امروز قدر هرکس بر فسق و بر فجور است
ما همیشه داد می زنیم که چرا کشور ما و در مجموع جهان اسلام همانند جوامع غیر اسلامی در مسیر پیشرفت و تکامل قدم برنداشته و به قله هایی از رشد و ترقی نرسیده است، ولی گاهی فکر کرده ایم و اندیشیده ایم که عامل اینهمه پسمانی و رکود چیست؟
به قول بیدارگر بزرگ امت اسلامی در قرن نوزدهم – سید جمال الدین افغانی رحمه الله – که در پاسخ به یکتن از اروپایی ها علت انحطاط و پسمانی امت اسلامی را دوری از قرآن و برنامهء تمام عیار آن که جوابدهء تمامی نیازمندی های بشری است، مشخص کرده بود و نیز عوامل عمده یی که سبب رشد و انکشاف متحیرکنندهء غرب شده، را ترک آیین تحریف شده و منسوخ آنان که هیچگونه نقشی در زنده گی شان نداشته، جز اینکه انسانان آن مرز و بوم را از اسمی به نام دین متنفر سازد و هدف و مقصد از خلقت را به آنان مجهول و مبهم و دور از منطق جلوه دهد.
حال بیاندیشیم آیا ما از قرآن کریم آنچه لازم و ضروری است می دانیم؟ و یا سخن آن مرد بزرگ در حق ما کاملاً صدق نمی کند؟؟
جواب کاملاً واضح است که خیر! ولی چه باید کرد جای خیلی افسوس و درد است که همیشه شعار ما این بوده که قرآن قانون اساسی ما و برنامهء کامل و شامل زنده گی برای بشریت است آیا گاهی متوجه این امر شده ایم که فرضاً کشوری در جهان وجود داشته باشد و دولتمردان آن قانون اساسیی به تصویب برسانند و بعد به جای اینکه در ساحهء عمل پیاده گردد، دستور دهند که باید قانون اساسی بالای مُرده ها خوانده شود و یا گاهی اگر مشکل یا مصیبتی به کسی می رسد آنر خوانده یا ببوسد و…؟
ما آنقدر از فرهنگ والای اسلامی خود دور ماندیم و ارزش های مادی و معنوی دین بزرگ خود را از دست دادیم که حالا اهانت به مقدسات و شعایر دینی چه مستقیم و چه غیر مستقیم به ما هیچگونه تاثیری ندارد و به آن اعتنایی هم نداریم،
جوانان ما از سوی استعمار گران به انواع بدبختی ها و گمراهی سوق داده می شوند و از ارزش ها و داده های فرهنگی شان به نحوی دور نگهداشته می شوند و زمینه های رشد فکری برای شان تحت پوشش فرهنگ غرب فراهم می شود و تمامی بستر سازی ها به منظور از راه بردن جوان و مصروف ساختن وی در مسایل قومی، نژادی، زبانی و… تا نتواند در جهت رسیدن به هدف اصلی و اساسی خود که همانا خدمت به دین، کشور و هموطنانش می باشد گام بردارد و مصدر خیر و صلاح در جامعهء خود باشد. رواج فرهنگ مبتذل هندی با شعار های تعامل فرهنگی و غیره از توطئه هایی است که می خواهند مردم ما را بفریبند و به منجلابی از بی بندوباری ها و بداخلاقی و… غرق نمایند که در نتیجه جوان ما از مفاخر فرهنگی و رجال بزرگ دینی و علما و دانشمندان شان بیگانه و متنفر می شوند و نهایتاً کار به جایی می رسد که اگر آوازخوانی هندی یا افغانی از خارج برای کنسرت و بدست آوردن یک مشت پول می آید چنان با پذیرایی گرمی استقبال می گردد حتی بعضی از بزرگان ما نیز به پیشواز و احترامش در قطار مردم ایستاده و آمدنش را خیر مقدم می گوید و دولت نیز برای تامین امنیت استدیوم یا هوتلی که کنسرت در آنجا برگزار می شود، دست درکار شده و ساحهء کنسرت را تحت پوشش جدی امنیتی قرار می دهند تا مبادا حادثه یی رخ دهد و مهمان خارجی ما مورد حمله قرار نگیرد و ما شاهد ده ها کنسرت آواز خوانان در کشور خود هستیم که چه رسمی وچه غیر رسمی دعوت شده و با گرمی استقبال شده اند وبا دلگرمی پای آهنگش نشسته ایم به گونهء مثال آواز خوان مشهور هندی ( سونو نگم) که سال های قبلی از طرف یکی از نهاد ها دعوت شده بود و در غازی استدیوم محفل عظیمی برایش تهیه دیده شده بود تا کنسرت خود را درآن جا اجرا کند؛ ولی بالمقابل چندی قبل قاری قرآن عظیم الشان از کشور مصر دعوت شده بود و در حدود یک هفته در شهر کابل اقامت داشت و طی یک هفته در محافل حسن قرائت مردم مسلمان ما را با آواز گیرا و مقبول خود نوازش داد و آیینهء ایمان همهء مومنان را صیقل نمود ولی فکر می کنم دولت ما از آمدن چنین شخصیتی حتی خبر هم نباشد چه رسد به اینکه ما انتقاد کنیم که چرا قاری صاحب مصری از طرف دولت ما استقبال نشد، شاید بعضی ها بگویند که قاری مصری ( الشیخ رأفت حسین) غیر رسمی دعوت شده بود و اگر رسماً از جانب وزارت حج و اوقاف به افغانستان دعوت می شد، حتماً و بدون شک که دولت از وی با شان و شوکتی پذیرایی به عمل می آورد ولی نه چنین است، به خاطری که ماه قبل یکی از آوازخوانان کشور که شخصی و بدون اینکه کسی او را رسماً دعوت نماید از خارج به کشور بازگشته بود، جا های دیگر خیر که حتی در وزارت خارجه نیز برایش محفل گرفتند و جمع غفیری را گوش نوازی داد و مورد احترام و عزت فراوانی قرار گرفت، چرا که امروز قدر هر کس بر فسق و بر فجور است و بزرگان ما فقط از کسانی تجلیل و تمجید می نمایند که نه با فرهنگ ما ارتباط دارد و نه با دین ما، ولی کسی که با ما همکیش و هم آیین است و از قاره افریقا ( کشور مصر) که از لحاظ امنیتی در جهان امروز بی نظیراست، جرئت می کند، با وضعیت ناهمگون و دشوار کشور ما که از هیچ لحاظ قابل قبول و مورد اعتماد نیست، می آید ولی ما حتی آماده نیستیم یک صالون و یا مسجدی را جهت برگزاری محفل قرائت برایش تنظیم کنیم و اجازه بدهیم تا محفل در آنجا منعقد گردد و جوانان ما و در مجموع تمامی هموطنان ما از آواز گیرا و حنجرهء طلایی آن مرد جهانمرد مسلمان، لذت معنوی برده و به ایمان شان افزوده گردد و از کدورت ها و لوث و تاریکی دل های شان صاف شود. باید باور داشته باشیم که هرگاه ما خود را مسلمان می نامیم از فهم و درک قرآن کریم و عمل به آنچه درآنست ناگزیریم و به قول علامه اقبال لاهوری رحمه الله:
گر همی خواهی مسلمان زیستن نیست ممکن جز به قرآن زیستن
شوکت و عزت ما زمانی در میان جوامع غیراسلامی دوباره اعاده می گردد که ما کاملاً در دین داخل شویم و تمامی اوامر الله جل جلاله و فرموده های محمد صلی الله علیه وسلم را به جان و دل بپذیریم و به آن عمل نماییم در غیر آن محال است که امت اسلامی و به ویژه کشور عزیز ما از این دریای مواج و سرکش لادینی به سوی ساحل امن و امان انسانی و ایمانی برسد.
و در آخر سخن خود را با قول زیبای امیر المومنین عمر فاروق رضی الله عنه خاتمه می بخشم که فرموده است:
« نحن قوم اعزنا الله بالاسلام، مهما ابتغینا العزة فی غیره اذلنا الله»
ترجمه:- ما قومی بودیم که الله متعال ما را به شرف اسلام عزت و منزلت داد، و هر وقتی که ما عزت و شرف خود را در غیر اسلام جستجو کنیم، ذلیل و خوارمان می گرداند.
قبول احمد نثاری