شهوات مانع دینداری

بدون شك همانگونه كه  جانها در معرض بيماري قرار ميگيرد؛ قلبها نيز اين چنين است؛ مريض ميشوند و يا ميميرند! سستي و ضعف به سراغ آنها ميآيد؛ همچنانكه بدنها گاه سست و ضعيف ميشوند.

چنانچه الله متعال (جل جلاله)  ميفرمايد: (أَوَ مَن كَانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا) (انعام/122).
«آيا كسي كه مردهاي بوده است و ما او را زنده كردهايم و نوري فرا راه او داشتهايم كه در پرتو آن، ميان مردمان راه ميرود مانند كسي است كه به مَثَل گویي در تاريكيها فرو رفته است و از آن تاريكيها    نميتواند بيرون بيايد؟»

يعني كسي كه قلبش به وسيلهی كفر ميميرد الله متعال توسط نور ايمان و توحيد زندهاش ميگرداند، در ميان مردم با بصيرت و دانش حركت ميكند، حقيقت اشياء را درك مينمايد، كسي كه كفر باعث مرگ قلبش شده و ماندن در تاريكيهاي كفر و شرك را ترجيح ميدهد و از آن بيرون شده هم نميتواند تا نور و حقيقت را ببيند، وي اگر چيزي را هم ببيند به كسي ميماند كه در درون تاريكيهاي است كه اشياء را نميتواند از هم ديگر تمييز داده  و ميان حق و باطل، خوب و زشت تفاوت قايل شود، اين فرد با كسي كه قلب و بصيرت آن را ايمان زنده نموده است هرگز برابري نميكند.

بيماريهاي قلبها از دو جهت سرايت ميكند:

1- جهت شهوات 2- جهت شبهات.

موضوعي كه در اين مقال كوتاه مورد نظر است تمركز روي   بيماري-هايی است كه از دريچهي شهوات وارد و  بر قلبها اثر گذاشته و مانع دين الله (جل جلاله)  ميشود و انسان را بندهي انسان ميسازد.

خاطر نشان مينماييم كه شهوات محل صدور و يكي از اسباب اساسي بيماري قلبها ميباشد، در صورتي كه به خواستهها و تمايلات آن بدون در نظر داشت خواستههاي شريعت و يا بيش از حد مشروع بدان رسيدهگي شود، در نتيجه انسان فرمانبر شهوات شده؛ براي آن تلاش مينمايد، آن-گاه شهوات وي را رهبري خواهد كرد، هدفي جز اين را نميشناسد كه چگونه عطش سيري نا پذير آن را فرونشاند، زيرا هر اندازه به خواستههاي آن رسيدهگي نمايد به شعلهوري آن افزوده    ميشود و به زبان حال مي-گويد: هل من مزيد! و شكم فرزند آدم را غير از خاك چيزي ديگر پر نميكند!

هرگاه شهوات تا اين حد بر انسان حاكميت پيدا كرد بدون شك وي را به هلاكت و نابودي كشانده، قلب و ايمانش را به هر اندازه كه بر آن استيلا يابد، ضعيف ميسازد، همچنانكه باعث تضعيف اراده نيز     مي-شود، ديگر از حركت بهسوي حق و پيروي از آن و حتي توجه و گوش دادن به نداي حق باز ميايستد، گاه كارش به جايی ميرسد كه سر تعظيم در برابر مخلوقات پايينتر از خود نيز فرود ميآورد، وي را اسير بسياري از چيزهايی ميگرداند كه خود را از بند آنان نميتواند برهاند.

نشانههاي قلبهاي بيمار شهوات:

اگر سوالي مطرح شود كه آيا بيماري مورد بحث نشانههاي هم دارد؟ در پاسخ ميتوان گفت بلي؛ اينك در زير به مهمترين اين علايم اشاره نموده سپس راههاي درمان آن را نيز بيان خواهيم داشت:

1. كنار گذاشتن امر به معروف و نهي از منكر:

يكي از اين علايم عبارت از اين است كه بيمار، قوت حركت به سوي اداي فريضهی امر به معروف و نهي از منكر را ندارد، ضعف و سستي شگفتآوري به سراغش ميآيد، از اين رو چگونه ميتواند به تغيير چيزي بپردازد كه خودش گرفتار آن است و يا به چيزي فرا بخواند كه خودش انجام نميدهد.
رسول اكرم (صلي الله عليه وسلم)  ميفرمايند: هر كس از شما منكري را ديد حتماً آن را به دستش تغيير دهد، اگر توانش را نداشت به زبانش و اگر توان اين را هم نداشت به قلبش از آن نفرت داشته باشد و اين ضعيف ترين نوع ايمان است. (روايت از صحيح مسلم).

از حديث فوق بر ميآيد كه قوت و عافيت ايمان در قلب بستهگي به قوت و ضعف تعامل با منكر و روش تغييرش دارد، عاليترينش انكار به دست و ضعيفترينش بسنده كردن به قلب است كه نشانهي ضعف ايمان به شمار مي-رود، بعد از آن عافيت و ايماني در كار نيست…

2. بد پنداشتن نيكوييها وخوب شمردن زشتيها:

نشانهی ديگر وجود مرض شهوات در قلب اين است كه ذايقهی فرد را به گونهي فاسد ميگرداند كه نميتواند بين حق و باطل، خوب و بد، شايسته و ناشايست، توحيد و شرك، تميز دهد، نيكويي را زشت ميبيند و زشتي را نيكو، حق را باطل ميانگارد و باطل را حق، خوبي را بدي ميشمارد و بدي را خوبي.

اين بد ترين حالتي است كه قلب انسان به آن دچار ميشود، به حالتي ميرسد كه تمام وظايف معنوي كه به وي مربوط ميشود، معطل ميماند، در حديث رسول اكرم (صلي الله عليه وسلم)  آمده است: »هركس كار نيكش وي را مسرور و كار بدش وي را غمگين ساخت، آن مؤمن است «(سنن ترمذي/2091) مفهوم مخالفش اين است كه اگر اين گونه نبود، مؤمن نيست.

عبدالله بن مسعود (رضي الله عنه)  ميگويد: «به هلاكت افتاده است كسي كه قلبش معروف را معروف نداند و منكر را انكار ننمايد».
و ابن تيميه رحمه الله ميگويد: «كسي كه هيچ بغضي نسبت به محرمات ندارد، هيچ ايماني با خود ندارد». (مجموعهی الفتاوي 7/41).

3. رو گرداني از دواء:
اگر بخواهي كسي را كه مصاب به امراض قلبي شهوات است، وادار نمايي كه از دواء استفاده نمايد، با رويگرداني و مقاومت شديدي روبرو خواهيد شد كه از مريض در معرضعملجراحياعضايبدن ديده نميشود.

4. تاثر سريع در برابر فتنه ها:

از نشانههاي مرض قلب به شهوات متاثر شدن سريع از فتنههايی است كه رخ مينمايد، از آنجايي كه قلبش مبتلا به اين بيماري است قوت مقاومت در برابر كوچكترين فتنهها را ندارد. بل، براي هر فتنهي پيش آماده سر تكان داده و از آن استقبال مينمايد. از هيمن جا است كه الله متعال مي-فرمايد:
(فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ) (احزاب/32).
«صدا را نرم و نازك نكنيد كه بيمار دلان چشم طمع به شما بدوزند».

وي اگر بشنود كه زني نرم صحبت ميكند –هر چند بدون قصد باشد- نسبت به آن طمع ميورزد، نفسش وي را به بدي فرمان ميدهد تا در آن فرو افتد، چه رسد به اين كه از نازك صحبت كردن به مورد بالاتري رو برو شود، اگر زني برايش بگويد نزديك بيا چه خواهد كرد، با سرعت به فتنه خواهد افتاد. (نعوذ بالله من ذالك).

راه علاج چيست؟

گاه سوالي مطرح ميشود كه آيا بيماري شهوات قلبي راه علاج و دواي براي آن هست؟ اگر هست در كجا نهفته است؟
ميگوييم: از نعمتهاي الله متعال بر بندهگانش اين است كه او تعالي هيچ مرض –جسمي و معنوي- را بوجود نياورده است مگر اين كه دواء و راه علاج شافي و كافي را نيز براي آن آفريده است. به جز مرگ كه از بين برندهي لذاتها و شهوتها است و هيچ دواي برايش موجود نميباشد.

راههاي علاج امراض شهوات در نقاط زير نهفته است:

  1. مخالفت با آرزوهاي نفس و نا فرماني با آن، هر چند مريض در وهله-ي اول با سختي رو برو ميشود، اما به سرعت دشواري از بين رفته و در پي آن، راحت، سعادت دایمي به استقبالش ميشتابد، دواء هر چند تلخ هم است و تلخي آن مريض را اذيت ميكند اما نسبت به نتيجهي عالي كه در پي دارد، گوارا است.

از اين رو هيچ گناه و معصيتي براي رضاي الله (جل جلاله)  ترك نميشود مگر اين كه در عوض شيريني و لذتي نصيبش ميشود كه به مراتب از لذت زود گذر معاصي بالاتر است، آن لذتي كه وي را به عذاب و خشم الله متعال گرفتار ميكند.

الله متعال ميفرمايد: (وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى) (نازعات/40)
«و امّا آن كس كه از جاه و مقام پروردگار خود ترسيده باشد، و نفس را از هوي و هوس بازداشته باشد. قطعاً بهشت جايگاه (او) است».

بنا بر اين هر كس ميخواهد از اهل  بهشت و نجات باشد بايد خود را از شهوات و پيش روي در حرام باز دارد.

  1. دانش توحيدي خود را بلند ببرد؛ زيرا سبب افزايش ايمان و شناخت الله متعال و صفات و نامهاي او تعالي ميشود، احساس مراقبت دایمي الله متعال را در وي ميافزايد و از پروردگارش حياء مينمايد.

يقين داشته باشيد كه انجام معصيت از ضعف توحيد و ايمان سر چشمه مي-گيرد، هر اندازه كه ايمان و توحيد فرد تقويه شود از معاصي وي كاسته شده و از اطاعت هواي نفس و شهوات دور ميشود.

  1. روی آوردن به سوي تلاوت، فهم و عمل صادقانه به قرآن كريم، زيرا در آن دواء و شفاي هر بيماري وجود دارد؛ الله متعال ميفرمايد: (قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاء) (فصلت/44).
    «بگو: قرآن برايمؤمنانمايهیراهنمایيو شِفاء است.»

(و َنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ) (الإسراء/83).
«ما آياتي از قرآن را فرو ميفرستيم كه شِفاء است».

(يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ) (يونس/57).
«اي مردمان! از سوي پروردگار تان براي شما اندرزي و شفايي براي چيزهایي كه در سينهها است، آمده است».

ابن ابي العز حنفي در شرح عقيده طحاوي ميگويد: »قرآن شفاي كاملي براي تمام امراض قلبي و جسمي، دنيوي و اخروي است، اگر مريض تداوي نيكو بنمايد با صداقت و ايمانداري و پذيرش كامل و اعتقاد قاطع به سراغش رود، مرض هرگز مقاومت نميكند و چه گونه در برابر كلام پروردگار زمين و آسمان مقاومت ميكند كه اگر بر كوهها فرود آيد، آن را پارچه پارچه ميكند«.

  1. مطالعهی كتب مفيدي كه سيرت سلف صالح را بيان ميدارد، حالات زهد، تقوي و پرهيزگاري آنان را به تصوير ميكشد، به ويژه سيرت رسول الله (صلي الله عليه وسلم)  و خلفاي راشدين رضي الله عنهم أجمعين.

  2. همراهي و ملازمت با همنشينان صالح، بنا براين، جز با صالحان منشين و جز با اهل تقوا غذا مخور، از هم صحبتان سوء بپرهيز؛ زيرا همان گونه كه همنشين صالح به سوي خير و كارهاي مفيد دعوت ميكند، به همان پيمانه همنشين بد به طرف زشتي و بدي فرا      ميخواند، رسول اكرم (صلي الله عليه وسلم)  ميفرمايند: «شخص بر دين دوستش است هر كس بايد بنگرد كه با چه كسي طرح دوستي ميريزد» (روايت از: ابوداود و ترمذي).

بار الها! ما را در پناه خودت حفظ بفرما و مشمول رحمتت بگردان و يك لمحه به خود مان رها مكن، همانا تو شنوا، نزديك و پذيرنده دعايي. آمین…

نوشته: عبدالمنعم مصطفی
ترجمه: عبدالباری قانت استاد پوهنحی شرعیات پوهنتون هرات

Atomic Habits

Editorial Team

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

د ښوونکي لارښود کتابونه
Atomic Habits
Atomic Habits
Back to top button
واسع ویب