جايگاه دانش در اسلام و توطئه دشمنان
هَل يَستَوى الَّذِينَ يَعلَمُونَ وَ الَّذِينَ لاَيَعلَمُونَ
ترجمه: آيا برابراند آنانى كه مى دانند و آنانى كه نمى دانند.
آن چه در فوق نگاشته شده آيه مباركه يى است كه همه كس با آن آشنا بوده و در اكثر نشست ها ميان تحصيل كرده ها و آنانى كه اندك معلوماتى در مورد مسايل دينى دارند رد و بدل مى شود و هر كس با توجه به برداشت و دانش خود تبصره يى در زمينه اين آيه و آيات ديگرى كه در رابطه به فضيلت علم و اهميت فراگيرى آن نازل گرديده است، مى نمايند.
نگارنده هم به نوبه خود خواستم تا با تأسى به پژوهش هاى دانشمندان و خِبرگان دينى سخنى چند در اين مورد بنگارم.
بايد دانست كه دين اسلام يگانه آيينى است كه تاكيد بيش از حد تصور انسان ها به فراگيرى دانش داشته و به فرد مومن چه زن و چه مرد آن را فرض گردانيده است.
درست در آن زمان كه اسلام آموختن علم را فرض گردانيد، بزرگ ترين نظام ها و تمدن هاى آن عصر كه يكى از آن ها امپراطورى فارس بود، كه كسب دانش و حكمت را ويژه نجيب زاده ها و اميرزاده ها مى پنداشتند و جامعه را به طبقه هاى متعددى بخش كرده بودند كه كسى ديگرى را از افراد آن جامعه با آن تمدن عظيمى كه تا هنوز بعضى متعصبان نژادپرست از روى جهالت به آن مى بالند، حق و مجال آموختن و تحصيل علوم نبود.
براى رفع ترديدى كه شايد بعضى ذهن ها را مبنى بر گفته بالا به فكر وادار كند، از خواننده عزيز مى خواهم تا تاريخ ايران قبل از اسلام را ورق زده و حكايت انوشيروان عادل و مرد پينه دوز را با دقت تمام بخواند تا دليلى واضح برايش در اين زمينه باشد.
با ظهور اسلام دروازه هاى علم بر روى تمامى انسان ها باز شد و
كسب دانش وفراگيرى علوم مثبته و مفيد برابر با عبادت شناخته شد كه يكى از عوامل گسترش سريع اين دين مقدس را مى توان، توجه بيش از حد آن به دانش و حكمت دانست. چنانچه پيامبر بزرگوار اسلام فرموده است: ” حكمت و دانايى گمشده مسلمان است و در هر جايى كه آن را بيابد از هر كسى ديگرى مستحق تر و سزاوارتر به فراگيرى آن مى باشد.
همچنان آنحضرت صلى الله عليه وسلم پس از غزوه بدر شرط آزادى هر يك از مشركينى كه به دست مسلمانان اسير شده بود، را آموختن خواندن و نوشتن به ده طفل مسلمان تعيين نموده بودند كه نمايانگر اهميت و فضيلت دانش مى باشد.
قرآن مجيد و احاديث گهربار نبوى صلى الله عليه و سلم مملو از ترغيب و تشويق مسلمانان به سوى دانايى و آگاهي است، طورى كه آيه كريمه اشاره دارد :” يُوتِي الحِكمَة مَن يَشَآءُ وَ مَن يُوتَ الحِكمَة فَقَد اُوتِيَ خَيراً كثيراًً”
ترجمه: (خداوند جل جلاله) به هركه بخواهد حكمت و دانايى مى دهد و هر كه به او از جانب او تعالى دانايى و حكمت داده شود، پس هرآيينه خير كثيرى را نصيب شده است.
همچنان الله جل جلاله مى فرمايد: ” وَالّذِينَ اُوتُوا العِلمَ درَجَات” يعنى به كساني كه علم داده شده است داراى درجات و مراتب عالى (نزد پروردگار شان بوده و هم نزد مردم عزيز و با وقار مى باشند.)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و سلم همواره مسلمانان را به فراگيرى علم تشويق و ترغيب مى نمود و فضايل و اهميت آن را به انواع مختلف به آنان گوشزد مى كرد، براى كسب دانش بهانه يى دركار نيست هر قدر فاصله ها طولانى باشد و موانع فراراه زياد، سالك مجبور است آن را بپيمايد و بشتابد تا آن را به دست آورد.
اين بود شمه يى از آموزه ها و رهنمودهاى اسلام در مورد علم و دانش كه خدمت خواننده عزيز ارائه گرديد تا انگيزه يى برايش جهت تحصيل علوم بوده و نيز براى طاعنان و مغرضان آگاه و ناآگاهى كه اسلام را دشمن دانش و خرد مى پندارند، هشدار و زنگى كه ديگر گِرد چنين توطئه ها و دسايس شوم نگردند.
تاريخ انساني گواه است كه تمدن اسلامى در اندك زمان دامنه و گستره اش زمين را در نورديد و شرق و غرب را تحت پوشش عظيم خود در آورد و اين دانشمندان اسلامى بودند كه اكثر علوم را از شرق به غرب انتقال دادند و باعث شگوفايى علوم تجربى و عقلى در جهان آن روز شدند، ولي بدبختانه كه در اثر ايجاد تفرقه به وسيله دشمنان، ميان مسلمانان و نبود وحدت سرتاسرى در بين شان دشمن زمان يافت و تاريخ را تحريف كرده و تمام افتخاراتى را كه علماى اسلام آفريده بودند، همه را دستكارى كردند و اسامى جعلى را جايگزين آن نمودند كه در نتيجه عالم اسلام را خلع نموده و خود را وارث همه گنجينه هايى كه با دسترنج مسلمانان گرد آمده بود، اعلام كردند.
سپس تدريجاً اسلام را دين راكد و منجمد كه انسان ها را به كسالت و تنبلى مى خواند و باعث عقب مانى جوامع بشرى مى گردد، معرفى نمودند و رفته رفته كار به جايى كشيد، آن هم عامل بزرگش خود ما هستيم كه بى خبر از گذشته و جاهل از حال خود مى باشيم و آينده را هم كسى نديده است، كه اكنون همه آنچه خلاف انسانيت و ضد بشريت است به ما منسوب مى گردد و هرچه جاهليت است و خرافات ما را اساس گذران آن قلمداد مى كنند.
هراس افگن و دهشت گرد و تروريست نام هايى است كه شايد كم تر كسى با آن آشنايى نداشته باشد و بزرگ ترين دهشت افگنان عصر هم به همه انسانيت (منظورم انسان هايى است كه قوه ى تحليل و تمييزشان به دست خود شان است و اذهان شان تخدير نشده است) معلوم است كه آشكارترين مثال آن را در آغاز سال روان طى حملات خونين رژيم خونخوار دنيا و حاميان وى در فلسطين مشاهده كرديم كه چندين هزار انسان بى گناه و بى دفاع اعم از زن و مرد و طفل را به خاك و خون كشاندند اما باز هم اين اسلام و مسلمان است كه بزرگ ترين اتهام به وى بسته مى شود و دين صلحش را دين ترور و ارهاب مى نامند و اندك ترين مقاومت به خاطرحفظ كيان و شرف اسلام و ميهنش محكوم شده و برچسب تروريست بر پيشانى اش زده مى شود.
امروزه با تبليغات گسترده ى يهود و نصارى از طريق رسانه هاى گروهى جهانى، اسلام عزيز متهم به هراس افگنى و تمامى فجايع ضدبشرى شده است و با نشر كليپ هاى ديدارى خشونت آميز و روى صحنه كشيدن چهره هاى خشن از مناطق فقير نشين افريقا و آسيا آنان مى خواهند مسلمانان را به انسان هايى كه در اروپا و امريكا زندگى مى نمايند، وحشى و دور از تمدن معرفى نمايند كه خيلى درد آور بوده و عملكردى است خردستيزانه و غير انسانى كه اين كار به وسيله خبرنگاران جاسوس كه در اكثر كشورهاى اسلامى گماشته شده اند، انجام مى شود تا روند سريع مسلمان شدن اروپايى ها و امريكايى ها را كُند ساخته و يا هم با اين كار مانع اين جريان گردند.
راه بيرون رفت چيست؟
فقط با فهم درست از دين، شناخت هويت اصلى و واقعى، تاريخ پرشكوه فرهنگ اسلامى و ملى خود مى توانيم در برابر توفان هاى تهاجم و سيلاب هاى دسايس سلطه گران جهانى كه با اسم ها و ايسم هاى گوناگون در صدد بلعيدن جوامع بشرى به ويژه جامعه اسلامى هستند، ايستادگى كنيم و منافقانى را كه به نام اسلام فجايع ضد انسانى را انجام داده و كثافات و پليدى هاى خود را در دامن اسلام پاك مى كنند، بشناسيم و از صفوف مسلمانان خارج شان نماييم، بعداً با توجه به گذشته درخشان خود يك بار ديگر فراگيرى علم و دانش را در صدر امور دنيايى و آخرتي خود قرارداده و ميان علوم نقلى و عقلى سد ايجاد ننماييم و هردو را به مثابه علم كه فرض است، بشناسيم و بشناسانيم كه آموختن هردو نياز مبرم جامعه اسلامى مى باشد.
آن گاه اعاده حيثيت و شكوه امت اسلامى و احياى خلافت را مى شود به انتظار نشست؛ در غير آن روز تا روز امت ضعيف شده و دشمنان بيشتر مجال مى يابند تا ما را از ما بيگانه تر سازند و زمام همه امور ما را به دست گيرند.
به اميد سربلندى و سرفرازى اسلام عزيز
با تشكر از هفته نامه اصلاح ملي
قبول احمد نثاری