فراگیری دانش و ادب، اما با کدام آداب؟
ياد دادن وياد گرفتن يا تعليم وتعلم آدابي دارد که بايد ازسوي معلم ومتعلم مراعات گردد، تا برکات وثمرات دلخواه را ببار آورد. بخشي از آدابي که بايد متعلم درنظرگيرد وبه آنها پاي بند باشد از خلال این مقال بیان می گردد:
یک: پاکيزه سازي درون از اخلاق ناپسند است:
برخی از عالمان دين گفته اند همانگونه که اداي نماز بدون طهارت ظاهر درست نيست، ياد گيري علم نيز که يک نوع عبادت است، بدون طهارت باطن درست نمي باشد. کسي که از درون به انواع رذايل وآفتهای روانی واخلاقی گرفتار باشد، حتي اگر به فراگيری علم موفق شود، از آن بهره ای نخواهد برد جز استفادۀ ناجايز واستعمال نا درست. مولانای روم گفته است:
بدگهر را علم وفن آموختن دادن تيغ است دست راهزن
پس بايد کسی که گام در راه کسب دانش مي گذارد ازنخست به اصلاح وتهذيب باطن خويش توجه کند تا سينه اش ظرف پاکيزه ومناسبی برای گردآوری حکمت ومعرفت باشد.
دو:فارغ کردن خاطر و ذهن از دل مشغولیهای دنيوی:
يعني نمي توان هم به اندوختن علم کمربست وهم به گردآوردن سرمايۀ مادی کوشش کرد. البته نوعی تلاش برای رفع نيازهای زندگی عيبی ندارد، ولی حرص وآزمندی واهتمام بليغ نشان دادن به جمع سرمايه، با ياد گيري علم وتحصيل دانش به شکل صحيح آن، ناسازگار است، خداوند جل جلاله فرموده است: (مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ).
ترجمه: خداوند برای هیچ کس دو دل در درونش نیافریده.
از اين دانسته مي شود که نمي توان دريک زمان به دو يا چند چيز به يک اندازه اهميت داد، اگر کسي همتش را به سرمايه دار شدن معطوف ساخته است بايد اميدي به عالم شدن نداشته باشد، واگر مي خواهد عالمي موفق باشد بايد مشکلات مادي وکمبود سرمايۀ دنيوي را تحمل کند؛ زيرا عالم شدن به آساني امکان پذير نيست. سنايي غزنوي چه خوب گفته است:
عمرها بايد که تا يک کودکي از لطف طبع
عالمي گردد نکو يا شاعري شيرين ســخن
سه: تواضع وفروتني درمقابل استاد:
تکبر ازهرکس ودرهر جا بد وناروا است، اما در برخي اوقات و دربرابر برخي اشخاص بدتر وناروا تراست؛ يکي ازاين موارد تکبر درمقابل استاد است. استاد کسي است که مي خواهد از خميرمايۀ وجود آدمي انساني ديگر بسازد، وبه همين دلیل اورا پدر معنوي به شمار آورده اند. رفتار متکبرانه وغير مؤدبانه دربرابر استاد سبب محروم ماندن شاگرد ازبرکات تعليم مي گردد، وبرعکس، حفظ احترام وتواضع در برابر وي سبب برکت درتلاشهاي شاگرد خواهد شد.
چهار: دوري گزيدن از امور اختلافي:
کساني که در عرصه هاي علمي تبحر حاصل کرده اند مي دانند که دربسياري زمينه ها نظریات متعدد وديدگاه هاي گوناگوني وجود دارد، واين البته در ذات خود پديده اي نيکو است، زيرا از تنوع انديشه ها است که دانش پويايي وبالندگي پيدا مي کند، اما براي شاگردان مبتدي بهتراست که وارد مباحث اختلافي نشوند و به يادگيري موضوعاتي که محل اتفاق است بسنده کنند، زيرا امور اختلافي مي تواند سبب تحير و سردرگمي شاگردان مبتدي گردد واشتياق ايشان به يادگيري علم را تقليل بخشد.
پنج: آشنايي اجمالي با همۀ علوم:
هرچند با گذشت زمان دانشها تکثر وتنوع بيشتر پيدا مي کنند، وامکان تخصص واحاطه بر همۀ آنها ممکن نيست و براي آنکه شاگرد گرفتار ملال نشود وازگستردگي عرصه هاي دانش به ستوه نيايد، بهتراين است که در مراحل آغازين با همۀ انواع دانش آشنايي مختصر واجمالي پيدا کند، سپس از آن ميان عرصه اي را جهت تخصص برگزيند. انتخاب رشتۀ تخصصي بايد با درنظر گرفتن اولويت باشد؛ اولويت گاهي به حسب استعداد وسليقۀ شاگرد، معين مي گردد وگاهي به حسب نياز جامعه، وگاهي ديگر نيز به حسب فراهم بودن امکانات وزمينه هاي فراگيري.
شش: مراعات ترتيب درياد گيري علوم:
نمي توان دريک زمان به ياد گيري همۀ مضامين پرداخت، چرا که برخي مضامين در دشواري وآساني با برخي ديگر متفاوت است، همچنانکه طبيعت برخي مضامين با برخي ديگر فرق دارد، ويادگيري همزمان يکايک رشته ها کار را برشاگرد دشوار مي سازد. به همين جهت امروزه کوشش مي شود درنصاب هاي تعليمي وبرنامه هاي آموزشي ترتيبي براي مضامين تدريس گردد که مناسب باشد. شاگرد نيز بايد از اين اصل غفلت نورزد وتلاش نکند بدون ترتيب به يادگيري هر مضموني که پيش آيد، بپردازد.
هفت: پرداختن به هر فن ورشته پس از تکميل فنون ورشته هاي پيشين:
ناقص ماندن رشته هاي قبلي يا نا آگهي به آنها مي تواند احيانا بر فراگيري رشته هاي بعدي تأثير گذار باشد، همچنانکه گاهي ميان آنها نوعي پيوند زنجيره اي برقرار است وفهميدن يک مضمون بستگي به فهم مضمون پيشين دارد. درنظر نگرفتن اين اصل، سبب اختلال در روند ياد گيري مي گردد.
هشت: پي بردن به ارج واعتبار هر علم:
اگرچه هر دانشي درجاي خود ارزنده وسودمند است، ولي با نتايجي که برياد گيري هرکدام مترتب است وکاربردي که هريک دارد، ارزش آنها از يکديگر تفاوت مي يابد. برخي دانشها براي بخش اندکي از مردم فايده مي رساند وبرخي دانشها به بخشهاي گسترده اي از جامعه سودمند است. همچنانکه برخي دانشها نيازهاي زود رس وحاد جامعه را برآورده مي سازد وبرخي دانشها نيازهاي درجه دوم را. بنا براين بهتر است شاگرد به ميزان ارزش وسودمندي هر دانشي که فرا مي گيرد آگاه باشد.
نه: درنظر داشتن رضاي الهي درتحصيل علم:
فراگيري علم يک عبادت است، وعبادت زماني پذيرفتۀ درگاه الهي میشود که خالص براي او انجام شود. اين درست است که از هردانش يک هدف عاجل مقصود است، مانند درمان بيماران دررشتۀ طب و سر وسامان دادن به وضعيت مالي جامعه درعلم اقتصاد، ولي علاوه برآن، هريک از رشته هاي يادشده مي تواند وسيله اي براي کسب رضاي الهي گردد مشروط به اينکه با نيت نيک همراه شود وبا صداقت ودرستي به انجام رسد واز غل وغش پاکيزه بماند.
ده: رضای الهی رانصب العین خود قرار دادن:
توجه داشتن به اين نکته است که هرمضمون يا رشته اي که فرامي گيرد به چه پيمانه او را به هدف نهايي که رضاي الهي وسعادت اخروي است نزديک مي گرداند، وآيا اين اميدواري قوي است يا ضعيف، وآيا اين احتمال نيز وجود دارد که آن مضمون يا رشته به جاي نيل به رضاي الهي، سبب خشم ونا خشنودي آفريدگار متعال گردد؟ زيرا دراثر بي توجهي به چنين اصولي بوده است که دانش درخدمت اهداف غير انساني و ويرانگر قرارگرفته و در راههاي غير اخلاقي وتباهي آور به کار گرفته شده است؛ وگاهي وسيله اي بوده است درجهت استعمار کردن توده هاي مظلوم وملتهاي فقير، وگاهي ابزاري شده است درجهت به خاک وخون کشيدن انسانهاي بيگناه.
هرگاه شاگرد آداب يادشده را درمسير تحصيل درنظر گيرد وکوشش کند به مقتضاي آنهاي عمل کند، اميد مي رود درس وتحصيل وي با برکت همراه گردد وثمرات ارزنده اي به دنبال آورد؛ چنانکه دانشمندان پيشين وعلماي سلف چنين بوده اند.
از کتاب: اخلاق اسلامی و فلسفه آن