فلسفۀ زیبایی در اسلام
در درازناي تاريخ بشر و تمدنهاي گونهگون، ستيزهجويان سختگير و هواپرستان مرزشكن، نسبت به زيبايي كم جفا نكردهاند و شاعران در حول و حوش آن، كم نپرداخته و كم نساخته اند و اديبان نيز بدان كم نتاخته اند و براي هيچ اهل انصافي پوشيده نيست كه پديدهی زيبايي با توازن و ارزش سترگش در تمام امور زندهگي، توسط آفريدهگار جهانيان در سرشت آدميان نهادينه شده و در گسترهی برنامهی اسلام پديدار گشته است. زيبايي در حوزههاي مختلف اسلام ناب از قبيل عقايد، نيازهاي نفسي و احكام فقهي، نقش ارزنده و برازندهيي بازي نموده است و در منهج اسلامي با چنان لباس و صفات ناب و پاكي درخشيده كه حافظهی هيچ تمدن ديگري نمونهی آن را بياد ندارد.
نوشته: دکتور خالد سعد النجار
ترجمه: محمد عثمان عادل استاد پوهنځی اقتصاد پوهنتون هرات
درخشش زيبايي در حوزه عقايد اسلامي:
با يك چشم انداز كوتاه به قرآنكريم، متوجه ميشويم كه شمار زيادي از آيات قرآني بر شگفتيها و زيباييهای آفريدههاي آفريدهگار به صراحت و وضاحت گواهي ميدهند، همانند دلالت و شهادت شمار زيادي از آيات قرآني بر وجود خالق صورتگر (المصور) و نوآور (المبدع) كه صاحب قدرت مطلق و ارادهی قابل تنفيذ ميباشد. توجه به آيات زير بر وضاحت موضوع ميافزايد:
(إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَۀ الْكَوَاكِبِ) (الصافات/6)
»ما آسمان اين دنيا را به زيور اختران آراستيم«.
(تَبَارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِيالسَّمَاء بُرُوجًا وَجَعَلَ فِيهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِيرًا) (الفرقان/61)
»[فرخنده و] بزرگوار است آن كسىكه در آسمان برجهايى نهاد و در آن چراغ و ماهى نوربخش قرار داد«.
(أَفَلَمْ يَنظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ * وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنبَتْنَا فِيهَا مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ * تَبْصِرَۀ وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُّنِيبٍ وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَكاً فَأَنبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَّهَا طَلْعٌ نَّضِيدٌ) (ق/ 6-10)
»مگر به آسمان بالاى سرشان ننگريستهاند كه چگونه آن را ساخته و زينتش دادهايم و براى آن هيچ گونه شكافتهگى نيست. و زمين را گسترديم و در آن لنگر [آسا كوه]ها فرو افكنديم و در آن از هر گونه جفت دلانگيز رويانيديم. [تا] براى هر بنده توبهكارى بينشافزا و پندآموز باشد. و از آسمان آبى پر بركت فرود آورديم پس بدان [وسيله] باغها و دانههاى دروكردنى رويانيديم. و درختان تناور خرما كه خوشه[هاى] روى هم چيده دارند«.
(أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُّخْتَلِفاً أَلْوَانُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرّاً ثُمَّ يَجْعَلُهُ حُطَاماً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ) (الزمر/21)
»مگر نديدهاى كه خدا از آسمان آبى فرود آورد پس آن را به چشمههايى كه در [طبقات زيرين] زمين است راه داد آنگاه به وسيلهی آن كشتزارى را كه رنگهاى آن گوناگون است بيرون مىآورد سپس خشك مىگردد آنگاه آن را زرد مىبينى سپس خاشاكش مىگرداند قطعاً در اين [دگرگونيها] براى صاحبان خرد عبرتى است«.
امام ابن قيم جوزي ميفرمايد: زيبا (جميل) از جملهی اسماء زيباي خداوند است و چه كسي به زيبايي سزاوارتر از ذاتي بوده مي تواند كه تمام زيباييها را او در هستي پديد آورده است؟ زيبايي از اثرات و ثمرات آفرينش اوست پس زيبايي در ذات، صفات، افعال و اسماء، زيبنده و برازندهی اوست و تمام اسماء، صفات و افعال او كامل، زيبا و دلپذير است.
اشباع خواسته هايي نفسي و روحي از چشمه سار زيبايي:
خداوند متعال لذت بردن از هر زيبايي را براي انسان حلال ساخته است اما مشروط بر اينكه لذت بردنش براي خود او و اطرافيانش ضرری در پي نداشته باشد و از مرزهاي تعيين شده ی الهي فراتر نرود. رسول اكرم صلی الله علیه وسم چه زيبا فرمودهاند:
(إن الله تعالى جميل يحب الجمال و يحب أن يرى أثر نعمته على عبده ويبغض البؤس والتباؤس).( رواه البيهقي)
»الله تعالی زيبا و دوستدار زيبايياست و دوست دارد كه اثر نعمتش را بر بندهاش ببيند و از بدخويي و ترشرويي سخت متنفر و بيزار است«.
و در جايي ديگر ميفرمايند: »بخوريد، بياشاميد، صدقه بدهيد و بپوشيد ولي اسرافورزي و فخرفروشي نكنيد«. (رواه أحمد)
و پيامبر اكرم صلی الله علیه وسم انسانهاي خوش منظر و زيباروي و زيبا نام را دوست داشتند و هميشه ميگفتند زمانيكه ميخواهيد كسي را جهت دعوت بهخير به سمت شخصي بفرستيد، كسي را بفرستيد كه خوشمنظر و زيبا نام باشد. (رواهالبزار)
و نيز فرمودهاند: »دو خصلت است كه در منافق جمع نميشود؛ يكي منظر زيبا و ديگري فقاهت در دين«. (رواهالترمذي)
يكي از زيرمجموعههاي همين حوزه، عشق و علاقهيي است كه در فضاي زندهگي زناشويي زن و مرد موج ميزند و از طريق ازدواج شرعي فرصت اشباع قانوني به خواستههاي نفساني شان داده ميشود. بهراستي بهخاطر همين علاقهی زندهگي زناشويي است كه مهربان خداي هستي تمام بنيادهاي لذتخواهي كامل را بين زن و مرد مشروع و نهادينه ساخته است، آنسانكه هركدام از زن و شوهر –بهويژه زن- حريصانه ميكوشد تا در ديد همسرش در زيباترين چهره و نيكوترين وجه و حالت ظاهر شود و اين يك امر مباح و اختیاري نيست بلكه شارع حكيم اين امر را يكي از مهمترين حقوق مرد بر همسرش قرارداده تا زن، خود را براي مردش به بهترين و زيباترين شكل بيارايد و از هيچ نوع زيبايي مشروع و ممكن در زمينه دريغ نورزد. و در خصوص زينت زن براي مرد و حجابش از ديد ديگران، اسلام آنچنان روش متوازن و مناسب فطرت را براي زنان برگزيده كه آنان را از سرنگوني در دنياي رزيلتها و پوچيها نجات داده و مشكلترين معادلهيي را كه بشريت در حل آن سرگردان شده، حل ساخته است.
درخشش زيبايي در حوزه فقهي و تشريعي:
زيبايي در ترازوي احكام فقهي از وزن چشمگير و قابل توجهي برخوردار است. فقهاي مسلمان در حول و حوش اعتبار زيبايي، بحثهاي فراوان دارند كه ذكرش در اين مجال محدود نميگنجد. در اينجا فقط به يادآوري چند نكته بسنده ميكنيم:
پيامبر اكرم صلی الله علیه وسم ميفرمايند: »شخص مؤمن بعد از تقوي الهي از نعمتي بهتر از همسر شايسته بهره نبرده است، همسري كه اگر شوهر به او فرمان دهد اطاعتش نمايد و اگر بدو نگاه كند خوشحالش سازد« (رواه ابن ماجه)
و مسألهی نگاه كردن خواستگار طرفش را قبل از عقد، از همين جمله است كه اين كار پيوند زناشويي را بين طرفين با تار و پود قناعت و محبت استحكام بخشيده و شمع خير و سعادت را در فضاي زندهگي شان نمايان و تابان ميسازد. حضرت جابر از رسول اكرم صلی الله علیه وسم روايت ميكند كه آن جناب فرمودند: »زمانيكه كسي از شما، زني را خواستگاري ميكند اگر ديدن طرف بهخاطر آنچه كه ميخواهد با او ازدواج كند، برايش ممكن و مقدور باشد، بايد ديدن نمايد«. (رواه أبو داود)
و مغيره فرزند شعبه ميگويد كه من زني را خواستگاري نموده بودم و پيامبر صلی الله علیه وسم برايم گفتند: آيا او را ديده اي؟ گفتم: نخير. سپس برايم گفتند: او را ببين چراكه اين كار پيوند تان را مستحكم و پايدار ميسازد. (روايت از ترمذي)
در دين اسلام، قضيهی توجه به زيبايي، آن چنان با اهميت است كه شارع حكيم حتي براي زن اجازه داده كه بهخاطر زشتي قامت و چهرهی شوهرش از او جدا شود، چنانكه اين رخداد براي حبيبه دختر سهل كه همسر ثابت فرزند قيس فرزند شماس بود، اتفاق افتاده است. همسر حبيبه مردي زشت روي و بد منظر بود. حبيبه روزي خدمت رسول اكرم صلی الله علیه وسم عرض ميكند كه اگر بهخاطر ترس از خدا نميبود من بر صورت شوهرم زماني كه نزديكم ميآيد آب دهان ميانداختم. پيامبر اكرم صلی الله علیه وسم فرمودند: آيا ميخواهي باغش را برايش پس بدهي؟ گفت: آري. آنگاه باغ ثابت برايش مسترد ميگردد و رسول اكرم صلی الله علیه وسم ايشان را از هم جدا ميسازند.
و فرجامين سخن اينكه در آخرت، بزرگترين پاداشي كه در انتظار يكتاپرستان است، زيبايي و لذت بردن از آن ميباشد. آري! اين همان بهشت است كه نماد كامل تمام زيباييها بهحساب ميآيد. بهشت است كه در آن، زيبايي با شگفتترين و جذابترين زرق و برقهايش تجسم پيدا ميكند آنسان شگفتي و جذابيتي كه تاكنون هيچ چشمي آن را نديده و هيچ گوشي از آن نشنيده و حتي فكرش در هيچ دلي خطور نكرده است. بهشت نماد كاملي از نور است كه همواره درخشيدن دارد و گلها و لالههايی است كه همواره اهتزاز دلكش دارند و كاخهاي فراخي است كه استحكام وصف ناپذير دارند، جويبارهايی است زلال و روان، باغستانهايي است دلانگيز، ميوههايي است رسيده و مرغوب، همسراني است كه زيبندهگي و برازندهگي از سراسر وجود شان موج ميزند و زيورات و شگفتيهاي بيشماري است كه اهميت شان در حيز بيان نگنجد. ما در قرآن و سنت در وصف اين زيبايي و زيبا انديشي آنقدر نصوص فراون داريم كه مطالعهاش همت اهل عمل را به جوش و خروش واميدارد و دلهاي اهل غفلت را به هشياري و بيداري. نصوص زير خوشهيي از اين خرمن است:
(وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَمُلْكاً كبيراً) (الإنسان/20)
»و چون بدانجا نگرى [سرزمينى از] نعمت و كشورى پهناور مىبينى«.
(مثَلُ الْجَنَّۀ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّۀ لِّلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَۀ مِّن رَّبِّهِمْ) (محمد/5).
»مثل بهشتى كه به پرهيزگاران وعده داده شده [چون باغى است كه] در آن نهرهايى است از آبى كه [رنگ و بو و طعمش] برنگشته و جويهايى از شيرى كه مزهاش دگرگون نشود و رودهايى از بادهاى كه براى نوشندهگان لذتى است و جويبارهايى از انگبين ناب و در آنجا از هر گونه ميوه براى آنان [فراهم] است و [از همه بالاتر] آمرزش پروردگار آنهاست [آيا چنين كسى در چنين باغى دلانگيز] مانند كسى است كه جاودانه در آتش است و آبى جوشان به خوردشان داده مىشود [تا] رودههايشان را از هم فرو پاشد«.
(إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَۀ النَّعِيمِ * يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ * خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ * وَمِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ * عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ)(المطففين/22-28)
»بهراستى نيكوكاران در نعيم [الهى] خواهند بود. بر تختها [نشسته] مىنگرند. از چهرههايشان طراوت نعمت [بهشت] را درمىيابى. از بادهاى مهرشده نوشانيده شوند. [بادهاى كه] مهر آن مشك است و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند و تركيبش از [چشمه] تسنيم است. چشمهاى كه مقربان [خدا] از آن نوشند«.
پيامبر اكرم صلی الله علیه وسم در وصف ماهيت ساختمان كاخ بهشت ميفرمايند كه يك خشت آن از طلا و خشت ديگرش از نقره است و ملاطي كه اين خشتها را به هم پيوند ميدهد مشكي است خوشبوي و تيزبوي، سنگ ريزههايش از مرواريد و ياقوت ساخته شده و خاكش با زعفران فرش شده است. كسيكه داخل آن شود همواره از نعمتهاي وصف ناپذيرش بهره ميبرد و هرگز نوميدي در مخيلهاش راه نيابد و در آنجا جاويدان ميماند و مرگي به سراغش نيايد. لباسش چرك و فرسودهگي نپذيرد و جوانياش را هيچگاه پيري تهديد نكند«. (روايت از مسلم)
و در جايي ديگر ميفرمايند: براي مؤمن در بهشت خيمهيي كه از يك مرواريد ميان تهي ساخته شده، آماده و آراسته گرديده است. درازي ستون اين خيمه به اندازهی يك ميل ميباشد و مؤمن در آن ياران و همجواران شايسته و همطبع دارد. در اين خيمه شمار زيادي از مؤمنين در گردش ميباشند ولي آنچنان وسعت دارد كه برخي از آنها برخي ديگر را نميبينند.
بيگمان قضيهی درگيري و كشمكش ميان دين و زيبايي، جز پندارهاي پوچ كه ساخته و پرداختهی كينهی ديرينهی بيخردان و دشمنان رسالتهاي آسماني است، چيز ديگري نميباشد. دشمنان و بيخرداني كه همواره ميكوشند و ميخروشند تا بين دين و استفاده از زیباییها يك رابطهی ستيزهجويانه بر پا كنند و شعلهی نزاع را به تماشا بنشينند. اما فراموش كردهاند كه فاصله و تفاوتياست بس فراون و عيان، بين:
* بهره گيري از زيبايي و ستيزه جويي با زيبايي؛
* لذت جويي حقيقي و لذت جويي پوچ و توخالي؛
* طهارت و پالودهگي و كثافت و آلودهگي؛
* انساني زيستن و شهواني زيستن؛
تعليق مترجم:
چنانكه از بحث فشردهی فوق و مباحث ديگر در خصوص زيبايي بر ميآيد، زيبايي در پهنهی پهناور اين خاك بهويژه در اقليم روحپرور اسلام ناب از پايگاه متين و جايگاه وزين برخوردار است. پس زشتخويي و ترشرويي در حوزهی زندهگي ما آدميان جايگاه و محلي از اعراب ندارد.
باتأسف اما ديده ميشود كه برخي از انسانها، غالباً گروهي -كه از آنان انتظار نميرود- در اجتماع با چهرهيي گرفته و پيشاني ترش ظاهر ميشوند، گويا با شادي و نشاط پيوندي نداشته و با تبسم و سرور سر ستيز دارند و بدبختانه كه گاهي برخيها اين حالت گرفتهگي و ترشرويي آنان را به نفع شان اين گونه ترجمه و تفسير ميكنند كه آنان بهخاطري كه تقوا و خداترسي بيشتر دارند، منظر زيبا و چهرهی خندان نداشته و حالت ترشرويي و غمزدهگي بدوشان طاري گرديده است. در حاليكه اين برداشت تفسيرگر چيزي جز يك خيال خام و پنداري پوچ بوده نميتواند، چرا كه پيامبر صلی الله علیه وسم آنقدر به خوشخويي و خوشرويي توجه و تأكيد داشتند كه تبسم و لبخند زدن را در قاموس اســلام صــدقه دادن ترجمه كرده اند.
————————————————————————————-
گرفته شده از: ماهنامه معرفت، نشریه زون غرب جمعیت اصلاح، شماره ۹۳، عقرب ۱۳۸۹