درسهاي اخلاقی از زندگی مورچه

صفحات قرآن را يكي پس از ديگري ورق مي‌زنم اما به سوره‌اي مي‌رسم كه در ضمن قرائت آن سئوالي بس شگفت‌انگيز ريسمان تفكراتم را به خود جلب مي‌كند . بلي سوره نمل است اما چرا نمل؟
در سوره‌اي كه تنها در يك آيه‌اش سخن از مورچه است چرا بايد اسم سوره نمل (مورچه )نهاده شود؟ اما پس از اندكي تفكر زماني كه به وقايع مي‌نگرم و يا صفحات كتب را ورق مي‌زنم ناخود‌ آگاه اين آيه بر لبانم جاري مي‌شود كه:
( رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا ) موجودي بسيار كوچكي كه شايد فراوان زير دست و پاي ما لگدمال شده اما از اندك نظر و تاملي به حقيقت و زندگي وي غافل بوده‌ايم حيواني كه مي‌توان او را به عنوان يكي از معلمين انسانها ياد كرد كه سراسر زندگي‌اش مملو از دروسي است كه همه انسانها بر وجه عام و دعوتگران الهي بر وجه خاص بايد از اين موجود كوچك درس‌هاي بزرگ بياموزند.

كسب روزي
صبحگاهان در جهت كسب روزي از خانه به در زده و نهايت سعي و تلاشش را به كار مي‌بندد تا لقمه‌اي بيابد و فرزندانش را سير نمايد و در اين مسير چه بسا جان خود را نيز فدا كند اما چيزي دهشت‌انگيز كه در اين موجود ديده مي‌شود توكل اين حيوان به خداوند و صبر و تحمل در مقابل شدائد و سختي‌ها مي‌باشد.
گاهي اوقات يك مورچه با تحمل سختي‌ها و مشكلات فراواني از يك ساختمان چند طبقه اي بالا مي‌رود اما به اسباب مختلفي از بالا سقوط مي‌كند و تمام زحماتش به هدر مي‌رود اما خسته نمي‌شود ويأس و نااميدي بر درونش رخنه نمي‌كند بلكه بار ديگر همان راه را در پي گرفته و از صفر شروع مي‌كند .
و اگر در اين مسير بارها و بارها بيفتد بار ديگر شروع مي‌كند درسهاي كه ازاين واقعه مي‌توان گرفت اين است كه شخص دعوتگر زماني كه در مسير دعوت گام مي‌نهد ابتداء بايد به خداوند توكل كند و چنانچه در اين مسير با سختي‌ها و مصائب و مشكلاتي مواجه شد بر آنها صبر پيشه كند.
امكان دارد شخص داعي از مسيري كه سالها با مشقات و مشاكل فراواني گذر كرده سقوط كند. و تمامي زحمات چندين و چند ساله وي توسط انسانهاي جاهل و نادان هدر شوند. اما جاي نااميدي نيست آري بايد بسان اين مورچه كه چگونه در محقق ساختن اهداف خود نااميد نمي‌شود نبايد مأيوس شد. از تصويري كه خداوند در سوره نمل بيان مي‌كند انگشت حيرت به دندان مي‌گزم و در صنع خداوند متعجبم از آن مورچه كوچك.

فريادي از نهايت محبت
مورچگان همه در سعي و تلاشند اما ناگهان احساس خطر مي‌شود.بلي سليمان عليه السلام و لشكريانش نزديك مي‌شوند ناگهان دعوتگري مبارز و مهربان ندا مي‌زند:
یا أَیهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا یحْطِمَنَّكُمْ سُلَیمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یشْعُرُونَ } َ«النمل/18»اي ملت مورچگان به لانه‌هايتان بشتابيد تا مبادا سليمان و لشكريانش شما را پايمال كنند زيرا آنان از شما بي‌خبرند{.
اين فريادي است كه از اعماق درون اين مورچه‌ بيرون مي‌آيد فريادي آكنده از شفقت و دلسوزي نسبت به هم نوعان زيرا اين حيوان را توان آن نيست كه ببيند هم نوعش در زير پاها پامال مي‌شود لذا در پي اطلاع آنان بر مي‌آيد و از خطري كه آنها را تهديد مي‌كند آنها را مطلع مي‌كند.
امروزه شخص داعي در مقابل چالشها و تهديداتي كه مسلماناني از روي ناداني و بي‌خبري و يا اغيار و دشمنان اسلام به وسيله آن مبادي ارزشي و اخلاقي وجسمي ما را نشانه گرفته‌اند سكوت كرده‌اند
چرا؟
آيا ارزش ما كمتر از آن مورچه‌اي است كه براي همنوعانش دلسوزي مي‌كند. يك دعوتگر زماني كه احساس مي‌كند خطري هم نوعش را تهديد مي‌كند نبايد كنج عزلت گزيند و سكوت اختيار كند بلكه بايد در جهت راهنمايي مسلمين و اطلاع آنها و ياري رساندن به آنان بكوشد.
اما بدينجا قضيه ختم نمي‌شود چيزي ديگر جلب توجه مي‌كند آن هم طرز برخورد و ادب اين مورچه است:
{ وَهُمْ لَا یشْعُرُونَ }اي ملت مورچگان مبادا گمان ببريد كه سليمان و لشكريانش از روي تعمد و قصد بر شما حمله‌ور مي‌شوند اينگونه نيست بلكه حقيقت اين است كه آنها از شما بي‌خبرند.

ادب و احترام در سخنان اين دعوتگر موج مي‌زند و جالب اينجاست كه علامه ابن قيم در كتاب مفتاح دار السعاده مي‌گويد در اين آيه كه خداوند از زبان مورچه نقل مي‌كند۱۰ اسلوب ازاساليب خطابي نهفته شده است ۱- ندا ۲- تنبيه ۳- تسميه ۴- امر ۵- نص ۶- تحذير ۷- تخصيص ۸- تفهيم ۹- تعميم ۱۰- اعتذار كه به صورت مختصر جامع و كامل مقصود خود را به ديگران مي‌رساند.
درسي كه از اين واقعه مي‌گيريم اين است كه يك شخص دعوتگر در تعامل با ديگران بايد عذر طلب باشد زماني كه گفته مي‌شود «التمس لاخيك عذراً» بيانگر همين واقعه است يك داعي نبايد كه به محض مشاهده اشتباه به توبيخ و سرزنش مدعوين بپردازد چه بسا در لشكر سليمان كساني پيدا مي‌شدند كه از روي تعمد بر روي اين مورچگان پا بنهند اما مورچه‌ با كمال ادب و بزرگواري :حتماً احساس نمي‌كنند و انسان با شايدها و شايدهاي ديگر برادر مسلمانش را معذور بداند. و از ديگر دروسي كه يك انسان بايد از زندگاني مورچه بياموزد قناعت بي‌اندازه اين حيوان مي‌باشد زماني كه مورچه دانه‌اي را يافت آن را به چهار قسمت تقسيم نموده و در انبار ذخيره مي‌كند و به هنگام نياز تنها به مقدار نيازش آنها را از انبار بيرون مي‌آورد و بقيه به عنوان ذخيره در همان محل باقي مي‌گذارد تا اينكه در روز مبادا نيازهايش را برطرف كند.
درست همان كاري كه حضرت يوسف عليه السلام مردم مصر را به آن دستور داد كه در مصرف غذا قناعت كنند و به مقدار نياز از آن برگيرند و بقيه را در انبارها ذخيره نمايند تا در سالهاي قحطي از لحاظ تغذيه با مشكل روبه‌رو نشوند يك انسان در مسير زندگي بايد قناعت را سرلوحه زندگي‌اش قرار دهد به مانند مورچگان از وسايل معيشتي بيش از اندازه مصرف نكند و به فكر آينده باشد.

اهميت دادن به صداقت و بد پنداشتن دروغ

و از ديگر صفتهاي اين حيوان كه باعث شگفت و دهشت انسانها مي‌شود اهميت دادن به صداقت و بد پنداشتن دروغ ودروغگويي است. علامه ابن قيم در كتاب مفتاح دار السعاده از يكي از عارفان نقل مي‌كند كه ايشان مي‌گويد:

روزي مورچه‌اي را ديدم كه خود را به تكه‌اي از يك ملخ نزديك كرد و خواست آن را بلند كند اما به تنهايي قادر به اين كار نبود لذا از آنجا رفت و پس از مدتي مشاهده نمودم كه با گروهي به سمت ملخ مي‌آيند زماني كه مورچه‌ها را مشاهده كردم ملخ را از زمين برداشتم و مورچگان هنگامي كه به جايگاه ملخ رسيدند چيزي را نيافتند و برگشتند. پس از رفتن آنها بار ديگر ملخ را در همان مكان قرار دادم و باز همان مورچه آمد و نتوانست آن را بلندكند و برگشت و گروهي را همراه خود آورد اما باز هم من ملخ را بلند كردم و مورچه‌ها دست خالي برگشتند بار ديگر ملخ را در همان مكان قرار دادم و باز مورچه آمد و نتوانست آن را بلند كند و برگشت و براي بار سوم مورچه‌ها آمدند و باز من ملخ را برداشتم. براي بار سوم كه مورچه‌ها چيزي را نيافتند گرداگرد و حول آن مورچه حلقه زده و او را محاصره كردند همگي به طرف او حمله بردند.
اين واقعيت است كه مورچگان به صداقت و راستگوي اهميت مي‌دهند و از دروغ و دروغگويي متنفرند و درس ديگري كه از اين داستان مي‌گيريم حلم و بردباري اين مورچه‌ها است كه براي بار اول و دوم آن مورچه را مجازات نكردند بلكه به وي مهلت دادند تا بلكه بي‌گناهي‌اش را اثبات كند گرچه خود سخنان مورچه را شنيده و چيزي را نيافته بودند اما از مجازات آن مورچه سرباز زدند زيرا شايد ملخي وجود داشته باشد و آنها اشتباه كرده باشند اما براي مرتبه سوم كه چيزي را نيافتند گمان بردند كه آن مورچه به آنها دروغ مي‌گويد .
در اين خصوص مي‌آموزيم كه انسان‌ نسبت قضايايي كه ما حول آنها اتفاق مي‌افتد نبايد عجولانه بر كرسي حكم بنشيند و قضاوت كنند بلكه حلم و بردباري را سرلوحه كارشان قرار دهند و به اشخاص بيگناه مهلت دهند تا بي‌گناهي خويش را به اثبات برسانند.

تضرع به درگاه خداوند
و دروس ديگري كه از زندگاني مورچه مي‌گيريم تضرع و زاري وي به درگاه خداوند مي‌باشد دار القطني و حاكم از ابو هريره رضي الله عنه روايت مي‌كند كه پيامبرصلي الله عليه وسلم فرمودند: «مورچه را به قتل نرسانيد زيرا روزي سليمان براي طلب باران خارج شد ناگهان مورچه‌اي را ديد كه بر پشت خوابيده و دستانش را به آسمان بلند كرده و مي‌گويد بار الها ما آفريده‌اي از آفريده‌هاي تو مي‌باشيم كه بي‌نياز از فضل و رحمت تو نيستم خداوندا ما را به سبب گناهان بندگان گناهكارت مؤاخذه مكن و باراني بر ما فرو فرست، كه درختاني براي ما بروياند و ما از ثمره آنها براي خود غذاهايي بر چينيم زماني كه حضرت سليمان اين دعاي مورچه را شنيد به لشكرش فرمود برگرديد زيرا همين دعا براي شما كفايت شد و آب داده شديد به وسيله كسي غير از خودتان.

دعاي خير نمودن به دعوتگران
و از ديگر صفات مورچه دعاي خير نمودن به دعوتگران و راهنمايان مي‌باشد درحديثي وجود دارد كه پيامبرصلي الله عليه وسلم در فضيلت شخص عالم مي‌فرمايد : همانا خداوند و فرشتگان و اهل آسمان‌ها و زمين. حتي مورچه‌ در لانه‌اش و ماهي در دريا براي معلمي كه انسان را به سوي خير راهنمائي مي‌كند دعاي خير مي‌نمايند .
و از شگفتي‌هاي ديگر كه در اين موجود ضعيف وجود دارد و هر انساني بايد از آن درس بگيرد تعامل و همكاري در مسير بر طرف كردن مشكلات و نيازهاي يكديگر مي‌باشد. هنگامي كه مورچه‌اي چوب يا دانه و يا چيزي ديگر را يافت كه قادر به حمل آن نبود و جماعت و گروهي از مورچه‌ها را ديد كه از كنارش مي‌گذرند از آنها تقاضاي كمك مي‌كند و آنان نيز بدون هيچ بهانه‌اي و بدون گريز از اين كار با صميميت كامل او را در حمل آن شيء و رساندن به خانه‌اش ياري مي‌كنند همه انسانها و خصوصاً دعوتگران بايد در مسير پيشرفت دعوت اينگونه عمل كنند و با طيب خاطر و صميميت بي‌پايان يكديگر را در انجام دادن مسايل مهم زندگي و فائق آمدن بر مشكلات ياري رسانند.

انس گرفتن به حيوانات مختلف
و درس ديگري كه از اين حيوان مي‌گيريم انس گرفتن اين حيوان با بسياري از حيوانات غير از خودش مي‌باشد كه به ما مي‌آموزد كه نسبت به يكديگر مانوس باشيم استاد سعيد حوي در تفسيرش مي‌نويسد انواع مختلفي از مورچه‌ها و حشرات كوچك ديگري در يك مكان زندگي مي‌كنند و مورچه‌ها در لانه‌هايشان با حشرات كوچك فراواني انس مي‌گيرند بيش از ۲۰۰۰ نوع از حشرات مختلف يافته شده كه در لانه‌هاي مورچگان زندگي مي‌كنند كه در انس گرفتن به حيوانات مختلف حتي از انسانها نيز پيشي گرفته‌اند.

  • د نصاب کتابونه
د ښوونکي لارښود کتابونه

Editorial

د واسع ویب د لیکوالۍ او خپرونکي ټیم لخوا. که مطالب مو خوښ شوي وي، له نورو سره یې هم شریکه کړئ. تاسو هم کولی شئ خپلې لیکنې د خپرولو لپاره موږ ته راولېږئ. #مننه_چې_یاستئ

خپل نظر مو دلته ولیکئ

Back to top button
واسع ویب

واسع ویب فیسبوک پاڼه لایک کړئ

زموږ فیسبوک پاڼه لایک او له نورو سره شریکه کړئ

#مننه_چې_یاستئ