و انگیزهها و عواملی که آن را به حرکت درآورده است بیاطلاع باشد، و همچنین از کشمکشهای قدرتمندان موجود، گرایشهای فکری و از رنجها و مشقتهای مردم آن آگاه نباشد، به ویژه در گوشه و کنار کشور بزرگ اسلامی خود، از دردها، آزارها، غمها، شادیها، منابع قدرت و عوامل طبیعت آن بیخبر باشد.
1. اوضاع جهان اسلام:
علاوه بر لزوم شناخت حالات گوناگون داخلی و خارجی مسلمانان جهان، لازم است که دعوتگر بهطور فشرده از اوضاع جغرافیایی و اقتصادی و سیاسی و پراکندهگی ساکنان کشورهای اسلامی آگاه باشد، و علل تفرقه و عقب ماندهگی آنها را دریابد، و همچنین عوامل قدرت و پیشرفت آنها را بشناسد و نسبت به امکانات تکامل اقتصادی و تضامن سیاسی، و ارتباط اجتماعی و فرهنگی جهان اسلام مطلع باشد.
دعوتگر باید در رابطه با اندیشهی جامعهی اسلامی و تضامن و تعاهد اسلامی بهعنوان گامی در جهت (احیای) خلافت اسلامی، آَشنایی خوب داشته، و بر مشکلات اقلیتها و یا اکثریتهای اسلامی آگاه باشد، آنهایی که زیر فشار تبعیض قرار گرفتهاند، مانند مسلمانان قبرص و اتحاد جماهیر شوروی (سابق) فیلیپین، اریتره، حبشه و در البانی و یوگوسلاوی و چین و هند و…..
2. اوضاع قدرتهای جهانی که دشمن اسلاماند:
این قدرتها در مثلث شوم و هراسانگیز صهیونیست جهانی، صلیبیت جهانی و کمونیست، نمودار میگردد، این قدرتها از نظر باورها و اصول سیاست و نظام حکومتداری با هم اختلاف و تفاوتهایی دارند امّا در دشمنی و نیرنگسازی علیهي اسلام و بر ضد نظام اسلامی متفق و همدست میباشند. از اینرو باید اسباب و عواملی را که از طریق حیله و نیرنگهای خویش بر عليهي ما به کار میبرند، مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند، از قبیل: کینه توزی و طمعورزی، ترس و بیم، و برتری جویی و قدرت طلبی و لازم است وسایل و ابزاری که در جنگ علیهي ما به کار میبرند، مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند از قبیل جنگهای سیاسی و اقتصادی و فکري…..
از همه مهمتر جنگ فکری و تبلیغات مسیحیگری است که با امکانات و تجهیزات هولناک آن بر ضد جهان اسلام انجام میگیرد، و بهصورت عامل ویرانگر و کشمکشهای خطرناکی در میان اسلام و مسیحیت به ویژه در کشورهای آفریقایی درآمده است، به گونهای که نقشهی مسیحی ساختن اندونیزی که بزرگترین کشور اسلامی است طرحریزی شده و همچنین حیلهی توسعهی مسیحیت در جهان عرب و تغییرات سرزمینهای اسلامی را در سر پرورانده و در این رابطه میان مسیحیت و استعمار و در این اواخر نیز بین مسیحیت و کمونیزم شرقی فعالیتهایی انجام گرفته است.
از جهت دیگر باید اهداف و وسایل خاورشناسان و سهیم بودن آنان در احیای میراث فرهنگی عرب و نوشتههای مستشرقین و همچنین جفاگری و زهرپاشی فکری آنان و آثار و نتایج آن در جهان عرب را زیر نظر داشت
و از آن غافل نماند.
و لازم است از جنگ کمونیستی كه به وسيلهي متخصصین و مساعدتها و مؤسسات فرهنگی راه اندازي شدهاست غفلت نورزیم و از برانگیختن مبلغان و ارسال افراد مجرب به کشورهای کمونیزم، و از تایید و پشتیبانی نمودن احزاب در داخل با کمکهای مالی و توجیهی آگاه باشیم. و همچنین لازم است از مؤسسات ماسونی و خطرها و روشهای مکرآمیز، و وارد شدنشان در طبقات دمکراتیک اطلاع بهدست آورد.
باید از جنگهای پنهانی که در داخل کشورهای اسلامی وجود دارد، آگاهی داشت. جنگهای فکری که از طریق مزدوران و سر سپردهگان افکار غربی و احزاب و طرفدارانی از لیبرالها گرفته تا دست چپیها، و گرایشها و همکاریهای فرقههای جدا شده از اسلام… که باید دعوتگر نسبت به آنها شناخت کافی داشته باشد. در این مورد تذکر دو موضوع ضروری به نظر میرسد:
دو نکته قابل ذکر
الف: نیروها و قدرتهای دشمن را نباید خوار و ناچیز شمرد تا موجب اهمیت ندادن، و سکوت در برابر آن گردد. و همچنین نباید آن را چنان بزرگ جلوه داد که منجر به یاس و ناامیدی از مقاومت در مقابل آن شود.
ب: باید با هوشیاری و زیرکی کامل از کشمکش و زورآزماییهای قدرتها و دشمنان خود استفاده کرد و فرصت را برای بهره برداری از آن مناسب دید، چنانکه سلف صالح گفتهاند: »خدایا ظالمان و ستمکاران را به وسیلهی ستمکاران مشغول و سرگرم بساز، و ما از میان آنان به سلامت بیرون نما«.
3. اوضاع ادیان معاصر:
الف: یهودیت: باید یهود را شناخت تورات تحریف شده و کتاب وحشتناک »تلمود «(دانستنیها و سنن) یهود را نسبت به سایر ملتهای غیر یهود مورد مطالعه و بررسی قرار داد و انعکاس آن را بر حرکت صهیونیزم و قیام اسرائیل زیر نظر داشت و نباید از آن غافل شد.
ب: مسیحیت: لازم است از طایفهها و کنیسههای مختلف و کشمکشها و زورآزماییهای آنان اطلاع داشت، و همچنین باید از ایجاد نیرنگهایشان جهت نزدیک شدنشان به همدیگر، و حیلهی نزدیک شدن به یهود، و از پیمان و سند واتیکان در تبرئهي یهود از خون عیسی آگاهی داشت و نیز باید از نیرنگهایی که به نام نزدیکی اسلام و مسیح به همدیگر و ارزش آن به عمل میآید غافل نماند.
ج: شناخت ادیان شرق دور از قبیل هند و کیت و ثنی: باید از عقاید طوائف و جهتگیریهای آنان در برابر مسلمانان آگاهی داشت، و همچنین لازم است از بودائیت و به مقدار انتشار و گسترش آن در کشورهای شرق دور و اثر آن در زندهگی پیروانش اطلاع کافی داشت.
4. اوضاع مذاهب و مکاتب سیاسی معاصر:
لازم است که دعوتگر مذاهب متعدد، و مکاتب مختلف سیاسی معاصر را بشناسد، از جمله مکتب کمونیسم، سرمایهداری، سوسیالیسم، دموکراسی، و دیکتاتوري…. و همچنین باید از شعبهها و اختلافات تطبیقها و روشهای آنها نیز باخبر باشد.
الف: کمونیسم در شوروی:
همانطوری که این وضع ملاحظه میشود، در نظریهی مارکسیسم و مقدار اختلاف آن در تطبیق لنین و جانشینان بعد از او در روسیه با مائو در چین، چه تحولاتی پیش آمد! و حتی اختلاف در میان استالین و افراد بعد از او از خروچف گرفته تا بریجنف و گورباچف که کمونیست از تحقیق فلسفه خیالی آن در مساوات داخلی و کنار گذاردن دولت و… عاجز و ناتوان ماندند. (و سرانجام در دوران گورباچف و یلتسین نظام آن در هم پاشیده شد و به عمر هفتاد و چند سالهی آن خاتمه داده شد.
ب: كمونیسم در اروپای غربي:
مشاهده میشود که بعضی از زُعما و رهبران کمونیست در احزاب اروپای غربی در برابر بعضی از اصول و مفاهیم اساسی مارکسیست عقب نشینی کردند، مانند نظریهي درگیریهای طبقاتی و موضع گیریهای کمونیسم در برابر ادیان به طور عمومی و دین اسلام به طور خصوصی و جهت گیریهایش در برابر ارزشهای اخلاقی و آزادي.
ج: سرمایهداری معاصر:
میبینیم که سرمایهداری معاصر نسبت به آغاز ایجاد آن فاصله گرفته و مغایرت زیادی دارد، و همچنین سرمایهداری در امریکا و اروپا و ژاپن با آثار سرمایهداری کنونی و موضعگیریهای آن در برابر دین چه تفاوتهایی کردهاست و همهی اینها معنی قیام احزاب دمکراتیك مسیحیت در اروپاست. (پس لازم است که دعوتگر به اینگونه مسائل آشنا باشد.
د: سوسیال دمکراسي:
باید نسبت به کثرت شعبهها و آموزشگاههای سوسیالیستی، و اختلافهای آنها از اصلاحطلب تا سوسیالیسم علمی، و نسبت به آنهایی که سوسیالیسمهای مختلف را به هم میآمیزند آگاه بود، و همچنین باید فرق بین سوسیالیسم و کمونيسم و معنی و هدف قیام احزاب سوسیالیسم مسیحیت در اروپا را شناخت.
هـ. دموکراسي:
لازم است که معنی دموکراسی و انواع آن و ادعای کمونیستی و سرمایهداری و سوسیال دموکراسی برای آن را دانست و باید نسبت به کشمکشهای سیاسی دموکراسی و یا اجتماع سیاسی، و یا پیمانهای سیاسی آگاه بود، و بحران دموکراسی را در جهان درک کرد.
و: دیکتاتوري:
لازم است به معنی دیکتاتوری و انواع آن و به دیکتاتور طبقاتی و حزبی و دیکتاتوری رهبری و فاشیستی و نازی، و به معنی و مفهوم دیکتاتوری در دنیای امروز شناخت کافی داشت.
موضع اسلام در برابر این مکاتب:
اسلام یک بافت و ساختار واحدی دارد، بنابراین هر یک از مکاتب فوق اگر در یک چیز با اسلام موافق باشند مسلماً در چیزهای دیگری با او مخالف هستند، از این رو، اسلام در اهداف و وسايلش از آن مکاتب جدا میباشد، به گونهای که نسبت دادن اسلام به یکی از آنها اشتباه بسیار بزرگی است، زیرا امت اسلامی بینیاز است از آنچه که سایر مذاهب و مکاتب دارند، و همچنین مستغنی است از بهکار بردن عنوانهایی از قبیل: دموکراسی اسلامي، یا اسلام دموکراسی و از سوسیالیسم اسلام… واقعیت این است: استفاده کردن از واژهی مکاتب وارداتی به جای نظام و ویژهگی اسلام جنایتی است بزرگ و خیانتی است نابخشودني.
5: اوضاع نهضتهای اسلامی معاصر:
این نهضتها عبارتند از: سازمان اقلیتی، سازمانهای جهانی، سازمانهای جزئی و سازمانهای جهانشمول.
مهمترین این نهضتها و سازمانها در جهان اسلام، حرکت جماعت اسلامی در پاکستان و هند، حزب ماشومی در اندونزی، حرکت اسلامی در ترکیه، حزب آزادی در اُردن و فلسطین، اخوان المسلمین در مصر و در جهان عرب، که این حرکت بزرگترین حرکتها و جنبشهای جدید اسلامی است. و همچنین دعوت اسلامی در جهان اسلام به همراه مؤسسات و وسايل آن از قبیل مساجد و نقش آنها و مسائلی که در حد مسؤولیت اقدام اجتماعات در مساجد است و همچنین مجلات و سایر نشریهها و کتابهای اسلامی اهمیّت خاصی دارد.
تردیدي نیست كه در این رابطه دعوتگران، مبلغان، انجمنها و کنفرانسهای جهانی به خاطر توجیه و بررسی دعوت و دعوتگران و توصیهها و مطالعات همه جانبه، نقش به سزایی دارند، و همچنین دانشگاهها و آموزشگاههای اسلامی و وظایف آنها، و وزارت اوقاف و امور اسلامی بسیار حائز اهمیت میباشند. لازم است شخص دعوتگر نسبت به تبلیغات و نحوهی دعوتهای اسلامی سایر کشورهای خارج از جهان اسلام در آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکا و سایر مراکز و جمعیتهای اسلامی آگاه باشد، و در رابطه با اتحادیهی دانشجویان و انجمنها و سایر آموزشگاههای اسلامی شناختی داشته باشد و همچنین لازم است به نظم و ترتیب و ایجاد روابط استوار در میان این مؤسسات و اجتماعات، پرهیز از دستورات آمرانهی ابرقدرتهایی که مخالف و دشمن این مؤسسات میباشند اهمیت خاصی داده شود، و نسبت به لزوم برقراری کمکهای همه جانبه از داخل جهان اسلام اعم از کمکهای مادی و معنوی و ادبی… توجه به عمل آید.
در این زمینه الازهر، و رابطةالعالم الاسلامی و سایر مؤسسات در نشر دعوت اسلامی و همکاری با دعوتگران و در جلوگیری از حکومتهایی که میخواهند برای خدمت به سیاستهای محیط خویش در توجیه و بررسی این مؤسسات و اجتماعات دخالت کنند، لازم است که نقش به سزایی ایفا کنند و بيشتر احساس مسؤولیت نمایند.
6: اوضاع گرایشهای فکری مخالف با اسلام:
مراد آن گونه جریانات و گرایشهای فکری است که در داخل جهان اسلام وجود دارند، مانند گرایشهای چپی، که یک گرایش فکری مادی است وابسته به بلوک کمونیزم، و مانند اندیشه لیبرالیستی که وابسته به گرایش بلوک غرب میباشد، و همچنین گرایشهای علمی از قبیل نویسندهگان و احزاب و نشریهها.
اندیشهی قومی (ملی گرایی عربی) و یا ناسیونالیستی فلان و فلان… که این نیز یک اندیشهی به اصطلاح علمی است که پیروان آن معتقد به جدایی دین از دولت میباشند.
7: اوضاع فرقهها و گروههای خارج از اسلام:
مشهورترین و خطرناکترین آنها فرقههای بهایی و قادیانی است. فرقهي اول (بهائیت) دین جدیدی است که به طور کلی مخالف با اسلام میباشد، به گونهای که خود دعوتگران و مبلغانش گرچه در سرزمین اسلامی متولد و نشأت نمودهاند امّا خود را جدا از اسلام میدانند. و اما فرقهی دوم (قادیانی)، گروهی هستند که (به واسطهی گمراهی و بدعتگذاری) از اسلام خارج شدهاند به این صورت که مدعی هستند: بعد از اینکه نبوت به وسیلهی حضرت محمدصلی الله علیه وسلم خاتمه یافت، نبوت جدیدی روی کار خواهد آمد و این گروه با این حیله میکوشند که خود را به اسلام و امت اسلامی ملحق سازند، و حال اینکه هر دو گروه: (بهائیت و قادیانیت) از کمک و پشتیبانی قدرتهای مخالف اسلام و دشمن اسلام برخوردار میباشند.
8: اوضاع محیطی و محلّي:
بر هر دعوتگری لازم است محیطی را که در آن زندهگی میکند مورد مطالعه و بررسی قرار دهد، و اوضاع و احوال و میزان تقالید و پیرویهای آنان را بشناسد و در فهم و درک مشکلات و حالت روانی مردم آن بهطور دقیق در نظر گیرد، و همانطوریکه باید به زبانی که با ایشان صحبت میکند آشنا باشد، لازم است که به مطالب و مسائلی که در آنها اثر میگذارد آگاه باشد. چنانکه خداوند می فرمایدك
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ (ابراهيم/4).
ما هیچ پیغمبری را نفرستادهایم مگر این که به زبان قوم خودش (متکلّم بوده است) تا برای آنان (احکام الهی را) روشن سازد (و حقايق را تبیین و تفهیم کند).
بنابر این لازم است که دعوتگر در این عصر و زمان، به زبانهای زنده و یا حداقل به یک دو زبان آنها شناخت و آگاهی داشته باشد.
این بود نگرش سریع و گذرایی در مورد آنچه که لازم و ضروری است بینش و فرهنگ اوضاع حاضر بر آن استوار باشد. البته نکتهای که نباید آن را پنهان داشت این است که این بینش و فرهنگ تنها از طریق مراجعه به کتابها حاصل نمیشود، بلکه این بینش و فرهنگی است در حال رشد و نموّ، و نو شونده و مستمر، که دعوتگر بیدار میتواند هم آن را در کتابها، و نوشتهها و مجله و روزنامههای رسمی و سایر رسانههای خبری به دست آورد و از آنها اطلاع حاصل کند، و هم از جهت دیگر، دعوتگر بیدار و تیزهوش ميتواند از تمام آنچه از اتفاقات و جریانات زندهگی روزمره که در پیرامون خود با آنها روبرو میشود کمک گیرد و بر اطلاعات خود بیفزاید از قبیل اخبار روزنامه و رسانههای خبری و تحليل ها و…
دعوتگر هوشیار و دقیق میتواند برای خود دفتر یادداشتي برای این امر تهیه کند تا اخبار و رویدادهایی که در نظرش مهم و قابل استفاده میباشند ضبط و ثبت نماید، و آنها را ردیف و مرتب کند و در محل ویژهای بگذارد، و به هنگام نیاز از آنها استفاده کند، چرا که رویدادهای امروز، تاریخ فردا به شمار میروند، تاریخی که پژوهشگران و ناقدان آن را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهند.
علاوه بر آن، اطلاع بر این اخبار و رویدادهای روزانه یک نوع مزیت و برتری دارد بر رویدادها و اخبار گذشته، در حالی که اینها با جدیت و تلاش در اذهان پیدا شده اند و به همین خاطر است که دارای تأثیر و واقعیت بهتری میباشند.
از همه مهمتر اینکه دعوتگر میتواند معلومات و آگاهیهای خویش را از منابع زندهای که عملاً با آنها سر و کار دارد و لمس میکند به دست بیاورد آن هم به وسیلهی ارتباط با مردم و معاشرت با ایشان، و همچنین به وسیلهي مشاهدهي احوال و اوضاع و شنیدن صحبتهای آنان، چه در سفر و چه در غیر سفر، چون »سفر نیمهی علم به شمار میرود« و به همین علت بوده است که علمای ما در سابق برای کسب دانش از مردمان و هم میهنان خود بیشتر از دیگران مسافرت میکردند، شاعر در این رابطه گفته است:
یا ابن الکرام الا تدنو فتبصر ما
قد حدثوک، فما راء کمن سمعا
ای فرزند جوانمردان چرا نزدیک نمیشوی، تا آنچه را که به تو گفته اند خود ببینی زیرا بیننده به مانند شنونده نیست.
اصلاح انلاین