آیا اسلام در حق میراث زنان ظلم نموده است؟
این مسئله ثابت و مسلم است که الله متعال در قرآنکریم فرموده: {لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ} [النساء: 11] «بهره و سهم يك مرد به اندازه بهره دو زن است». بیشتر کسانیکه میخواهند در مورد شخصیت زن در اسلام شبهه افگنی نمایند، از تفاوت حق میراث زن و مرد در اسلام سوء استفاده مینمایند.
نویسنده: دکتر محمد عماره
ترجمه: نوراحمد احدی
غافل از اینکه میراث زن به اندازة نصف میراث مرد قاعدة عمومی و نظر همیشگی در دادن حق ارث به زنان و مردان نیست، زیرا در قرآنکریم نیامده که : الله متعال در مورد تمام وارثین برای شما وصیت میکند که مردان دو چند زنان صاحب حق هستند، بلکه فرموده: {يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ } [النساء: 11]«خداوند درباره فرزندانتان به شما فرمان مي دهد و بر شما واجب مي گرداند كه بهره و سهم يك مرد به اندازه بهره دو زن است»، یعنی این تفاوت قاعدة عمومی نبوده و تمام حالات میراث را شامل نمیشود؛ بلکه در حالت های خاص بوده و حکمت های دارد که این تفاوت را الزام می بخشد.
همچنان فهم درست از فلسفة اسلام در تفاوت حق مردان و زنان در میراث واضح میسازد که این تفاوت بستگی به مرد و زن بودن ندارد، بلکه دلیل این تفاوت حکمت ها و اهداف الهی است و نزد کسانیکه تفاوت حق ارث در بعضی از حالات و مسایل میراث در بین مرد و زن را نقص در شخصیت زن در اسلام میدانند، پوشیده مانده است. حال آنکه تفاوت سهام میراث مرد و زن در فلسفه اسلامی بر سه اساس ذیل استوار است:
اول: اندازه نزدیکی شخص میراث برنده (چه مرد و چه زن) با شخصی که وفات نموده است. هر اندازه که رابطه و قرابت شان نزدیکتر باشد، سهم شخص از میراث بیشتر شده و برعکس، به هر اندازه که رابطه و قرابت شان دورتر باشد، بدون در نظرداشت مرد و زن بودن شان، سهم میراث هم کمتر میشود.
دوم: جایگاه زمانی افراد و گروه های که میراث میبرند، افرادی که به زندگی جدیدشان روی آورده و مشکلات آینده گریبانگیرشان میشود، عادتاً سهم شان بیشتر از افرادی است که زندگی و حیاتشان را پشت سر نهاده و از تحمل مشکلات زندگی سبک میشوند و چه بسا مشکلات شخصی شان هم بر دوش دیگران میباشد که این مسئله نیز ارتباطی به مرد یا زن بودن وارثین ندارد.
گاهی دختر شخص متوفی از مادرش بیشتر میراث میبرد در حالیکه هردو زن میباشند و گاهی دختر از پدر هم بیشتر سهم میگیرد ولو اینکه دختر شیر خواره بوده و چهرة پدر را هم ندیده باشد و هرچند پدر اساس ثروت برای پسر است، باز هم دختر در نبود پسر به تنهائی نصف مال پدر را از آن خود میسازد. همچنان گاهی پسر بیشتر از پدر سهم میبرد در حالیکه هر دو مرد میباشند.
در این معیار که از جمله معیار های فلسفة اسلامی میباشد، حکمت های والا و اهداف بزرگ الهی نهفته بوده که بسیاری از آنها غافل اند. و این معیار ها و مقیاس ها مطلقاً هیچ ارتباطی به مرد و زن بودن افراد ندارد.
سوم: مسئولیت مالی که شریعت اسلامی آنرا بالای وارث واجب گردانیده تا در مقابل دیگران به آن عمل نموده و در انجام آن کوتاهی ننماید، این تنها معیاریست که منجر به تفاوت در سهام مرد و زن میشود.
ولی نه آنگونه تفاوتی که ظلم و نقصان حق زن را در بر داشته باشد، بلکه گاهی اوقات در همین حالت منفعت زن بیشتر از منفعت مرد میباشد. به عنوان مثال اگر در یک حالت کسانیکه میراث میبرند در درجة قرابت با هم مساوی بوده و همه شامل همان گروهی باشند که مسوولیت های بعدی زندگی را بدوش میکشند، مانند اولاد متوفی اعم از مرد و زن، تنها سببی که باعث میشود سهم شان از میراث متفاوت باشد، همان مسوولیت مالیست. از همین جهت قرانکریم این تفاوت را در بین مرد و زن بطور عمومی بیان نفرموده است، بلکه آنرا تنها منحصر به یک حالت خاص نموده، آنجا که فرموده: {يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ } [النساء: 11].
حکمت این تفاوت را این گونه میتوان مطرح نمود: پسر مکلف به انجام حقوق مالی زن (خانمش) و فرزندانش بوده، در حالیکه خواهرش که او نیز از جملة وارثین متوفی میباشد، سرپرستی خود و اولادش بدوش مردیست که قرار است با او یکجا شده و ازدواج نماید. پس این زن باوجودیکه برادرش دو برابر سهمش را گرفته است، حصة بیشتر و سهمیة زیادتری بدست آورده است.
زیرا سهمیة زن از میراث، ثروت خالص زن بوده که آنرا برایش ذخیره مینماید، تا باشد جبرانی برای ضعف جسمی، خطرات و ناهنجاری ها و بیمه ی برای زندگی وی باشد، با وجودیکه مصارف مالی اش هم به خودش ارتباطی ندارد، چراکه شوهرش مکلف به ادای آنها میباشد. این هم از جمله حکمت های الهیست که بسیاری از آن بی خبر اند.
لذا دانسته میشود که حکمت در تفاوت سهم مرد و زن در مسألة میراث به موضوع فوق بر میگردد، و گروه های که در این مسأله زیاده روی نموده اند، چه دینداران و چه بی دینان، آنانیکه این موضوع جزئی را به نقص شخصیت زن در اسلام مرتبط میسازند، از این حقیقت غافل اند. زیرا بررسی حالات میراث (چنانکه در علم فرایض «میراث») آمده است، از حقیقتی پرده بر میدارد که افراد زیادی را در مورد نظریات و خطاهایی قبلی شان در این موضوع به حیرت می اندازد.
این بررسی ها نشان میدهد که:
1 – فقط چهار حالت در میراث وجود دارد که سهمیة زن به اندازة نصف مرد است.
2 – حالات زیادی (چند برابر حالات فوق) وجود دارد که نشان میدهد زن کاملاً برابر مرد میراث میبرد.
3 – بالاتر از 10 حالت وجود دارد که زن بیشتر از مرد میراث میبرد.
4 – و حالات زیادی هم وجود دارد که زن میراث برده و مرد مستحق میراث نمیگردد.
در مقابل حالات چهارگانه و خاص فوق که زن به اندازة نصف مرد میراث میبرد، بیشتر از 30 حالت در علم میراث وجود دارد که زن به اندازة مرد و یا هم بیشتر از مرد مستحق سهمیه ارث میشود.
این نتیجة بررسی حالات و مسایل میراث در علم فرایض «میراث» بوده که قوانین اسلامی و فلسفة اسلامی آنها را تأیید نموده و هیچ ارتباطی به مرد و زن بودن ندارد.
نویسنده: دکتر محمد عماره
ترجمه: نوراحمد احدی