آسان بگيريد و سختگير نباشيد
نصیحت بعدی من به این جوانان این است که ثالثاً:
از سختگیری و غلو خودداری کنند، و خصوصاً با عوام مردم که نمیتوانند همانند خواص – یعنی اهل ورع و تقوا – باشند، جانب آسانگیری و میانهروی را پیش گیرند.
چه ایرادی دارد که شخص مسلمان در مسئلهای یا در همۀ مسائل، راهی را که به احتیاط نزدیکتر و از عیب و نقص دورتر است، پیش بگیرد.. البته نباید طوری شود که همیشه راه آسانتر را ترک کند و دائماً راه احتیاط را برگیرد؛ چون در این صورت، دین «مجموعهای از احتیاطات» خواهد شد که جز شدت و سختگیری، ثمرهای دیگر به دنبال نخواهد داشت، در حالی که خداوند برای بندگانش، همیشه آسایش و گشایش میخواهد.
هرکس به نصوص قرآن و سنّت و رهنمودهای پیامبر ص و اصحاب کرامشش نظری افکند، آنها را پیوسته دعوتکنندۀ به آسانگیری و دفعکنندۀ فشار و تنگی مییابد، و میفهمد که ایشان بر بندگان خدا، مشکلپسند و سختگیر نبودهاند.
در این مورد، از قرآن کریم همین آیات ما را کافی است که بعد از آیات «روزه» میفرماید:
﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ بِكُمُ ٱلۡيُسۡرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ ٱلۡعُسۡرَ﴾ [البقرة: ۱۸۵] .
«خداوند آسایش شما را میخواهد و خواهان زحمت و سختی شما نیست».
و در آیات «طهارت» و «وضو» میفرماید:
﴿مَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيَجۡعَلَ عَلَيۡكُم مِّنۡ حَرَجٖ﴾ [المائدة: ۶] .
«خداوند نمیخواهد شما را به تنگ آورد و به مشقّت اندازد».
و به دنبال آیات «نکاح» میفرماید:
﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُخَفِّفَ عَنكُمۡۚ وَخُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ ضَعِيفٗا ٢﴾ [النساء: ۲۸] .
«خداوند میخواهد (با وضع احکام سهل و ساده) کار را بر شما آسان کند (چراکه میداند انسان در برابر غرایز و امیال خود، ناتوان است) و انسان ضعیف آفریده شده است».
و در آیات «قصاص»، بعد از اجازۀ عفو و صلح و آرامش در آن میفرماید:
﴿ذَٰلِكَ تَخۡفِيفٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَرَحۡمَةٞ﴾ [البقرة: ۱٧۸] .
«این تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان».
از سنّت نیز، همین مقدار احادیث برایمان کافی است که:
إبن عباسباز رسول خدا ص روایت کرده است: «شما را از غلو در دین خدا برحذر میکنم. همانا کسانی که قبل از شما بودند، به خاطر غلو در دین هلاک شدند».
إبنمسعودسنیز روایت میکند که فرمود: «سختگیران و مشکلپسندان هلاک شدند، و این را سه بار تکرار فرمود». این سختگیران، در گفتار، در عمل، یا در رأی و اندیشه نیز شامل میشود.
و آنچه أبوهریرةسروایت کرده است که: «فردی اعرابی در مسجد ادرار کرد، مردم بر علیه او برخاستند و به او فحش و ناسزا گفتند، اما رسول خدا ص فرمود: او را رها کنید! سطلی پر از آب روی ادرارش بریزید. همانا شما آسانگیر مبعوث شدهاید، و هرگز سختگیر انتخاب نشدهاید».
و از رهنمودهایش است که: «هرگاه بین دو امری قرار میگرفت، انتخاب نمیکرد مگر آسانترینش را؛ به شرطی که گناهی در آن نباشد».
و هنگامی که معاذسبه عنوان پیشنماز و امام جماعت گروهی انتخاب شده بود و نماز و قرائتش را طول داد، به او فرمود:
«آیا دنبال فتنه هستی و میخواهی مردم را به فتنه بیندازی، ای معاذ؟!».. و این را سه بار تکرار فرمود. این بدان معنی است که سختگیری بر مردم و واداشتن دائمی آنها به جدیت و محکمکاری، برابر با به فتنهانداختن آنهاست.
موقعی که به انسان اجازه داده میشود که بر نفس خویش برای انتخاب راه کاملتر و سالمتر سخت بگیرد، دلیل نمیشود که او میتواند بر تودۀ مردم نیز سختگیر باشد؛ زیرا باعث تنفّر و فرارشان از دین خدا، از جایی که اصلاً انتظارش نمیرفت، میشود.. به همین جهت بود که رسول خداصهنگامی که برای خود و به تنهایی نماز میگزارد، از همۀ مردم بیشتر طول میداد، اما زمانی که پیشنماز مردم میشد، از همه بیشتر تخفیف میداد و بسیار سریعالصلاة بود، و در این مورد میفرمود:
«هرگاه کسی از شما برای مردم نماز بگزارد، باید تخفیف دهد و طول ندهد؛ زیرا در بین آنها، افراد پیر و ضعیف و ناقص هم هستند. اما زمانی که برای خود نماز بهپا میدارد، هر چقدر میخواهد طول دهد».
و از أبیقتادۀسروایت شده که پیامبر ص فرموده است: «من داشتم برای اقامۀ نماز میایستادم و میخواستم آن را طول دهم، اما گریۀ کودکی را شنیدم. پس آن را تخفیف دادم و از طولدادن آن خودداری کردم؛ چون خوب نیست بر مادرش رنج و سختی تحمیل شود».
«مسلم» در صحیح خود، صورتی دیگر از این تخفیف را بیان کرده است: «او یک سورۀ کوتاه خواند».
و از عایشه ل روایت شده که: «رسول خدا ص آنها را از روی رحمت و رأفت به ایشان، از وصال نهی فرمود. گفتند: ولی تو ای پیامبر، خودت آن دو را به هم وصل میکنی! فرمود: من مثل شما نیستم. همانا پروردگارم، شبانه مرا طعام و آشامیدنی میدهد».
اگر قرار باشد که تساهل و آسانگیری در هر زمانی مطلوب باشد، حقیقتاً در زمان ما، نظر به آنچه که از سستی در دین، ضعف در ایمان و یقین، و غلبۀ زندگی مادی بر مردم مشاهده و لمس میشود، لزوم آن بیشتر است و بیشتر طلبیده میشود.. تمام بلاها و مصیبتهایی که هماکنون گریبانگیر ما شده، به خاطر منکرات و زشتکاریهای زیادی است که همچون قاعدهای در زندگی درآمده و هر آنچه خلاف آن باشد، شاذ و خارج از قاعده گردیده است تا جایی که، آن کسی که دینش را به دست گرفته است، انگار آتشی شعلهور و سوزان به دست گرفته است! تمام اینها مقتضی تسامح و آسانگیری است، و بایستی شدیداً از سختگیری و محکمکاری زیاد، خودداری کرد. به همین جهت فقهاء بر آن هستند که: «مشقّت و سختی، آسانگیری را به دنبال دارد. امور، زمانی که دشوار و تنگ میگردند، باز میشوند و به دنبال آن آسایش میآید، و همۀ بلاها باعث تخفیف و آسانگیری میشوند».
منبع: کتاب نصیحت های پدرانه به جوانان اسلام
دکتور یوسف القرضاوی