سلطان صلاح الدين ايوبي چه اصلاحاتي آورد؟
صلاح الدين رحمه الله بيشتر وقت خود را در جنگها و درگيريهاي دائمي ميان او و صليبيان گذراند. بي شک اين جنگها مانعي بود بر سر راه طرحهاي بزرگ و اصلاحات گسترده اي که به فکر صلاح الدين رحمه الله مي رسيد، اما با وجود اين او کارهاي عمراني و طرحهاي اصلاحي زيادي انجام داد که تاريخ با تمام افتخار از آن ياد مي کند.
اين اصلاحات در موارد زير خلاصه مي شود:
1. اصلاحات عمراني
از نمونهء اين اصلاحات حصار شهر قاهره مي باشد. چون بيشتر آن منهدم شده بود و مانع از ورود و خروج مردم نمي شد، بنا براين بدور شهر حصار کشيد، براي نظارت بر کار حصار «طواشي بهاء الدين قراقوش» را بعنوان سرپرست منصوب کرد. اندازهء طول اين حصار (سور) بيست و نه هزار و سيصدو دو ذراع بوده است.اين حصار دور شهرهايي که در عهد صلاح الدين رحمه الله شهر قاهره را تشکيل مي دادند، کشيده شده بود، که عبارتند از شهر فسطاط که عمرو بن عاص آنرا ايجاد کرده بود. شهر عسکر که صالح بن علي عباسي آنرا ايجاد کرده بود و شهر قاهره که جوهر صقلي آنرا ايجاد کرده بود.هدف از ساختن اين حصار حمايت از شهر در برابر حيله و يورش تجاوز گران بود. او همچنين قلعهء انجيل را هم براي دور کردن فتنهء دشمنان خائن و پيمانشکن از قاهره ساخت. اما او به علت مشغول بودن به جنگ در ميدانهاي مختلف، نتوانست تمام بناها را به پايان رساند. اين قلعه هرچند که در دورانهاي مختلف تاريخ دستخوش تغييراتي شده است، اما هنوز از آثار پا برجا در تاريخ مصر به شمار مي آيد. از جمله قلعه هاي ديگري که بدست صلاح الدين رحمه الله ساخته شده است، قلعهء سينا است که در شبه جزيرهء سينا در 57 کيلومتري شمال شرقي شهر سويس واقع است. در جهت جنوبي آن قلعه هم دو مسجد نزديک به هم، و منبع آبي براي سيرآب کردن تشنگان، ساخت. بر يکي از درهاي آن منبع آب اين عبارت نوشته آمده است: بسم الله الرحمن الرحيم, و صلي الله علي سيدنا محمد. خداوند سلطنت سرورمان ناصر صلاح دنيا و دين، سلطان اسلام و مسلمين، خليفه امير مؤمنان را جاودان گرداند، اين منبع آب را سلطان علي بن ناصر عادل مظفر آباد کرد. و در ماه شعبان پانصدو نود هجري به پايان رسيد. استاد نعوم شقير در کتابش «تاريخ سينا و عرب» مي گويد که از کنار آن قلعه و دو مسجد گذشته است و ديده است که آن قلعه در بزرگي در سمت شمال غربي دارد. در بالاي آستانهء در سنگ تاريخي مربعي شکل بزرگي که با حروف برجستهء عربي نام صلاح الدين رحمه الله بر آن نقش بسته شده است، وجود دارد: بسم الله الرحمن الرحيم, و صلي الله علي سيدنا محمد. خداوند سلطنت سرورمان ناصر صلاح الدين، سلطان اسلام و مسلمين، يوسف بن عادل ناصر را جاودان گرداند. جمادي الآخر سال 583هـ.توجه و اهتمام صلاح الدين رحمه الله تنها به برپايي استحکامات نظامي نبود، بلکه او به آباد کردن جزيرهء روضه و جيزه، ساختن ميدانهايي براي مسابقات اسب سواري و حفر چاهها نيز اقدام کرد. او همچنين بيمارستانهايي بنا نهاد که از مهمترين آنها «المارستان» در شهر قاهره بود که ساختماني بزرگ و وسيع داشت و آنرا تنها براي اجر و ثواب بنا کرد، بر اين بيمارستان، عالمي را بعنوان سرپرست منصوب کرد. در کنار بيمارستان داروخانه اي را هم تأسيس کرده که مي توانست انواع داروها و شربت ها را در ميان بيماران توزيع کند. در اطاقهاي بيمارستان تختهاي مجهّزي را براي استقبال بيمارستان قرار داده بود. قسمتي از بيمارستان را هم به زنان اختصاص داده بود. در گوشهء ديگر خانه هاي بزرگي با برج و بارو و پنجره هاي آهني براي حبس کردن ديوانه هاي وجود داشت. يک نفر هم هر روز بايد احوال آنها را جويا مي شد، خود صلاح الدين رحمه الله بر تمامي اين موارد، با تحقيق و بررسي نظارت داشت.در دوران صلاح الدين رحمه الله شهرهايي جيزه و روضه از مهمترين شهرها بشمار مي آمدند. ابن جبير در بارهء سفرش به آنجا مي گويد: در جيزه هر روز يکي از بازارهاي خيلي مهم برپا مي شد، بني جيزه و مصر خانه هاي زيبا، اماکن تفريحي و خليجي وجود داشت که داراي مسجد جامعي بود که در آن خطبه خوانده مي شد. آن مسجد داراي دستگاه سنجشي بود که جزر و مد رود نيل را اندازه گيري مي کرد. همچنين در جيزه سنگهاي زينتي و مرمر و انواع هنرهاي زيبا به چشم مي خورد.صلاح الدين رحمه الله متوجه شد که مصر سرچشمهء بزرگي است که مي تواند از طريق آن نيروي زميني و دريايي خود را تقويت کند. بنا براين به ساختن کشتي و ناوگان پرداخت. براي ناوگان ديوان مخصوصي را به نام «ديوان ناوگان» تأسيس کرده، آنرا به برادرش عادل واگذار کرد. در کشور مصر، مهمترين بندرهاي دريايي، اسکندريه و دمياط بودند و مهمترين بندرهاي رود نيل فسطاط و قوص بودند که در آنها کشتي هاي جنگي به منظور محافظت از آن مرزها و رفتن به جنگ دريايي براي اعلاي کلمهء اسلام و به اهتزاز در آوردن پرچم آن در جهان، ساخته مي شد. صلاح الدين رحمه الله متوجه شد که اروپائيان به اسکندريه به چشم طمع دوخته اند و چون ترسيد که به آنجا يورش برند، دستور داد ديوارها و برجهايي محکم به دور شهر بسازند. آنگاه به دنبال ساختن بيمارستان قاهره، بيمارستاني هم در اسکندريه ساخت. مؤلف صبح الأعشي در اين باره مي گويد: هنگامي که سلطان به حکومت کشور مصر رسيد و بر قصر آن مسلط گشت، در قصر سالني بود که العزيز بن المعز آنرا به سال 384هـ بنا کرده بود. سلطان آن را تبديل به بيمارستان کرده و آن همان بيمارستان عتيق در داخل قصر است. صلاح الدين رحمه الله در اسکندريه، مسافرخانه، تعدادي پل و مُرغزار را هم براي بهبود وضع کشاورزان ساخت.
2. اصلاحات آموزش
صلاح الدين رحمه الله عاشق علم ودانش بود. دانشمندان را تشويق مي کرد و در راه برپايي جنبش فرهنگي در کشور از هيچ کمک مالي و تلاشي دريغ نمي کرد. او مدارس زيادي را تأسيس کرده، نويسندگان، شعرا و دانشمنداني را که در علوم، فنون، فرهنگ و عرفان سرآمد بودند به آنجا فرا مي خواند. مکتبها يا مدارس داراي نظام و آئين نامه بودند. در دوران صلاح الدين رحمه الله هرگاه بچه ها به سنّ جواني مي رسيدند، براي آموزش قرآن، حفظ مقداري از احاديث نبوي، يادگيري رسم الخط عربي و احکام – تا جائيکه در توان داشتند – به يکي از اين مکتبها مي رفتند. بچه ها در کنار اينها اصول حساب را فرا مي گرفتند، مقداري شعر و امثال وحکم را حفظ مي کردند و ياد مي گرفتند، چگونه نماز را به جماعت ادا کنند و در نماز شان خضوع و خشوع خداوند را داشته باشند.هرگاه کودکان به سنّ جواني مي رسيدند و مي خواستند دانش بيشتري فراگيرند، به يکي از مراکز علم در مصر، شام، موصل، بغداد يا مکه، سفر مي کردند تا علوم عقلي و نقلي و همچنين علم قرائات که از مهمترين دروسي بود که در دانشگاهها و مدارس به تفصيل بيان مي شد، را به اضافه علم تفسير که علما در آن تبحّر يافته بودند، ياد بگيرند. در دوران صلاح الدين رحمه الله مساجد نقش بزرگي در روشن کردن جنبش فرهنگي در کشور داشتند. مساجد پر بودند از نماز گزاران و طلاب علم. بعضي از آنان در علم قرائات يا تفسير ماهر بودند و بعضي ديگر در صرف و نحو، عروض و اوزان شعري نبوغ داشتند.مشهورترين اين مساجد در قاهره، مسجد عمرو بن عاص، مسجد جامع الازهر، مسجد جامع الأقمر، مسجد جامع الحاکم بأمرالله و مسجد جامع سيدنا حسين بودند. در اسکندريه مسجد العطارين نقش بزرگي را در انتشار فرهنگ اسلام و علوم ديگري که در آن هنگام فرا گير شده بودند، ايفا کرد. در کل کشور مصر، مساجد به کار مهم تعليم وتربيت مردم اقدام کردند.مساجد سوريه هم به همان نقشهايي که مساجد مصر ايفا کردند، پرداختند. از جملهء اين مساجد، مسجد جامع دمشق بود که «ابن جبير» در سفرش به دمشق شيفتهء آثار زيبايي آن مسجد شده بود. مسجدي که دمشق را تبديل به قبلهء علم و علما از هر سويي کرده بود. دار الحکمة در طرابلس شام نيز با استقبال تعداد بيشماري از طلاب علم روبرو شده، رقيب دارالحکمة مصر گشت.مدارس مختلف مصر و شام اقدام به آموزش مذاهب فقهي در چارچوبي وسيع نمودند. بعد از بازپسگيري قدس در سال 583هـ مدارسي با همين رويه در آن تأسيس شد. صلاح الدين رحمه الله در سال 572هـ اولين مدرسهء حنفيان را با نام مدرسهء «السيوفية» بنا نهاد. توجه و عنايت صلاح الدين رحمه الله به اين مدرسه تا جايي بود که سي و سه مغازه را وقف آن کرد و در کمک به اساتيدي که در آن تدريس مي کردند از هيچ مالي دريغ نکرد. اين مدرسه تا هنگامي که صليبيان آن را تخريب کردند، باقي بود و از آن نور عرفان مي درخشيد.صلاح الدين رحمه الله همچنين مدرسهء «الصالحية» را براي مذهب شافعي تأسيس نمود و چون خود او بر همين مذهب بود، به همين علت بسيار به آن توجه داشت. بنا براين سفارش کرد که ساختمان آنرا بسيار وسيع و پهناور بسازند. او يک حمام در کنار آن مدرسه، يک نانوايي در مقابل آن و چندين مغازه را وقف آن کرد و همانگونه که مقريزي در «الخطط» مي گويد: او جزيره اي را هم به نام «الفيل» که در رود نيل و خارج از شهر قاهره بود، وقف آن کرد. صلاح الدين رحمه الله بدنبال بازپسگيري قدس در سال 583هـ مدرسه اي در قدس بنا نهاد، قاضي بهاء الدين ابن شداد را مسئول تدريس در آن کرد. مردم زيادي در طلب علم به بيت المقدس رفتند و آوازهء آن در آفاق پيچيد.صلاح الدين رحمه الله دستور داد که در مدارس متنوعي که تأسيس کرده است با توجه به تخصصشان در علم و دين، کارهايشان منظم گردد، آنان که مسئول تدريس بودند به دو گروه تقسيم مي شدند:گروه اول: يا گروه مدرسان، که استاداني متبحّر در علم بودند.گروه دوم: يا گروه معيدين (تکرار کنندگان). اينان آنچه را که مدرسان به دانشجويان ياد مي دادند، دوباره تکرار مي کردند تا در ذهن طلاب رسوخ کرده، از يادشان نرود.معيد با سِعه و شرح صد در راه فهماندن مطالب به کساني که از فهم عاجز بودند، از وقت خود دريغ نمي کرد. معيد معمولاً در کنار مدرس مي نشست، هرگاه درس تمام مي شد، مدرس اول از همه خارج مي شد و طلاب را براي معيد باقي مي گذاشت تا او هم کار خود را انجام دهد.شکي نيست که اين نظام زياد متفاوت با نظام کنوني دانشگاهها و فرهنگسراهاي عالي که در آن کار معيد، کار استاد را تکميل مي کند، نمي باشد.از شيوه هاي مدارسي که صلاح الدين رحمه الله تأسيس کرد، روشن مي گردد که او از طرفي در آباد سازي از آثار سرورش نورالدين پيروي مي کرد، از طرف ديگر مي خواست مذهب سني را ترويج دهد و فاطميان و مذهب باطنيه را ريشه کن سازد و يورش بر ضد اروپائيان که کشور را آلوده کرده آن را به فساد کشانده بودند را شعله ور سازد.در آن عهد بازار کتاب رواج و رونق داشت. در مصر بازاري در جهت شرقي مسجد جامع عمرو بن عاص وجود داشت که نفيس ترين کتابها و با ارزش ترين دخيره ها در آن نگهداري مي شد، در دمشق هم بازار کتاب بزرگي وجود داشت که در بردارندهء کتابهاي مهمي بود که از اطراف و اکناف کشور آورده مي شد.
3. اصلاحت اقتصادي
در دوران صلاح الدين رحمه الله، دولت در رزق و روزي زياد و ترفه زندگي مي کرد، چرا که واردات زايد و منابع غذايي متنوع و زيادي داشت، اين واردات در موارد زير خلاصه مي شود
(أ)- دست گذاشتن بر گنجهاي زياد فاطميان بعد از تسلط بر مصر.
ب)- واردات جزيه، که غير مسلمانان پرداخت مي کردند.
(ج)- واردات فديه که از سوي أسرا مي رسيد.
(د)- واردات غنائم، که در جنگ به آنها دست پيدا مي کرد.
(ه)- واردات خراج (ماليات) که از صاحبان زمينهائي که با صلح فتح مي شد، گرفته مي شد و واردات مشروع و ثروتهاي فراوان ديگري.صلاح الدين رحمه الله از سلاطيني نبود که ثروت را در غير جاي خود خرج مي کنند، بلکه آن در راه خدا، ساختن دژها و قلعه هاي محکم، اصلاحات عمراني و هر کاري که براي کشور نفع عمومي و فايدهء زيادي داشت، انفاق مي کرد.صلاح الدين رحمه الله بخاطر اينکه کشور را از قحطي ها و گرسنگيهايي که به سبب جنگ پديد مي آمدند، نجات دهد، به کشاورزي و وسائل آبياري اهميت فراواني داد، تا زمين بهترين و بيشترين محصولات را بدهد. مصر و شام در تبادل محصولات کشاورزي، گسترش مصالح اقتصادي و تأمين امکانات مادي مورد نياز براي ارتش با همديگر همکاري داشتند. دو کشور در مقابل يورش خائنانهء اروپائيان در کنار هم مقاومت کرده، سپاه اسلام را با تمام امکانات مادي، ساز و برگ جنگي و مواد غذائي تأمين کردند.صلاح الدين رحمه الله به تجارت هم خيلي اهميت مي داد. در دوران او مصر حلقهء اتصال شرق و غرب بود، به سبب اين تجارت شهرهاي بزرگ اروپائي مثل دو شهر ايطاليايي (ونيز و پيزا) به وجود آمدند، بعدها ونيزيها با تشکيل يک بازار تجاري بنام «بازار أيک» در اسکندريه، توافق کردند. صلاح الدين رحمه الله براي شکوفايي اقتصاد کشور و افزايش توليد، توجه و اهتمام فراواني به بازارهاي تجاري نمود. در مصر و شام تعداد بازارها را بيشتر کرد و به اصلاح و گسترش آنها پرداخت، «ابن جيبر» طي سفرش شگفتي خود را از نظم آن ابراز داشته است. او در مورد شهر حلب مي گويد: شهر بسيار پهناور، زيبا و بديع است، بازارهاي آن بزرگ، سستماتيک ومستطيلي شکل است، هر صنفي از صنعتگران در گوشه اي از بازار قرار دارد، به همين ترتيب تا تمام صنعتهاي شهري تمام شود، همهء بازارها سقف چوبي دارند و ساکنان آن از سايهء پهناور آن بهره مي برند. هر کدام از بازارها، چشمها را خيره و شخص با عجله را مات و مبهوت مي کند. بيشتر مغازه ها از چوبهاي زيبا ساخته شده اند.«ناصر خسرو» در کتاب «سفر نامه» شهر طرابلس شام را در عهد صلاح الدين رحمه الله اينگونه توصيف مي کند: آن شهر زيبايي است، اطراف آنرا مزارع، بوستان، نيشکر، درختان نارنج، موز و ليمو در بر گرفته است. در آنجا دستگاههاي ريسندگي چهار، پنج و شش طبقه وجود دارد. خيابانها و بازارهاي آن زيبا و تمييز است، به گونه اي که خيال مي کني، هر بازار قصر زيبايي است، در وسط شهر مسجد جامع بزرگي وجود دارد که تمييز، زيبا و محکم است. در حياط آن قبهء بزرگي است که زير آن حوضي از سنگ مرمر با فواره اي از مِسِ زرد در وسط آن، وجود دارد. در بازار آبشخوري با پنج لوله که از آنها آب زيادي بيرون مي آيد، موجود مي باشد که مردم نيازشان را با آن برطرف مي کنند. در طرابلس کاغذ زيبايي ساخته مي شود، اما هنگاميکه اين شهر تاراج شد و شمشير بر سر ساکنين آن فرود آمد، کتابخانه ها، مدرسه ها و کارگاههاي کاغذ سازي تبديل به خاکستر شد.از اين نمونه اي کم، اهتمام فراوان صلاح الدين رحمه الله به آباداني شهرها و بازارهاي تجاري آن، براي ما روشن مي شود. چنانکه از کلام ناصر خسرو مي توانيم به وجود کارگاههاي کاغذ سازي در طرابلس پي ببريم و اين هم يکي ديگر از مفاخر صلاح الدين رحمه الله است.جنگهاي صليبي به انتقال صنعت کاغذ سازي به اروپا کمک نمود، که اولين کارگاه کاغذ سازي بسال 1198م در جنوب بلژيک تأسيس شد، با وجود اين انگلستان تا قرن شانزدهم ميلادي از صنعت کاغذ سازي بي اطلاع بود.از صنايع که صلاح الدين رحمه الله به آن توجه و اهتمام ورزيد، مي توان از صنعت اسلحه سازي، بافندگي، پارچه بافي، لباسهاي ابريشمي زر دوزي شده، زين ضخيم و زيباي اسب، صنعت شيشه گري، سفال سازي، کشتي سازي و ناوگان سازي، و صنايع ديگري که اقتصاد را شکوفا، توليد را افزايش و دولت را نيرومند مي سازد، مي توان نام برد.
4. اصلاحات اجتماعي
زندگي اجتماعي در دوران صلاح الدين رحمه الله شکل تلاش، جهاد، درگير با اروپائيان و دشمنان به خود گرفته بود. و از مظاهر ابهت، عظمت و تکبر دروغين به کلي دور بود.او رحمه الله نمونهء زيبايي را در لباس عادي پوشيدن، غذاي معمولي خوردن و مجالس متواضعانه اش، به سربازان و رعايايش مي داد. عماد اصفهاني در توصيف لباس و اختلاط او مي گويد: او تنها لباسهايي که پوشيدن آنها حلال بود مثل: کتان، پنبه، پشم را مي پوشيد، و هر کس که در کنار او مي نشست، به خاطر تواضع او نمي دانست که در کنار پادشاهي نشسته است.صلاح الدين رحمه الله ورزشکار بود، به اسب سواري و توپ بازي [احتمالاً فوتبال] علاقه نشان مي داد، مردم را به آن تشويق مي کرد، او بعد از نماز ظهر به همراه مردانش براي تماشاي مسابقات توپ و چوگان مي رفت و هنگامي که به آنجا مي رسيد، براي تماشاي بازي از اسب پياده مي شد، مسابقه دهندگان تا اذان عصر به بازيشان ادامه مي دادند، او با افراد خاص خود در اين مسابقات شرکت مي نمود. مردم بيشترين علاقه را به شکار داشتند، آنان دسته جمعي يا تنهايي به شکار پرندگان، ماهيان، اردک و خرگوش مي رفتند و براي اين کار از سگها و پرندگان شکاري به کار مي گرفتند.اين پديده تنها به آمادگي کامل براي رفتن به جنگ با شجاعت و دلاوري بي نظير دلالت دارد. در تمام مورد انعام و بخشش او بر رعايا، بي اغراق بايد گفت که او همانند کسي که از فقر نمي ترسد، انفاق مي کرد، زيرا او همچون خاک به مال دنيا نگاه مي کرد، قبلاً گفتيم که او هنگام وفات به جز 47 درهم، و طلايي به وزن يک هسته خرما، هيچ طلا و نقره اي را در خزانه به جا نگذاشت. او هيچ ملک، خانه، زمين، بوستان، روستا، مزرعه و هيچ نوع ملک ديگري باقي نگذاشت.اگر او اين اموال را براي خود، خانواده و نزديکانش اختصاص نمي داد، پس اين اموال براي چه کسي بود؟ بي شک براي طرحهاي اصلاحي، تأمين لوازم جنگي و مردم مستحق بود، تا براي جامعه همبستگي کامل، براي دولت نيروي فائق و براي مردم زندگي نمونه اي تحقق يابد. اين همان چيزي است که اين سلطان عادل و فرماندهء قهرمان بدان دست يافت.از کارهاي بزرگي که نام صلاح الدين رحمه الله را جاودانه ساخت، باطل کردن بسياري از مالياتهايي بود که بر دوش مردم سنگيني مي کرد و آرامش آنها را به هم زده بود، مانند مالياتهايي که امير مکه بر حاجيان واجب کرده بود. امير مکه دستور داده بود که حاجيان، ماليات مکه را قبلاً در جده پرداخت نمايند، اين ظلمي بود در حق حجاج. صلاح الدين رحمه الله همهء اين نظامها را باطل اعلام کرد وبجاي آن هر سال هشت هزار إردب[1] گندم را به سوي مکه مي فرستاد و شرط کرده بود که آن را ميان اهل حرمين (مکه و مدينه) تقسيم کنند. صلاح الدين رحمه الله با اين کار مالياتهاي پراکنده را از دوش مردم برداشت و با يک بار فرستادن آن که از بيت المال مي پرداخت به اهل حرمين نفع رساند.از نمونه هايي که به حسن نيت، حرص او به امنيت جامعه، يکپارچگي ملت و پرهيز از ظلم دلالت دارد. وصيت و سفارش او به پسرش سلطان ظاهر که او را به ولايت حلب منصوب کرد، مي باشد، همانگونه که قاضي ابن شداد نقل مي کند، او دراين وصيت گفت: من تو را به تقواي خداوند که رأس تمام نيکي ها است، سفارش مي کنم، تو را به آنچه که خداوند امر فرموده است، دستور ميدهم که سبب نجات تو در آن است، تو را از خون و خونريزي بر حذر مي دارم، زيرا آتش فتنه اي که از خون به پا مي شود قابل مهار نيست. تو را سفارش مي کنم که قلب مردم را به دست آوري و در احوالشان نظر افگني (توجه کني). زيرا تو امين من و امين خداوند بر آنان هستي، به تو سفارش مي کنم که دل مرا، صاحب منصبان و بزرگان را حفظ کني، من تنها با مدارا کردن مردم به اين مقام رسيده ام، به هيچ کس کينه نداشته باش، زيرا مرگ هيچ کس را باقي نمي گذارد، از بدي رساندن به مردم به دور باش، زيرا گناه آن تنها با رضايت آنان بخشوده خواهد شد، ولي گناهي که در مقابل خداوند انجام دهي با توبهء تو به سوي او بخشيده خواهد شد که او کريم است.ابن مهمترين اصلاحات اجتماعي و برنامه هاي اخلاقي بود که صلاح الدين رحمه الله براي ترقي جامعهء اسلامي با پسنديده ترين خصال، نيکوترين عادات و بهترين آداب، در عهد او، اقدام به مبادرت به آنها کرد.
5. اصلاحات اعتقادي
قبلاً در باب صفات عقيدتي و عبادي صلاح الدين رحمه الله ياد آور شديم که او به ايمان، عبادت، تقوي، خوف از خداوند و اطمينان به او متصف بود. چنانچه قاضي بهاء الدين مي گويد: او عقيده اي زيبا و نيکو داشت، بسيار خداوند را ياد مي کرد، که البته عقيده اش را با دليل و به وسيلهء بحث و گفتگو با علماء و فقهاي بزرگ، بدست آورده بود. بنا بر اين کسي که داراي چنين تربيت ايماني و سلوک راسخ اعتقادي باشد لاجرم در اصلاح عقيده و از بين بردن تاريکيهاي گمراهي و لکه هاي ننگ از دامن اسلام بهتر تلاش خواهد کرد.صلاح الدين رحمه الله با چنين اعتقاد راسخي بر آن شد تا زنجيرهاي الحاد را پاره کند و بنيانهاي انحراف را در هر سرزميني که اسم خداوند برده شود و پرچم لا اله الاالله بر فراز آن به اهتزاز درآيد، ويران کند. هرگاه مي شنيد کسي مردم را به مبادي و آئيني فرا مي خواند که با قواعد شريعت اسلام سازگاري ندارد، بعد از مشورت با فقهاء و علماء فوراً دستور قتل او را صادر مي کرد. هنگامي که صلاح الدين رحمه الله در سنين جواني وزير العاضد فاطمي شد از اعتقادات و مذاهب موجود در کشور که اصلاً با عقيدهء اهل سنت سازگار نبود، متأثر و ناراحت گشت. مذهب فاطميان در چند دستهء زير خلاصه مي شد:اينکه امامت از مصالح عمومي نيست تا به اختيار امّت باز گردد، بلکه يکي از ارکان دين است و درست نيست که نبي از آن غافل باشد، يا آنرا بدست ملّت بسپارد، بلکه بر رسول واجب است که قبل از مرگش امامي را براي مسلمين تعيين کند و اين امام بايد از گناهان صغيره و کبيره بدور و معصوم باشد و پيامبر علي را براي خلافت انتخاب نموده و ابوبکر و عمر رضي الله عنهما خلافت را از او غصب نمودند. اما دستهء ديگر بسيار افراطي و معتقد به الوهيت اين امامان بودند، به اين صورت که آنان بشر هستند، ولي متصف به صفات الهي يا اينکه اله در ذات بشري آنان حلول کرده است و آخرين امام زنده و از ديدگان غائب است و آخر زمان ظهور کرده، جهان را آنگونه که پر از ظلم است، پر از عدالت خواهد کرد.در عصر فاطمي سال 408هـ گروهي از تندروان اسماعيلي معتقد به الوهيت حکم، خليفهء فاطمي بودند، از آن جمله حمزه بن علي که حاکم را اله مي دانست. او کتابي تصنيف کرد و در آن نوشت که روح خداوند در آدم حلول کرد، پس از آن به علي بن ابي طالب منتقل شد و روح علي به عزيز و از عزيز به پسرش حاکم، که در نظر ايشان اله است، حلول کرده است. (حمزه بن علي مؤسس عقيدهء حلول در مذاهب باطنيه مي باشد).پس بديهي است که صلاح الدين رحمه الله بعد از اينکه وزير فاطمي شد و کشور مصر تحت حکمروايي او در آمد با چنين عقيده اي به مبارزه برخيزد و تمام نيروي خود را براي پاکسازي کشور بسيج کند و جاي آنرا مذهب اهل سنت و جماعت قرار دهد. تنها چند ماه از وزارت او گذشته بود که آنچه را مي خواست عملي ساخت، در کل کشور مدارسي را افتتاح کرد که مشهورترين آنها مدرسهء ناصريه و کامليه بود. مردم از هر طبقه اي براي وارد شدن به اين مدارس و فراگيري دين صحيح فرا خواند. محبت و اطميناني که مصريان به صلاح الدين رحمه الله داشتند، از عواملي بود که او را در تمکين عقيدهء اهل سنت در دل مصريان ياري کرد، بخصوص پس از پيروزي او بر اروپائيان پس از جنگ دمياط و غزه و استيلاء پيدا کردن بر شهر عقبه که کليد درياي سرخ براي رسيدن حجاج مصري و غيره به مکهء مکرمه بود.اين پيروزي عظيم و فتح آشکار و امنيت راه حجاج مسلمان از بهترين عوامل در تبادل محبت، اطمينان و اخلاص ميان او و مصريان بود و همين امر سبب شد که مصريان به برادران سني مذهبشان بپيوندند و در زير پرچم صلاح الدين رحمه الله براي اعلاي کلمهء الله با دشمن خدا و دشمن خود شان بجنگند.