مسئول نابساماني‌های مسلمانان كيست؟

تمام مسلمانان جهان مسئول نابساماني‌هاي مسلمين و تعطيل قوانين اسلامي هستند اگر چه مسئوليت بعضي كمتر و مسئوليت بعضي بيشتر است و اما همه مسلمين مسئول جهالت، فسق و فجور، تفرقه، ضعف و ذلت، فقر و بهره كشي، نابودي و اختلاف مسلمانانند.

مسئوليت تودهء مردم:

تمام مردم مسلمان مسئول وضع فعلي اسلام هستند، زيرا اسلام از آن جهت بصورت فعلي درآمده است چون توده ‌مردم از قوانين اسلام بي‌خبراند و ناآگاهانه كم كم از نظام اسلام منحرف و دور شده‌اند و توده ‌مردم با فسق،‌كفر و الحاد، باندازه‌اي مأنوس شده است كه اين همه اوضاع را مي‌بيند و فكر مي‌كند اسلام بآن مخالفتي ندارد و گمان مي‌كند كه اسلام با فسق و فجور، كفر و الحاد، كاري ندارد و دستور مبارزه نداده است.

اسلام تعليم و تعلم احكام اسلامي را بر تمام مسلمين فرض قرار مي‌دهد. خداوند متعال مي‌فرمايد: ﴿فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرۡقَةٖ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةٞ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي ٱلدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ﴾ [التوبة: 122].

«پس چرا از هر طائفه‌ي گروهي آماده نمي‌شود تا در احكام اسلامي مهارت پيدا كند و پس از برگشت بسوي قومش آنها را از (عذاب خداوند) بترساند».
و هميشه گروه‌هايي از مسلمين پس از تحصيلات علوم اسلامي بسوي قوم خويش بازگشته و آنها را درس اسلام داده‌اند ولي دولت‌هاي اسلامي سد راه دعوت آنها شده‌اند و عليه آنها بجنگ پرداخته‌اند و بخاطر جلب رضايت استعمارگران و پيروي از طاغوت‌ها و اظهار مؤدت و دوستي با دشمنان اسلام، از پيشرفت دعوت اسلامي جلوگيري نموده‌اند و توده مردم بجاي اينكه عدم رضايت خود را به دولت‌هاي اسلامي اعلام كنند بر عكس به وضع آنها راضي شده‌اند و براي نابودي اسلام و نهضتهاي اسلامي شريك دولت‌ها گشته قدرت و عزت و حيثيت خود را از دست داده‌اند و برده ‌زورگويان و استعمارگران و مسئولان كشورها شده‌اند و موجب از دست دادن رزق و قدرت كرامت و آزادي خويش گشته‌اند و علت همه بدبختي‌ها اين است كه مسلمانان مكتب نيرومند و با عزت خويش را ترك كرده‌اند و اگر امروز هم مجدداً بسوي آن باز گردند، قدرت، عظمت و آبروي از دست داده خويش را باز خواهند يافت.

آري توده مردم مسلمانان در غفلت و بي‌تفاوتي مهلكي بسر مي‌برند از دين و دنيا و حتي از خويشتن بي‌خبرند و اگر روزي چشم‌هاي حقيقت بينشان باز گردد خواهند دانست كه بعلت انحراف و دوري از تعليمات قرآن كريم در دنيا و آخرت چقدر خسارت ديده‌اند.

مسئوليت دولت‌هاي اسلامي:

دولت‌هاي اسلامي از همه بيشتر مسئول تعطيل قوانين اسلامي و مسئول ذلت و خواري مسلمين‌اند زيرا كه آنها نظام اسلامي را از شئون زندگي مردم مسلمان دور كرده‌اند و بر سر آنها نظامهايي نامشروع و غير الهي مسلط نموده‌اند.

آري دولتهاي اسلامي مسلمانان را از هدايت رباني باز مي‌دارند و آنها را بسوي ضلالت و گمراهي نظام اروپايي رهنمون مي‌سازند و در ميان آنها قوانين ساختگي را اجرا ‌مي‌كنند و نظام اسلامي را رها مي‌سازند، و حكومت‌هاي اسلامي از نظام سياست اداره ‌و اصول اسلامي خارج شده‌اند و در آنها آزادي، مساوات و عدالت اجتماعي وجود ندارد و تمام واجبات اسلامي را طرد نموده‌اند، درميان مسلمين تعاون و تكافل و تراحم وجود ندارد و محرمات اسلامي از قبيل ظلم، بهره كشي و فئودالي را تشويق نموده‌اند و جامعه اسلامي ما را بر فساد و افساد فسق و عصيان، تن پروري و تجاوز استوار كرده‌اند و حكومتهاي اسلامي مسلمانان را نمي‌گذارند تا دين خود را بياموزند و پروردگار خويش را بدانند و واجبات خويش را بجاي آورند و حكومت‌هاي اسلامي، با دشمنان اسلام بجاي دشمني دست رفاقت و دوستي داده‌اند و بجاي نافرماني از آنها اطاعت و پيروي مي‌كنند و دولتهاي اسلامي باعث اين همه ضعف و ذلت، فقر و بهره كشي، فساد و تجاوز مسلمين شده‌اند.

مسئوليت رهبران كشورهاي اسلامي:

رهبران كشورهاي اسلامي وظائفشان نسبت به وضع فعلي اسلام و مسلمين از همه سنگين‌تر در تمام مسائل كوچك و بزرگ مسئول‌اند ممكن است قوانين ساختگي از آنها درگذر كند اما اسلام هيچگاه صرف نظر نمي‌كند و از تمام مسائل كوچك و بزرگ آنان را مسئول مي‌داند، اي مسئولان كشورهاي اسلامي: حكومت و قدرت در دست شما است و شما مي‌توانيد اسلام را مجدداً بعظمت سابقش برگردانيد ولي شما دانسته يا نادانسته به پيروي از اسلاف و گذشتگان خويش همه نيرو و توان خود را عليه اسلام صرف مي‌كنيد و اين اوضاع اسلام را ضعيف و پيروان آن را از تقدم و پيشرفت باز مي‌دارد و بالآخره ضعف اسلام، ضعف شماست و قدرت اسلام قدرت شماست و اگر شما از افراد و رعاياي دولتي قوي و نيرومند باشيد اين بسيار برايتان بهتر است تا آنكه پادشاهان و اميران رؤساي دولتي ضعيف و ناتوان بوده كه يك مسئول كوچك از سوي استعمارگران بر سر شما امر و نهي كند دولتهايي را نابود و دولت ديگري را بوجود بياورد و دستورش تخت رياستها را به لرزه در آورده و قدمهاي رؤسا و امراء را متزلزل سازد.

و اي رهبران كشورهاي اسلامي: شما متفرق هستيد ولي خير اسلام در وحدت قواي شماست و شما از يكديگر دور و جدا از هم هستيد ولي نفع شما و خير اسلام در اين است كه با هم وحدت تعاون و همكاري داتشه باشيد و اگر شما مطيع و دوست همديگر باشيد، بسيار بهتر از آن است تا مطيع و دوست استعمارگران باشيد.

اي رهبران اسلامي:

شما قبل از همه مسلمان هستيد پس اسلام را در رأس تمام امور و برنامه‌ها قرار دهيد و آن را بر خواهشات نفساني خودتان حاكم گردانيد، اساس و پايه‌هاي حكومت خويشتان را بر قوانين اسلامي استوار سازيد زيرا كه شما زندگي جاوداني نداريد و روزي خواهيد مرد و بعد از مرگ بهشت است يا آتش دوزخ مال و خانواده بشما نفعي‌ نمي‌رساند بلكه عمل صالح و قيام به اوامر خداوند است كه شما را ياري مي‌نمايد و از اين چه بهتر كه تاريخ شهادت مي‌دهد كه شما همه براي دعوت حكومت اسلامي با همديگر همكار كرده ايد و انگيزه نامشروع سلطه و رياست طلبي شما را از قيام حكومت اسلامي بتأخير نينداخته است.
و قيام حكومت اسلامي فقط به قوه اراده و پيروزي بر خواهشات نفساني نياز دارد و اگر شما بر نفس تان غلبه حاصل كرديد آن وقت پيروز خواهيد شد و اما اگر در مقابل منافع شخصي همچون، حكومت و رياست سست و ضعيف شديد آنوقت تمام مسلمين در تفرقه و سستي، ضعف و ذلت زندگي مي‌كنند استعمارگران و قدرت‌هاي بزرگ بر سر شما و آنها حكومت و فرمانروايي مي‌كنند و باعث ترس و وحشت مي‌شوند شما و آنها را ضد يكديگر تحريك كرده بهره كشي مي‌نمايند، زيرا استعمارگران درست دريافته‌اند كه قدرت هميشه با وحدت و يكپارچگي همراه است و بس.

اي رهبران كشورهاي اسلامي:

براي دريافت سلطه و حكومت، ‌القاب و تاج‌ها حرص نورزيد زيرا همين حرص است كه باعث ضعف و ذلت روحي مسلمين گشته است و آنها را به دولتهايي ضعيف و ناتوان و كوچكي تقسيم نموده است تا جايي كه نمي‌توانند در مقابل دشمنان، ‌از خود دفاع كنند و حق مسلم خويش را بگيرند و نيز مسلمين با كثرت عدد و وسعت زمين و كثرت مواد خام و نيروي انساني و همواري اسباب قدرت و عظمت امروز در تمام جهان ضعيف و ذليل و ناتوان‌ترين انسان روي زمين نزد دولتهاي استعمارگر بشمار مي‌آيند و اگر شما حريص منافع و مناصب و القاب هستيد باز هم بهر شكلي كه شده با همديگر متفق و متحد شويد تا تمام مسلمين جهان (در مقابل استعمارگران شرق و غرب) يد واحد و نيروي واحدي قرار گيرند.

اي رهبران كشورهاي اسلامي: اين همه لقبها و منصبها نمي‌توانند در مقابل خداوند شما را بي‌نياز سازند بلكه خداوند شما و گذشتگان شما را مورد باز خواست قرار مي‌دهد و از وضع فعلي اسلام و مسلمين كه در كشورهاي شما نظام آن مهمل و تعطيل شده و مسلماناني كه شما باعث تفرقه وحدت و ضعف قدرت و سبب نابودي حكومت آنها گشته ايد، خواهد پرسيد شما و گذشتگان شما، مسلمانان را در تمام جهان الگو و نمونه تفرقه، ‌ناتواني، بي‌شرمي و طمع كاري كه مردان شرافت‌مند را ذليل و كمر شير مردان را كج و بيني رهبران متعهد را به خاك مي‌مالد معرفي نموده‌ايد.

اي رهبران كشورهاي اسلامي‌: براي سلطه و امارت حرص نورزيد زيرا كه حضرت پيامبر اسلامص مي‌فرمايد: «إِنَّكُمْ سَتَحْرِصُونَ عَلَى الإِمَارَةِ وَإِنَّهَا سَتَكُونُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَسْرَةً وَنَدَامَةً فَنِعْمَتِ الْمُرْضِعَةُ وَبِئْسَتِ الْفَاطِمَةُ» «شما بزودي براي دريافت امارت حرص مي‌ورزيد و امارت در روز قيامت باعث ندامت مي‌شود. پس چه خوب شيردهنده و پس گيرنده‌اي است».

و بدانيد كه امارت امانتي از جانب خداوند است و كسي كه امير باشد و تمام مسئوليتها و واجبات خويش را درست انجام دهد در روز قيامت از عذاب خداوند نجات مي‌يابد پس به اين امانتها خيانت نكنيد زيرا كه خداوند از شما بازخواست خواهد كرد و نيز فرمان پيامبر اسلامص را هنگامي كه حضرت ابوذر در خواست امارت نموده بود هميشه آويزه‌گوشتان قرار دهيد كه مي‌فرمايد: «يَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّكَ ضَعِيفٌ وَإِنَّهَا أَمَانَةٌ وَإِنَّهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ خِزْىٌ وَنَدَامَةٌ إِلاَّ مَنْ أَخَذَهَا بِحَقِّهَا وَأَدَّى الَّذِى عَلَيْهِ فِيهَا» «اي ابوذر تو ناتواني و امارت امانتي است و همانا آن (امارت) در روز قيامت باعث رسوايي و ندامت مي‌شود مگر براي كسي كه آن را درست دريافت كرد و حق آن را ادا نمود».

مسئوليت علماء اسلام:

گناه وضع فعلي اسلام و مسلمين و استعمارگران نادان و تجاوزگر عليه اسلام برگردن علماي اسلام است و علماي اسلام اهل اين نيستند زيرا كه آنها گاهي بعلت همكاري با دولتهاي اسلامي و گاهي سكوت به استعمار كمك و ياري كرده‌اند و توده‌ مردم را در جهالت و ناداني از احكام اسلامي و خواست اسلام رها نموده و با اين طرز عمل در ميان اسلام و مسلمين حائل گشته‌اند زيرا كه حكم اسلام را در بارهء استعمار و استعمارگران و نيز دولتهايي كه استعمار را تأييد و با استعمارگران مؤدت و دوستي دارند براي مردم بيان ننموده‌اند، بنابراين مردم سكوت اختيار كرده و از دولت‌هاي خدمتگزار استعمارگر پيروي و اطاعت كرده‌اند و نظام اسلامي بعلت سكوت حضرات علماء نابود گشته و تودهء مردم از نابودي اسلام راضي شده و عليه آن با دولتهاي همكاري نموده‌اند زيرا آنها معتقدند كه هيچ وقت علماء اسلام به اجراي قوانين غير اسلامي راضي شده، سكوت اختيار نمي‌كنند.

و علماء اسلام، چشم‌هاي خود را بسته و بر دهان مهر سكوت زده و انگشتان را در گوششان نهاده در خواب غفلت بسر مي‌برند و بعد از گذشت چندين قرن هم از خواب بيدار نمي‌شوند، بنابراين پشت سر آنها مسلمين هم بخواب رفتند و تصور كردند كه اسلام ديگر در امان است ورنه علماي بزرگ اسلام از آن غافل و در خواب بسر نمي‌بردند از مدت طويلي است كه علماي اسلام خوابيده‌اند و بر هيچ وضعي از اوضاع ضد اسلامي اعتراض و تهاجم نمي‌كنند و برلغو قوانين مخالف اسلامي مطالبه نمي‌نمايند و هيچ وقت اجتماعي تشكيل نداده‌اند و بصورت گروهي و دست جمعي بازگشت بسوي نظام اسلامي را مطالبه نكرده‌اند. و حكام كشورهاي اسلامي مرتكب ظلم و ستم حلال كردن حرام‌ها، خونريزي و آبرو ريزي شده‌اند و در زمين فساد نموده‌اند و از دستورات خداوند تجاوز كرده‌اند تا هم علماء ‌اسلام در مقابل ظلم و ستم قيام نكرده‌اند و به حلال شدن حرام‌ها خشم نگرفته‌اند گويا كه از نظر اسلام هيچگونه مسئوليتي ندارند و اسلام وظيفه امر به معروف و نهي از منكر و نصيحت حكام و مسئولين و مطالبه بازگشت بسوي نظام اسلامي را بر آنها واجب و فرض قرار نداده است.

دولت اسلامي (حكومت عثماني) اشغال گشت و اما علماي اسلام خشم نگرفتند و مسئله جهاد را عليه اشغال گران و حكم مؤدت و دوستي با آنها را طبق فرمايشات قرآن و سنت پيامبر اسلامص براي مردم بيان ننمودند.

و علماي اسلام وظيفه داشتند تا با اشغالگران قطع رابطه كنند و اما متأسفانه آنها با دشمنان اسلام اظهار مؤدت نمودند و در كشورهاي اسلامي اشغال شده مقر و پايگاهي براي احياء ‌و برگزاري بعضي از مراسم اسلامي اتخاذ نمودند.

قوانين ساختگي در كشورهاي اسلامي بمرحله اجرا درآمدند و آنها كاملاً ضد نظام اسلام بودند و اجراي آن باعث تعطيل نظام اسلام و موجب حلال شدن حرام و حرام شدن حلال مي‌گشت و اما علماي ‌اسلام براي نابودي نظام اسلام و آينده خويش ناراحت و خشمگين نشدند و حال آنكه خوراك و پوشاك و زندگي آنها از اسم اسلام تأمين مي‌شد تا هم هيچگاه براي حفظ آينده خويش و اسلام جمع نشده و مشورت نكردند در كشورهاي اسلامي، فسق و فجور، ‌حلت محرمات گسترش يافت و مراكز فحشاء‌ و رقص تأسيس گشت و دولتهاي اسلامي رسماً ‌زنان مسلمان را اجازه فحشاء ‌و خود فروشي دادند و مردم به كارهاي خلاف اسلامي آشكارا عمل كردند و اما علماي ‌اسلام كناره گيري كردند و به تكان دادن سر و زمزمه لب‌ها اكتفا نمودند.

و در كشورهاي اسلامي مدارس مدني با تعليمات ضد اسلامي تأسيس گشت و علماي اسلامي نخستين كساني بودند كه از آنها استقبال نمودند و فرزندان خويش را رهسپار آن كردند و مدارس تبشيري كه مسئوليت تبليغات مسيحيت و گمراه كردن فرزندان مسلمين را بعهده داشت تأسيس شده و علماي اسلام دختران خود را در اين مدارس فرستادند، تا زبان اجنبي، آداب رقص و دين مسيحي را بياموزند و هر گاه دولتي را مشكلي پيش مي‌آمد بسوي علماي‌ اسلام مراجعه مي‌كرد و علماء اسلام مسلمانان را هرچه زودتر بسوي اطاعت و پيروي از دولتهايي باز مي‌گرداندند كه شراب و زنا را حلال كفر و فسق را جائز و قانون اسلامي را حسب خواهشات نفساني حكام و مردم و گروه‌هايي خاص تغيير مي‌دادند.

و اين وضع مسلمين مدت درازي طول كشيد، حتي توده مردم مسلمان گمان كردند كه اين وضع فعلي پر از فسق و فجور و عصيان كشورهاي اسلامي عين اسلام است بنابراين فسق و فجور و فساد عموميت يافت و اصلاح مشكل گشت و اين همه نتيجهء سستي و بي‌توجهي علماي اسلام نسبت به قوانين اسلامي بود.

بدون شك علماء وارثان پيامبرانند بنابراين در خور شايسته است كه در ميراث پيامبر اسلام اين موقف را اتخاذ نمايند زيرا خداوند بر سر آنها وظيفه امر به معروف و نهي از منكر را واجب قرار داده است و اگر حضرات علماي اسلام در اين مورد سستي و سهل انگاري نشان دهند پس كيست كه عهده دار اين وظيفه مهم ميگردد. لكن خداوند اخيراً‌ چشمهاي علماي مصر را باز كرده است و بر عكس عادت قبلي جمع مي‌شوند و سخنراني مي‌كنند و مردم را بسوي تظاهرات و اعتصابات دعوت مي‌دهند، آيا اين همه بخاطر اسلام و نظام اسلامي است؟ بخدا سوگند هرگز نه!.

بلكه آنها براي رتبه و مقام مادي، آبرو و حيثيت شخص قيام كرده‌اند اجتماعاتي مقرر و خواسته‌هايي مطرح و بالحن تند و شديدي سخنرانيهايي آراسته با آيات قرآني و روايات پيامبر اسلامص ايراد نمودند و آنها اين همه را نه براي اسلام بلكه براي نفس خود و كسب آبروي خويش انجام داده‌اند، گويا كه حيثيت و آبروي اسلام نزد آنها از نفس و آبروي خودشان كم ارزش‌تر است و از همه تأسف آورتر اين است كه در همين جلسات گروهي اراده كرد تا در مورد اسلام صحبت كند و اظهار نمايد كه اين همه خشم مردم بخاطر اسلام است ولي علماي اسلام ناراضي شدند و آنها را به سكوت وادار كردند. گويا هر عملي بخاطر اسلام صورت گيرد نزد حضرات علماء چيز منكري محسوب مي‌شود.

اي علماي اسلام!

اي علماي اسلام در مورد خويش و اسلام از خداوند بترسيد.

و اي علماي اسلام، بي‌ارزشي شما نزد دولت‌ها و حكام از آن جهت است كه نزد شما اسلام بي‌ارزش شده است.

اي علماي اسلام! عزت و قدرت شما از عزت و عظمت اسلام سرچشمه مي‌گيرد اگر شما عزت و قدرت مي‌خواهيد پس براي عزت و عظمت اسلام بكوشيد.
اي علماي اسلام! مسلماني اين نيست كه شما در بيان حكم الهي بر زبانتان مهر سكوت نهاده و چشم‌هاي خويش را از دشمنان اسلام ببنديد و آنها قوانين اسلامي را نابود سازند.

اي علماي اسلام! مسلماني در اين خلاصه نمي‌شود كه شما بر سر منبرها ايستاده و مردم را از محاسن اخلاقي و انجام دادن عبادات وعظ و ارشاد كنيد و اما در مسائل حكومت و مسئولين، قوانين گذاري و قضاوت و از مسائل اقتصادي و اجتماعي و چگونگي روابط با دشمنان و دوستان مردم را بي‌خبر رها سازند.
اي علماي اسلام! چرا مردم را آگاه نمي‌كنيد حال آنكه وظيفه شما بيان است و چرا حكم اسلام را براي مردم درباره حكام و مسئولاني كه مسلمانان را به اجراي ‌قوانين غير اسلامي مجبور مي‌سازند بيان نمي‌كنيد كه آيا از نظر اسلام اطاعت و فرمانبري از چنين حكام واجب است يا بر عكس عصيان و نافرماني و خروج عليه آنها و چرا حكم اسلام را درباره‌ي قوانين ساختگي براي مردم بيان نمي‌كنيد، كه آيا اطاعت و پيروي از چنين قوانيني ضروري است يا عصيان و نافرماني؟.

و با توجه به اوضاع نابسامان مالي و اقتصادي مسلمين چرا حكم اسلام را در بارهء سود جويي و بهره كشي و احتكار بيان نمي‌كنيد.

و نيز چرا حكم اسلام را درباره‌ي اوضاع مخالف اسلامي براي مردم بيان نمي‌كنيد كه آيا در وقت حاضر سكوت واجب است و يا بر عكس واجب است كه مردم مسلمان عليه چنين اوضاعي قيام كنند و آنها را نابود سازند؟

و چرا حكم اسلام را براي مردم در مورد نصيحت و ارشاد مسلمين بيان نمي‌كنيد آيا در طول زندگي فقط يكبار نصيحت لازم است و بس و يا به مقتضاي حال تكرار نصيحت واجب و ضروري است تا مردم هميشه و هر ساعت حكم اسلام را در تمام مسائل زندگي بدانند؟.

و چرا حكم اسلام را در مورد مسلماني بيان نمي‌كنيد، كه خواستار احترام شخصي خويش است و اما خواستار احترام نظام اسلام نيست؟.

اي علماي اسلام! من منكر اين نيستم كه در ميان شما گروه كوچك و با شرافتي وجود دارد كه به دستورات كتاب الله عمل كرده و استقامت نموده است، ‌علم و دانش قدرت و زندگي خود را در راه برپايي نظام اسلام صرف كرده و در ادامه اين راه از ملامت و سرزنش هيچ كسي نهراسيده است.

لكن به خدا سوگند اين گروه كوچك احساس شرم مي‌كند كه خود را بشما نسبت دهد و عمل خير اين گروه كوچك از بدرفتاري و گناهان شما نمي‌كاهد و زنگار سستي و سهل انگاري شما را دور نمي‌كند.

اي علماي اسلام! خويش را به رنگ اين گروه صالح درآوريد و پيرو آنها باشيد و براي اسلام خدمت كنيد زيرا كه از مدت طويلي است شما ساكت نشسته ايد و به خدا سوگند، اين روش براي شما و اسلام بسيار بهتر است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از کتاب: اسلام در زندان دوستان نادان و علماي ناتوان

مؤلف: عبدالقادر عوده
مترجم:عبدالرحمن الله‌وردي

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

wasiclinic.com
Back to top button
واسع ویب