پيشنهاداتى براى مطالعه قرآن
۱- با ذهن آزاد به قران رو بيار
اولين شرط لازم براى فهم قرآن، مطالعه آن با ذهنى آزاد و مستقل است. كسى كه قرآن را مى خواند، چه معتقد باشد كه قرآن از جانب خداوند نازل شده است و چه معتقد نباشد، مى بايد تا آنجا كه امكان دارد ذهن خود را از موافقت و مخالفت با آن آزاد گرداند، و از شر همه عقايد پيش ساخته رها گردد، آنگاه با تمناى محض براى فهميدن قرآن به اين كتاب روى آورد. كسانى كه قرآن را با نظرات پيش ساخته خود مطالعه مى كنند، در لابلاى خطوط آن تنها عقايد خود را مى خوانند و بنابر اين نمى توانند آنچه را قرآن مى خواهد تفهيم كند دريابند. روشن است كه اين روش مطالعه هرگز نمى تواند ثمر بخش باشد. در مورد كتاب هاى ديگر نيز اين چنين است، اما وقتى به خصوص قرآن را اين گونه مطالعه كنيم، يقينا ثمرى نخواهد داشت.
۲- سوالات را يادداشت كن و صبورانه پيش برو
موضوع ديگرى كه بايد در نظر گرفت آن است كه اگر كسى بخواهد تنها آشنايى مختصرى با قرآن داشته باشد، در اين صورت شايد يك بار خواندن قرآن براى او كافى باشد. اما چنانچه بخواهد نسبت به قرآن دانشى عميق پيدا كند، لازم است چندين بار آن را مرور نمايد و هربار از بعدى متفاوت به آن بنگرد. كسانيكه مايل اند مطالعه اى كامل دربارۀ قرآن داشته باشند، و هدف آنها فهميدن نظام پيشنهادى آن است، حداقل دوبار بايد قرآن را مطالعه كنند. هم چنين مى بايد اصولى را كه قرآن قصد دارد نظام زندگى انسان را بر آن اصول مبتنى سازد بشناسد. چنانچه در حين مطالعۀ مقدماتى قرآن سوالاتى در ذهن شخص مطرح شود، بايد آنها را ياداشت كند و صبورانه به مطالعۀ خود ادامه دهد. زيرا ممكن است پاسخ اين سوالات را در جايى در خود قرآن پيدا كند. در اين صورت، اين پاسخ ها را مى بايد همراه با سوالات يادداشت نمايد. اما اگر در اولين دور قرائت پاسخ سوالات پيدا نشد با صبر و حوصله مى بايد دور دوم مطالعه آغاز گردد. زيرا، به يقين پاسخ لازم به دست خواهد آمد. بنا به تجربه اى كه شخصا دارم،مى توانم بگويم: در دور دوم مطالعه قرآن به سختى سوالى بدون پاسخ باقى مى ماند.
۳- حالا مطالعۀ مشروح را آغاز نماييد
پس از كسب بينيشى عمومى كه به اين طريق از قرآن بدست آمد، مى بايد مطالعۀ مشروح آن را آغاز كرده و از ابعاد مختلف تعليمات آن، يادداشت هايى تهيه نمود. به عنوان مثال، بايد يادداشت كرد كه قرآن چه راه و رسمى را در زندگى تاييد مى كند و با چه راه و رسمى مخالف است. نيز مى بايد همراه با آن خصوصيات يك انسان خوب و يك انسان بد را يادداشت نمود تا همزمان هر دو الگو به وضوح در ذهن به وجود آيد. به همين ترتيب، مى بايد آنچه را كه باعث موفقيت و رستگارى انسان مى شود و نيز آنچه را كه سبب شكست و خسران او مي گردد يادداشت كرد، و با همين روش، تحت عناوين مختلف مى بايد تعليمات و دستورات قرآن را دربارۀ عقايد، اخلاق، وظايف، تعهدات، تمدن، فرهنگ، اقتصاد، قانون، نظام اجتماعي، صلح، جنگ، و ديگر مسايل انسانى يادداشت نمود. اين يادداشت ها را بايد به هم پيوند داد تا طرح كاملى راجع به هر يك از ابعاد اين تعليمات به وجود آيد، و آنگاه مجموع آنها را كنار هم قرار داد تا نظام كامل زندگى به دست آيد.
اگر مى خواهيد در مسئلۀ تحقيق نماييد
چنانچه كسى بخواهد راه حلى را كه قرآن براى يك مسئله مشخص انسانى ارائه م يكند بداند،ابتدا به مطالعه نوشته هاى مربوط به آن مسئله اعم از جديد يا قديم بپردازد،و نتايج اساسى را يادداشت نمايد. همچنين از تحقيقاتى كه تا كنون راجع به آن مسئله شده است، استفاده كرده و نكات مورد بحث را يادداشت نمايد، و آنگاه قرآن را به منظور يافتن پاسخ آن موارد مطالعه كند. از تجربه اى كه شخصا به دست آورده ام، مى توانم بگويم: وقتى كسى قرآن را به منظور تحقيق در مسئله اى مطالعه مى كند، پاسخ آن مسئله را خواهد يافت، حتى در آياتى كه سرسرى و بدون تعمق از آنها رد شده، بدون آن كه تصور كند پاسخ سوال او ممكن است در همان آيات باشد.
اما دست يابى به روح الهام بخش قرآن تا زمانې ممكن نيست كه….
اما عليرغم همۀ اين طرح ها، دست يابى به روح الهام بخش قرآن ممكن نيست، مگر آنكه شخص قران را عملا به خاطر انجام ماموريتى كه قرآن به آن منظور نازل شده است آغاز نمايد. زيرا قرآن نه كتابى است كه حاوى عقايد و تئورى هاى ذهنى مجرد باشد، تا بتوان در يك صندلى راحتى نشست و آنها را مطالعه كرد، و نه كتابى حاوى رمز و رازهاى مذهبى است كه بتوان در خانقاه ها و دانشگاه ها به شرح آن پرداخت، بلكه قرآن كتابى است كه براى دعوت مردم جهت شروع يك نهضت، و هدايت پيروان و نيز رهبرى فعاليت هاى آنان در جهت انجام ماموريت خود نازل شده است. بنابراين، براى فهم معناى واقعى قرآن بايد قدم در ميدان مبارزۀ زندگى گذاشت، و به همين دليل است كه انسانى آرام و مهربان چون محمد صلى الله عليه وسلم مجبور شد از گوشۀ انزواى خود بدر آيد، و نهضت اسلامى را شروع كرده و با دنياى ياغى متمرد بجنگد.
اين قرآن بود كه پيامبر را وادار كرد تا عليه هر گونه دروغ و تزوير اعلام جنگ كند، و با سران كفر، بدون هيچگونه ملاحضه اى از عواقب كار، به ستيز برخيزد. پس از اين فرمان بود كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وسلم روح هاى پاك را از هر خانه مجذوب خود ساخت، و آنها را تحت لواى رهبرى خود درآورد، تا عليه سردمداران نظام كهن، كه براى مخالفت با مسلمانان تشكيل مى يافتند، بجنگند.
طى اين كشمكش طولانى و سخت ميان حق و باطل و ميان حقيقت و كذب كه 23 سال ادامه يافت، قرآن به هدايت نهضت در هر دوره و مرحله ادامه داد، تا آنكه موفق شد نظام اسلامى زندگى را به طرز كامل آن برقرار نمايد. به دين ترتيب، روشن است كه تنها با تلاوت كلمات قرآن نمى توان به حقايقى كه در اين كتاب وجود دادر دست يافت، بلكه بايد در نبرد ميان ايمان و كفر، اسلام و غير اسلام، حق و باطل، فعالانه شركت كرد.
پيام را جدب كن و جهان را به آن دعوت نما
و نيز در صورتى مى توان قرآن را فهميد كه پيام آن را بتوان جذب نمود و جهان را به پذيرش اين پيام دعوت كرد و به طور مستقيم طبق انوار هدايت آن رفتار نمود. تنها و تنها در اين صورت است كه انسان مى تواند شخصا تمام آنچه را كه طى نزول آن رخ داده است تجربه نمايد و بفهمد، و با همان شرايطى كه در مكه، طايف و حبشه تجربه شدند برخورد نمايد، و از ميان همان آتشى كه مى بايد در بدر و احد و حنين و تبوك و… از آن مى گذشت از آن عبور نمايد، و هم چنين با ابوجهل ها، ابولهب ها، و نيز منافقين، و دوروها، يهودى ها و خلاصه همه نوع مردمى كه در قرآن از آن ها نام برده شده است برخورد كند. ضمنا” اين تجربه در نوع خود تجربه اى شگفت انگيز است و به امتحان شدن مى ارزد.
انسان ضمن عبور از هر يك از مراحل اين تجربه، آيات و سوره هايى از قرآن را خواهد يافت كه خود گوياى آنند كه در چه مرحله اى نازل شده اند و براى هدايت نهضت چه و چه دستورالعمل هايى را آورده اند.
بدين طريق، حتى براى كسانى كه قادر به فهم همه كلمات قرآن نباشند و نتواند مشكلات دستورى و معانى بيان آن را بفهمد، قرآن روح خود را عيان خواهد ساخت. همين روش در مورد احكام، تعليمات اخلاقى و نيز دستورات آن در مورد اقتصاد و فرهنگ و هم چنين قوانين مربوط به جنبه هاى مختلف زندگى انسان هم صادق است.
اين مسائل هرگز قابل فهم نيستند مگر آنكه صورت عملى پيدا كنند، و بدين ترتيب، روشن است افراد و جوامعى كه قرآن را در زندگى عملى خود كنار گذاشته اند، نمى توانند معنى آن را دريابند و روح آن را فقط با تكرار كلمات فرا گيرند.
آنچه من مى دانستم همين بود. علم حقيقى از آن خداست كه به او يقين كامل دارم و براى هدايت واقعى به او پناه مى برم.
______________________________________________________________
منبع: مقدمه اى بر مطالعه قرآن
مولف: مولانا ابوالاعلى مودودى
مترجم: محمد مهدى حيدر پور
ناشر: شركت نشر فرهنگ قرآن