بهجای انتقام، پالیسی را عوض کنید
کشتن و به آتش کشیدن، از سالهاست که تجربههای تلخ و هولناک مردم افغانستان را تشکیل میدهد؛ کشته شدن هزاران هزار انسان درین جغرافیا، به آتش کشیده شدن خانه و کاشانهی این مردم، تجاوز و ظلم و زور، وحشت و بربریت درنده خویی نوع انسان، از سیاهترین صفحات تاریخ این سرزمین است. چه بسا جفا و مظالمی که بر این مردم رفته است و تا اکنون هم ورقی از آن بالا نشده و چه تبهکاریهای که توسط دشمنان سوگند خوردهی خدا و پیامبر برین مردم روا داشته شد؛ اما فرصت پاسخ جویی و پاسخ گویی آن تا اکنون میسر نشده است.
از کودتای کمونستی تا ایندم، هر روز خون میریزد، هر روز مادری در سوگ فرزند می نشیند، هر روز فرزندی یتیم میشود و هر روز، بهترین فرزندان این سرزمین، روانهی قربانگاه می شوند و در بلا تکلیفی عجیبی، سر به دم تیغ می سپارند.
رئیس جمهور کشور، هفتهی گذشته، طی بیانیهای در پیوند به قتل عام 52 تن از هموطنان بی دفاع ما در میرزاولنگ، اظهار داشت که انتقام خون ایشان را از مخالفان مسلح میگیرد؛ هرچند انتقام هم در جای خودش رد کردنی نیست؛ ولی در طول چهل سال گذشته، هزاران انسان این سرزمین، در هرجنگی از هر دو جناح، عمدتاً به غرض ا نتقام کشته شده اند، انتقامی که تا اکنون نقطهی پایانش متصور نیست و روزانه به تعدادش افزوده میشود.
انتقامی، که از سیاستهای نادرست و غیر مسؤولانهی زمامداران این کشور و مخالفین مسلح آن در هر مقطع تاریخی نشأت کرده و نسل اندر نسل، بر بن حیات بهترین فرزندان کشور، آتش نیستی ریخته است. تاریخ به ما نشان داد، که هرچه کشتند و کشتیم، نه چیزی از خشونت و ظلم و سیاهی کم کرد، نه قدری از ظلم و زور و اختناق کاست و نه هم به سلسلهی کشتارها خاتمه داد.
هرچند، باتوجه به آنچه درین کشور میگذرد و در مواضیع و واکنشهای دولتمردان این ملک دیده شده است، این حس انتقام و تقبیح و نکوهش، همه جز شعار و ابزار دفع احساسات چیزی نیست و زمامداران افغان، خیلی کمتر اتفاق افتیده است که به آنچه میگویند، عمل کنند؛ ولی بآنهم، کشتار و قتل عامی که توسط مخالفان مسلح در هرجای و به ویژه در میرزاولنگ صورت گرفته است، قابل تقبیح و نکوهش است.
بنا برین، آنچه از شرایط بر میآید، دیگر انتقام (قتل پس از قتل) در جبهات جنگ، نتایج چندانی را برای رفاه و نظم و امنیت مرتب نمیکند و فقط این سوهانیست که بر لبهی کند شمشیر حریف کشیده میشود و آن را تیز و بران تر میسازد. ازین رو، حالا وقت آن است تا آقای رئیس جمهور، بجای انتقام گیری، پالیسی اش را عوض کند که دیگر نه ملت بیچاره را قربانی ندهد تا بعد از هر قربانی و قتل دسته جمعی فریاد انتقام گیری سر دهد.
گره کار این ملت توسط خودش باز میشود، نه توسط همسایهها و خارجیها؛ حالا بهتر است تا حکومت داران نیز، به دنبال راه حل مردمی برایند، و زمینهی صلح و مذاکره را در مشوره با مردم در پیش گیرند. بجای اینکه با سیاستهای نا درست، دست و پای مردم را ببندند، حق تصمیم گیری به مردم را بدهند، از مداخلات بیرونیها از طریق مجامع بین المللی عذر بخواهند، به حضور مخرب زیان بار نیروهای خارجی در کشور، ضرب الاجل خروج زود هنگام در نظر بگیرند و حق تصمیم گیری برای آینده را به مردم برگردانند.
زیرا با همه جور وجفایی که در طی سالیان متمادی برین ملت گذشت، باز هم ملت مسلمان ما، غرور و عزت و آزادهگی را مهمتر و ارزشمندتر از هر چیزی میپندارند و برای اعاده و حفظ آن، هرگونه بهایی را در هر فرصتی پرداخته اند و میپردازند و باز هم این ملت آماده است، کلید جدیدی را برای گشودن قفل موجود و برامدن از وضعیت اسفبار کنونی به تجربه بگیرند.
عبدالوهاب هاید