ساسانیان ( ۲۳۰ – ۶۵۱ میلادی)
بعد از انحطاط و سقوط دولت یفتلی شمال کشور زیر سلطه ترکان، و غرب کشور در قلمرو دولت ساسانی قرار گرفت . در قرن سوم میلادی ارشیر اول سلسله مقتدر و نیرومند ساسانی را بنیاد نهاد که تا چهار قرن دوام آورد. ( تسلط ساسانيان بار اول بر افغانستان امروزی در حدود سالهای ۳۶۵-۲۳۰ ميلادی بود) تمام ایران
و قسمتی از خراسان قدیم که افغانستان را نیز در بر می گرفت و برخی از کشورهایی که اکنون همسایه شمالی ایران به شمار می روند، تحت سیطره دولت ساسانی قرار داشتند . اما همچنان جنوب کشور تحت سلطه بازماندگان یفتلی اداره می شد. شاهان ساسانی امپراتوری خویش را تا رود سند و آسیای مرکزی وسعت دادند. در قرن ششم میلادی خسرو انوشیروان ساسانی یفتلی ها را از باکتریا راند و این منطقه بار دیگر به امپراطوری ساسانی پیوست. (تسلط ساسانيان بار دوم ۶۴۴-۵۶۵ ميلادی )
در این وقت غرب افغانستان شامل مناطق هرات و نیمروز و توابع آن تحت نفوذ ساسانیان قرار داشت که آیین زردتشتی داشتند و به زبان پهلوی تکلم می کردند. ولی در مناطق کوهستانی مرکزی و زابلستان و وادی اطراف دریای کابل به نام گندهارا و قسمتهایی از جنوب افغانستان از سلسله جبال هندوکش تا کرانه های سند و مناطق شمال افغانستان که از بقایای کوشانیها و یفتلی ها بودند و از تخارستان تا بادغیس حکم می راندند ، دارای آیین بودایی و برهمنی و زردتشتی بودند.
در این زمان که امپراطوری یفتلی افغانستان سقوط کرد، دست سلطه امپراطوری ساسانی فارس، ترکان نوخواسته ی ماوراالنهر، و متعاقبا امپراطوری چین در شمال شرق ، شمال، و شمال غرب افغانستان دراز گردید و در بقیه کشور ملوک الطوایفی ظهور و امراء متعدد محلی روی کار آمدند و این تجزیه و تقسمیم سیاسی افغانستان با تعداد زبان و ادیان مختلف چون دسته جات زبانهای باختری، سانسکریت و پراکریت و لغات اجنبی ترکی، چینی و … با دین زردتشتی و بودائی ، برهمنی، هندویی و… یک جا شده ، ملت افغانستان را در مرور یک قرن به طرف وادی تفرقه و تشتت سوق می نمود. و از طرف دیگر عدم مرکزیت اداره سیاسی سبب فقدان قوه ی مدافعه ی اقتصادی گردیده تغییرات اخلاقی و مدنی شروع شده سران ملت ومملکت نیز از طرد دشمنان قوی ونجات دادن مملکت مایوس بوده افغانستان بحران سیاسی را تا قرن هفتم میلادی عبور می کرد درچنین وقتی بود که دین اسلام ظهور و توسط قشون عرب در افغانستان نفوذ کرده و در شئون اجتماعی کشور انقلاب بزرگی ایجاد کرد.
البته بزرگترین امارت در این هنگام حکومت ” رتبیل شاهان ” یا کابل شاهان بود که وسعت قلمرو آنها در زمان اوج قدرتشان از رود سند، در هند تا سلسله جبال هندوکش و از نورستان تا نزدیک ” بُست ” گسترش داشت.