شوراي نظار” لشكري” از اوباشان و ولگردان فاسق

قسمت اول ؛

” زمان ادم هارا دگر گون ميكند، اماتصويري راكه از انها داريم ثابت نگه ميدارد. هيچ چيزي دردناكتر از اين تضاد ميان دگر گوني ادمها وثبات خاطره نيست “

بعد از انكه درسال ١٩٩٢ م دولت دكتور نجيب در نتيجه يك تو طئه از قبل پلان شده + خوشباوري شخص خودش از طرف افسران مزدور ونزديك به ببرك كارمل  در همپالكي با فرمانده قطعات قومي ازبك جنرال دوستم وامر شوراي نظار احمد شاه مسعود و …. از يك طرف وقطع عمدي كمك نظامي ازطرف مسكو وتعهد انتقال قدرت ( درتفاهم با پاريس وتهران ) به حزب جمعيت در راس شاخه نظامي ان ، شوراي نظار ، كه در سفر برهان الدين رباني به مسكو وتهران شرايط ان مهيا شده بود ، سقوط نمود ، شوراي نظار قبل از همه قواي مسلح افغانستان را بكمك همين افسران مزدور اولا خلع سلاح كرده ودر قدم دوم مرخص ؟ مينمايد .

شوراي ” نظار”- لشكري از اوباشان و ولگردان فاسق

عزیزي

سوال پيدا ميشود كه؛ چرا احمد شاه مسعود عجولانه دست به چنين كار (خيانت ملي ) ميزند ؟

يك كمي به عقب بر ميگرديم !

در استناد با اسناد ومدارك ، شواهد وفاكتها ، احمد شاه مسعود اين كار را اگاهانه ومطابق به پلانيكه از سالها قبل بالاي طرح ان كار شده بود عملي ميسازد .

قرار شواهد ومعلومات ، محتويات اين پلان ، كه بالاي طرح و ترتيب نقشهء ان در زمان سلطنت محمد ظاهر شاه ، در واقعت  بعد از به دار اويختن رهبر محبوب سقويها ” امير حبيب الله – خادم دين رسول الله ” خصوصاً بعد از انكه احزاب با ايديا لوژي هاي مختلف از جمله احزاب اسلامي و حزب د . خ . ا . ريشه ميگيرد طور شف شف ياد اوري ميگردد ،     وبلاخره زمانيكه همين احزاب فعاليت جلب وجذب را در قواي مسلح  شروع ميكنند و پيروان خط بچه سقو ؟ ( ستمي ها) وكار مل  معتقد ميگردد كه موفقيت چندان ندارند ، خصوصاً بعد از خلع صلاحيت كارمل وبقدرت رسيدن دكتور نجيب ، در مجالس همفكران ( خصوصي ) كه متشكل ( مخلوط ) از گروه كارمل ، گروه ستميان اعم از انهايكه تاحال باتغير رنگ چهره همچون بوقلمون رول بازي ميگردند همچون غلام دستگير پنجشيري ، اقاي محتاط و پيروان خط استاد خليلي وغيره اهل ” فرهنگ ” و تيكه داران اقليت ها، شفتالو شده علني ميگردد .

محتويات طرح پلان ؛

– سعي وتلاش بخاطر بو جود اوردن شرايط وامكانات مساعد براي از بين بردن ستروكتور وساختمان قواي مسلح موجود كه پايه ها و كادر هاي اصلي انرا  پشتونها تشكيل ميدهند .

– سعي وتلاش بخاطر بوجود اوردن شرايط وامكانات مساعد بخاطر به رسميت شناختن خط ديورند منحيث سرحد رسمي بين پاكستان وافغا نستان واز اين طريق ايجاد ممانعت بخاطر يكجا شدن پشتونهاي دو طرف همين خط ، زيرا در غير اينصورت پشتونها اكثريت مطلق شده مانع عملي شدن هر نوع پلان منجمله تجزيه كشور خواهد شد .

– با بكار گيري هر نوع امكانات و وسايل ( چه داخلي وچه خارجي ، چه در داخل وچه در خارج ) سعي وتلاش به خاطربد نام ساختن قوم پشتون (گويا تروريست ووحشي بوده ) وكشاندن هر نوع جنگ به ولايات پشتون نشين .

– از اينكه ، اين / پول وسرمايه/ است كه سر نويشت مردم وملت هارا تشكيل ميدهد ، با استفاده از هر نوع امكانات دست يافتن بان .

– راندن پشتونها از ولايات شمال ودر صورت لزوم تجزيه افغانستان به شمال وجنوب .

فلهذا ،  همان بود كه شوراي نظار در راس احمد شاه مسعود در همكاري با همپيمانا نش از جمله كروه كارمل همينكه قدرت را ، ولو نيمه بدست اوردند قبل ازهمه با عجله خاص قواي مسلح را كه از ساليان متمادي چشم به ازبين بردن ان دوخته بود مرخص ساخته ، اسلحه دست داشته انرا به اين وان كشور تحفه داده وبعضا به قيمت اهن داغمه به فروش رسانده شد . به اساس پلان فوق الذكردارايى عامه ( بيت المال ) را چور چپاول  وبمرور زمان جنگ را به ولايات جنوب كشاند .

با ظهور طالبان ، كه حزب جمعيت بايك اميد واري خاص ؟ از امدن وتقرب شان الي نواحي شهر كابل انهاراحمايت نمود     ويا حد اقل چشم پوشي كرد ، تااگر توانسته با شد حريف اصلي خودرا گه حزب اسلامي به رهبري حكمت يار بوده توسط اينان از بين برده ويا حد اقل خلع سلاح نمايد . حزب جمعيت بعد ازان كه ديد تلاشهايش بي ثمر بوده شهر كابل را بدون مقاومت در حالي به قصد رسيدن به شمال ( درهء پنجشير ) ترك ميكند كه هست وبود پايتخت را ، كه اقلام عمده انرا سلاح ومهمات ، وسايط نقليه ،  اجناس قيمتي و پولهاي دولتي بوده باخود ميبرد* . اينجاست كه احمد شاه مسعودمطابق     پلان قبلي طرح تجزيه كشور را به شمال وجنوب مطرح ميسازد كه بنابر موجوديت اقوام ترك تبار وهزاره كه هر كدام در چنين شرايطي ادعاي ارضي ” معقول ومنطقي ” خودرا داشتند نا اميد شده در پنجشير اخذ موقع ( موضع ) مينمايد .

احمدشاه مسعود در تمام اين مدت زمان درنتيجه معامله به سرنويشت كشور از كمك هاي مستقيم مالي ( چاپ غير قانوني بانك نوتها ) ، نظامي ومشو رتي كشورهاي باني شان – روسيه ، ايران و هندوستان بر خوردار ميباشد، كه مثال برجسته ان فعال ساختن وبازنمودن قونسلگري روسيه وايران درشهر مزار شريف ميباشد ، بدتر ازهمه اينكه ايران علاوه بر قونسلگري ، شعبات استخبارات وهوايى ملكي ؟ رانيز در شمال سروسامان ميبخشد وفعاليت شانرا گويى شمال ديگر كشور مستقل بوده ، با   دست باز،  دران شروع ميكند و با نقض صريح حقوق دول به پرواز هاي طيارات ترانسپورتي نظامي شان در شمال كشور بي خار ؟ ادامه ميدهند .

ميگويند ؛ شري بخيزد كه به خير ما باشد .

/////////

يازده سپتمبر همان صرابي بود  كه به واقعت تبديل شده و ريشه هاي خشك شوراي نظار را سير اب نمود . چه يك شري !؟

شري كه شوراي نظار را به مثال ” لازاروس ” * از گور كشيده ودر ان روحش را دميد ، ولي اين بار نه همان لازاروس ونه هم همان عيسي بن مريم ، بلكه ج . د . بوش است كه همچون شيطان در وجود پوتين حلول نموده در لاش مرده شوراي نظار روحشان را ميد مند وانرا به پا استاد نموده در قلع وقمع طالب از ان  همچون پياده نظام روس بنفع امريكا كار ميگيرد.

در اين خصوص شمارا به تماشاي فلم مستند ” بن لادن – مرده يا زنده ” مشورة ميدهم ، تا هموطنان ببينند ، چطور مدعيان دروغين جهاد ومقاومت در پاي ميز ي كه پوتين براي شان دستور ميدهند همچون غلامان محقر ( درتاجكستان ) گوش به فرمان نشسته اند و بلي گفته سر ميجنبانند . شرم وننگ بر شما وطن فروشان .

بازهم فاجعه ! – نشست بن اول :

در سيزدهم دسامبر سال ٢٠٠١م بدنبال ٩ روز بحث ومشاجره شركت كنندگان نشست بن درالمان ، كه متشكل از نماينده هاي شوراي نظار ، گروه طرفدار شاه ، نماينده هاي احزاب ” ميانه رو ” وعده از جنگسالاران دوران جهاد بودند يك توافقنامه دومرحله ء را امضاكردند وتحت نام نظام جديد سنگ بناي كاريكاتوردولتي راگذاشتند كه تا امرز همچون كابوسي برسينه ملت نشسته اورا ازار ميدهد . دراين نشست كه به دستور امريكا در موافقه با ملل متحد ، مسكو و …… وتهران دربن المان سروصورت گرفت

باشخص مورد نظر CIA كه حامد كرزي بوده ( در غياب او ) منحيث رئيس اداره مؤقت كه مدت زمان ان در حدود شش ماه تعين شده بود توافق صورت ميگيرد وكرزي درهمين ماه به عنوان رئيس اداره موقت افغانستان سوگند ياد ميكند وقدرت را به شكل سمبوليك از شخصي كه تا به همين لحظه باعث اكثربدبختي هاي ملت خصوصا شهر نشينهاي كابل شده بود        وهنوز هم خودرا رئيس قانوني دولت مجاهدين ميناميد( گويا ؟ ) تحويل گرفت .

خاطره : شوراي نظار بجا اوردن اين منا سك تحويلدهي قدرت ؟ را اولين سپردن “مسالمت اميز” قدرت خوانده  وبه ان افخار نموده منحيث يك رويداد مهم تاريخي بر روي ملت ميكشد !؟ ، ولي از ان درامهء غم انگيز وفاجعه باري كه چطور استاد رباني  توافق نامه كنفرانس اسلام اباد( پشاور) رانقض مينمايد حرفي بر زبان نمي اورد . طوريكه ؛

رباني كه در نتيجه يك كودتاي خاينانه عليه دكتور نجيب ( شخصيكه براي اولين بار در تاريخ افغانستان حاضر شد قدرت را بشكل مسالمت اميز انهم با تضمين سازمان ملل متحد تسليم دهد ) درماه جون سال ١٩٩٢ م طبق توافق نامه گروهاي مجاهدين ؟ افغانستان در كنفرانس اسلام اباد( پشاور) به عنوان دومين رئيس جمهور موقت افغانستان بعد از دوره دوماهه صبغت الله مجددي بر گزيده شده بود ، تا در دوره چهار ماههء رياست ، زمينه انتخابات را فراهم كند ، ولي با نقض توافقات بجاي فراهم نمودن زمينه انتخابات براي تعين رئيس جمهور بعد از خود ، شوراي اهل حل وعقد* را در شهر هرات بر گزار كرد واين شوراي تقلبي در سي دسامبر سال ١٩٩٢ م برهان الدين رباني را به عنوان نخستين رئيس جمهور رسمي حكومت مجاهدين در افغانستان بر گزيد .

نظر مجاهدين ؛

مصاحبه اختصاصي اقاي مزاري با خبر نگار مجله ” ميدل ايست ” چاپ لندن ؛

اين شورا ( حل وعقد – نويسنده ) بصورت غير قانوني وكاملاً تقلبي وعلي الرغم درخواست هاي مكرر احزاب وسازمان هاي جهادي مبني بر تاءخير ان تشكيل شد وبنا بر اين ، تصميمات ان غير قانوني بوده وهيچ گونه تعهدي براي مردم مسلمان افغانستان واحزاب جهادي نمي اورد وطبيعتاً پيامد هاي دردبار تصميمات اين شورا نيز به عهده كساني است كه بصورت يك جانبه وعظمت خواهانه اقدام به تشكيل غيرقانوني ان نمودند ……..

اقاي رباني با تشكيل شوراي قلابي حل وعقد زمينه ساز اختلا فات گرديد وپيامد هاي ان نيز بر عهده وي خواهد بود .”

واما حامد كرزي !

بعد از سركوب وراندن طالبان از جمع انهايكه بايد نظر به پيشنهاد CIA ودستور قصر سفيد در راس دولت موقت قرار ميگرفتند دو نفر كه حامد كرزي وقومندان عبدالحق * بوده مقام اول ودوم راازان خود ساخته بودند .

اگر خصوصيات شخصي اين دونفر را در نظر نگيريم ، عبدالحق بنابر تقاضاي وقت با ISI و CIA درحالي همكاري مينمود ، كه اكثرا از موضع يك افغان ( به زعم خودش ) صحبت مينمود ، درحالي كه حامد كرزي هميشه از موضع يك غلام حلقه بگوش خودرا مطرح نموده باهرنوع پيشنهاد CIA و ISI سرتسليم ( همچون جن چراغ الډين ) فرود مياورد .

ثانياً اينكه حامد كرزي دوراني واهل قندهار بوده وقندهار بنابر تحقيقات (مفكوره ) مي – ٦ كه CIA هنوز هم ازان متاثر بوده محلي ميباشد كه فرزندان باشنده هاي شان نه تنها اساس ويا سنگ تهداب  اين كشور را گذاشته بلكه در طول تاريخ همين كشور منحيث فرمان روايان اين مرز وبوم سلطنت را بر پا كرده اند وحكومت رانده اند .

ثالثاً كه درخور اهميت بوده همانا بدست اوردن موافقه گروه پياده نظام روس ( ايئتلاف شمال در راس شوراي نظار ) بود كه در برانداختن رژيم طالبان تحت قومانده افراد مطرح سازمان CIA رول يك قوة سركوب وپياده را تحت شرايط خاص كه قبلا با پوتين به توافق رسيده بودند بازي ميكرد .

وبلا خره براي CIA قبل از همه در نظر گرفتن خواسته هاي ISI بوده كه هردورا در دامان خود پر ورانده بودند وبه هيچ صورت حاضر نبود كه يا شاه وياهم كسيكه منحيث يك افغان روزي در برابر شان قد علم كند به قدرت برسد.

با در نظر داشت همين وضع وشرايط بوده كه عبدالحق به نفع حامد كرزي قرباني شده تا راه را براي حامد كرزي كه خواسته همه اين جوانب بوده باز كند ، كه باز شد ، وكرزي در غيابش به اتفاق ارا؟ منحيث رئيس دولت موقت انتصاب مي گردد.

خاطره !

شايد عده ء به اين نظر باشند ،كه تعداد اشخاص مورد نظر ” جامعه جهاني ؟ ” دونفر نه ، بلكه سه نفر بوده وانهم به اين مفهوم كه شخص سوم “مهره اصلي ” كه شاه سابق ظاهر شاه باشد بود ، اشتباه ميكنند ، انهم به اين خاطر كه ظاهرشاه خود به هيچ صورت نمي خواست منحيث يك رهبر وارد معركه شود ، زيرا كه او نه ظرفيت رهبري را در خود ميديد ونه هم لياقت وصداقت در رابطه به انرا، واين ادعا به اساس حقايقي صورت ميگيرد ، كه ظاهر شاه منحيث زعيم محصول كاركردش را طي ٤٠ سال سلطنت به ميراث گذاشته بود وان عبارت از جامعه كه افرادش بيش از ٩٥ درصد بيسواد بوده درمنازل رقم قبل ازميلاد انهم دور از دست اوردهاي بشريت بشكل بخور ونميرزنگي ميكردند ، اين همه درحالكه گاگارين مرز جاذبه زمين را عبور نموده ، اين شتاين مرز كهكشان وامريكا با به نمايش گذاشتن بمب اتومي نه تنها مرز اتوم ، كه حريم هسته انرا عبور نموده مورد تجاوز قرار ميدهد وانرا پارچه پارچه ميسازد.

وساخروف كه دلش به هسته سوخت توانيست پارچه هايش را همچون پطره گرجمع نموده باهم پطره بزند !؟ وازين طريق حريم افتاب را عبور نموده از اسرار حوادث ( فعل وانفعالات ) دروني اش بشريت را در جريان قرار بدهد !؟

بهرصورت برميگرديم به اصل موضوع !

 در دولت موقت ، حامد كرزي – شخص مورد نظر CIA كه روزانه مامور موظف اين سازمان اقاي Speider از وفاداري وپايبندي كرزي به مركز خبر ميداد ، به حيث رئيس دولت موقت درحالي تعين ميگردد كه از يك طرف شخص شاه و كانديد مورد نظرش اقاي پروفيسورعبدالستار سيرت را دور زده؟ واز طرف ديگر شوراي نظار از جمع ٣٠ مقام وزارت ١٨ مقام        انرا در برابر خدمات كه منحيث قوت پياده نظام در سركوب طالبان به نفع امريكا( انهم دربرابر اخذ مليونها دالر ) انجام داده بود تصاحب ميشود ومتباقي ١٢ پوست به اشخاصي مورد نظر امريكا زير عنوان تكنو كرات ها  تعلق ميگيرد ويگانه شخص كه به عنوان مخالف جلسه را ترك ميگويد اقاي حاجي قديربوده كه كمي بعد به سزاي عملش رسيده ترور ميگردد . بايد به صراحت گفت ، كه با ايجاد دولت موقت ، دولت بعنوان يك پديده سياسي جوهر اوليه خودرا ازدست داد وبنام دولت كه يگانه منبع عايد ودرامد اورا كمك هاي خارجي تحت نام احيايى مجدد افغانستان تشكيل ميداد با نصب اشخاصي كه خود باعث تخريب كشور ونقض حقوق بشر ومتهم به جرايم جنگي بودند خلاف توقع اكثريت مردم ايجاد گرديد .

شوراي نظار كه افراد فساد پيشه و معامله گر شان ستونهاي اصلي دولت موقت را تشكيل ميداد ، جامعه را گرفتار دور باطل ساخته به مرور زمان با استحكام پايه هايش از طريق كنار امدن با باند حامد كرزي چه در زمان دولت انتقالي وچه در دو دوره رياست جمهوري حامد كرزي اين چرخه باطل را باتمام قوت به حركت اورده مانع احيا و رشد اقتصادي – اجتماعي – سياسي وگذار به دموكراسي ورشد نا امني شده است .

ثبوت ادعا ؛

انهايكه ازهيچ نوع تحصيل بر خوردار نيستند ؛

١- مارشال محمد قسيم فهيم – ناقض حقوق بشر ، متهم به جرايم جنگي . قاتل مردم كابل ، چور وچپاول گر دارايى عامه

وغاصب عمده زمينهاي شخصي ودولتي . تحصيل – ابتدايى ، مسكونه پنجشير.

٢- يونس قانوني با عين مشخصات ، مسكونه پنجشسر.

٣- سترجنرال بسم الله محمدي با همين مشخصات ، مسكونه پنجشير.

٤- احمد ضيا مسعود با عين مشخصات ، مسكونه پنجشير.

٥- ډگر جنرال بابه جان با عين مشخصات ، مسكونه پروان.

٦- ضرار احمد عثماني با عين مشخصات ، مسكونه پروان.

٧- ٨- ډ گر جنرالان هركدام بشير سالنگي ومحمد ايوب سالنگي با همين مشخصات .

 ٩ – ستر ويا ؟ دگر جنرال عطا محمد نوربا همين مشخصات .

١٠- اقاي چكري باعين مشخصات.

١١- سيد مصطفي كاظمي با عين مشخصات ، مسكونه پروان . وصدها وهزارها وكيل ، سناتور ، رئيس ، جنرال ،

والي ، قومندان ، ولسوال ، قاضي ، سارنوال ؟ ، قنسل ، ديپلومات وحتي سفير از همين قماش .

انهايكه داراي تحصيلات متوسط استند ؛

١- عبدالله عبدالله با عين مشخصات ، ولي با تحصيلات متوسط ، مسكونه پنجشير.

٢- امرالله صالح باعين مشخصات ، مسكونه پنجشير ، درجه تحصيل – نميدانم !

٣- تورن اسمعل با همين مشخصات ، مسكونه هرات .

٤- محمد ابراهيم عادل با تحصيلات متوسط ؟؟ مسكونه پروان.

٥- حبيبالله غالب باعين مشخصات ، تحصيلات متوسط شرعيات .

٦- سيد حسين انوري باعين مشخصات مسكونه پروان .                                                                                  وصدها قنسل ، سفير ، رئيس ، وزير ، جنرال

، قاضي ، څارنوال وديپلومات از همين قماش .

انهايكه داراي تحصيلات بوده ولي بانام افغانستان وافغان تعصب داشته ، علناً از منافع ايران حمايت نموده در فكر

تجزيه وايجاد خراسان كبير ميباشند .

١- قوي كوشان .

٢- مخدوم رهين .

٣- لطيف پدرام .

٤- مجيب رحيمي سخن گوي عبدالله كه محيط دايره جهان بيني او درمحيط صفراعداد عربي ( o )خلاصه ميشود.

٥- ديپلوم انجنر محتاط كه با نويشته هاي پر ازتعصبش مغزهاي جوانان را ملوث ساخته دچار گمراهي نموده اند.

٦ – دستگير پنجشيري كه به گمان اغلب شايد رول عضوه ارتباط بين احمد شاه مسعود و KGB رابازي كرده باشد .

به همين شكل اقاي زرياب ، ناظمي ، رسول رهين ، بشير انصاري ، نعيم كبير وده ها متعصب ديگر .

سوال پيدا ميشودكه ، چرا حامد كرزي علاوه براينكه در دولت موقت وانتقالي مصلحت گفته موجوديت بيش ازحد واستحقاق شوراي نظار را درارگانهاي دولت تحمل نموده ، در دودوره انتخاب قانوني خود كه هم ازحمايت ملل متحد ، اضلاع متحده وملت بر خور دار بود از عين مصلحت كار گرفته باز هم شوراي نظار را دربغل ميگيرد وعين مهره هاي شوراي نظار را در مقامهاوپوستهاي حساس ومديريتي در دستگاهاي دولتي وغير دولتي انتساب وتعين ( مين گذاري ) ميكند.

جواب يكيست وان اينكه حامد كرزي ميخواست در تعين ونصب اقارب خود وچور وچپاول كمك هاي خارجي ودارايى عامه دست باز داشته باشد . حامد كرزي با تعميل اين تاكتيك ومعامله ،  سنگ تهداب دولتي را گذاشت كه ٩٥ درصد مجريان انرا سگ باز ، بودنه باز ، كبك باز ، مرغ باز ، قوچ باز ، بچه باز ، زنكه باز ، لواطت كار ، سارق ، راه گير ، رشوه خوار، مختلس ، غاصب ، متجاوز جنسي ، اجنت ، مزدور ، چاپلوس ، نوكر ، پست ، بي وجدان ، بيگانه پرست ، قا چاقبر ، اوقي ، كودن مغز ، قمار باز ، زن ستيز ، مرتجع ، جاهل ، خودنما ، دين فروش ، جهاد فروش ، وطن فروش ، ايران پرست ، اعراب پرست ، پاكستان پرست ، قوم پرست ، زبان پرست ، فرقه پرست ، متعصب ، تنگ نظر ، سمت پرست ، رهبر پرست ، تنظيم پرست ، قهرمان پرست ، مقام پرست ، فساد پيشه ، ميخ كوب ، سينه بر ، گليم جم ، ادم كش ، پول پرست ، خميني پرست ، مافيوز ، تهمت گو ، بزكش ، تنبان پوش ، چپن پوش ، قره قلي پوش ، لنگي پوش ، پكول پوش ، باديگارد ، محافظ، سخن گو’ استخاره گر.. ومشاور تشكيل ميدادند . حامد كرزي با اختراع وتقديم چنين دولت منحيث يك پديده نو به         جامعه جهاني توا نيست  چندين بار مقام اول ودوم را از ان خود بسازد .البته به سطح جهان وان هم در فساد مالي ، اخلاقي واداري !

” كسي كه بر ديگران حكومت ميكند ، بايد نخست حاكم بر خود باشد “

                                      / فيليپ ماسنجر/

ثبوت ادعا ؛ لطفاً به نويشته كه در ارشيفهاي سايتهاي ملي ټول افغانستان وافغان جرمن اونلايت زير عنوان ” اتهامات را كه بالاي جناب حامد كرزي وارد ميدانند ” در دو قسمت ، ثبت گرديده مرور نماييد .

شوراي نظار ؛ ادعاي پوچ جهاد ومقاومت ؛

————————————

  نبايد فراموش كرد كه اتحاد شوروي قبل از تجاوز مسلحانه ( ٦ – جدي    ١٣٥٨  ) به كشور ما ، همهء ان موانع كه فكر ميكردند سد راه شان خواهد شد بالترتيب از بين بردند از جمله اشخاص وافرادي مانند خيبر ، ميوند وال ، محمد داود ، نور محمد تركي ، و مسموم ساختن ( فلج ساختن ) امين واعضاي تيم دولتش . حال كه با كشتن وفلج ساختن اين اشخاص راه رابراي به قدرت رساندن مزدور شان – ببرك كارمل هموار ساخته بود بايد امنيت اين/ راه/ را ميگرفت اما قبل از همه راهي كه اهميت سترا تيژيك داشته وشمال را مستقيماًاز طريق سلسله كوهاي  سر به فلك كشيدهء هندو كش وتونل سالنگ  به مر كز وصل ميساخت .

توجه ، توجه ، توجه ؛ چرا در امتداد همين راه نه درزمان دخول نه درمدت زمان استقرارونه هم هنگام خروج قواي شوروي حتي يك فير بالاي شان از طرف باند گروپ احمد شاه مسعود صورت نميگيرد ؟

بخاطريكه استخبارات شوروي – KGB مدت ها قبل ازتجاوز با عمال خود قبل ازهمه احمدشاه مسعود در قسمت امنيت اين راه به تفاهم رسيده بود واحمد شاه مسعود علاوه برانكه سالها خود مانع رفت و امد روسها در امتداد همين راه نگرديد بلكه نميگذاشت تا مجاهدين تنظيمهاي ديگر دست به كار شوند . دراين خصوص به جرئت بايد گفت كه احمدشاه مسعود با تمام صداقت به مسكو خدمت نموده و هيچگاه نگذاشت امنيت اين شاهراه به خطر مواجه شود، ولو كه ، اگر تامين امنيت اين شاهراه به قيمت جان صدها وهزارها مجاهدين تنظيم هاي ديگر تمام ميشد .

دراين رابطه توجه نماييد به اعترافات اقاي صبغت الله مجددي در يو تيوب . صبغت الله مجددي در رابطه به احمدشاه مسعود به جرئت ميگويد كه ” او بجاي جهاد عليه روسا ، با مجاهدين ما ميجنگيد ، كي ميگه كه او جهاد كرده ؟ “

احمد شاه مسعود علاوه برانكه امنيت شاهراه سالنگ را گرفته بود ، ازين راه در سازش با امرين قطارهاي اكمالات قواي شوروي وتاجر افغان منحيث بزرگترين منبع عايد استفاده مينمود . ازاينكه از اصل موضوع به دور نرفته باشيم از تحرير به تفصيل ان ميگذريم وفعلا به خلاصه ان قناعت نموده ياد اورميشوم كه شوراي نظار از اين درك ( سازش با امرين قطار وتاجر افغان ) صاحب مليونها دالر شده است .

قرار اطلاعات موثق احمدشاه مسعود درطول جهاد افراد شوراي نظار را در ٣ قسمت موظف ساخته بودند!

اول ؛ درقسمت امنيت راه سالنگ .

دوم ؛ درقسمت استخراج سنگ ها ي قيمتي زمرود ، ياقوت ولاجورد ، كه تا همين لحظه ادامه دارد .

سوم ؛ درقسمت مقابله با مجاهدين كه اگر در ساحه تحت نفوذ شوراي نظار ظاهرشده به جنگ عليه روسها ميپر

داختند .

عمليات نظامي كه در واقعيت تطبيقات نظامي بوده !

———————————————

بعد از انكه قواي سرخ از طريق شاهراه سالنگ با امن وامنيت خودرا به مركز كشورشهر كابل رساندند ، ومسكو كارش              را با امين يكطرفه وكار مل را جا بجا ساخت ، اردوي ٤٠ بخاطر ارام نظر به توصيه احمد شاه مسعود مصروف جا بجا ساختن پوسته هاي امنيتي در امتداد شاهراه سالنگ ( ساحه تحت نفوذ احمد شاه مسعود ) شدند .

اعتماد خوبست ، اما كنترول بهتر.

جنرال توخارينوف كه قوماندان اردوي ٤٠ بود ، وراه سالنگ را ” راه زندگي – Дорога – жизни ” ميناميد ، قبل از اينكه پوسته هارا طبق خواست ومشوره احمد شاه مسعود كه قبلاً به كار كنان КГБ بشكل علامه گذاري در نقشه سپرده شده بودند ، جا بجاه سازند، از وزارت دفاع خودخواستار واعزام اشخاص مسلكي شده تا مطمئين گردد محل برپايى پوسته ها مؤثر ومصون بوده يا خير . هيئت اعزامي وزارت دفاع ( جنرالان وافسران ماهر اكادمي نظامي كويبيشوف )بعد از اينكه محلات پوسته هايرا كه احمد شاه مسعود مشوره داده بود ،  ازنزديك ديدند ، بدون كم وكاست ، مسلكي خوانده مؤثريت ومصونيت انرا تايئد كردند ، كه الي خروج قواي سرخ درانجا جا بجاه بودند . اردوي ٤٠ كه اهميت اين شاهراه را ميدانستند صرف به ايجاد پوسته ها در امتداد اين شاهراه     قناعت نكرده ، در قسمت دخول ( دشت كيلگي ) و خروج ( جبل السراج و ميدان هوايى بگرام ) شاهراه سالنگ به ايجاد      گار نيزونها پرداخته كه الي خروج قواي شوروي در اين محلات جا بجا بودند ودر همكاري ومساعي با افراد احمد شاه مسعود نميگذاشتند امنيت اين “راه زندگي ” خراب گردد

اولين عمليات بزرگ بالاي پنجشير؟؟

——————————

اردوي ٤٠ كه قسمت عمده ان ( البته در همين زون ) درگارنيزونهاي دشت كيلگي ، جبل سراج وبگرام جابجا شدند در تفاهم با احمد شاه مسعود در راه رسيدن به دو هدف ، تطبيقات را زير عنوان ” عمليات پنجشير ” براه انداختند . هدف اول – ازمايش ومؤثريت سلاح كه ازان بايد در اراضي كوهستاني افغانستان كار گرفته ميشد .

هدف دوم – اعتبار بخشيدن به احمد شاه مسعود ، تا سطح كه بعد از همين ” عمليات ” احمدشاه را بنام ” شير دره پنجشير- Лев панжшерской далины ” به افغانها وجهانيان معرفي نموده مشهور ساختند .

سلاح كه دراين تطبيقات زير عنوان عمليات پنجشير مورد استفاده قرار گرفت  حد اكثر شان در بگرام و جبل السراج جا بجا شده بودند كه در نوع خود بعد از سلاح زروي خطر ناكترين سلاح جهان به شمار ميرفت و وزارت دفاع شوروي قسمت بزرگ ازاين نوع سلاح را حين خارج شدن از افغانستان به اردوي ملي ما وا گذار شدند واردوي ما در جنگ جلال اباد ازان به پيمانه وسيع كار گرفت  وپوز اردوي پاكستان را در همكاري با مجاهلين عرب وافغانهاي فروخته شده به خاك ماليده به شكست شرم اور تاريخي روبرو ساختند .

سلاح كه در تطبيقات پنجشير مورد استفاده قرار گفتند قرارزيل ميباشند .

– Смерч – سميرچ ( نوع طوفان حلقوي هوا ).

– Ураган – اورگان ( نوع طوفان باد وباران )  .

– Град – گراد ( ژاله ) .

– Торнадо – تورنادو ( نوع طوفان سپيرال نماي بحري ).

Луна –  مهتاب وСкат– نوع حيوان ( ماهي ؟ ) مثلث مانند با دم دراز برقي  .

اينها كه بعضي شان بنام سيستم هاي ري اكتيف اتش مسلسل ياد ميشوند بعد از بمب هاي اتومي وهايدروجني خطر ناكترين سلاح ناميده شده .

– طيارات بمباردمان وشكاري از جمله طياره بمباردمان ستراتيژيك تو پليو ( Ту -16 ) كه غربي ها انرا دروقتش بنام بيگ – فاير ياد مينمودند و انواع مختلف از طيارات شكاري وشكاري – بمبارد تيپ ميگ وسو (Миг & Су ) وهليگوپترهاي تيپ مي (Ми ) .

– وهمچنان سلاح Гавбица , Шилка , Пламя , Гвоздика , Акация وغيره كه مربوط ميشود به ماشيندارها، انواع مختلف توپهاي دور بورد وتوپهاي هاوان وغيره .

خاطره ؛ در اين تطبيقات كه از دره پنجشير منحيث پوليگون ازمايش سلاح ، كار گرفته شد اردوي ٤٠ قواي پاراشوتي و  Спецназ را نيز ازمايش نموده در پنجشير پياده نمودند .

بايد فراموش نكرد كه دراستانه اجراي تطبيقات تمام همان اهالي پنجشير كه امكان متضرر بودن شان از تطبيقات ميرفت از پنجشير به دره هاي همسايه درهء پنجشير نقل مكان نموده بودند وهمچنان افراد مسلح احمدشاه مسعود .

درمورد محل اقامت شخص احمدشاه مسعود حين اجراي تطبيقات اسناد موثق در دست نيست وشايعات كه دران زمان پخش شده بودند ( البته چند روز بعد از تطبيقات ) قرار ذيل ميباشند .

– عده ء ميگفتند كه احمد شا مسعود دريكي ازدره هاي همجوار دره پنجشير با افراد خود درحال ترصد تطبيقات بود .

– تعدادي ديگر كه گويا از زبان مشاورين خود شنيده اند ، ميگفتند كه حين اجراي تطبيقات احمد شاه مسعود در يكي از محلات ترصد يكجا با افسران ارشد نظامي شوروي كه مسؤل پيشبرد تطبيقات بودند قرار داشت .

– چيزي كه از نظر من قرين به حقيقت است گفتني ناخود اگاه يك دختر ( خانم ) روسي بوده كه  ميگويند در يكي از مغازه هاي گار نيزون روسها در شمال شرق ميدان هوايى بگرام كار ميكرد وبا يكي از پيلو تان افغان كه ” مختار ” نام داشت علايق دوستي ؟؟ برقرار كرده بود. اين دختر كه نه توانسته بود مطابق به وعده (сведание ) مختار پيلوت را ملا قات نمايد،

در اظهار معذرت به مختار پيلوت گفته بود كه با هيئت ( Делигация ) اعزامي مسكو منحيث پيش خدمت ( Официанка ) در (МЕДСАНВАТ -медицинский санетарнйи баталион مصروف بوده . اين دختر درضمن به مختار پيلوت علاوه نموده بود كه يك شخصيت مهم افغان هم با يك ترجمان تاجكي دربين هيئت ديده ميشد كه كلا ي گرد مسخره برسر داشت ( بعد فهميده شد كه منظورش كلاي پكول بوده ) واز او بنام ..احميد؟ شاه – (какой та Шах ) نام ميبردند.

ميگويند بعد از استماع وپخش اين شايعه ، مرده وزنده دختر نا پديد شده ومختار هم بعد از اين روي خوش از روسها نديده از بگرام به مزار تبديل گرديد، تا اينكه بعد از خروج قواي شوروي در جنگ جلال اباد طياره اش سقوط نموده وخودش كشته ميشود . والله العلم !

شوراي نظار هنوز هم ادعا دارد كه قواي سرخ طي دوران اشغال ٩ بار با لاي دره (ولسوالي ) پنجشير عمليات بزرگ نظامي انجام داده اند وراست ميگويند ، اما واما نميگويند كه همهء اين عمليات به خواست احمد شاه مسعود صورت گرفته وان طوريكه از يك طرف از كمك هاي CIA وكشورهاي عرب كه از طريقISI به شوراي نظار ميرسيد محروم نشده واز طرف ديگر حزب جمعيت از فشاري كه مجاهدين ( خصوصاًحزب اسلامي ) بالايش ( ازخاطر باز بودن راه سالنگ ) واردمي اورد نجات پيدا كرده باشد . وبايد به جرئت گفت كه هر بار قبل از شروع عمليات احمدشاه مسعود با تمامي اعضاي باندش دره پنجشير را ترك گفته به دره هاي همجوار درهء پنجشير متواري ميگرديدند و هم بايد علاوه نمود كه احمد شاه مسعود با باندش طي ٩ بار عمليات اردوي ٤٠ يك نفر راهم تلف نداده است وبايد هم منطقاً چنين باشد ، زيرا احمد شاه مسعود هميشه ( خصوصاً هنگام كه كارمل خلع صلاحيت شده ، داكتر نجيب به قدرت ميرسد.) قبل از تصميم به عمليات ازطريق هواخواهانش كه در دستگاه دولت بوده در جريان گذاشته ميشد .

اما در مورد عمليات نهم واخري ، چند روز قبل از خروج قواي نظامي شوروي ؛

——————-

مجاهدين ( سران مجاهدين ) كه از طريق ISI وCIA در جريان قرار داده شده بودند كه دولت شوروي تصميم به خروج      قواي شان را گرفته وعنقريب كشور افغانستان را ترك ميگويند ، هرگدام بيش از پيش فعال شده ، خواستند اخرين ضربات را بالاي قواي شوروي وارد اورند. حزب اسلامي گلب الدين كه طي دوران جهاد ضربات محكمي از طرف شوراي نظار در همكاري غير مستقيم با اردوي ٤٠ متحمل شده بود با استفاده از موقع از هر طرف وارد ساحه نفوذ احمدشاه مسعود شده

در امتداد راه كابل – حيرتان وولسوالي پنجشير، پروان ، كاپيسا ، بغلان وكندز مجاهدينش را جا بجا ميسازد .

احمدشاه مسعود بخاطر قلع وقمع قوتهاي حزب اسلامي  بازهم اردوي ٤٠ را زير فشار قرار داده تا در سركوب حزب اسلامي وديگر مجاهدين كه د رساحه نفوذ وي سرايت نموده بودند با او يكجاقبل از خروج شان عمليات را براه انداخته باضربات هوايى اورا حمايت نمايد كه از طرف اردوي ٤٠ بابي ميلي مقابل گرديد . اينجاست كه احمد شاه مسعود از طريق عمال شان دردولت داكتر نجيب بالاي نجيب فشار مياورد تاازيكطرف قواي اردوي ٤٠ رابراي عمليات تحريك نموده واز طرف ديگر خود ( وزارت دفاع ) درعمليات با اردوي ٤٠ حصه بگيرد كه چنين هم شد ودرين عمليات به مجاهدين كه اكثريت شانرا اعضاي حزب اسلامي گلب الدين تشكيل ميدادند ضربات مرگباري وارد اورده ، ده ها قومندان حزب اسلامي را به قتل رساندند منابع درامد(عايدات ) مالي حزب جمعيت وبعداً شوراي نظار كه در سال ١٩٨٣ م بنيان ان از طرف احمد شاه مسعود گذاشته شد .

——————————————————————————————قبل از چپاول قدرت دولتي ( هنگام به اصطلاح جهاد ) .

احمد شاه مسعود با ايجاد شوراي نظار در سال ١٩٨٣م در واقعيت سنگ بناي يك موسسه ( كمپني ) خصوصي نظامي مزدور ( خدمات نظامي دربرابر پول ) را گذاشت كه درجها ن مدرن غرب بنام هاي زيل شهرت يافته اند ؛

– Private military companny

– Black water , DynCorp , Hart Group , Tripl Canopy , Kroll وغيره

پرسونل اين موسسات خصوصي به اساس قرار داد دربرابر پول ازطرف موسسات كه دران جذب شده مورد استفاده هاي مختلف در بخش هاي مختلف مورد نظر موسسات نظامي ، پوليسي واستخباراتي كشور ذيعلاقه قرار ميگيرند. نمونه بر جسته چنين قرار دادها – قرارداد شوراي نظار با وزارت دفاع و KGB شوروي در خصوص ” امنيت شاهراه سالنگ” وقرار داد شوراي نظار با CIA ازطريق KGB در رابطه به سركوب قوت هاي طالبان منحيث ” سربازان پياده نظام امريكايى” وبعداً از طريق قوماندانان محلي  بنام ” گرفتن امنيت ” گار نيزيونها وقرار گاهاي كشورهاي شامل ائيتلاف مقيم در شمال كشور، گرفتن امنيت قطارهاي ترانسپورتي و اكمالاتي وغيره

بايد خاطر نشان ساخت كه ايئتلاف شمال در راس معامله – شوراي نظار فقط از يك قرارداد كه با CIA از

طريق KGB بست ٧٠ مليون دالر گرفت ( البته علاوه بر سلاح ، مهمات وتجهيزات نظامي ).

علاوه بر ان ؛ حزب جمعيت بالخصوص شوراي نظارقبل از چپاول قدرت داراي منابع ذيل عايدات مالي بودن ؛

– از استخبارات ووزارت دفاع اتحاد شوروي .

– از استخبارات كشور فرانسه .

– از استخبارات ايران .

– از استخبارات  Mi6انگلستان دراوايل سال ١٩٨٠ م – مراجعه شود به كتاب Ghost Wars

– از CIA ازطريق ISI – شوراي نظار( احمدشاه مسعود ) بشكل مستقيم ماهانه ٢٠٠،٠٠٠ دالر ازطريق مامور موظف ” كيري شرون”، مقيم سفارت امريكا دركابل وغير مستقيم از طريق قرار گاه ( دفتر ) حزب جمعيت مقيم در پاكستان ( هم پول نقد – كمك ؟ كشورهاي عرب ) وهم سلاح ومهمات .

از طريق CIA– مامورموظف – گيري شرون

—-

اخذ ٥٠٠،٠٠٠( پنجصد هزار ) دالرتوسط برادر احمدشاه مسعود ( احمد ضيا مسعود ) مقيم در پاكستان بخاطر مسدود ساختن راه سالنگ ( سروبي ؟ ) ، اخذ ٩٠٠،٠٠٠ ( نوهصد هزار ) دالر بازهم توسط احمد ضيا ( كتاب جنگ هاي نامرئى ) ، پرداخت ٢٥٠،٠٠٠( دوصده پنجاه هزار ) دالر در هر ملاقات به مسعود جهت از بين بردن مركز تربيوي القاعده در درونته ، وعده پرداخت ١٥٠ ( يكصدو وپنجا مليون ) دالر به احمدشاه مسعود ( پرداخت ٤٠٠،٠٠٠دالر ” ماهانه ” كه در سفر احمدشاه مسعود به فرانسه – شهر شتراس بورگ ” اقامت گاه پارلمان اروپا “با گيري شرون بخاطر تبادل اطلاعات راجع به بن لادن موسس شبكه القاعده توافق صورت گرفته بود .

– از استخراج سنگ هاي قيمتي مانند زمرد ، لاجورد ويا قوت به كشورهاي فرانسه ، انگلستان ، پاكستان ،سويس ، ايتالي وكشورهاي خليج فارس وهندوستان، كه تابه امروز ادامه دارد ( به قيمت صدها ميليون دالر ) .

– ازحفريات اثار باستاني وقاچاق انها،به كشورهاي خليج فارس ، فرانسه ، انگلستان وغيره ،  كه تابه امروز ادامه دارد .

– منابع عايدات مالي حزب جمعيت بالاخص شوراي نظار بعد از چپاول قدرت چه در زمان رياست رباني وچه درزمان طالب ورياست حامد كرزي .

——————————————————————————————————-

– از طريق چاپ بانك نوتها وبعدا تبادله ان ( به اساس فيصله شخصي حامد كرزي ) به بانك نوت هاي قابل چلند – اولين فساد مالي دوران حامد كرزي .( روزنامه ” شهادت” ارگان نشراتي حزب اسلامي گلب الدين حكمتيار صدراعظم مسعود – رباني درمقاله تحليلي خويش در رابطه به چاپ بانك نوت ها چنين مينويسد ” حكومت هاي سابق ( حكومت تره كي ، كارمل وداكتر نجيب الله) تا اخر زمام داري شان مجموعاً مبلغ يكصدوشصت مليارد افغاني چاپ وعرضه كرده اند، ولي حكومت رباني مسعوددر مدت بيست ماه / پنج هزار مليارد/ افغاني طبع وعرضه كرده است

رزنامه شهادت شماره ١٢٣ دلو ١٣٧٣.

– از طريق توظيف قوماندانان محلي شوراي نظار بنام ” تامين امنيت ” گار نيزيونها وقرار گاهاي كشورهاي شامل ائيتلاف ايساف مقيم در شمال كشور بشكل تصميمات شخصي به اساس قرار داد هاي مخفي – خصوصي ( دربرابر پول ) .

– ازطريق تامين امنيت قطار هاي اكمالاتي ايساف .

– از طريق ايجاد ترانسپورتهاي بزرگ اكمالاتي قطعات ايساف .

– از طريق چپاول دارايى عامه ، بانكها ، موسسات دولتي ، موزيم ، اثار باستاني و ارشيف ملي .

– از طريق به فروش رساندن شبكه اجنتوري خاد بالاي استخبارات پاكستان – ISI .

اين شبكه كه شامل صدها و ممكن هزارها همكار استخباراتي خاد كه مسكونه پاكستان بوده وبه احتمال قوي احمد شاه مسعود از طريق معاون وزارت خاد اقاي يار محمد ، جنرال بابه جان و محمد باقر فرين  به ان دست يافته بود ، بعد از هفته ها چانه زني درمورد قيمتش بالاي رئيس وقت ISI جنرال حميد گل درموافقه با صدراعظم وقت –

نواز شريف به فروش رسيد ، كه بعداً معلوم گرديد تمام اعضاي اين شبكه اجنتوري از طرف ISI بشكل وحشيانه به قتل رسيدند واين نوع جنايت در تاريخ استخبارات جهان مثال ندارد . يار محمد ورفقايش مسؤل اين جنايت وخيانت ملي بوده بايد در محاكم بين المللي محاكمه گردد.

قرار شندگي ميگويند KGB شخصي را نزد احمد شاه فرستاده بود تااگر شود دوسيه هاي اجنت هاي شامل اين شبكه را به انها بسپارد ولي احمدشاه مسعود طفره رفته موضوع درخواست KGB را به روزهاي اينده موكول ميسازد ، زيرا به احمدشاه ازقبل فهمانده شده بود كه ، بيش از ٩٠ ٪ اشخاص شامل اين شبكه را پشتون ها ي انطرف خط ديورند تشكيل ميداد وفروختن ان به ISI ضربه ديگري بود بالاي پشتون ها. ( گرچه من باور دارم كه KGB ازقبل كاپي دوسيه  هاي اين شبكه را در اختيار داشت وصرف بخاطر اينكه دوسيه هاي شبكه به دست ISI نرسد چنين خوا هش را از ا حمد شاه كرده باشد ، زيرا در انصورت از عواقب خطر ناك ان حدث ميزد ).

من متيقين ام كه احمد شاه مسعود راپورهاي جلسات بيروي سياسي ، جلسات سر قومنداني اعلي وگار نيزيون  كابل را كه بعد از هر جلسه يك يك كاپي ان تو سط اعضاي ارشد دولت وحزب كه در همين جلسات اشتراك ميور زيدند ودر اصل با احمدشاه مسعود بودند و از طريق گروپ ارتباط به احمد شاه مسعود سپرده ميشد ، را نيز دربرابر پول به اختيار استخبارات كشورهاي خارجي گذاشته ؛

-ازطريق استخبارات CIA – مامورسيا – گري شرون

نام كتاب ؛ First In

نويسنده ؛ گري شرون.

دراين كتاب گري شرون ادعا كرده است كه مقدار ٥ مليون ( پنج مليون ) دالر رادرمدت ٤٠ روز به رهبران ومسئولين ائتلاف شمال وقت پرداخته است .

انجينر عارف كه ازطرف گيري شرون رئيس دفتر استخبارات ائيتلاف شمال معرفي شده است مبلغ ٥٠٠،٠٠٠ دالر

درشب ٢٦ سپتمبر سال ٢٠٠١ م بارك – پنجشير.

قسيم فهيم يك مليون دالر بتاريخ ٢٧ سپتمبر سال ٢٠٠١ م بارك – پنجشير.

سياف ١٠٠،٠٠٠ دالر٢٩ سپتمبر سال ٢٠٠١ م گلبهار.

انجنر عارف ٢٢٠٠٠ دالر بتاريخ اول اكتوبر سال ٢٠٠١ م و ١٠،٠٠٠ دالر بتاريخ  ٢ اكتوبر همين سال

بارك – پنجشير.

انجنر عارف ٢٥٠،٠٠٠ دالر بتاريخ ٧ اكتوبر بارك  – پنج شير

قسيم فهيم يك مليون ودوصد هزار دالر ( ١٢٠٠،٠٠٠) بارك – پنجشير.

داكتر عبدالله ( عبدالله ) ٢٥٠،٠٠٠ دالر ( بنام كمك انسان دوستانه به مردم پنجشير ) بتاريخ ١٧ اكتوبر سال ٢٠٠١ م

استانه پنجشير .

قومندان عطا ( فعلاً والي بلخ – نويسنده ) ٢٥٠،٠٠٠ دالر( ازطريق قسيم فهيم ) . گري شرون علت فرستادن پول توسط فهيم به قومندان عطارا قهر بودن قومندان عطا با سيا (CIA) بنابر پيوستن يك تيم ديگر سيا بنام ” ستاره ” با دوستم در جنوب مزار شريف عنوان نموده مينويسد ؛

” احتمال درگيري قومندان عطا با دوستم تازماني كه يك تيم سيا با دوستم بود ، براي ما سخت نگران كننده بود.

من خواستم با ارسال پول به عطا مانع جنگ بين دوستم وقومندان عطا شوم وهم به نوعي واضح سازم كه سيا با تمام فرماندهان در يك مسافه قرار دارد”

1- Schroen . C . Gary – First In ( Pinguin Books New York 2005 , 2006

2 – Coll Steve – Ghost Wars

– ازطريق نصب وتقرر اشخاص بيسواد ؟ بي كفايت وفساد پيشه در پوستهاي مهم ولي پردرامد دولتي همچون واليان ، وزرا ، معينان ، قومندانان نظامي وامنيه ، سفرا وديپلوماتان و…… غيره

بار مثال ؛ بسم الله محمدي در بيو گرافي اش خودرا فارغ التحصيل حربي پوهنتون سال ١٣٧٤ معرفي نموده ، درحالكه ازسال ١٣٧١ الي ١٣٧٤ حربي پوهنتون نسبت جنگها بسته بود .

– از طريق استخراج سنگهاي قيمتي ، قاچاق مواد مخدر به اسياي ميانه واز انطريق به روسيه وبعداً به اروپا.

– ازطريق اختلاس وچپاول دارايى عامه؛ فقط منحيث مشت نمونه خروار ؛

اختلاسهاي بسم الله محمدي دروزارت داخله ودفاع ( فقط چند قلم ) ؛

////////////

* قضيه اختلاس يك ملياردوپنجصدو بيست ؟ افغاني از قرارداد البسه دروزارت داخله.

* قضيه اختلاس سه صدو پنجاودو مليون افغاني از قرارداد دوا در وزارت داخله .

* قضيه اختلاس يكصدوسي ودومليون افغاني از قراردادالبسه دروزارت دفاع .

* قضيه اختلاس بيست وهفت مليون دالر ( دولار) ازقرارداد دوقلم ( بوت والبسه ) دروزارت دفاع .

*دوسيه اختلاس بيست وهشت مليون افغاني ازقرارداد كيك وكلچه دروزارت داخله .

* دوسيه اختلاس ششصدوبيست وهفت مليون افغاني ازقرارداد ظروف دروزارت داخله.

* دوسيه اختلاس چهارصدونودودومليون افغاني ازقراردادهاي مختلف .

* قضيه غارت تجهيزات وادويه به ارزش ١٥٣ مليون دالر + ٢٠ مليون دالر پول نقد درشفاخانه سردار داود

درهمكاري باجنرال احمد ضيا يفتلي.

 – ازطريق اكمالات اردو به ارزش صدها مليون دالر با سلاح ومهمات ساخت شوروي كه توسط شوراي نظاردرراس احمدشاه مسعود حين ترك كابل ( ٢٦ سپتمبر ١٩٩٦م ازترس حمله طالبان بالاي كابل ) به پيمانه وسيع ( طي چندين روز ) به دره پنجشير انتقال داده شده بود وبه مرور زمان درصوف ها ، سموچ ها و تونل هاي سنگ هاي قيمتي واقع درپنجشير ذخيره وانبار شده بود. اين سلاح ومهمات درسازش وزدو بند با مافياي اسلحه روسيه، اوكراين وچك ازطريق دفتريكه توسط قسيم فهيم به همين منظوردر دوبي بازشده بود ( وهم ازطريق عطامحمد نور درشهر مزار وحيرتان ) توسط بسم الله محمدي وزير دفاع طوري سازماندهي ميگردد كه گويا ازهمين كشور ها خريداري شده است .

 – ازطريق فروش اسلحه سستمهاي ري اكتيف اتش مسلسل تيپ گراد ، لونا، اورگان ، سميرچ ، تورنادو بالاي ( اكثراً) ايران و( بعضاً ) پاكستان وازان طريق فروش ان منحيث تخنو لوژي به { چين } ؟؟ قرار معلومات موثق ايران از هر سستم ري اكتيف جمع دودستگاه اسكاد را صاحب شده كه بعداً با كاپي از اسكاد توانيست راكت هاي بنام شهاب – ٣ را ازمايش نمايد . تمام اين دستگاها بواسطه طيارات ترانسپورتي ايران درفضاي ارام در سالهاي ١٩٩٦-١٩٩٨م به ايران انتقال داده شدند.

– ازطريق فروش تسليحات نظامي به گروهاي مختلف منجمله طالبان . درسال ١٣٧٥ بسم الله محمدي توسط موتر هاي كه سمبول ( نشان ) ملل متحد به انها تاپه شده بود ادوات نظامي انبارشده در ديپوهاي وزارت دفاع وداخله ؟ واقع درخير خانه را خارج ساخته وبالاي طالبان ميفروشد ، ولي بار ديگر كه ميخواست از همين ديپوها مرمي هاي كلاشنكوف ( ١٥٠  صندوق ) را براي طالبان بطرف لوگر انتقال دهد ازطرف امنيت دولتي ممانعت شده ولي عاملين ان بعد از چندي رها ميگردد.

– ازطريق غصب زمينهاي پاركهاي شهري وصاحب شدن چندين نمره در شيرپور بنام خود ، اقارب ودوپسرش هريك اقايون عنايت الله وهدايت الله علاوه برانكه داراي چندين قصر ومنازل در كابل بوده است . افواهات شرم اور ؛ ميگويند ( والله العلم ) ٢ شبكه فحشا كه در چهار راه اضغرواقع بوده و محتويات ؟ انرا دختران چينايى وتايلندي تشكيل ميداد ، بعد از گرفتاري ؟ ( بسته شدن انها ) سوتينيور ها ي شان اعتراف نمودند كه شبكات را درمعامله با ( اشخاص وابسته به بسم الله محمدي به مقصد تجارت سيكس ؟ بخاطر ارضاي هوس شهواني خارجي ها ( سربازان وصاحب منصبان ايساف ) ايجاد نموده اند . وهمچنان ( ؟ ) قضيه اختلاس هشتاد مليون افغاني از درك كود حيواني ( پشقل ) كه بخاطر چمن درساحه وزارت داخله قرار داد شده ، انهم در حال كه درساحه وزارت داخله اصلاً چمني به اين وسعت وجود ندارد .

اگر احيانا اين قضيه اختلاس كه من انرا از صفحه انتر نيتي جناب رزاق مامون برداشته ام درست باشد ، درانصورت به هموطنانم پيشنهاد مينمايم تا ازين به بعد كلمه ” پشقل ” را در نويشته هابه نام اين مختلس بي حيا اضافه نموده واورا بنام “بسم الله پشقل” شهرت داده نام ببرد.

قسمت دوم

هنوز به نويشتن مطالب قسمت دوم شروع ننموده بودم ، كه خبر ديگري از اختلاس بسم الله خان محمدي از طرف رئيس كميسيون شكايات مجلس سنا – اقاي زلمي زابلي در يكي از سايت هاي فيسبوك به شرح زيل منتشر شد ؛

” اسنادي وجود دارد كه نشان ميدهد درجريان قرار داد كه بصورت پنهاني به امضا رسيده ، يكصدو چهل وپنج مليون دالر به حساب مقامات ارشدوزارت دفاع افغانستان از جمله شخص وزير دفاع بسم الله محمدي ريخته شده است .

وي گفت براساس اين قرار داد وزارت دفاع افغانستان ٤٨٠ سرباز و ٩٦ كماندو را دربرابر دريافت مبلغي در اختيار نهاد ستراتيژيك مين يابي افغانستان قرار داده است . زابلي افزود ؛ مقامات وزارت دفاع افغانستان بدون در جريان قرار دادن سربازان وعدم پرداخت حقوق به انها بصورت پنهاني درقبال هرسرباز ٤٥٠ دالر وبخاطر هريك از كماندوهاي ارتش ( اردو – نويسنده ) ٦٠٠ دالر را از اين نهاد دريافت كرده است والله العلم .

حزب دموكراتيك خلق افغانستان – گروه ببرك كارمل درزدوبند با شوراي نظار ؛

—————————————————————–

احمد شاه مسعود – شخصي كه از سواد كم ودرايت سياسي هيچ برخوردار ؟ بود ، بمرور زمان چه ازطرف

كا جي بي وچه ازطرف استخبارات غرب خصوصا استخبارات كشور فرانسه وچه هم ازطرف انهايكه اورا

همچون بچه سقو پيش انداخته بودند به يك هيولا وقهرمان افسانوي ( درتمام ساحات زندگي از شير پنجشير گرفته الي تاكتيك دان نابغه وستراتيژست ، فيلسوف زمانه وشاعرواديب يكه تاز ) مبدل ميگردد ، درحالكه از هيچ كدام از اين خصوصيات ، جز قطاع الطريقي ، ماجرا جويى ، بينظمي ، قتل وكشتار حريفان مفكوروي ودر خدمت قرار كرفتن استخبارات منطقه و فرا منطقوي … بهرمند نبوده دربرابر پول باهركس وناكس به قيمت استقلال وتماميت ارضي كشورش معامله نموده پروتو كول امضا مينمود. او قبل از اينكه تقريباً همزمان ( درفاصله هاي كمي زماني )

جاسوس کاجی بی ، می ۶ ، سی آی ای ، آی ایس آی  ، خاد و استخبارات ايران بود ، ميگويند !! هنگام جواني با استخبارات كشورهاي مصر واسرائيل هم روابط جاسوسي قايم نموده بود.

ثبوت ادعا ؛

١٥ فبروري سال ٢٠٠٤م – افغان ويكيليكس ؛

  بی بی سی مصاحبه گرباچوف را پخش مينمايد ، كه دران  گرباچوف به صراحت ميگويد ” احمدشاه مسعود براي ما كار ميكرد.

مسعود براي ما شاهراه سالنگ را باز گذاشته بود . او براي هيچ كس اجازه نميداد كه دراين منا طق برما حمله شود “

– مولف كتاب ” قطعات محدود ” جنرال باريس گروموف ؛ 

” ما ترس داشتيم كه احمد شاه مسعود به نفع خود از معاهده استفاده نما يد. ليكن وي براساس مواد معاهده كار كرد وتا ١٩٨٨م كه اخرين سر باز ما از افغانستان خارج شد براي ما كدام مزاحمت ازطرف وي و قواي مربوطه به وي خلق نشد “

احمد شاه مسعود يكي از مهره هاي شبكه جاسوسي جهاني بود ؛

كتاب اوریگون  چاپ سال ١٩٩٨م صفحه ٨٧ – ” از سال ١٩٨٠ الي ٢٠٠١ م مسعود از شبكه هاي مختلف 

استخباراتي صدها مليون دالر بطور مخفي بدست اورد واو با هر كس معاهده عقد مينمود “

ستيف كول- مولف كتاب ( جنگهاي نامرئي) صفحه ٢٠٢ ؛

احمد شاه مسعود درميان رضا كاران عرب هم طرفداران داشت ، يكي از انها عبدالا اعظم ؟ يك اخواني فلسطيني بود كه دامادش بحيث رئيس تشكيلات عرب سعودي كار ميكرد.

براي معلومات بيشتردرمورد ارتباطات جاسوسي به منابع مؤثق ذيل مراجعه فرمائيد ؛

– كتاب جنگ ارواح – مولف – ستيف كول .

– كتاب  Origon

– كتاب قطعات محدود – مولف – باريس گروموف 

– كتاب بينن سوان .

– واشنگتن پوست – دو فبروري – سال ٢٠٠٤م .

– واشنگتن پوست – بيست ونو فبروري سال ٢٠٠٤م – جمس بامفورد .

– افغان ويكيليكس – ١٦ اگست .

در رابطه با ارتباطات گروه كارمل با شوراي نظار علاوه بران كه اسناد موثق كافي در اختيار است ، لطفاً 

به ويديو كليپ كه دراين اوخر از طرف كميته فرهنگي جمعيت به نشر رسيده وحاوي صحبت احمد شاه مسعود ميباشد گوش فرادهيد ؛ – اين ويديو در ” يو تيوب ” موجود است .

در اين ويديو كليپ احمد شاه مسعود اعتراف ميكند و ادعا مينمايد كه ” در كميته مركزي ( منظور از كميته مركزي ح، د ، خ ، ا . است – نويسنده ) از نصف بيشتران ارتباطي ما بود . در بوروي ( بيوروي سياسي – نويسنده ) سياسي نصف ان ” به اين معني كه از جمله ٢٠٦ نفر اعضاي اصلي وعلي البدل كميته مر كزي بيش از ١٠٣ نفر عضوه ارتباطي احمد شاه مسعود بودند واز جمله ١٥ نفر اعضاي بيوروي سياسي بايد نصف ان كه هفت ويا هشت نفر ميشود عضوه ار تباطي احمد شاه مسعود باشد . اين ادعا در حال صورت ميگيرد كه پروژه پنجشير – بعداً شوراي نظار ( سال تاسيس ١٩٨٣ ) در راس احمدشاه مسعود را شخصاً ( ولو درظاهر ) داكتر نجيب چه در زمان رياست خاد وچه در زمان رياست جمهوري نظارت مينمود .

بيائيد حقيقت بودن سخنان احمد شاه مسعود را از زبان يكي از سر سپردگان وپيروان ببرك كارمل  – جنرال لطيف برادر عبدالله عبدالله كه عضوه اصلي ارتباط بين گروه كارمل ( ستون پنج ) ومسعود از طريق برادرش رئيس اجرائيه امروزي بود وحال در اضلاع متحده امريكا بسر ميبرد ، بشنويم .

” تمام سخنان مسعود در رابطه به اجنت ها واينكه نصف بيوروي سياسي حزب اجنت مسعود بوده است 

حقيقت دارد ” – ( صفحه ايندگان ).

جنرال لطيف برادر عبدالله عبدالله مدير سازمان دهي تشكيلات حزبي بود كه بعداً ما ڼوكي منگل اورا بحيث رئيس دفتر خود تعين نمود .

باشنيدن اين ويديو كليپ كه حاوي سخنان احمدشاه مسعود بوده چند مطلب توجوه مرا بخود جلب كرد ؛

اول – احمد شاه مسعود بعد از انكه با چند نفر دزد ، راه گير ، قطاع الطريق وجنايت كار خشتك كشال

وشاشه بو ، انهم بكمك صاحب منصبان وجنرالان خائن وارد كابل ميشود ، خودرا در اغوش وجمع كساني

مي يابد كه هركدام به اندازه تحصيل او رقعه مريضي گذاشته ودر علوم نظامي به پاي سرباز دريور ونفر خدمت شان نميرسد ، يعني خود را در جمع جنرالان ( ولو خاين ) ولي نخبه ، ماهر ، اركان حرب وملبس با لباس زيبا وخوش منظر نظامي چنان مسخره وتحقير شده مي يابد كه گويى ماچه شغالي ؟  بيش نبوده كه گرگ ها و كفتارها اورا پيش انداخته ورفع ارضاي نفس ؟ مينمايند .

متيقينم كه بنا بر همين حقارت احمد شاه مسعود ازانها در ويديو كليپ بشكل تحقير اميز نام برده تسليت دل ميكند .

( از اينكه چرا احمد شا مسعود انهارا منحيث اجنت رسوا ميسازد موضوع ديگريست كه در ذيل به ان پرداخته خواهد شد ) گفتم بشكل تحقير اميز از انها نام ميبرد ؛

طور مثال ؛ مهتاد عضوه بوروي سياسي ، درحالكه اقاي محتاط معاون رئيس جمهور بود .

وكيل احمد،  كه منظورش عبدالوكيل وزير امور خارجه بو د . به همين شكل كاوياني ، مزدك وغيره

دوم ؛ اين اشخاص ( اجنت هاي مسعود ) ؟ كه به اميد ومقصد از بين بردن بزرگترين موانع در راه تجزيه كشور، ازبين بردن زيربنا ي دولت ، چور وچپاول دارايى عامه ، تضعيف پشتون وايجاد خراسان كبير، يعني قواي مسلح احمد شاه مسعود را بمثال بچه سقو پيش انداخته بود ، بيخبر از اينكه احمدشاه مسعود شخص كه سرخط برنامه اش را قبل از همه معامله تشكيل ميداد چندين بار درشبكات جاسوسي انهارامورد معامله قرارداده ومنحيث اجنتها درمعرض فروش قرارداده واز اين درك اعتبارش را قوي وجيبش را با پول پرساخته است ؛

باري ثبوت ؛

انهاي كه ( علاوه بر سران وبعضي قومندانان مجاهدين ) با مسايل افغانستان و زدوبندهاي استخباراتي علاقهسابق عضوه كنگره امريكا كه يكي از منتظيمان داشتند ويا دارند بدون شك با نام چارلي ويلسون  ساختار وفعاليت هاي مجاهدين ، القاعده وبعداً تحريك ؟ طالبان بود ، اشنايى دارند.

بعقيده متخصصين امور اين تكساسي يكي از موثر ترين چهره در رابطه به زدوبندهاي منطقوي بوده كه با

احمدشا مسعود سه بار در نورستان ملا قات جاسوسي داشته است ؛

بار اول ؛ در اشتراك با استاد رباني واحمد شاه مسعود ( يعني چارلي ، مسعود ورباني ) .

باردوم ؛ در اشتراك با اعضاي ارشد ISI , CIA ، استاد رباني ، احمدشاه مسعود وچارلي .

بار سوم ؛ كه شرايطش از طرف احمدشاه مسعود گذاشته شده بود ، در اشتراك با احمد شاه مسعود ، دوست قابل

اعتمادش عبدالرحمن ويكنفر تر جمان ؟؟ ،اعضاي CIA وچارلي . ( هرسه ملاقات طي يگانه سفر چارلي به نورستان صورت گرفته ). 

خاطره ؛ اين همان داكتر عبدالرحمن است كه بعد ازينكه بگمان اغلب مناسباتش با حلقه مسعود در رابطه با تقسيم غير عادلانه پولهاي كمايى شده ازطريق شبكات جا سوسي وچپاول هست وبود كشور ويا ممكن “بيداري وجدان “؟ خراب شد و توانيست درصد يك فيصد از جنايات شوراي نظار ( خصوصاً حلقه مسعود ) پرده بردارد .

نا كفته نبايد گذاشت كه داكترعبدالرحمن درزمان حامد كرزي وزير هوانوردي بودوشوراي نظاراو را درملاي ( حجاج )مسافرين طياره با ضربات چاقومي كشد كه تا امروز كسي حاضرنميشود دراين مورد حتي سوالي را مطرح سازد ، چه مانده تحقيق وبررسي موضوع قتلش را! كرزي رئيس جمهور بود وبتمام معني از انگيزه وعلت مرگ عبدالرحمن خبر دارد .

اهداف ونتايج اين ملا قات ها ؛

احمدشاه مسعود كه با امضا نمودن چندين پروتو كول به مقصد تحريف حقايق با اردوي ٤٠ و کا جی بی وهم از بين بردن قومندانان تنظيمهاي ديگر وهم اينكه راه سالنگ را بدون ايجاد” مزاحمت” بر روي قطار هاي اكمالاتي قشون سرخ باز گذاشته بود اهسته اهسته داشت اعتبارش را در برابر شبكات جاسوسي غرب از دست دهد واز  پولهاي سرسام اور كه درمقابل فروش مادروطن بدست مياورد محروم گردد ، همانا از طريق استاد مكارش رباني تلاش ميكند با چارلي ويلسون كه تازه با لقمه چرب ( سلاح جديد از جمله راكتهاي دافع هوا ستنگر ) وارد  اسلام اباد شده بود روابط جاسوسي قبلي اش را احيا نموده، تا بازهم قسمتي از انرا بقپاند ، كه چنين هم شد . 

احمدشاه مسعود خوب ميدانيست چطور حيثيت ؟ واعتبار جاسوسي اش را احيا نمايد – فقط ازطريق درمعامله قرار دادن انهايكه اورا پيش انداخته ودر پوستهاي بزرگ حزبي ودولتي كار ميكردند . همان بود كه لست نام نويس انها را كه به گفته خودش در سقوط رژيم نجيب باوي منحيث اجنت شان همكار بوده در ملاقات سوم به چارلي ويلسون ميسپارد وعلاوه ميدارد كه حاضر است زمينه ملا قات شانرا حين سفر هركدامش به كشورهاي غربي با او مهيا سازد ، كه منظورش قبل از همه اقاي محتاط وعبدالوكيل بوده .( راوي دراين ملاقات از لست نامنويسديگري كه از روسپي ها تشكيل شده بود واحمدشاه ادعا ميكرد انها را در يك شبكه جاسوسي استخدام نموده تاز احوال روزمره همان رجال دولتي وحزبي كه با انها همبستر ميشوند درجريان باشد نيز ياد اوري نموده است)

احمد شاه مسعود با ارائه وتسليمي لست اجنتهايش در ملاقات سوم توانيست توجه اعضای سی آی ای   وشخص چارلي را بخود جلب نموده ، علاوه برانكه وعده سلاح هاي جديد از جمله ستينگر را از چارلي ميگيرد ،صاحب چكي كه حاوي 2,700000 دالر بوده ميشود .

راوي علاوه ميدارد كه دراين ملاقات اقاي چارلي ويلسون انقدر تحت تاثير معلومات ارائه شده از طرف مسعودقرار گرفت كه احمدشاه مسعود را دربغل گرفته وميبوسد وبرايش دستگاه كوچك اوپراتيفي بنام 

  بورست کمینیکیشن ( دستگاه  كه با امواج طولاني به فاصله   ۱۰۰۰ کیلو میتر ميتواند مخابره كند )

هديه داده تا ممبعد توانسته باشد مستقيمااز طريق همين دستگاه با چارلي در تماس شود – كه شد 

وان طوريكه روزي احمدشاه مسعود از طريق همين دستگاه با چارلي در تماس شده از پناهندگي برادر

رئيس جمهور داكتر نجيب الله ، اقاي صديق راهي باخانمش ثريا بها كه اهل پنجشير ، واز ساليان متمادي عضوه ارتباط شخص كارمل وبعداً احمدشاه مسعود بوده به پنجشير خبر داده ، ازوي طالب كمك در رابطه به پناهندگي بعدي اقاي صديق راهي به اضلاع متحده امريكا ميگردد واين همان چيزي ( تريكي) بوده

كه به اعتبار جاسوسي احمد شاه مسعود بيش از پيش افزوده ، تاحديكه سی آی ای ه  مزد ماهانه اورا كه دوصد

هزار دالر باشد تعين نموده ماهانه ازطريق كري شرون به او ميرساند خاطره ؛ خانم ثريا همسر قبلي اقاي صديق راهي برادر داكتر نجيب همان كسي است كه بنام همسرشكتابي را بنام ” ايا نجيب را ميشناسيد ” نويشت وهچنان كتاب ديگري بنام ” رها درباد ” كه درنوع خود چه از نگاه ادبيات؟ وچه از نگاه اخلاق نويسندگي واتهام بستن مبتذلترين اثر جهان بايد باشد حال كه چارلي مرده ،  باند جمعيت ( حلقه مسعود ) باترس از اينكه روزي نه روزي  ممكن اين لست نامنويس كه در يادداشتهاي چارلي ذخيره گرديده به مطبوعات راه پيداكند ، كه در ان صورت با اعضاي شامل لست كه اشخاص عمده انرا كساني ذيل تشكيل ميدادند مقابل شده لاجواب وشرمنده ؟ خواهد گرديد وعلاوه بران باعث بروز مناقشات خواهد شد . فكر ميكنم بنا برهمين دلايل ونزاكت بوده كه ويديو كليپ پيش از پيش ازطرف گويا” كميته فرهنگي جمعيت” به نشر ميرسد ، تا دراينده درصورت افشاي لست نامنويس كه به چارلي تسليم داده بود ، ادعا نمايند ، كه دروغ بوده واز سخنان احمدشاه مسعود كه در ويديو منتشر شده استفاده بعمل امده است . 

اشخاص عمده شامل لست اجنت هاي ؟ احمد شاه مسعود ؛

محتاط ( معاون رئيس جمهور ) ‘ عبدالوكيل ( وزير امور خارجه ) ، كاوياني (منشي دارلانشا ومسؤل تشكيلات حزب)

فريد مزدك ( منشي كميته مركزي ومسؤل سازمان دموكراتيك جوانان ) ، طغيان ( منشي كميته ولايتي كابل ) ،

جنرال عظيمي ( معاون وزير دفاع وقومندان گارنيزيون كابل ) ، اصف دلاور ( لوي درستيز قواي مسلح ) ، 

جنرال نورالحق علومي ( قومندان قول اردو ورئيس تنظيمه زون جنوب غرب ) ، جنرال عبدالحق علومي ،

محمود بريالي ( معاون صدراعظم ) وبه همين قسم قهار عاصي عضوه ارتباط مسعود ، جنرال مومن اندرابي( قومندان لواي حيرتان كه شهرك حيرتان را چور وچپاول نمو د وبه خواست احمد شاه مسعود بيش از ٥٠ تن مواد منفجره اي كه در حيرتان در فضاي ازاد ذخيره شده بود به پنجشير انتقال داده كه در كندن كاري معدن زمرد وانفجار تونل سالنگ ازان گار گرفته شد ) ،  ادينه سنگين ؟ باقر فرين ويارمحمد( معاونين وزارت خاد ) وده هانفر ديگر تبصره ؛ هموطنان عزيز بايد بدانند كه اشخاصي باچنين دبدبه وموقف دولتي وحزبي بيشتر ازاين چه ميخواستند كه بايد به ان رسيده ارتقاي موقف دولتي وحزبي مينمودند ؟ 

ايا انها واقعا ميخواستند بابركناري داكتر نجيب قدرت دولتي را به احمدشاه مسعود سپرده وخود در خدمت او قرار بگيرند وبه همين دست اورد خود اكتفا نمايد ؟

نخير هموطن عزيز هدف چيزي ديگري بوده وان ايجاد خراسان زمين ( تاجكستان كبير) ميباشدكه در راه رسيدن  به ان بايد از وسيله (( پروژه)) كار گرفته ميشد كه از ساليان متمادي بالايش فكر شده بود واين وسيله همان شوراي نظار بوده كه بايدازطريق پاشان ساختن قواي مسلح ، نابودي زيربناهاي دولت ، چوروچپاول اسناد ملكيت كشور ودارايى عامه ، خلع سلاح وتضعيف پشتونها ودر اخرين تحليل تجزيه كشور بكمك اتحاد شوروي و ايران  ، به ان دست مي يافت .

قسمت سوم !

راكت هاي دافع هواي ستنگر ؛

با استفاده از اطلاعات كه از زبان يكي از وكلاي پنجشيري زمان …….. كه از گرفتن نامش بنا بر حفظ حيات وسلامتش خود داري ميشود وهمچنان از زبان داكتر عبدالرحمن ، كه به بيرون ليك نموده است ؛ روزي كه احمدشاه مسعود صاحب راكت هاي دافع هواي ستينگر ميشود ، روسها ( كا ، جي ، بي ) ان روز را فرصت دانسته اذعان ميدارد كه گويا به تخنولوژي دستگاه ستنگر دست يافته ، بيخبر از اينكه احمد شاه مسعود كسي نه بود كه با سه جيك ( طوس ) خود ، پرهايش را نشان داده به پول ناچيز (ميدان بازي ) قناعت نمايد.

ميگويند مامورين كا ، جي ، بي بمجرديكه اطلاع ميگيرند احمد شاه مسعود ستنگر را در اختيار داشته ، هرچه عاجل عضوه ارتباطش ( امين ، كه بگمان اغلب تاجك بوده واحمدشاه مسعود از او بنام بچه تيمور ياد ميكرد ) رابه پنجشير نزد احمدشاه مسعود ميفرستد ، تادرمورد تحويل يك دستگاه ستنگربا او به موافقه برسد ،ولي احمد شاه مسعود كه اهميت وقيمت ستنگر را ميدانست از عضوه ارتباطش درتماس اول عذر خواسته عدم موافقه خودرا كه گويا در رابط به ستنگر تحت مراقبت شديد قرار دارد اعلام ميدارد ، اما روسها دمش را ايلا نداده طي چندين بار تماس با او ، احمد شاه مسعود تنها به اين قناعت ميكندكه حاضر است تحت شرايط خاص پاتنت تخنولوژي ستنگر را انهم درداخل افغانستان بدسترس شان قرار دهد وهم وعده ميسپارد كه هيچ يك طياره روسي را كه متعلق به اردوي ٤٠ بوده مورد هدف قرار نميدهد اما درعوض اردوي ٤٠ بايد اجازه دهد ، تا ما بخاطر

كسب “اعتبار” طيارات وهليكوپترهاي قواي مسلح مربوط به افغانستان را مورد هدف قرار دهيم .

بنابر همين توافق بوده كه كا ، جي ، بي متخصصين وتخنوگهارا با لابراتوارهاي كوچك سيار به ميدان هوايى بگرام انتقال داده در شمال شرق ميدان در محلي بنام ” ميد سان بات ” جا بجا ميگردد .

احمدشاه مسعود كه اين معامله را دربرابر امتيازات وپول هنگفت انجام داد . ستنگررا پرزه نموده ، طي سه مرحله پرزه وار به بگرام تحويل ( ارسال) مينمايد وانهم تحت اين شرايط كه قبل از انكه پرزه هاي بعدي را تسليم نمايد پرزه هاي كه قبل ازاين تحويل داده بود را خود تسليم شود . اطلا عات ليك شده مي افزايد كه روسها از چنين برخورد احمد شاه بسيار عصبي به نظر ميخوردند ولي از اينكه در رابطه با امنيت شاهراه سالنگ دم شان زير پاي احمد شاه مسعود بود ظاهراً خودرا ارام گرفته بودند وروسها در ابتدا به همين شكل به تخنو لوژي ستنگر دست يافتند.

ناگفته نبايد گذاشت كه كا، جي ، بي بمرور زمان توانستند بالاخره ستنگر را منحيث يك دستگاه مكمل از احمد شاه مسعود دربرابر شش مليون دالر بدست اورد وبه مسكو انتقال دهد .

واما ؛خريد وفروش ستنگر !

بعد ازانكه ” سيا “متوجه ميگردد ازجمع ٢٣٠٠ دستگاه راكت ستنگري كه سالهاي دهه هشتاد قرن گذشته به مجاهدين توزيع نموده بود ( ٦٠٠ ) دستگاه او لادرك ميباشد .

احمد شاه مسعود كه قبل از همه خواست كا، جي، بي را درمورد دستگاه ستنگر دربرابر پول وامتيازات براورده ساخته بود و درضمن با ايران هم كه يكي از خريداران ستنگر بوده ، كله جنبانده بود وهم ميبيند كه اين سلاح درسراسر جهان خريدار دارد ، از همان اوان توزيع ان به خريداري اين دستگاه الي تاديه صد هزار دالر ميپردازد واز طريق شعبه اسخبارات خود كه انجنر عارف سروري در راس ان قرار داشت مبادرت ميورزد .

موخذ ؛ كتاب  اوريگون” دربين سالهاي ١٩٩٢ و ١٩٩٥م احمد شاه مسعود با استفاده از شركت ارياناافغان براي جنگجويان سوماليا اسلحه قاچاق نموده كه دربين اين اسلحه راكت نوع ستنگر نيز شامل بود .

مسعود از درك اين قاچاق ده مليون دالر از اسامه بن لادن بدست اورد … “

احمد شاه مسعود نه تنها دستگاهاي ستنگر را ميخريد ، بلكه سر گلوله هاي انرا نيز خريده به دها چند قيمت خريد به فروش ميرساند كه نمونه بر جسته چنين معامله فروش صدها سر گلوله ستنگر معه سلاح هاي ديگر كه در خواجه بها والدين ولا يت تخار ذخيره نموده بود بالاي اعراب از طريق طالبان بقيمت مليونها دالر ميباشد.

( اين زخيره گاه اسلحه تا همين امروز كه هزارها ميل سلاح ومهمات دران ذخيره شده وجود دارد واز طرف مليشه هاي مسلح شوراي نظارتحت قومانده قومندان عطا پاسباني ميگردد )

ناگفته نماند كه در فروش اين سلاح ومهمات ( سرگلوله) ستنگر كه بعد از مرگ مسعود صورت گرفت ، بسم الله محمدي ،انجنر عارف وقومندان عطا كه فكر ميكنم عطا محمد نور باشد ، رول مهم بازي نموده است .

بلي هموطنان عزيز  شوراي نظار در راس احمدشاه مسعود باعهدي كه با كا ، جي . بي نموده بود وفا نموده ، هيچگاه طيارات مربوط به اردوي چهل را مورد اصابت راكت ستنگر قرار ندادند ولي درعوض دها طياره وهليكوپتر قوا ي مسلح را درمناطق تحت تسلط حزب جمعيت ،سر نگون ساخته فلم برداري وعكاسي نموده منحيث (سند خدمت) به دسترس غر بي ها خصوصاً امريكايى ها وفرانسوي هاقرار داده اند و انهابه نوبه خود سرخط روزنامه هاي شان را با ان مزين ( سياه) ؟ ساخته قهرماني وخوش خدمتي نوكران شان را به نمايش گذاشته است .

اطلاعات كه به بيرون ليك شده علاوه ميدارد كه يكي از روزها از مركز ( كابل ) به احمدشاه مسعود احوال ميرسد ! فردا طياره ترانسپورتي تيپ ” ان “كه پر از پول معاشات مامورين ملكي ونظامي چندين ولايت شمال بوده ، به كندز پرواز مينمايد وشوراي نظار اين طياره ترانسپورتي را درفضاي ولايت كندز مورد اصابت ستنگر قرار داد اما پيلوت طياره توانيست طياره را الي نزديكي ميدان كندز برساند ، ولي پيش از اينكه نشست اجرا نمايد به پوز خورده ، باعث مرگ عمله پرواز ميگردد . پول كه دران جابجا شده بود قسمت بزرگ ان طعمه حريق شده متباقي ان ازطرف كاركنان خاد كندوز نجات داده شد .

بد تر ازين ،  كه شوراي نظار بخاطر خوش خدمتي حاضربود مخالف تمام موازين بين المللي طيارات ملكي هوايى را مورد اصابت ستنگر قرار دهد كه از انجمله طياره “ياك -٤٠” باختر بوده كه باز هم در فضاي كندز مورد اصابت ستنگر قرار ميگيرد وده ها مثال ديگر سقوط هليكوپترها وطيارات جنگي در زون شمال . اين درحالي كه هليكوپتر هاي غول پيكر ” مي -٦ “وطيارات “ان -١٢”روسي روزانه به خاطر اكمالات ولايت شمال به پرواز در مي امدند و لي هيچگاه شنيده نشد كه مورد اصابت ستينگر قرار گرفته باشد .

قتل وترور قومندانان تاجك تباري كه مخالف اعمال خصمانه قومي ونفوذ او در شمال بودند ؛

احمد شاه مسعود هركه را ميديد مانع پلان هاي خصمانه ونفوذ او در قوم تاجك در سمت شمال ميگردد ، از سر راهش دور ميساخت . حال ؛

اگر من در اينجا ازنام صد ها تن كه به همين بهانه از طرف احمدشاه مسعود با خدعه ، نيرنگ وقساوت

به قتل رسيده ياد اوري نمايم ، براي خواننده هاي گرامي خسته كن خواهد بود ، لذا با نام بردن از چند قوماندان كه شايد اكثر انها را خواننده هاي گرامي بشناسد اين قتل هاي زنجيري را خلاصه ميسازم ؛

– احمد جان پهلوان كه در صاحب بودن اعتبار بيشتر از هركسي ديگر در پنجشير زبان زد عام وخاص بود با خدعه ونيرنگ از طرف احمد شاه مسعود به دام كشيده شده ازبين برده ميشود انهم بشكل بسيار نامردانه !

– نجم الدين واثق – ، كسي كه در بدخشان محبوب القلوب عام وخاص بوده ، احمدشاه را باسگي مقايسه مينمود كه بخاطر يك استخوان پرتاب شده از طرف وروس ؟ وايران حاضر ميشود بمثال يك

كانيبالست گوشت  برادرش را نوش جان نمايد .

– بهادر كشمي – كسي كه نفوذ احمد شاه مسعود در بدخشان را به مثابه نابودي بدخشان تلقي ميكرد .

– قاري امير هزار باغي – وطن دوستي كه نفوذ احمد شاه مسعود در تخار را فاجعه دانسته از ارتباطات

احمدشاه مسعود با “كا . جي . بي ” در ملاي عام سخن ميگفت .

– قتل عام ٢٣ قومندانان جمعيت كه مخالف نفوذ احمد شاه مسعود در ولايت تخار بودند از طريق چيدن دسيسه  به كمك داكتر شمس خان ابادي مسؤل حزب اسلامي گلبدين درصفحات شمال وترور ان ها توسط سيد جمال وبعداً دست گيري واعدام سيد جمال وشركا اش در ملاي عام انهم در پارك شهر تالقان كه منجر به تسخير كامل تخار كه هم سرحد با تاجكستان بوده وبراي احمد شاه مسعود منحيث راه( كمك ونجات ) اهميت بسزاي ” حياتي ” داشت شد .

قاچاق مواد مخدر ، سنگهاي قيمتي و اثار تاريخي ؛

قاچاق انسان ( ايراني ، پاكستاني ، هندي …. ) باپاسپورت هاي افغاني.

قاچاق انسان ها توسط وزارت خارجه ونمايندگي هاي ان توسط عبدالله بنام سيمينارها وكنفرانس ها .

ريچارد كلارك مامور استخباراتي امريكا ميگويد” ائيتلاف شمال همچو تشكيل ندارد كه داد و

گرفت با انها شود . انها صادر كنندگان مواد مخدره اند ، انها حقوق بشر را زير پا نموده … “

اداره كلينتن ازانجمله وزير خارجه مدلين البرايت ولوي درستيز هنري شستن احمدشاه را رهبر يك تعداد مردم اوباش وقاچاقبر ميشناخته است .

مسكو ١٣/٥/٢٠١٢- راديو صداي روسيه ؛

“هرسال ٩٠ تن هيروئىن ازطريق اسياي مركزي حمل ونقل ميشود . فقط ٣ درصد ان توسط اركانهاي انتظامي مصادره ميشود .”

دراين خصوص بايد گفت كه حزب نا اسلامي جمعيت خصوصاً شاخه اتيئست ان شوراي نظار درخصوص قاچاق مواد مخدر ، سنگ هاي قيمتي و اثار عتيقه داراي تشكيلات مخصوص از افراد بخصوص بوده، كه هركدام در ارتباط وهمكاري با گروهاي مافيايى بين المللي فعاليت مينمايد .

بايد خاطر نشان ساخت كه قاچاق مواد مخدر درصفحات شمال شرق كشور كه با تاجكستان وازبكستا

همسرحد بوده در انحصار مطلق حزب جمعيت ( شوراي نظار ) بوده كه در راس ان قومندان مليشه عطا

كه به نوبه خود داراي تشكيلات گروهاي مافيايى بوده قرار دارد .

عطا كيست ؟

عطا محمد فرزند نورمحمد پوست فروش كميشن كار بود كه در شهر مزار سكونت داشت وعايد سالانه اش را درحدود ١٠٠٠ ( هزار) دالر تشكيل ميداد وهمينكه از بركت حامد كرزي /معامله گر قرن / بقدرت ميرسد بتدرج به هيولا تبديل شده خود را سلطان بلخ اعلام ميدارد . اولين كار كه او به ان عمل ميكند ، ترور سران قوم پشتون ساكن شولگره ، خلم چهاربولك چمتال ولسوالي بلخ وبه تعقيب ان طالب گفته قتل و مجبور ساختن شان به ترك خانه وكاشانه شان ميباشد .

عطا علاوه بران كه سالها همچون چپاولگر هرات اسمعل ، سگباز شيرزوي چپاولگر قندهار وننگرهار عايدات گمرك را ملكيت شخصي  ساخته بود ادعاي نصف درامد قاچاق موادمخدر، سنگ هاي قيمتي زمرد ولعل و لاجورد راك نظاريان پنجشير انرا مختص به خود ساخته بود، ميكند ، كه در اين اواخر باعث بروز اختلافات بين شان گرديده است . بزر گترين حاميان عطا بعد از فاميل كرزي ، تهران ومسكو ميباشند.

عطا كه در راس هرم مافيايى شمال قرار داشته درحدود ٨٠ درصد ملكيتهاي عامه ودولتي بلخ تخار وبدخشان را بين قومندانان سابق جمعيت كه حال در موسسات مختلف دولت درولايات شمال از جمله شمس الله جاويدرئيس مبارزه با ارتشا وفساد اداري درشمال ، يونس مقيم شاروال مزار وولسي جرگه( اسد الله شريفي، علم سيا  واسحق رهگذر) كار ميكنند  تقسيم نموده كه از نجمله ٦٠ درصد بلند منزلهاي شهر مزار است كه مربوط خودش ميگردد .

شوراي نظار كه در تهيه مواد مخدر با بزرگ ترين قاچاقبران كشور بالخصوص قاچاقبران شمال شرق وشرق كشور همدست بوده ، انتقال همين مواد را به طرف شمال از طريق طيارات وهليكوپترهاي نظامي وشخصي، قطارهاي اكمالاتي وزارت دفاع و داخله وامنيت دولتي بسر رسانده تا بالاخره ازطرف قومندان عطا ازطريق اشخاص مخصوص به هدف ميرسيد. اين نوع انتقالات زمان صورت گرفته كه در راس وزارتهاورياست امنيت دولتي يونس قانوني ، امرالله صالح وبسم الله محمدي قرار داشتند . بايد علاوه نمود كه يكي از علت هاي كه اقاي جلالي و جنرال خدايداد وزراي امورداخله ومواد مخدر نخواستند ويا نتوانستند نامها ي قاچاقبران را علني بسازد همين بوده كه اگر قاچاقبران را علني ساخته دستگير مينمودند ، سرنخ به قسيم فهيم ، يونس قانوني ، بسم الله محمدي ، امرالله صالح ، سالنگيها ، داود داودها ، جنرال بابه جان ، قومندان عطا ، برادر كرزي ، فاميل قدير ، اقاي مسلميار ، اقاي اسماعل ، سگ باز شيرزوي ، وكلا وسناتورهاي پارالمان ، واليها،قومندانان امنيت ،مشاورين ارشد، وزرا وشخص علي بابا ميرسيد واين دور از ” نزاكت” و تصور بود.

درمورد قاچاق سنگهاي قيمتي ، اثار عتيقه ، اعزام ايراني ها ، پاكستاني ها وهنديان با پاسپورت هاي افغاني ، اعزام افغانها بنام سيمينار وكنفرانسها ، اعزام محصلين ( پسران مافياوجنگسالاران) با استفاده از بورسهاي خارجي ، تعين وتقرر عناصر مافيوز در نمايندگي هاي وزارت خارجه ( سفارتخانه ها) وغيره

بايد گفت كه اين همه وهمه از طريق وزارت خارجه در راس عبدالله ، دفتر قسيم فهيم ويونس قانوني ،

وزير حج واوقاف اقاي چكري صورت گرفته است .

درمورد قاچاق سنگ هاي قيمتي ( زمرد ولعل) شخص عبدالله وبرادران احمد شاه مسعود هركدام اقايان احمد ولي مسعود ( سفير درلندن ) واحمد ضياء مسعود ، خانم ودريور احمدشاه مسعود محمدگل تقريباً نقش كليدي وانحصاري داشته است .

زمرد افغانستان خصوصاً ولسوالي پنجشير در سطح جهان ازنگاه كيفيت ورنگ خود از جملهء بهترين هاست كه ازطرف كلميا وبرازيل كه دراين راستا الي سالهاي ٨٠ قرن گذشته مقام اول را (در رابطه به زمرد) كسب  كرده بود تائيد گرديده است.

زمرد پنجشير كه در انظار عامه استخراج وبعداً به پاكستان و هندوستان قاچاق ميشود براي من درخور اهميت نيست ( باوصف اينكه قيمت سالانه اش به ١٥٠ مليون دالر ميرسد) زيرا ازاين سرقت ملكيت عامه اكثر مردم افغانستان در جريان بوده وبه چشم سر ميبينند.

وهم احمدشاه مسعود وباري هم جنرال داود داودوخانم مسعود دربرابر خبر نكاران اعتراف نموده

ودرضمن علاوه داشته كه با پولش جهاد؟ را براه انداخته است .( ويديو موجود است)

چيزيكه براي من درخور اهميت است ، همانا قاچاق قلمه ها ، دانه ها وپارچه هاي زمرد ولعل وياقوت كبود سوچه وخالص است كه از همان اوان غصب قدرت توسط شوراي نظار وبعدا درزمان حامد كرزي خصوصاً زمان كه درچپاول قدرت ، وزارت امور خارجه به عبدالله تعلق ميگيرد وعبدالله وبرادران مسعود با استفاده از امكانات دولتي يعني چينل هاي ديپلو ماتيك ( پوسته وپاسپورت سياسي) انرا در بكس هاي ديپلومات  به پاريس ولندن ووووو دهلي ، امارات ومسكو انتقال ميدادند .

رافايل شوباب فرانسوي تاجر زمرد كه چندين بار به پنجشير، محلات استخراج زمرد با متخصصين وفلم برداران فرانسوي سفر نموده ميتود استخراج زمرد را توسط افراد شوراي نظار وحشيانه وغير مسلكي خوانده ، در اصلاح كندن كاري به كندن كارها علاوه بر مشوره ها وسايط مدرن كندن كاري پيشنهاد نموده بود كه به مرورزمان در دسترس انها قرار ميگيرد والي نويشتن همين سطر در كندن كاري از انها استفاده صورت ميگيرد . رافايل تاجر زمرد فرانسوي به يكي از تاجران زمرد روسي بنام الكسي روگايتنسكي حين پيشنهاد فروش زمرد گفته كه قلمه هاي از زمرد پنجشير را در اختيار دارد كه تنها او ( الكسي) ميتواند خريداري نمايد . همين بود كه بعد از چندي تاجران روسي در راس الكسي كه از طرف محمدي برادرپري گل خانم مسعود كه بعدا نامش را صديقه مسعود ميگذارد درپنجشير ديده شده است .

الكسي تاجر خرپول روسي كه با هليكوپتر هاي شخصي احمد شاه مسعود از طريق تاجكستان به پنجشير انتقال داده شده بود بازمرد فراوان به تاجكستان برگشته است ودرسالهايكه عبدالله وزير خارجه بود بازهم چندين بار به كابل وپنجشير سفرداشته است واز معادن زمرد كه درحصه اول ولسوالي خنج ، دشت ريوت ، سفيد چير وبزمال وجود داشته ديدار نموده ودرباز گشت الي طياره درميدان هوايى كابل بدون تلاشي گمرك به سمت مسكو مشايعت گرديده است . ناگفته نبايد گذاشت كه بعد از اينكه احمدضياء واحمد ولي مسعود درمسايل قاچاق زمرد زبان زد عام وخاص درحلقات تاجر زمرد كشورهاي متعدد ميگردد وهم ٥٢ مليون دالر قاچاقي احمد ضياء گير مي ايد وگپ شان به رسوايى ميكشد ، رشيد ؟ محمدي برادر خانم احمدشاه مسعود و دريورش محمد گل به اين كار ( قاچاق زمرد) گماشته ميشوند .

خلاصه ملت افغان بايد بداند كه عبدالله منحيث وزير امور خارجه ، احمد ضياء منحيث معاون كرزي ، يونس قانوني منحيث رئيس پارالمان ، احمدولي منحيث سفير افغانستان در لندن با استفاده از موقف

دولتي، چينل هاي ديپلوماتيك وزارت خارجه وپاسپورتهاي سياسي استفاده شخصي درقاچاق زمرد ، لعل وياقوت  كبود واثار عتيقه نموده است واين ادعا از زبان داكتر عبدالرحمن وجنرال داود داود بارها شنيده شده وميگويند يكي از علل مرگ اينها موضوعات افشاگري بوده است .باري هم در رسانه هاي لندن راجع به قاچاق زمرد يونس قانوني مطالبي به چاپ رسيده است .

بايد علاوه نمود كه قتل جنرال داود داود ، مولاناي سيدخيل ، انجنر عمر ، وتمام همان قتل هايرا كه شوراي نظار انرا قتل هاي زنجيري مينامند زمان صورت گرفته كه سران جميت و شوراي نظار درقدرت است .

قسمت چهارم

استخراج و قاچاق لعل ولاجورد بدخشان ؛

درمورد استخراج وقاچاق زمرد ، لاجورد، لعل وياقوت ( كبود) بدخشان، پنجشىر، كاپيسا، سروبي ، كنر ونورستان با اخباري از محافل قاچاقبران وتاجر سنگ هاي كريمه جهان كه بعضاًبه رسانه ها وانتر نيت ليك ميشود مقابل خواهد شد كه موي دربدن انسان سيخ شده به حيرت خواهد افتيد كه ، ايااين همه ثروت افسانوي مربوط به همان    كشوري ميباشد كه ٦٠ درصد اتباعش زير خط فقر زندگي ميكند ؟

بلي هموطن عزيز صرف درمعادن لاجورد ولعل بدخشان و زمرد پنجشير وريگ شويى درياي كوكچه درحدود ٨٠٠٠ نفر از ٢٥ سال به اين طرف ( خصوصاًدرزمان دولت چپاول گر حامد كرزي ) مصروف

 استخراج سنگ هاي قيمتي فوق الذكر ميباشند، كه توسط صدهانفر مسلح امنيت شان گرفته ميشود.

بايد ياد اور شد كه ماحصل استخراج لاجورد ماهانه به ده ها تن رسيده به پاكستان قاچاق ميگردد.

قرار اطلاعات كه درهمين تازگي ها بدست امده ، قوماندانان منطقه كه اكثريت شان اعضاي حزب جمعيت بوده منجمله شريف ، عبدالمالك، قومندان امام ، عبدالقدير وشخص دگر جنرال بابه جان قومندان امنيه ولايت بدخشان و اسدالله مجددي برادر زلمي مجددي نماينده بدخشان در ولسي جرگه حق شانرا كه روزانه يك مليون دالر ميباشد بين خود هر كدام نظر به رولش تقسيم مينمايد . بايد علاوه نمود كه تنها در ولسوالي كران ومنجان خصوصاً در مناطق جگدلك ، پتاوك ، سرسنگ ، جند ، چلمك و دره سخي بيشتر از صد تونل موجود بوده كه كه لاجورد ولعل از ان استخراج وقاچاق شده است .

اي كاش قاچاق سرمايه ملي صرف به همين چند منطقه خلاصه ميشد . اتحاديه تجار احجار كريمه ( سنگ هاي قيمتي) ولا يات شرقي اعتراف ميكند كه سالانه به ارزش يك مليارد افغاني سنگ هاي قيمتي به پاكستان قاچاق ميگردد . اين رقم علاوه بر قاچاق سنگ هاي قيمتي است كه شوراي نظار به قيمت بيش از يك مليارد دالر سالانه  به ان مي پردازد . همين اتحاديه وهم مامورين وزارت معدن اعتراف نموده كه در بيش از ٤٠٠٠ معدن قاچاق بران مصروف كندن كاري بوده است وماحصل استخراج انرا به كشورهاي خارجي قاچاق مينمايند .

اين رقم شامل مناطقي نميشود كه دران ها بمقصد يافتن اثار عتيقه كندن كاري غير قانوني صورت ميگيرد. در كشوري كه امور ان توسط سران مجاهدين در راس شوراي نظار به رهبري حامد كرزي اداره ميشد ، نه تنها در فساد مالي – اداري مقام اول در جهان را از ان خود ساخته بود ، بلكه درقاچاق ثروت ملي هم ريكارد قايم نموده است . درزمان زعامت  رباني  و كرزي بود كه هست وبود كشور “غنيمت گفته ” قاچاق گرديد وهنوز هم ميگردد بار مثال ؛ قاچاق اطفال ، قاچاق پرنده ها ، قاچاق سوسمارها ي مناطق غربي كشور ، قاچاق نباتات طبي و قاچاق گوسفند به ايران و قالي بافان تركمن تبار به تركيه وقاچاق جنگل ( چارتراش) به پاكستان حال ؛ دركشوري كه اعضاي برجسته دولت را حاميان قاچاقبران تشكيل داده باشد ومقياس وابعاد قاچاق را هم  سراسر كشوراحاطه كرده باشد، ميتوان اميد بست كه دران صلح بر قرار خواهد شد؟ بناً يكي از علل عمده كه در كشورما جنگ ادامه دارد همين پديده  خبيث قاچاق بوده كه اساس انرا شوراي نظار گذاشت و در زمان كرزي به سراسر كشور سرايت نمود .

پروژهء ايجاد وتشكل وسايل فشار !

شوراي نظار بعد از ان كه قواي مسلح كشور را باتمام موسسات ان اعم از تعليمي و تخنيكي ازبين برد وسلاح ومهمات انرا غنيمت گفته قسمتي را زخيره وقسمتي را به فروش رساند ، هست وبود كشور را چپاول وزير بناهاي دولت را متلاشي ساخت ، شروع ميكند به ايجاد وتشكل وسايل فشار بالاي دولت ( هاي) مركزي .

شوراي نظار كه توانيست دربرابر فروش نوبتي مادر وطن ، درنشست ( معامله ) بن ١٨ وزارت خانه را از ان خود بسازد قبل از همه در مورد تطبيق كوتاه مدت ودراز مدت دست اورد پروژه غصب قدرت ، كه ديگر به ان نايل امده بود مي انديشد وتطبيق انرا صرف با ايجاد وتشكل وسايل فشارتشخيص ميكند . طوريكه ؛حزب جمعيت بالخصوص رهبري شوراي نظاركه مهره هاي اصلي انرااقايون رباني ، قسيم فهيم، يونس قانوني ، عبدالله عبدالله ، معنوي ، امرالله صالح، عطا محمد نور، عارف سروري ، بسم الله محمدي، برادران مسعود از يك طرف وپدرام خيلان كه( شخص پدرام ، مسعود خليلي ، عبدالغفور روان فرهادي ، محمد قوي كوشان وده ها ستمي ديگر) درمشوره با گروه كارمل ازطرف ديگر تشكيل ميدهد ، تصاميم ذيل رااتخاذ نموده عملي ميسازد ؛

– تقويت هرچه بيشتر وزارت خاد ( رياست امنيت دولتي ) – اين تصميم از نشست جبل السراج منشه ميگيرد .

– تسخير صلح اميز شهر كابل از طريق اسكان اهالي ولايات پنجشير ، پروان ، كاپيسا درقدم اول و تخار، بغلان ، بدخشان … درقدم دوم ودراوردن ان ( شهركابل) به يك شبكه بزرگ از وسايل فشار وتحميل فعاليت هاي برنامهء شوراي نظار بالاي دولت مركزي .

– ايجاد قوايى مسلح( اردو، څارندوي ، امنيت) مزدور از عناصروفاداربه ارمانهاي حزب جمعيت در راس شوراي نظار واداره ان توسط قومندانان ، امرين امنيت وحوزه هاي امنيتي سو ټه نما و كودن  جمعيت و همنظر با انها .

به اين منظور خلع صلاحيت اكثريت افسران مسلكي دوران حاكميت ح.د.خ.ا. منفي انهايكه ازقبل با حزب جمعيت در ارتباط بودند .

– پر ساختن وزارت خانه ها ( ١٨ وزارت خانه) – از عناصر لنډغر ، سو ټه ، كودن ، دزد ، سارق ، كيسه بر ، اوقي وحشي وچپاول گرباند جمعيت . شوراي نظار تمامي ان وزارت خانه هارا كه در چور قدرت

انها را از ان خود ساخته بود باچنين كثافات ملوث ساخت – چنان ملوث كه اگر كسي خواسته

بود پول مصرف برق را تحويل نمايد بايد رشوة ميداد . – تكرار” نظام” سقوي .

افراط كثافت كاري كه دراين هنگام در وزارت هاي قواي مسلح صورت گرفت بچه سقو به ان نايل نه امده بود؛ تفويض رتوب جنرالي به يك سوم پرسونل قواي مسلح كه اين تناسب تاحال در هيچ يك از قواي مسلح جهان ديده نشده است . جنرال در چپلك ، جنرال در پكول ، جنرال در دستار ، جنرال دريور ، جنرال باديگارد جنرال امر پوسته محافظ رهبر ووزير ، جنرال امر حوزه ، جنرال نگاه بان سگها واسب هاي مارشال وصدها جنرال ديگر.

– ازطريق وزارت خاد( رياست امنيت دولتي – نظاري) ايجاد شبگه هاي مافيايى ادم ربايى ، اطفال ربايى، سرقت هاي مسلحانه بافورم نظامي ، پوليسي مجهز با كارت هاي رياست امنيت . ثبوت ادعا ؛

عدم كشف وافشاي اعضاي همين باندها .

– ايجاد بزر گترين وسيله فشار تحت نام شبگه اجنتوري كه امرالله بعداً نامش را ” روند سبز ” گذاشت .

اين شبكه كه مستقيماً از طرف امرالله صالح تحت نام روند سبز اداره ميگردد ازصدها هزار اوباش

وولگرد ( زيرنام دريوران تكسي، پياده هاي شعبات ، تبنگ فروشان ، سوتينيور، روسپي ، پري( هيروين) فروشان كيسه بران ، متعلمين ومحصلين ….)  تشكيل شده ، طوري تنظيم گرديده كه با صدا دراوردن يك اشپلاق ازطرف امرالله صالح با سلاح دست داشته شان كه امرالله هنگام رياست امنيت به انها توزيع نموده بود، به محل مورد نظر اقاي صالح جمع شده ، سر اطاعت خم ميكنند وباري هم امرالله هنگام انتخابات موجوديت وقوت انرا بنمايش گذاشته كرزي وغني را با ان تهديد نمودند .

خاطره ؛ اعضاي اين وسيله فشار هنگام كه رياست امنيت مال شوراي نظار بود،خصوصاًدرزمان قسيم فهيم، انجنر عارف سروري وامرالله كه خود را موسس اين شبكه ميداند ، تحت نام اعضاي شبكه اجنتوري رياست امنيت هركدام از بودجه اين رياست مزد دريافت ميداشته است .

– ايجاد وتمويل باند گروپ هاي مسلح در تمام نقاط تحت نفوذ حزب جمعيت زير نام مليشه هاي قومي كه دروقتش نه تنها مطابق برنامه داياك خلع سلاح ( د. د . ار ) نشدند ، بلكه بيش از پيش قوي ساخته شدند  و اگر ملت به ياد داشته ، تهديداشكار قومندان عطا كه حين انتخابات به زبان مي اورد ، بهترين ثبوت چنين ادعاست .

مگر ادعاي قومندان ديگري جمعيت – جان احمد خان كه گفت ٥٠ هزار نفر صرف در قول اردوي شاهين داشته وهم موجوديت ده ها ډ يپوي سلاح ازواخان الي پروان يكي از وسايل فشار حزب جمعيت نيست ؟ ايا اين اخطار عبدالله كه درخيمه لويه جرگه به ملت داد ثبوت اين ادعاها نيست ؟

” هيچ كس اين خواب را نبيند كه با تقلب ميتوان وارد ارگ شود” او با لحن جدي گفت ” من اطمنان وباور دارم كه با يك صدا صحنه افغانستان از يك رو به ديگر رو خواهد شد …”

ويا اين اخطار قومندان عطا كه در ١٨ سرطان ” ١٣٩٣” از شهر مزار به ملت داد !

” …. ما از همين حالا حكومت مشروع را بازعامت جناب داكترعبدالله اعلام ميداريم وخودرا ملزم به پيروي از ان ميدانيم .. “.

نيويارك تايمز ” حاميان عبدالله عبدالله اماده گي داشتند بعد از اعلان نتايج ابتدايى دور دوم انتخابات ، بر ارگ رياست جمهوري وساختمان هاي درچند ولايت هجوم ببرند ، ولي يك تماس تلفوني رئيس جمهور اباما با عبدالله عبدالله جلو چنين اقدام را گرفت “

نيو يارك تامز علاوه ميدارد ؛ به گفته چند ين تن از حاميان عبدالله ومقامات سابق حكومتي ؛

” تعداد از حاميان عبدالله براي محاصره مراكز حكومتي درحد اقل سه ولايت افغانستان امادگي گرفته بودند وهم اماده گي داشتند به اشاره عبدالله به سوي ارگ رياست جمهوري هجوم برده وميخواستند انجا را محاصره كنند. انها باور داشتند كه اكثر نيروهاي امنيتي افغان طرفدار عبدالله عبدالله اند ورئيس جمهور كرزي نخواهد توانست به انها دستور دهد بالاي كساني كه به ارگ هجوم ميبرند اتش باري كنند “

هموطنان عزيز ! بانويشتن اين بيان كه در چهار قسمت بشكل مستند به حضورتان ارائه گرديد . هدف –

كوبيدن يك قوم خاص نه ، بلكه افشاي حقايقي بوده كه يك مشت از رهزنان ووطن فروش ، قومش را وسيله ساخته با درميان گذاشتن اين افتراء كه گويا طي ٢٦٨ سال زعامت پشتونها حق قوم مربوطه شان و درضمن اقليت هاي ديگر تلف شده است ، در حالكه ديده شد هدف – اعاده ، احياء و احقاق حقوق ؟ قوم مربوطه واقليت ها نه ، بلكه قبل ازهمه چپاول هست وبود و تجاوز به حريم وناموس همين اقوام  بوده ، كه با چپاول شهر كابل وكشتار ٧٠،٠٠٠ نفرباشنده ان به نمايش گذاشته شد واكثريت شانرا تاجك وهزاره تشكيل ميدادند.

علاوه بر اين شوراي نظار با غصب قدرت دولتي  ونصب نظاريهاي كودن وبيسواد بار ديگر ثابت ساختند كه تاجكي بيرون ازحلقه جمعيت – شوراي نظار وجود ندارد واگر درجايى احتمالاً وجود فزيكي داشته مال ؟ انها پنداشته نميشود ، در حالكه حد اكثر متخصصين واهل خبره كشور را تاجك تشكيل داده است.

خلا صه اينكه شوراي نظار ، طوريكه در فوق از اعمال (دسايس مستند ) ان پرده بالاشد اين ادعاي شان را كه گويا جهاد ومقاومت نموده و روزانه انرا به روي ملت ميكشد باطل بوده حقيقت ندارد .

باطل بوده حقيقت ندارد …………………………………………… باطل بوده حقيقت ندارد .

وهم اين ادعاي عبدالله كه ميگويد ” ازميان مردم برخاسته است وداراي پايگاه اجتماعي نيرومند است ” وهم علاوه ميدارد كه ” هيچ كس در حكومت وحدت ملي از اين نظر نميتواند با او همسري كند” دروغ مطلق است ، زيرا او ملت را با چند باند مسلح كه منحيث وسايل فشار ازطرف شوراي نظار در قواي مسلح ، ولايات شمال وشهر كابل كه در فوق از انها ياد اوري شد به اشتباه گرفته است .

جنابان سردمداران شوراي نظار منجمله اقاي عبدالله كه ادعاي داشتن پايگاهي اجتماعي را ميكنيد ! اگر شما با پولهاي دزديده شده به اين جوانان ؟ كه بيش از  ١٠٠٠٠٠ انرا درقواي مسلح ، ٥٠٠٠٠ انرا

در مليشه ودومليون انرا( اهالي ولايات شمال خصوصا پنجشير وپروان ) را در كابل به خاطرايجاد وسايل فشار جابجا نموده ايد وروزانه صدها نفرش قرباني هيروئين ، فرار از كشور ودرجنگ با طالبان ميگردد ، محلات كار مشروع ايجاد مينموديد بازهم راه داشت ادعاي داشتن پايگاه اجتماعي نماييد .

سوال پيداميشود !

اگر دسيسه درميان نيست نظر به كدام ضرورت بوده كه درفاصله ١٠ كيلومتر ، اهالي ولسوالي پنجشير ، پروان وكاپيسا رابه شهر كابل كوچ داده مسكن گزين ساختيد ؟ وايا مسكن گزين ساختن اقوام ديگر در راس قوم هزاره كه امروز نفوس شهر كابل را به ٦ مليون رسانده با گرفتن الهام از شوراي نظار نبود ؟

شما فقط بخاطر ايجاد وسيله فشاربالاي دولت مركزي شهر كابل را به يك شهر مخاصمت اقوام ، به يك شهر كثيف ، به يك شهر جنايت ، به يك شهر وحشت ودهشت ، به يك شهر زن ستيز ، به يك شهر فحشا ، به يك شهر غير قابل زندگي از نگاه محيط زيست وبالاخره به يك شهر تجمع گدايى گران ، كيسه بران ومعتادين مواد مخدره  تبديل نموده خودرا باغصب مناطق سبز وپاركهاي شهر ، صاحبان اصلي اين شهر قلمداد نموده ، باشنده هاي اصلي انرا مجبور ساخته به دهل شما برقسند ، كه در غير اين صورت به سرنويشت شهيد فرخنده دچار خواهد شد .

شوراي نظار با اين كار خود شهر نشينان كابل را دوبار گردن بريده اواره ساختند .

شوراي نظار بايد متيقين شده درك كرده باشد كه افغانستان با داشتن ملتي كه درنتيجه هزاران سال همزيستي  برادروار ومسالمت انگيز اقوام باهم برابر وبرادر به يك تن واحد،  همچون سخره يك لخت (مونوتون ) تبديل شده قابل تجزيه نيست وهيچكاه نخواهد بود .

نظر به محاسبهء كه من كرده ام خاك كشورما بشرط كه ابهاي ان بخاطر توليد انرژي وابياري زمين مهارگردد، براي زيستن ابرومندانه صد مليون انسان كفايت ميكند.

ثروت هاي سرشاري زير زميني كه جغرافيه كشور ما ازان برخورداربوده درتناسب با احتياج مادي همين نفوس فعلي كشور عدد الجبري راتشكيل ميدهد كه تا به حال افراد هيچ كشور جهان ازان برخوردار نگرديده است .

بناً بياييد بجاي اينكه انرا غيرقانوني استخراج وقاچاق نموده به نصف قيمت بالاي پاكستان بفروشيم ، استخراج انرا به دولت سپرده از درامد پول ان ، كشورخودرا ابادساخته سطح زندگي مردم اين ملت گرسنه ومحتاج دايمي را بلند ببريم .

مشكل دركجاست ؟

بنا بر تحليل من مشكل اساسي كشور مارا يك مشت اقليت فروخته شده ، مزدور واجنت تشكيل ميدهد كه به بهانه هاي مختلف كشور مارا تخريب وبه تعقيب ان هست وبود انرا چپاول وملت افغان را كه اكثريت مطلق بوده با ايجاد وساختار وسايل فشار وتهديد گروگان گرفته وبا سرنويشت شان بازي ميكنند .

هموطنان عزيز اين اقليت چپاولگر ، كه هست وبود تانرا به يغما برده وخانهء نشيمن تانرا خراب ساخته ، حال قصد دارد بيخ تان را بكشد .

ايا حاضريد بيخ تان كنده ، خشك و نابود گردد ؟ اگر جواب  تان نه است ، پس بيا ييد بجاي اينكه تماشاگران اين صحنه دلخراش و تباه كن باشيم ، هرچه عاجل بالاي راهاي نجات خود وكشور مان انديشيده دست به كار شويم .

يكي از راهاي نجات كه من راجع به او انديشيده ام اينست ، كه ما منحيث يك اكثريت خلع صلاحيت شده وخلع سلاح شده بايد از تكتيكي كار بگريم كه مورچه ها به كار برده ، و دشمن غول پيكرش را باحمله دسته جمعي از پا در مي اورد . از اينكه ما انسانيم ، بايد حمله دسته جمعي ما هم دريك  چوكات انساني كه با قوانين نافذه كشور تعريف ومحدود شده انجام گيرد .

طوري كه ؛

اولا ؛ همه انهايكه دل به اين كشور ميسوزاند ، بايد شامل يكي از سازمانهاي گردد كه فكر ميكند در راه خدمت به وطن ايجاد شده است . بايد علاوه نمود كه هستند وطن دوستاني كه از شموليت در سازمانها نفرت داشته به چنين معامله ؟ تن در نمي دهند . چنين اشخاص كه كميت شان كم نبوده ميتوانند با هم مفكوره هاي شان دست را يكي كرده شامل (جبههء ملي نجات و احياء افغانستان) گردند .

دوم ؛ همه ان سازمان هايكه ( مهم نيست درداخل كشور ويا خارج ازان ) ادعا دارند ، بخاطر نجات كشور ايجاد گرديده اند ودر اين خصوص داراي برنامه ميباشند ، بايد هركدام با حفظ برنامه اش شامل جبهه شده احراز موقعيت وابراز نظر نمايد .

بنا بر چنين اشتراك داوطلبانه ورضاء كارانه بايد شورايى كه اعضاي ان بتواند از سازمانهاي خود نمايندگي نمايند تحت نام شوراي اجرائيوي تشكيل گردد .

شوراي اجرائيوي بايد از صلاحيتي بر خوردار باشد كه بتواند براي جبهه يك پلاتفورم واحدرا كه قا بل قبول براي تمام اعضاي جبهه باشد، بسازد .

حال كه جبهه ساخته شد ه وبا يك برنامهء (پلاتفورم )قابل قبول براي همه اعضاي سازمان هاي شامل جبهه مجهز گرديده ، مكلفيت داشته اعضاي جبهه را در طول راه مبارزات الي هدايت به حملات مشروع متواتر ، تا زمان كه اين دشمن غول پيكربه زانو دراورده نشده ، رهنمايى نمايد.

اين بود خلاصه پيشنهاد كه در چند سطر گنجانيده شد .

به شرح تفصيل ان ضروت به نظريات افغانهاي است كه به اين پيشنهاد علاقه نشان ميدهد و در اينده

ميخواهند شامل جبهه گردند . چنين نظريات ميتواند فردي وياهم جمعي ( سازماني ) باشد.

نشر و پخش نظريات ؛ سايت هاي ملي انتر نيت .


لیکنې د لیکوال شخصي نظر دی، د پاڼې توافق شرط ندی.

د ښوونکي لارښود کتابونه

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

د ښوونکي لارښود کتابونه
Back to top button
واسع ویب