خواسته هاي اخوت اسلامي
اسلام همه مسلمانان را يک خانواده دانسته و همه را خواهر و برادر يکديگر خطاب نموده نه تنها در لفظ و شعار که در عمل و تعهدات متقابل نيز خواهر و برادر هم اند.
در روايات اسلامي روي اين مسأله تاکيد زياد صورت گرفته و مخصوصاً جنبه هاي عملي آن ارائه گرديده که به عنوان نمونه احاديث گهر بار سرور کائنات صل الله عليه وسلم تحرير ميگردد.
ابي هريرة رضي الله عنه از پيامبر اسلام صلي الله عليه و سلم روايت نموده که:«المسلم اخو المسلم لا يظلمه و لا يعيبه و لا يخذله و لا يتطاول عليه في البنيان فيستر عليه الريح الا باذنه و لا يوذيه بقتار قدره الا ان يجدان يغرف له غرفة و لا يشتري لبنيه الفاکهة فيخرجون بها الي صبيان جاده ولايطعمونهم منها ثم قال النبي احفظوا ولا يحفظوا منکم الاقليل».
ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است بالايش ظلم نکرده او را رسوا نمي نمايد و بدون اجازه وي خانه خود را بلند نميسازد تا اينکه جريان باد را بر او قطع نمايد و او را با بوي ديگ خود ضرر نميرساند مگر اينکه برايش از آن چيزي بدهد و براي فرزندان خود ميوه نمي خرد که بعداً آنها ميوه را گرفته و در حضور اولاد همسايه او بخورند در حاليکه به او نميدهند بعداً پيامبر فرمودند که چيزي هاي را که گفتم مراعات نمائيد و مراعات نمي نمايند از مردمان مگر جماعت اندکي.
و از سالم روايت شده و او از پدر خود روايت ميکند که پيامبر فرمودند:«المسلم اخو المسلم، لا يظلمه و لا يشتمه و من کان في حاجة اخيه کان الله في حاجة، و من فرج عن مسلمٍ کربة فرج الله عنه بها کربة من کرب يوم القيامة، و من ستر مسلماً سترهُ الله يوم القيامة.
ترجمه: مسلمان برادر مسلمان است نه بالاي او ظلم ميکند و نه هم او را دشنام ميدهد. و هر کي در پي بر آورده شدن حاجت برادر مسلمان خود باشد خداوند جل جلاله حاجت او را بر آورده ميسازد و کسي که از برادر مسلمان خود سختي از دنيا را دور بسازد خداوند جل جلاله سختي از سختي هاي روز قيامت را از او دور ميسازد و کسيکه برادر مسلمان خود را عيب پوشي کند خداوند عيب او را در قيامت مي پوشاند.
و ابي هريرة از پيامبر روايت کرده اند که پيامبر فرموده اند:« لا تحاسدوا ولا تباغضوا ولا تجسسوا ولا تحسسوا ولا تناجشوا و کونوا عباد الله اخواناً.
ترجمه: با يکديگر خود حسد نورزيد، به يکديگر خود خشم نکنيد از حالات يک ديگر خويش تجسسس و تفحص ننمائيد و بر خريد و فروش يکديگر بلند بالايي نکنيد و باشيد اي بندگان خدا در مقابل هم، همچون برادران.
پيامبر و ايجاد عقد برادري در بين مسلمين
بعد از هجرت پيامبر اسلام به مدينه منوره و تکميل نمودن اعمار مسجد نبوي آن حضرت صلي الله عليه و سلم تصميم گرفتند تا ميان مهاجرين و انصار عقد برادري ايجاد نمايند، بنا برين جلسه مرکب از انصار و مهاجرين در خانه انس بن مالک که در آن موقع ده سال داشت بر گزار نمودند، تعداد مهاجرين(۴۵) نفربود، آن حضرت صلي الله عليه وسلم خطاب به انصار فرمودند: اين ها (مهاجرين) برادران مسلمان شما هستند، که وطن مألوف و کاشانه خويش را ترک گفته و به اساس ارتباط ديني به وطن شما پناهنده شده اند. آنگاه يکنفر از انصار را با يکنفر از مهاجرين عقد برادري داده و آنها را با يکديگر به حيث برادران ديني قرار دادند و آنها به منزله برادران حقيقي براي فدا کاري در مقابل يکديگر قرار گرفتند هر يک از انصار برادر مهاجر خود را به خانه خود برد و تمام داراي خود را عرضه کرده و اظهار داشت که نصف اين ها مال تو و نصف ديگر مال من است.
اما نقطه قابل توجه اينست که مهاجرين هم نشد که از اين فرصت استفاده کرده و هر آنچه را که از برادران انصار خود دريافت کنند بگيرند که اين حقيقت را از داستان عبدالرحمن بن عوف بخوبي ميتوان دريافت.
سعد بن ربيع رضي الله عنه که با عبدالرحمن بن عوف رضي الله عنه برادر قرار گرفته بود. دو زن در عقد نکاح خويش داشت او به عبدالرحمن بن عوف رضي الله عنه گفت: من يکي از آنها را طلاق ميدهم تا شما با وي ازدواج کنيد ولي عبدالرحمن بن عوف با ابراز تشکر و تقدير از انجام اين کار امتناع ورزيد.
بعداً سعد بن ربيع رضي الله عنه اموال و دارائي خود را به عبدالرحمن بن عوض عرضه نموده و در خواست کرد نصف آنها را قبول نمايد عبدالرحمن رضي الله عنه گفت: خداوند در دارائي تو برکت عنايت فرمايد مرا به بازار مدينه رهنمائي کن سعد او را به بازار قينقاع رهنمائي کرد او از آنجا مقداري روغن و پنير خريده به آن تجارت ميکرد. طي چند مدت در آمدي حاصل شد که توانست مصارف ازدواج را بپردازد و رفته رفته چنان در تجارت و کار پيشرفت نمود که بنا بر قول خودش اگر بخاک دست بگذارم طلا ميشود.
منبع احاديث: رياض الصالحين