هدف و فلسفه حجاب در نصوص دینی
بیتردید، یک انسان خردمند هرگاه به نور عقل به حجاب اسلامی بنگرد در میابد که چه بسا هدف شارع حکیم از تعیین این مجموعه از مقررات، همانا جلوگیری از تحریکات نامشروع غریزهی جنسی و از شیوع فحشاء و لجام گسیختگی و به خاطر حفاظت از کیان عفت و اخلاق و معنویات زن و مرد در جامعه بشری بوده است، اما آیا در آیات قرآنکریم به فلسفهی احکام حجاب اشاره شده است؟
پاسخش این است که هر چند روش قرآنی در بیان احکام این نیست که هر جا حکمی را بیان میکند حکمت و فلسفهاش را هم لزوماً بیان نماید اما با آن هم در بارهی آیات مربوط به حجاب در چندین جا مواجه میشویم که الله حکیم به حکمت و فلسفهی آن هم اشاره کرده است تا علاوه بر قبول قلبی و عملی که تقاضای ایمان است، عقل نیز با دریافت قناعت لازم در برابر حکم پروردگار خضوع نموده و سـر تسلیم فروآورد و اینـک چند مورد از حکمتهای حجاب در آیات مبارکه را –البته حجاب به معنای عام آن و برابر به تعریفی که
گذشت- به بحث میگیریم:
حجاب، پوشش عورت و زینت تن و مظهر تقوای الهی است
در قرآن مجید در بارهی لباس که مهمترین مصداق حجاب است بدین هدف اشاره شده است، چنان که در سورهی اعراف میخوانیم:
«يَابَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا..« (اعراف/26)
(اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرو فرستاديم كه اندام شما را مىپوشاند و مايه زينت شماست)
بدون شک، مهمترین هدف لباس همانا پوشیدن عورت و شرمگاه است و باید لباس، طوری ساخته شود که به خوبی این هدف را برآورده سازد.
در سنن ابیداود حدیث صحیحی است که باری پیامبر صلی الله علیه و سلم مردی را دیدند در مکان باز، غسل میکند.. به فراز منبر بر آمده بعد از حمد و سپاس پروردگار فرمودند:
« إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ حَيِىٌّ سِتِّيرٌ يُحِبُّ الْحَيَاءَ وَالسَّتْرَ فَإِذَا اغْتَسَلَ أَحَدُكُمْ فَلْيَسْتَتِرْ« (ابوداود: ج4، ص39)
(بی تردید، خداوند – عزوجل – بس باحیـاء و پوشـیده است و حیـاء و پوشیدهگی را دوست میدارد، پس هرگاه کسی از شما ارادهی غسل داشت، باید خویشتن را بپوشاند)
در ادامهی آیت بالا علاوه شده است:
«..وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ«.(اعراف/26)
(.. و لباس تقوا بهترین لباس است و اين يکي از آيات خداست، باشد که پند گيرند).
علامه زمخشری در ذیل این آیه می نویسد: »این که گفته شده است: »ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ« اشاره به انزال لباس دارد، یعنی: این که خداوند لباس را برای آدمی نازل فرموده و در دسترس وی قرار داده است؛ زیرا این یکی از نشانه خداوند است که فضل و رحمت وی در حق بندگانش را نشان میدهد و منظور از » لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ» یعنی تا آدمیان این نعمت بزرگ الهی در حق خویش را بشناسند.
و راز این که این آیه در عقب آیات قبل که حاکی از فریب خوردن آدم و حوا از ابلیس و فرو ریختن لباس بهشتی از تن ایشان و تلاش ورزیدن آنها به خاطر پوشاندن عورتهای خویش است قرار گرفته است این است تا لطف و احسان الهی در آفرینش لباس برای آدمی را نشان داده و ثابت سازد که عریانگی و کشف عورت در حق آدمی، چیزی جز فضیحت و رسوایی نیست و بندگان، آگاه شوند که تستر و پوشیدهگی باب عظیمی از ابواب تقوا است.« (زمخشری، 1407ق: ج2، ص97)
رابطه نزدیک میان تقوا و حیاء و عفاف را از این جا نیز میتوان درک کرد که »حسن بصری رحمه الله علیه »لباس تقوا« را به حیاء تفسیر میکند زیرا صفت حیاء آدمی را به تقوا انگیزه میدهد. گویا نزد وی از باب ذکر مسبب و اراده سبب است؛ چیزی که قرینه بر آن دلالت داشته و در زبان عربی امری معمول است… کلبی -رحمه الله- آن را به عفاف تفسیر میکند.. ابن زید هدف از آن را لباسی میداند که عورت انسان را بپوشد«. (طبری، 2000م: ج12، ص366)
این که ورود اقارب شوهر خطرناکتر گفته شده است به دو سبب است: اول این که تردد آنها نزد زن بیشتر است و این سبب میشود تا شیطان زمینههای بیشتری برای وسوسه پیدا کند و دوم این که مردم به خاطر قرابت شان به آنها اعتماد میکنند؛ کاری که ممکن است سبب شود تا از کسی احساس ترس نکرده و در برابر وسوسههای شیطان از خود مقاومت لازم نشان ندهند. لذا، رعایت این مقررة حجاب اسلامی که همانا پرهیز کردن مرد از خلوت با زن بیـگانه باشد، آنها را از وسوسـههای شیطان مصون میدارد.
حجاب، حفاظتی است در برابر وسوسههای شیطان:
یکی دیگر از اهدافی که برای حجاب در نصوص دینی ما بدان اشاره شده است، جلوگیری از وسوسههای شیطان است، چنان چه پیامبر—صلی الله علیه و سلم – می فرمایند:
«أَلَا لَا يَخْلُوَنَّ رَجُلٌ بِامْرَأَةٍ لَا تَحِلُّ لَهُ فَإِنَّ ثَالِثَهُمَا الشَّيْطَانُ إِلَّا مَحْرَمٍ ». (ابن حنبل، 2001م: ج24، ص462)
(آگاه شوید! هیچ مردی با زن نا محرمی خلوت نمیکند مگر این که سومین شان شیطان خواهد بود مگر این که وی محرمش باشد.)
روشن است که هر گاه زن و مردی بیگانه به دور از انظار دیگران در مکانی خلوت کنند، شیطان در دل آنها وسوسهها ایجاد کرده و میکوشد تا آنها را به یک دیگر متمایل سازد و افکار شهوانی را در دل ایشان ایجاد نماید. به ویژه اگر آن مرد از اقارب نزدیک شوهر باشد که حتماً میزان خطر افزایش یافته و وسوسههای شیطان کارگرتر میافتد، چنان که آن حضرت میفرمایند:
«إياكم والدخول على النساء، فقال رجل من الأنصار: يا رسول الله أفرأيت الحمو؟ قال: الحمو الموت« (بخاری، 1987م: ج5، ص2005)
(از ورود بر زنان نامحرم بپرهيزيد! گفته شد: اگر [شخص وارد شونده] از اقارب شوهر باشد چگونه؟ [آیا او هم حق ورود به خانهیی که زن در آن به تنهایی به سر میبرد، ندارد؟] فرمودند: این کار اقارب شوهر، مساوی با مرگ و هلاکت است.)
این که ورود اقارب شوهر خطرناکتر گفته شده است به دو سبب است: اول این که تردد آنها نزد زن بیشتر است و این سبب میشود تا شیطان زمینههای بیشتری برای وسوسه پیدا کند و دوم این که مردم به خاطر قرابت شان به آنها اعتماد میکنند؛ کاری که ممکن است سبب شود تا از کسی احساس ترس نکرده و در برابر وسوسههای شیطان از خود مقاومت لازم نشان ندهند. لذا، رعایت این مقررة حجاب اسلامی که همانا پرهیز کردن مرد از خلوت با زن بیـگانه باشد، آنها را از وسوسـههای شیطان مصون میدارد.
حجاب، حصاری است برای حراست زن مسلمان:
یکی دیگر از حکمتهای حجاب در اسلام تأمین امنیت زن و محافظت از حیثیت و آبروی وی است چنان که در قرآن مجید به همسران پيامبر- صلی الله علیه و سلم – که الگوي زنان امتاند چنین توصیه شده است:
»يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَععَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ و قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا« (سورة احزاب/32)
(ای همسران پيامبر! شما مانند هيچ يک از زنان نيستيد، اگر میخواهيد پرهيزگار باشيد صدا را [نزد نا محرمان] نرم و نازک نسازيد كه بيمار دلان چشم طمع به شما میدوزند، بلكه به صورت شايسته و برازنده سخن بگوئيد؛ [بدان گونه كه مورد رضاي خدا و پيغمبر او است].)
همین مقصد از حجاب در آیهی دیگر در بارهی عموم زنان چنین مطرح شده است:
»يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءالْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَايُؤْذَيْنَ« (احزاب/59)
(ای پيامبر! به همسران و دختران خود و به زنان اهل ايمان بگو که چادر خود را جمع و جور نموده و برخود فرو افگنند تا با رعايت اين امر [از زنان آلوده و بیبند و بار] زودتر شناخته شده و در نتيجه مورد اذيت [اوباشها] قرارنگيرند«.
حضور زنان و مردان در جامعه به صورتي که هيچ گونه تحريک و شائبه جنسي با آن همراه نباشد، آن جامعه را استوار و مستحکم ميکند و عفت ورزي آنان در محيط تحصيل، کار، اداره، بازار و سایر اماکن؛ زمينه ساز سلامت، پيشرفت و تعالي آن جامعه خواهد شد. لیکن اگر اين اصل (عفاف) مورد توجه قرار نگيرد، حريمها حفظ نشود و فساد در جامعه رواج يابد، عامل تباهي و سقوط آن جامعه نيز فراهم ميشود. چنانکه برخی دانشمندان یکی از عوامل مهم شکست مسلمانان در اندلس با آن که حدود 800 سال در آن قدرت را در دست داشتند، انتشار فساد و رواج مشــروبات الکلي و بيبند و باري میدانند.
پس محافظت زن از این که مورد طمع بیماردلان و آزار و اذیت شان واقع شود، و تأمین امنیت و آرامش برای وی، هدف دیگری از مشروعیت حجاب در اسلام است.
«هدف اين است كه زنان مسلمان در پوشيدن حجاب سهل انگار و بىاعتنا نباشند مثل بعضى از زنان بىبند و بار كه در عين داشتن حجاب آن چنان بىپروا و لاابالى هستند كه غالباً قسمتهايى از بدن آنان نمايان است و همين معنى توجه افراد هرزه را به آنها جلب مىكند.. منظور از »يدنين«(نزديك كنند) اين است كه زنان »جلباب« را به بدن خويش نزديك سازند تا درست آنها را محفوظ دارد، نه اينكه آن را آزاد بگذارند به طورى كه گاه و بيگاه كنار رود و بدن آشكار گردد، و به تعبير سادهتر، لباس خود را جمع و جور كنند.« (شیرازی،1385ش: ج17، ص428)
حضور زنان و مردان در جامعه به صورتي که هيچ گونه تحريک و شائبه جنسي با آن همراه نباشد، آن جامعه را استوار و مستحکم ميکند و عفت ورزي آنان در محيط تحصيل، کار، اداره، بازار و سایر اماکن؛ زمينه ساز سلامت، پيشرفت و تعالي آن جامعه خواهد شد. لیکن اگر اين اصل (عفاف) مورد توجه قرار نگيرد، حريمها حفظ نشود و فساد در جامعه رواج يابد، عامل تباهي و سقوط آن جامعه نيز فراهم ميشود. چنانکه برخی دانشمندان یکی از عوامل مهم شکست مسلمانان در اندلس با آن که حدود 800 سال در آن قدرت را در دست داشتند، انتشار فساد و رواج مشــروبات الکلي و بيبند و باري میدانند.
حجاب، طهارت و پاکی است:
حکمت دیگری که قرآن مجید برای حجاب اسلامی معرفی کرده است همانا طهارت و پاکی قلب است، چنان که میخوانیم:
»وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ«
(احزاب/52)
(هنگامی که از زنان پیامبر—صلي الله عليه و سلم – چیزی از وسایل منزل خواستید، از پشت پرده از ایشان بخواهید این امر، باعث پاکی بیشتر قلبهای شما و قلبهای ایشان میگردد).
«توصیه بر این که صحابهی کرام باید وسایل و اسباب را از زنان پیامبر—صلی الله علیه و سلم – از عقب پرده بگیرند به خاطر این است تا بیشتر از شبهه به دور بمانند زیرا هر چه قدر انسان از مقدمات شـرّ دورتر باشد سالمتر مانده و مایهی پاکی بیشتر قلبش میشود. از همین رو، در اسلام هر آن چه سبب شر و بدی میشود، ممنوع قرار گرفته است«. (سعدی، 1426هـ: ج1، ص670)
حجاب، تزکیه و تعالی نفس است
هدف دیگر از مقررات حجاب در اسلام همانا آراسته شدن افراد جامعه به تزکیهی نفس است؛ البته تزکیه به معنای فراگیرش که پاکی و رشد، هر دو را همزمان شامل میشود، چنان که در قرآن مجید میخوانیم:
»قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ« (نور/31)
(به مردان مومن بگو چشمان شان را [از نگاه به نامحرمان و عورت دیگران] فرو اندازند و عفت خویش را حفظ کنند كه اين براى آنان پاكيزهتر است، یقیناً خداوند به آن چه مىكنند آگاه است.)
نگاه سوء، روزنهای است که بر روی شیطان گشوده شده و راه به سوی طغیان غریزهی جنسی را باز و قلب را تدریجاً با ویروس شهوت آلوده میسازد. و قلبی این چنین، به حق، قلبی است آلوده و کدر و گرفتار بیماری و تیرهگی.. پس هرگاه چشم از نگاه بد نگهداری شود به یقین، قلب پاکیزه مانده و با تابش نور ایمان و معرفتِ پروردگار، رشد و نمو می-یابد از همین رو، رعایت این مقررهی حجاب اسلامی، قلب را از آلودهگی و آفات حفظ کرده و راه به سوی رشد و بالنده-گی مادی و معنوی را بر روی وی هموار میگرداند.
این حقیقت وقتی بهتر درک میشود که در دنیای امروز وضعیت جوامعی که از مدتهاست حجاب را رها کرده و به طغیان شهوت کشانده شدهاند، مورد مطالعه قرار گیرند، در آن صورت دیده خواهد شد که ترک حجاب و دوری از ارزشهای اخلاقی، چگونه آن ملتها را از خدا به دور و از معنویت و اخلاق بیبهره ساخته و در لجنزار حیوانیت و فحشا کشانده است؛ بناء مقدس ازدواج و خانواده را ویران ساخته و آمار اطفال نا مشروع، سقط جنین و طلاقها را به گونهی سرسام آوری بالابرده؛ بشریت را در پرتگاه عیاشی، مدپرستی، رقابتهای منفی و جرم و جنایاتی بیشمار کشانده است؛ آن چه که دانشمندان دلسوز دنیا را به حیرت و چاره اندیشی وا داشته است؛ هرچند کار از کف شان در رفته و تلاششان ترتیب اثری نداشته است.
حجاب، عفت و پاکدامنی است:
هدف دیگری که در تعالیم قرآن مجید برای حجاب میبینیم، عفت و پاکدامنی است. الله متعال میفرماید:
»وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُننَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ« (نور/60)
(و بر زنان از كار افتادهاى كه [ديگر] اميد زناشويى ندارند گناهى نيست كه پوشش خود را كنار نهند [به شرطى كه] زينتى را آشكار نكنند و اگر آنها راه عفت را در پیش گیرند [و روپوشهای شان را به زمین نگذارند] برای آنها بهتر است و خداوند شنوای [سخنان بندهگان] و دانای [نیت های شان است].)
ملاحظه میکنیم که خداوند حجاب را حتی برای زنان سالخورده، عفت و پاکدامنی نامیده است پس برای زنان جوان، چقدر مایهی عفاف و پاکی خواهد بود؟!
«هر چند برای پیره زنان اجازه داده شده است تا در صورت عدم کشف عورت و آشکار کردن زینت، لباسهای بیرونی که زنان بر روی لباسهای داخلی میپوشند—مانند چادر – را کنار گذارند ولی با آن هم برای شان بهتر است تا آن لباسهای بیرونی را حفظ کنند؛ عملی که از آن به »استعفاف« یعنی طلب پاکی و اختیار کردن آن تعبیر شده است، و همان گونه که میان »تبرج« ممنوعه در آیه و میان فتنه ارتباط محکمی وجود دارد هم بدانسان میان حجاب-گرفتن و عفاف و پاکی ارتباط عمیق وجود دارد.« (قطب، ج4، ص2533)
این که پوشیدن چادر برای پیره زنان با وجود آن که شرعاً میتوانند آن را فروگذارند،» استعفاف« خوانده شده است از باب ذکر مقصد و اراده سبب آن است، پس معلوم شد که هدف از حجاب، تحقق عفت کامل و حراست و پاسداری از آن است.
در پایان این بحث، قابل ذکر است که از مجموع حکمتهایی که نصوص اسلامی ما برای حجاب برشمرده است، بدین نتیجه میرسیم که دین مبارک ما با شناخت دقیقی که از انسان و میزان آسیبپذیري او دارد، حفظ کرامت، معنویت، اخلاق و ارزشها برای جامعهی بشری را در موجودیت حجاب و بودن یک سلسه قیودات اخلاقی در تعامل فیمابین زن و مرد جامعه میداند؛ در غیر آن، معتقد است که هر راهی دیگر، منتهِی به نابودی اعتدال و فروپاشی ارزشها میگردد.
این حقیقت وقتی بهتر درک میشود که در دنیای امروز وضعیت جوامعی که از مدتهاست حجاب را رها کرده و به طغیان شهوت کشانده شدهاند، مورد مطالعه قرار گیرند، در آن صورت دیده خواهد شد که ترک حجاب و دوری از ارزشهای اخلاقی، چگونه آن ملتها را از خدا به دور و از معنویت و اخلاق بیبهره ساخته و در لجنزار حیوانیت و فحشا کشانده است؛ بناء مقدس ازدواج و خانواده را ویران ساخته و آمار اطفال نا مشروع، سقط جنین و طلاقها را به گونهی سرسام آوری بالابرده؛ بشریت را در پرتگاه عیاشی، مدپرستی، رقابتهای منفی و جرم و جنایاتی بیشمار کشانده است؛ آن چه که دانشمندان دلسوز دنیا را به حیرت و چاره اندیشی وا داشته است؛ هرچند کار از کف شان در رفته و تلاششان ترتیب اثری نداشته است.
کاملاً روشن است که عامل بزرگ این طغیان غریزهی جنسی، نبود محدودیت اخلاقی میان زن و مرد، خلطیت و تماس بی باکانه، ارتباطات دوستانه، خودآرائی، برهنگی و عشوهگری و در یک کلمه نبودن پدیدهی مبارک حجاب در جامعه است.
همین امر باعث ابتلای ملیونها نفر به بیماري کشندهی »ایدز« شده است؛ چنان که طبق آمار پخش شده از جانب نهادهای صحی جهان که در هر سالروز مبارزه با ایدز از طریق رسانهها نشر میشود و همگان از آن باخبر اند، تا کنون بیماری کشندهی ایدز دهها ملیون نفر را در سطح جهان به قربانی گرفته و دهها ملیون دیگر از مدت هاست که بدین بیماری مصاب اند و هر روز به شمارشان افزوده میشود و سالانه ملیاردها دلار صرف مبارزه با آن میشود. این پدیدهی شوم اگر درکشورهای جهان سوم شیوع پیدا کند که کشور ما هم یکی از آنهاست، میتواند فاجعهی بس بزرگ انسانی بیافریند، چنان که در برخی کشورهای افریقایی که از دیر باز حصار حجاب و آداب اخلاقی در آن شکسته شده است، این بیماری به یک فاجعهی بزرگ مبدل شده و سالانه هزاران شهروند شان را به قربانی میگیرد و ناگفته پیداست که این پدیدهی خطرناک بیشتر از هر راهی، از طریق فحشا و روابط نا مشروع شیوع پیدا میکند.
معالاسف در سالهای اخیر، دنیاي غرب این ارمغان نامبارک را از طریق افرادی که درآن جا آلوده شده بودند، به کشور پاک اسلامی ما نیز هدیه کرده است و تاکنون شماری از قربانیان آن، در ولایاتی چند، شناسائی شده و در انتظار مرگشان لحظه شماری میکنند و عدهیي هم از خجالت خودشان را به ارگانهاي مربوطه معرفي نميکنند.