گرسنگی فکر
ازينكه اساسي ترين مشكل جوانان افتاده در شهوات و ماديات، عدم داشتن فكر درست و مناسب قلمداد ميشود، بنابراين موضوع گرسنگي فكر ازاهمترين موضوعات محسوب ميشود كه ازان درين چند سطرسخن رفته و براي تهيه اين مطلب از مقالات منتشره مرتبط به اين موضوع نيز استفاده گرديده است.
زمانيكه جسم انسان گرسنه بود، نهايت سعي ميكند تا گرسنگي خود را مرفوع بسازد چون انسان ضعيف الطبع است پس توان تحمل گرسنگي در وي كم ديده ميشود.اين گرسنگي نه تنها گرسنگي جسم ، بلكه گرسنگي فكر؛ گرسنگي شكم و گرسنگي روح و روان نيز ميباشد.
زمانيكه فكر گرسنه بود و غذاي خود را نداشت كه غذاي فكر همان علم است ، دست به هرچيزي زده و در جامعه نا امني ايجاد ميكند. مغزيكه در آن جهل بود نه تنها خود بلكه ديگران را نيز از تاريكي و جهالت خويش مستفيد ميسازد.
يگانه راهي كه سبب امن و رفاه يك جامعه ميشود، و از نخستين گامهاي مثبت در جهت بهبودي اوضاع يك جامعه چي از لحاظ ديني، اجتماعي، اقتصادي و چه از لحاظ سياسي همانا داشتن فكر درست و منظم ميباشد.
علما ميگويند: اگرحكومتي در صدد اصلاح اتباع خويش و تمام قشرآن ملت تلاش ميكند، مهمتر از همه اينست تا در بعد رشد فكري و اصلاح افكار نهايت جديت و سعي بخرچ دهد. چون زمانيكه فكر اصلاح شد، هدفمند ميشود. زمانيكه فكر درست شد، تلاش وي در جهت رشد خود و جامعه خود ميباشد. و در نهايت سعي ميكند تا به هر نحوه ايكه شده خود را از پرتگاه جهالت بسوي هدايت و سعادت بكشاند.
همه انسانهايكه درين كره خاكي زندگي ميكنند، نهايت تلاش شان در اينست كه خود را به هر طريقي كه ممكن باشد، سعادتمند بسازد، قسميكه اگر داكتر است يا انجنيرو يا پايينترين قشر يك جامعه كه ممكن همانا مزدوركاران باشد، نيز بخاطر سهولت و رفاه خود و خانواده خود زحمت ميكشد تا باالاخره زندگي خوبي را براي خويش فراهم سازند.
پيشرفت ايجادگر سهولت است
يكي از نويسنده گان در مورد موضوع فوق سخنان كاملاً بجا و مناسبي را تذكر داده بودند و من نيز خواستم همان سخنان ارزشمند ايشان را با تدخل كم و بيشي درين مقاله درج نمايم.
جهانى كه ما هم اكنون در آن زنده گى داريم، به حدى پيشرفت نموده كه شايد صد سال قبل تصور آن نيز مشكل به نظر مى رسيد. در نتيجه اين پيشرفت و ترقى بسيارى از دشوارى ها و مشكلات مادى تحت كنترول درآمده اند، سهولت هاي متعددى به وجود آمده و جهان را بيش از پيش زيبا تر و پركشش ساخته است، ارسال و اظهار افكار سهل تر گرديده است، هرآن چيزى كه به طبع مى رسد به هر گوشه جهان مى رسد، رسانه ها آنقدر نيرومند اند كه هر واقعه خورد و بزرگ را در مقابل چشمان جهانيان مى آورند، اقتصاد بهتر شده است، محصولات زراعتى افزايش يافته اند، معيار زنده گى بلند رفته است. با امراض مبارزه صورت مى گيرد، سهولت هاى طبى فراهم مى گردند و…. نشانه هاى از اين موضوعات در همه جا ديده مى شوند.
اين همه حاصل و ثمره پيشرفت ساينسى امروز شمرده مى شود، از جانب ديگر از ناحيه سياست و اجتماع همه جهان شكار زوال و پستى گرديده، و هيچ راهى براى برون رفت از آن به نظر نمى رسد.
انسانها به آرامش نياز دارند
گرچند انسان به گونه طبعيى آن آرزو دارد تا با آرامش و سكون زنده گى نمايد ولى درعصر حاضر مجبوراست تا در فضاى پر از خشونت همراه با فساد و فتنه زنده گى خود را به سر برد، هرسو ادعاهاى از مساوات و برابرى صورت مى گيرد ولى عملا افراد و ملت هاى ضعيف هدف ستم افراد و ملت هاى قوى قرار گرفته اند و در سطوح مختلف مورد استثمار قرار مى گيرند، نزد اكثر انسانها جز كسب مال و دولت و عيش و عشرت هدف و مقصد ديگرى باقى نمانده است، به همين دليل است كه در ذهنش هيچ گونه تامل و انديشه اى از دست يازيدن به هرگونه عمل غلط خطور نمى كند، بر اخلاق و قانون خواهشات نفسانى انسانها غالب آمده است، و بى حيايى و بى راه روى جنسى بنام ترقى و پيشرفت، رشد و تقويت مى يابد.
انسانها آرزو دارند براى تسكين خواهشات شهوانى خود همه بندش ها و پابندى هاى اجتماعى و قانونى خود را بدور افگند. ارتباط فطرى و احساساتى كه بين ا نسان و خانواده وجود داشت، درهم مى شكند، به عوض الفت و محبت، خدمت و قربانى فضاى خود خواهى تقويت مى يابد.
علت را جستجو مينمائيم ؟
يكى از اساسى ترين عوامل خرابى و عقب ماندگي حقيقي درعصر حاضر محروم بودن از نظريه درست زنده گى است!
دنياي با مدنيت غرب، گر چند از لحاظ مادى چيزهاى زيادى را به انسان داده است ولى در مورد خود انسان و در مورد كاينات موجود نتوانست ديد درستى را براى انسان فراهم سازد. چون اساس و بنياد فكرى آنها خطا ونادرست است، به همين دليل است كه اگر از يك جانبى به پيشرفتى نايل مى آيد، از جانب ديگر بسوى پستى و سقوط مى رود، ترقى و انكشاف متوازن و همه جانبه هنگامى متصور است كه اساس آن بر فكر و نظريه درست كه همانا اسلام است ، استوار باشد.
قرآن از اقوام گذشته درسي ميدهد
امكان ترقى و پيشرفت درعرصه هاى مادى بدون مفكوه زندگي نيز وجود دارد. قران عظيم الشان دراين موضوع ما را خيلى خوب رهنمايى نموده است. براى پند وعبرت واقعاتى از اقوام گذشته را بيان داشته است. گفته است كه فلسفه زيستن اين اقوام نادرست بود، ولى با وجود آن نيز راه هاى پيشرفت و ترقى مادى بر آنها بسته نبود، در مقابل چشمان آنها تنها دنيا قرار داشت و آنها قصد نفع برداشتن از آنرا داشتند، چنانچه آنها به اندازه توان و استعداد خويش از آن نفع برداشتند و به پيشرفت هاى خوبى دست يافتند.
بگونه مثال قوم عاد از لحاظ جسمانى خيلى توانا وتندرست بودند، هيچ قوم ديگر از لحاظ نيرو و طاقت در حد آنان نبود.
(الفجرآيت هاى 6 و 7) اين قوم غرض تفريح و عياشى و همچنان براى نشان دادن شان و شوكت خود، قلعه هاى بلند و بزرگى را به گونه آباد كردند كه گويا آنها براى هميشه در اين دنيا باقى مى مانند.
الله متعال به من و شما چنين درسي ميدهد كه نا فهمى اين قوم و سايراقوام مانند اينها، اين بود كه تنها پيشرفت مادى را همه چيز ميدانستند، آنها چيزى بيشتر از آن را نمى توانستند فكر كنند، آنها برعلم و هنر خود فخر مى كردند و هيچ گاهى حاضر نبودند، رهنمايى كس ديگرى را قبول كنند.
دين مقدس اسلام ما را رهنمايى مى كند، نظريه درست زنده گى را براى ما تقديم مى كند، اسلام به همه آنعده سوالاتى جواب اطمينان بخش ارائه مى كند كه در ذهن انسان در مورد اين كاينات بزرگ و در مورد شخصيت خود وى، خطور مى كند.
دنيا قدم هاى آنها را خواهد بوسيد
درميان قوم يهود در نتيجه ضعف ايمان اين نظريه بوجود آمد كه نمى توان از راه دين، دنيا را بدست آورد، قران فرمود كه اگر آنها بگونه درست بر دين عمل كنند، دنيا قدم هاى آنها را خواهد بوسيد، زمين دهانه خزانه هاى خود را بروى آنها خواهد گشود و از آسمان بر آنها بارش نعمت ها آغاز خواهد شد.
(وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُواْ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَيهِم مِّن رَّبِّهِمْ لأكَلُواْ مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ سَاء مَا يَعْمَلُونَ) المائده آيت 66
ترجمه:اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل مىكردند حتما از بالاى سرشان [بركات اّسمانى] و از زير پاهايشان [بركات زمينى] برخوردار مى شدند از ميان آنان گروهى ميانه رو هستند و بسيارى از ايشان بد رفتارى مى كنند.
يعني اسلام سعادت را ضمانت ميكند
اگر ما به زندگي اصحاب پيامبر و در صدر اسلام سيري نمائيم درخواهيم يافت كه هيچ كدام از آنها در اثر مشكل رواني و يا سكته مغزي وفات نشده اند، چون از لحاظ فكر مشكي نداشتند، چون هر آنچه را خالق اين كاينات دستور داده بود به جان و دل پذيرفتند و در قالب عمل ريختند كه اكثريت ايشان جام شهادت را نوشيدند.
آيه ي را كه قبلاً ذكري ازان بميان آمد چنين اعلام ميدارد كه اسلام فلاح و رستگارى دين و دنيا را ضمانت مى دهد، و اسلام را بايد از همين رُخ مطالعه كرد.
احمدجاويدصالحي