فساد مالی واداری حكم شريعت واضرار آن بر جامعه

تعريف فساد:

فساد نقيض صلاح بوده، وفاسد آن چيزي را گويند كه كار آمد نباشد وبه درد آن چيزي نخورد كه به خاطر آن به ميان آمده باشد، گويند: انسان فاسد شده وقتيكه برخلاف مقاصدي حركت كند كه به خاطر آن آفريده شده است، گويند: ميوه فاسد گرديده وقتي كه صلاحيت خوردن را از دست دهد، وگويند: حكومت فاسد گرديده، وقتيكه توانمندي حفظ منافع عامه را از دست دهد ويا خود آنرا ضايع ميسازد، وبه صورت عمومي فساد عبارت از حالتي است كه دران چيزي صلاحيتهاي مثبت خويش را به اختيار يا بدون اختيار از دست دهد وبرخلاف مقاصدي وجودي خويش عرض اندام كند.

تعريف فساد مالي واداري:

عبارت از استفاده نادرست از صلاحيتهاي است كه قانون به يك فرد سپرده باشد، واين استفاده نادرست صورت ها واشكال ذيل دارد:

اول:عدم رعايت شايستگي در توظيف وبه كارگماري:

دين مبين اسلام امر ميكند كه به افراد شايسته بايد امور مسلمانها سپرده شود آنانيكه توانمندي اجراء كار را بوجه احسن داشته باشد ودر كنار كارفهمي از تعهد وامانتداري هم برخوردار بوده باشد، اما اگر كسي كه مسؤوليت جامعه به او سپرده شده بجاي اينكه فرد شايسته را به كار بگمارد، شخصي از اقارب خويش را بكار ميگمارد وياهم شخصي را ميگمارد كه شايستگي نداشته ولي بخاطر پرداخت پول وراضي كردن مسؤول به وظيفه دست مي يابد.

دوم: استفاده نادرست از سرمايه ملي:

سرمايه ملي بايد روي منافع ملي به مصرف رسد ومسؤولين دولتي بايد دران با امانتداري كامل تصرف نموده واصل عدالت وانصاف را در نظر گيرند، اما اگر اين دارايي وسرمايه ملي به نفع شخصي مسؤولين ويا وابستگان شان به مصرف ميرسد، درينجا روند از گذرگاه طبيعي آن به بيراهه رفته ودچار فساد گرديده است.
سوم: رشوه ستاني: رشوه ستاني بدو قسم است:

قسم اول: رشوه ستاني در مقابل انجام كاري كه قانونا آنرا بايد انجام دهد:

كاركنان دولت در برابر كار وفعاليت شان از دولت معاش ميگيرند، تا وظايف خويش را مسؤولانه به پيش برند، ودر خدمت مردم بوده باشند، اما اگر يك كارمند دولت در مقابل انجام وظيفه رسمي خويش از مردم پول ميستاند، واگر پول ندهند كار آنها را به تعويق مي اندازد، اين عمل فساد شمرده شده وپولي را كه از مردم ميگيرد رشوت گفته ميشد.

قسم دوم: رشوه ستاني در مقابل انجام كار غير قانوني:

گاهي اتفاق مي افتد كه فردي بخاطر رسيدن به چيزي كه در قانون مستحق آن نيست تلاش ميورزد، وكاركن دولت را در مقابل پول به اجراءات درين مورد واميدارد، ويا فردي در ارگانهاي عدلي تلاش ميكند فيصله اين ارگانها به نفع او بوده باشد در حاليكه قانون براي او اين حق را نمي دهد، اين بد ترين شكل فساد ورشوه ستاني ميباشد.

دلايل شريعت اسلامي برحرمت فساد:

اول: وظيفه عامه در شريعت اسلامي امانت است:

شريعت اسلامي وظيفه دولتي را امانت شمرده كه صلاحيت هاي آن بايد بخاطر حفظ منافع عامه مورد اجرا قرار گيرد، واگر اين صلاحيتها بنا به منفعت هاي شخصي ويا منافع وابستگان مسؤولين دولتي مورد اجراء قرار گيرد خيانت در امانت شمرده ميشود، الله بزرگ درين مورد ميفرمايد: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) (الانفال: 27) ترجمه: (اي كسانيكه ايمان آورده ايد الله ورسول اورا خيانت نكنيد، ودر امانت هاي خويش خيانت نكنيد در حاليكه شما دانا هستيد) واز ابوذر رضي الله عنه روايت است كه از رسول الله صلي الله عليه وسلم خواست تا به او امارت يكي از مناطق فتح شده را بسپارد، رسول الله صلي الله وسلم در جوابش گفت: ( يا أبا ذر إنك ضعيف وإنها أمانة وإنها يوم القيامة خزي وندامة، إلا من أخذها بحقها، وأدى الذي عليه فيها) (مسلم) ترجمه: (اي ابوذر تو ضعيف استي واين امر امانت است وروز قيامت شرمندگي وپشيماني را بار مي آورد مگر اينكه كسي آنرا بحق در دست گيرد وحق آنرا اداء كند) ودرين حديث شريف بوضاحت توضيح گرديده كه مسؤوليت عامه امانت ميباشد.

دوم: اختلاس از مال دولت حرام ميباشد:

مال عامه ملك ملت ميباشد وهمه مردم دران حق مساويانه دارد، ودولت به نمايندگي مردم دران تصرف ميكند، اين تصرف بايد بر مبادی عدل وانصاف استوار بوده باشد، ونبايد اين مال بصورت غير عادلانه توزيع گردد، واگر اين مال غير عادلانه توزيع گردد، حق يك شخص به شخص ديگري داده ميشود فقهاء كرام گفته اند ( تصرف الامام منوط بالمصلحة) ترجمه: صحت تصرف امام مربوط به منفعت مردم ميباشد، وهمچنان كاركن دولت نبايد به صورت مخفي ويا از طرق ملتوي وغير قانوني به اين مال دست زند، اين امر خيانت در امانت شمرده ميشود كه در اصطلاح معاصر ما آنرا اختلاس گويند، رسول الله صلي الله عليه وسلم درين مورد ميفرمايد: (من استعملناه على عمل ورزقناه رزقا فما أخذ بعد ذلك فهو غلول) (ابوداود وبيهقي) ترجمه: (كسي را را كه در مقابل معاش موظف ساختيم اگر از مردم چيز اضافه گرفت خيانت است) ودر روايتي ديگري آمده است: (من استعملناه منكم على عمل فكتمنا مخيطا فما فوقه كان غلولا يأتي به يوم القيامة) (مسلم) ترجمه: (كسي را كه بر كاري برگماشتيم وباز تار ويا اضافتر ازان را از ما پنهان نمود، اين خيانت است كه روز قيامت آنرا باخود مي آورد).

سوم: سپردن كار به اهل آن واجب ميباشد:

رسول الله صلي الله عليه وسلم ميفرمايد: (من تولى من أمر المسلمين شيئا فاستعمل عليهم رجلا وهو يعلم أن فيهم من هو أولى بذلك وأعلم منه بكتاب الله وسنة رسوله فقد خان الله ورسوله وجميع المؤمنين) (معجم كبير). ترجمه: ( كسي كه امور مسلمانها را به عهده گرفت، وباز شخصي را به كار گماشت در حاليكه در بين مردم شخص مناسبتر وعالمتر به كتاب وسنت وجود داشت، يقينا كه با الله ورسولش وهمه مسلمانها خيانت نموده است). ودر روايتي ديگري همين مفهوم آمده است: (من استعمل رجلا من عصابة وفيهم من هو أرضى لله منه فقد خان الله ورسوله والمؤمنين)

ترجمه: اگر كسي شخصي را از بين مجموعه از مردم توظيف كند ودر بين مردم مناسبتر ازان نزد الله وجود داشته باشد با الله ورسولس ومسلمانها خيانت كرده است) ودر روايتي ديگر آمده است: (من ولي من أمر المسلمين شيئا، فأمّر عليهم أحدًا محاباة فعليه لعنة الله، لا يقبل الله منه صرفا ولاعدلا، حتى يدخله جهنم). ترجمه: شخصيكه چيزي از امور مسلمانها در دست گرفت وباز كسي را از روي محابات بر آنها گماشت، لعنت الله بر او باد، والله بزرگ در مقابل آن ازاو هيچ چيزي نخواهد پذيرفت تا كه اورا به جهنم داخل كند) واز عمر ابن خطاب رضي الله عنه روايت است: (من ولي من أمر المسلمين شيئا فولي رجلا لمودة أو قرابة بينهما فقد خان الله ورسوله والمسلمين).

ترجمه: (شخصي كه از امور مسلمانها چيزي را به عهده گرفت وباز شخصي را به اساس قرابت ويا مودت به كار گماشت يقينا كه با الله ورسولش ومسلمانها خيانت نموده است). اين همه آثار دلالت برين دارد كه وظيفه بايد به اهل آن سپرده شود، روايت است كه عبيدالله ابن زياد به عيادت صحابي معقل بن يسار مزني در مرضي رفت كه بعد ازان وفات نمود، معقل برايش گفت: برايت حديث رسول الله صلي الله عليه وسلم را بيان ميكنم واگر ميفهميدم كه روزهايم در زندگي باقي است برايت نمي گفتم: (ما من عبد يسترعيه الله رعية يموت يوم يموت وهو غاش لرعيته إلا حرم الله عليه الجنة) ترجمه: (هر كسي كه الله بزرگ مسؤوليت مردم را به او بسپارد واو در مورد آنها مخلص نبوده وآنها را فريب ميدهد ودرين حال او بميرد، الله بزرگ جنت را بر او حرام ميگرداند).

چهارم: رشوه ستاني گناه كبيره است:

رشوه ستاني گناه كبيره بوده وكسب خبيث گفته ميشود، ورسول الله صلي الله عليه وسلم آنرا به شديد ترين الفاظ منع نموده است از عبد الله بن عمرو بن العاص رضي الله عنهما روايت است كه رسول الله صلي الله عليه وسلم رشوت دهنده ( راشي) ورشوت گيرنده (مرتشي) را لعنت گفته است، واز ثوبان رضي الله روايت است كه رسول الله صلي الله عليه وسلم بر رشوت دهنده ورشوت گيرنده وكسيكه در بين آنها وسيله ميشود لعنت گفته است. وقاعده عام شريعت است كه همكاري در مورد كار هاي نادرست ناروا بوده اما در مورد رشوت حديث تصريح نموده برينكه وسيله شدن وهمكاري نمودن در مورد رشوه ستاني ناروا بوده وهمه مورد لعنت قرار ميگيرند.

اضرار وجود فساد بر جامعه

انتشار فساد جامعه را به هلاكت مواجه ميسازد واضرار ذيل به جامعه وارد ميگردد:

اول: عدالت وانصاف از جامعه برچيده ميشود:

در صورت انتشار فساد در جامعه عدالت برچيده ميشود، وجاي آن را ظلم وخيانت ميگيرد، مردم با نفوذ در دولت بجاي اينكه از منافع عامه حمايت كنند، دارايي عامه را مورد چور وچپاول قرار ميدهد، كه در نتيجه فقر وتنگدستي شامل حال جامعه ميگردد، ويكعده از مسؤولين دولت دارا شده ونظام طبقاتي به ميان مي آيد، وسرمايه داران كه عموما مامورين بلند رتبه دولت ميباشند، كوشش ميكنند مستواي بالاي خويش را حفظ نموده وعامه مردم را مورد فشار واستغلال قرار ميدهند كه در دور ورضامندي سرمايه داران وقدرتمندان چرخ بخورند، كه در نتيجه مساوات وبرابر در جامعه از بين رفته وتفكر در مورد عدالت مفهوم خويش را از دست ميدهد، ومردم عامه براي بدست آوردن يك لقمه نان بايد دربان مداح ومتملق قدرتمندان گردد.

به سبب وجود فساد در ارگانهاي عدلي، اين ارگانها بجاي اينكه به مردم حقوق شان را اعاده كنند، به جاي ظلم وستم مبدل گرديده كه كاركنان اين ارگان از مجبوريت مردم استفاده جويي نموده، واگر كسي حكم محكمه را هم در برائت شخص داشته باشد ولي اولياي متهم بايد جهت رهايي وابستگانش به همه كاركنان اين ارگانها پوبپردازند، ورنه وابستگانشان در زندان خواهند بود، حق وعدالت درين فضاء در معرض نابودی قرار ميگيرد، ودر نتيجه فكر كني كه موچوديت ارگانهاي عدلي کار عبثي بيش نيست.

دوم: جامعه از راه يابي به انكشاف وترقي باز مي ماند:

در صورت زخنه فساد به ادارات دولتي كار به اهل كار سپرده نمي شود وافراد ناتوان به پست هاي بلند پاليسي سازدولتي راه مي يابند كه توانمندي وهدفمندي لازم را نمي داشته باشد، كه در نتيجه آن دولت توانمندي وظرفيت خويش را در مورد انجام وظايف آهسته آهسته از دست ميدهد، ووظايف دولتي به يك روتين غير مفيد وغير ابتكاري تبديل گرديده، كه حل مشكلات مردم وپلان براي آينده جامعه ازان برچيده ميشود، ابتكارات مفيد براي مشكلات روز افزون از بين ميرود، ودر نتيجه جامعه روبه انحطاط نهاده وهمه ارگانهاي وسيع دولت از كارا بودن باز ميماند، طوريكه امروز در كشور غزيز خويش شاهد آن هستيم، واگر افراد توانمند در ادارات دولتي وجود هم داشته باشد، اما در سطح رهبري افراد ناتوان وضعيف قرار داشته باشند، آن را افراد توانا نمي توانند در تصميم گيريهاي مهم مؤثر بوده باشند. ورسول الله صلي الله عليه وسلم در جواب پرسنده ازينكه قيامت چه وقت مي آيد چه خوب فرموده است: (إذا ضيعت الأمانة فانتظر الساعة قال كيف إضاعتها قال إذا وسد الأمر إلى غير أهله فانتظر الساعة) (بخاري) وقتي كه امانت ضايع شد انتظار قامت داشته باش، گفت: امانت چگونه ضايع ميشود؟ گفت: وقتي كه كارها به نا اهل سپرده شود در انتظار قيامت باش.

دکتور عبدالباقی امین

Atomic Habits
د نصاب کتابونه

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

Atomic Habits
Back to top button
واسع ویب