عوامل تزکیه نفس و عمل
عوامل و اسباب متعددی در عالم خارج یا درون انسان وجود دارد که هر یک به نوعی در تزکیه انسان نقش دارند که این عوامل عبارتند از:
1ـ توفیق الهی:
مهمترین عامل تزکیه بشر توفیق الهی و فراهم کردن اسباب از جانب خداوند است که اگر فضل و رحمت خداوند در این مورد وجود نداشته باشد هیچ انسانی قادر به تزکیه خود نخواهد بود(1) و لکن تزکیه بشر از سوی خداوند دو نوع است. گاهی موهبتی و غیر اکتسابی است به این معنی که خداوند از همان آغاز برخی انسانها همچون انبیاء الهی را بر فطرت پاک خلق کرده و آنان را در برابر آلودگیها از حمایت ویژه خود برخوردار می نماید. چنان که ابراهیم، اسحاق و یعقوب را پاک و خالص نموده و آنان را از برگزیدگان قرار داد.(2) و یا مریم را از میان زنان عالم برگزید و به او طهارت نفس عطا کرد(3) و گاهی اکتسابی است که بشر خود باید با تلاش، نفس خویش را از آلودگیها منزه سازد ولی خداوند اسباب و زمینههای تزکیه را فراهم میکند مانند فرستادن پیامبران الهی برای آشنا کردن انسان با معارف دینی و تطهیر انسان (4) و یا توفیق توبه انسان از گناه و پذیرش توبه(5) و یا امور دیگری همچون عبادات و… که برای حصول تزکیه تشریع نموده است و تزکیه خداوند تنها شامل کسانی میشود که استعداد تزکیه را داشته و با زبان استمداد از خداوند تزکیه را طلب نمایند چنان چه جمله «سَمیعٌ عَلیم» در آیه «ولـکِنَّ اللّهَ یُزَکّی مَن یَشاءُ واللّهُ سَمیعٌ عَلیم»(6) دلالت بر همین امر دارد؛ یعنی خداوند نسبت به درخواست کسانی که خواهان تزکیهاند شنواست و نسبت به کسانی که آمادگی تزکیه را دارند آگاه است(7) اما کسانی که از دین و ایمان روی برتافته و در راه کفر سرعت میگیرند مورد تزکیه خداوند قرار نخواهند گرفت(8) چنان که عهد شکنان و کسانی که دین را به دنیا میفروشند نیز از تزکیه الهی بیبهره خواهند بود.( 9)
2- رهبران الهی:
پیامبران خداوند، با آشنا کردن انسانها با معارف دین، از دیگر عوامل عمده تزکیه انسانها به شمار میروند.(10) و روی همین جهت که اینان نقش عمدهای در این جهت دارند ابراهیم(ع) از خداوند تقاضای فرستادن پیامبرانی میکند تا نسل او را از آلودگیها پاک نمایند.(11) و لکن یکی از شرائط پیشوایان الهی و هر آن کس که وظیفه تزکیه دیگران را بر عهده دارد تزکیه خود قبل از دیگران است چنان که خداوند به پیامبر که وظیفه تزکیه مردم را بر عهده دارد فرمان میدهد که از آلودگیها دوری نماید «وثیابَکَ فَطَهِّر * والرُّجزَ فَاهجُر» (12) که مراد به تطهیر لباس، تزکیه نفس است چنان که «رجز» نیز تمام افعال و اخلاق ناپسند و گناهان را شامل است(13) همچنین آنان باید به دنبال افراد آلوده رفته و آنان را دعوت به تزکیه نمایند نه این که منتظر آمدن افراد به نزد آنان جهت تزکیه باشند.(14)
3ـ قرآن کریم:
قرآن کتابی است که عمل به آن انسان را از تاریکیها به سوی نور و روشنایی هدایت میکند (ابراهیم/14) و باعث میشود انسان از آلودگیهای جهالت، شرک و گناه پاک گردیده و نفس خود را تطهیر نماید(15)
4ـ ایمان و عمل صالح:
پذیرش دین الهی و انجام اعمال نیک از دیگر عوامل تزکیه در نگاه قرآن است (16) عمل صالح اختصاص به کاری خاص نداشته بلکه انسان هر کاری را خالصانه و به قصد تقرب به خدا انجام دهد موجب دور شدن از آلودگیها و تزکیه نفس خواهد شد.(17)
5ـ تقوا: خداوند در طبیعت آدمی هم زمینه ارتکاب فجور و هم زمینه کسب تقوا را به ودیعه نهاده و تنها آن کس را اهل فلاح و رستگاری دانسته است که راه تقوا را برگزیده و بدین وسیله نفس خود را تزکیه نماید.(18) در آیهای دیگر قرآن مؤمنان را از خودستایی و پاک شمردن خود برحذر داشته و خداوند را آگاهتر به حال تقوا پیشگان معرفی کرده است(19) که از این آیه بدست میآید که تنها راه دستیابی به تزکیه تقوا و عمل است، نه ادعا و حرف(20) همچنین در آیات 17 و 18 سوره لیل، از سرگذشت با تقواترین انسان در قیامت خبر داده که با انفاق مال خویش برای تزکیه نفس از آتش جهنم دوری میکند که توصیف چنین افرادی به صفت تقوا نشانگر نقش مهم تقوا در تزکیه نفس میباشد.
6ـ خوف خداوند: خوف از خداوند باعث میشود انسان نفس را از هواها و خواستههای باطل نهی کرده و از ارتکاب گناه دوری گزیند (21) و انذارهای انبیاء الهی را بشنود و در نتیجه نفس خود را از آلودگیها پاک نماید.(22)
7ـ عبادات:
تمام عبادات و اعمال نیکی که اسلام برای پیروان خود تشریع نموده و مسلمانان را ترغیب به آن نموده است خود عاملی برای تزکیه نفس و دور شدن فرد از آلودگیها به شمار میرود که برخی از عباداتی که قرآن در این جهت بدان اشاره نموده عبارت است از :
الف) نماز: نماز از عباداتی است که اگر با آداب و شرائط آن بجا آورده شود هم باعث جلوگیری از آلوده شدن به گناهان میگردد(23) و هم انسان را از گناهانی که مرتکب شده پاک مینماید.(24) در شأن نزول آیه فوق نقل شده که یکی از مسلمانان بنام ابوالیسر گناهی را مرتکب شد و برای پاک شدن خود نزد رسول خدا آمد که آیه فوق نازل شد و پس از آن پیامبر به وی فرمود: نماز تو کفاره گناهت میباشد.(25) در آیات 14 و 15 سوره اعلی نیز تزکیه و نماز موجب رستگاری مؤمنان دانسته شده است که ذکر نماز بعد از تزکیه میتواند ذکر خاص بعد از عام و یکی از مصادیق تزکیه باشد. در روایتی نماز همچون آبی دانسته شده است که تمام گناهان بین دو نماز را محو میکند(26) و در روایتی دیگر پیامبر(ص) فرمود: نمازی که با آداب و شرائط اقامه شود گناهان را همچون برگ خزان میریزاند.(27)
ب) روزه: از آنجا که یکی از شرائط اصلی روزه ترک محرمات و حتی اجتناب از برخی امور حلال است این عمل موجب دور شدن انسان از گناه و طهارت نفس و ایجاد تقوا میگردد.
ج) وضو، غسل، تیمم: سه عمل وضو، غسل و تیمم نیز علاوه بر این که موجب طهارت ظاهری است طینت و باطن مؤمن را نیز از آلودگیهای گناه و صفات ناپسند پاک میگرداند. در روایتی پیامبر وضو را موجب پاک شدن گناهان قبل از آن دانست(30)
8ـ رعایت احکام و قوانین الهی: قرآن در آیاتی، پس از آن که از برخی احکام و قوانین الهی سخن به میان میآورد رعایت این قوانین از سوی مؤمنان را موجب تزکیه و تطهیر قلوب آنان برمیشمارد. از جمله در آیه 232 سوره بقره از سختگیری نسبت به زنان مطلقه نهی نموده و رعایت آن را موجب طهارت و تزکیه دانسته است. در آیات 28 سوره نور از اجازه گرفتن از صاحبان خانه یاد نموده و در آیه 30 همین سوره مؤمنان را سفارش به عفت نموده و عمل به این توصیه ها را موجب تطهیر و تزکیه قلوب آنان برشمرده است. همچنین در آیه 53 سوره احزاب به مؤمنان سفارش نموده که با زنان پیامبر از ورای حجاب سخن گفته و این امر را هم موجب طهارت قلوب مردان و هم طهارت قلوب زنان پیامبر(ص) دانسته است.
9ـ مسجد:
مسجد مکانی است که مؤمنان با ورود به آن هم خود را از آلودگیهای ظاهری پاک میسازند و هم با عبادت و ذکر خدا قلوب خود را تطهیر مینمایند قرآن در آیه 108 سوره توبه از مسجد قبا. و ورود مؤمنانی که دوست دارند خود را در آن تطهیر نمایند یاد نموده است «لَمَسجِدٌ اُسِّسَ عَلَی التَّقوی مِن اَوَّلِ یَومٍ اَحَقُّ اَن تَقومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبّونَ اَن یَتَطَهَّروا»..
پي نوشت ها:
1- . نور،21
2.- ص، 47
3- آل عمران، 42
4- جمعه، 2
5- تفسیر بیضاوی، ج 7، ص 29
6- نور، 21
7- المیزان، ج 15، ص 93 ـ 94.
8- مائده، 41
9- آل عمران، 77
10 – آل عمران، 164
11- بقره، 129
12- مدثر، 4 و 5
13- همان، ج 20، ص 81؛ مجمع البیان، ج 10، ص 581.
14- نازعات، 17 و 18
15- بقره،151 و نیز ،129، و آل عمران، 164 و جمعه، 2)
16 – طه، 75 و 76.
17- هود، 114
18- شمس، 9 و 10
19- نجم، 32
20 – الفرقان، ج 27، ص 447.
21- نازعات، 40 و 41
44. فاطر، 18
22- عنکبوت، 45
23- هود، 114
24 بقره، 183
25- مائده، 6
26- الدعوة الاسلامیه منهجها و معالمها، ص 132.
27- . آداب الصلوة، ص 115.
تهيه : حميد