اسلام: مجموع دين و دولت، عبادت و رهبري
احكام اسلام بر دو نوعاند:
1- احكام ديني از قبيل عقائد و عبادات
2- احكامي كه براي تنظيم دولت و ملت و رابطه افراد و جماعات با يكديگر وضع گرديده است چون قوانين مربوط به معاملات، مجازات، احوال شخصي، نظام، حكومت و….
پس اسلام در ميان دين و دنيا، مسجد و دولت پيوند ميدهد، بعبارت ديگر اسلام مجموع دين و دولت عبادت و رهبري است. همانگونه كه عقائد و عبادات جزيي از اسلام بشمار ميآيد، نظام و حكومت جزء مهمتر آن ميباشد.
حضرت عثمان رضي الله عنه درست فرموده است آنجا كه ميگويد: «إن الله ليزع بالسلطان ما لا يزع بالقرآن». «همانان خداوند بوسيلهء حكومت از كارهايي جلوگيري مينمايد كه بوسيلهء قرآن جلوگيري نميشوند». احكام مختلف و متنوع اسلام براي سعادت دنيوي و اخروي بشر نازل گرديده بنابراين هر عمل دنيوي يك جنبه اخروي نيز دارد.
بطور مثال هر عمل عبادي، مدني، جزايي، دستوري يا حكومتي در دنيا اثر و نتيجهاش اين است كه واجبي ادا يا حقي ثابت يا زائل ميگردد و يا بر مجازات و مسئوليتش امضا ميشود ولي بر همين عمل در روز قيامت اثر ديگري مرتب ميشود و آن ثواب يا عقاب اخروي است و چون هدف شريعت اسلامي تأمين سعادت دنيوي و اخروي انسانها است.
لذا تمام قوانين آن متصل به هم هستند و قابل تجزيه و تقسيم نميباشند، زيرا با عمل به بعضي و ترك بعضي ديگر هدف اساسي اسلام تحقق پيدا نخواهد كرد و هر كسي آيات احكام را در قرآن تحت مطالعه و بررسي قرار دهد در مييابد كه مجرمين به دو سزا يعني يك سزاي دنيوي و يك سزاي اخروي محكوم ميگردند، مثلاً خداوند در اين مورد ميفرمايد: (إِنَّمَا جَزَٰٓؤُاْ ٱلَّذِينَ يُحَارِبُونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَسۡعَوۡنَ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَسَادًا أَن يُقَتَّلُوٓاْ أَوۡ يُصَلَّبُوٓاْ أَوۡ تُقَطَّعَ أَيۡدِيهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم مِّنۡ خِلَٰفٍ أَوۡ يُنفَوۡاْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ) [المائدة: 33]. «همانا كيفر آنها كه با خدا و پيامبر به جنگ بر ميخيزند و در روي زمين دست به فساد ميزنند اين است كه اعدام شوند، يا بدار آويخته گردند يا دست راست و پاي چپشان بريده شود يا از سرزمين خود تبعيد گردند».
و همين گونه كسانيكه اشاعه فحشا ميكنند و بزنان پاكدامن تهمت ناروا ميزنند و در دنيا و آخرت مجازات دارند. فرمان خداوند است كه ميفرمايد: (إِنَّ ٱلَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِي ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ) [النور: 19]. «همانا كسانيكه دوست دارند تا در ميان اهل ايمان كار منكر را اشاعه و شهرت دهند براي آنها در دنيا و آخرت عذاب دردناك خواهد بود». و نيز خداوند ميفرمايد: (إِنَّ ٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ ٱلۡمُحۡصَنَٰتِ ٱلۡغَٰفِلَٰتِ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ لُعِنُواْ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِ وَلَهُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ ٢٣ يَوۡمَ تَشۡهَدُ عَلَيۡهِمۡ أَلۡسِنَتُهُمۡ وَأَيۡدِيهِمۡ وَأَرۡجُلُهُم بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٢٤ يَوۡمَئِذٖ يُوَفِّيهِمُ ٱللَّهُ دِينَهُمُ ٱلۡحَقَّ وَيَعۡلَمُونَ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ ٱلۡمُبِينُ ٢٥) [النور: 23-25]. «همانا كسانيكه بزنان پاكدامن و بيخبر تهمت ميزنند، در دنيا و آخرت معلون (محروم از رحمت خداوند) شدند و هم بعذاب عظيم معذب خواهند شده (وبايد بترسند از) روزيكه زبان، دست و پايشان براعمال آنها گواهي ميدهند و در آن روز خداوند جزاي كامل آنها را خواهد پرداخت و آنها ميدانند كه خداوند حق آشكار است».
و قتل عمد نيز دو نوع مجازات دارد، در دنيا قصاص و در آخرت عذاب، خداوند ميفرمايد: ¬(يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُتِبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡقِصَاصُ فِي ٱلۡقَتۡلَى) [البقرة: 178]. «اي كسانيكه ايمان آورده ايد حكم قصاص در مورد كشته شدگان بر شما فرض شده است». و نيز خداوند ميفرمايد: (وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِيهَا) [النساء: 93]. «و هر كسيكه مؤمني را بطور عمد به قتل برساند مجازات او دوزخ است كه هميشه در آن ميماند».
آري هيچگونه حكمي را نمي بينيم كه شرع مقدس اسلام براي مجرمين سزاي دنيوي و هم اخروي مقرر نكرده است و اگر هم چيزي را يافتيم آن هم در فرمان عمومي خداوند داخل ميگردد كه ميفرمايد: (أَفَمَن كَانَ مُؤۡمِنٗا كَمَن كَانَ فَاسِقٗاۚ لَّا يَسۡتَوُۥنَ ١٨ أَمَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَلَهُمۡ جَنَّٰتُ ٱلۡمَأۡوَىٰ نُزُلَۢا بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٩ وَأَمَّا ٱلَّذِينَ فَسَقُواْ فَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ كُلَّمَآ أَرَادُوٓاْ أَن يَخۡرُجُواْ مِنۡهَآ أُعِيدُواْ فِيهَا وَقِيلَ لَهُمۡ ذُوقُواْ عَذَابَ ٱلنَّارِ ٱلَّذِي كُنتُم بِهِۦ تُكَذِّبُونَ ٢٠) [السجدة: 18-20]. «آيا كسي كه بخدا ايمان آورده مانند كسي است كه فاسق بوده هرگز يكسان نخواهند بود، و اما آنانكه با ايمان و نيكوكار بودند (بپاداش اعمال صالح) منزلگاه پرنعمت در بهشت يابند و اما آنانكه فاسق شدند منزلگاهشان در آتش دوزخ است و هر چند كوشش كنند تا از دوزخ خارج شوند، باز بدان برگردانده ميشوند و به آنها گفته ميشود: عذاب آتشي را كه شما تكذيب ميكرديد اينك بچشيد».
ونيز ميفرمايد: (وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ يُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَاۚ وَذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ ١٣ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ يُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِيهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِينٞ ١٤) [النساء: 13-14]. «و هر كسي كه از خدا و رسولش اطاعت كند وي را در باغهايي از بهشت داخل ميكند كه جوهاي آب از زير (درختان) آن جاري است و جاودانه در آن ميمانند و اين پيروزي بزرگي است، و هر كسي كه از خدا و پيامبرش نافرماني كند و از مرزهاي او تجاوز نمايد او را در آتش وارد ميكند كه هميشه در آن خواهد ماند و براي او مجازات توهين آميزي است».
و دستورات دنيوي و اخروي اسلام بيهوده وضع نشده است بلكه منطق اسلام چنين است.
و اصولاً دنيا محل آزمايش و فناست و جهان آخرت محل پاداش و جاودانگي و انسان در دنيا مسئول كردار خويش بوده و در آخرت به جزاي اعمالش ميرسد اگر كار خوب يا بدي را مرتكب شود همه را براي خودش انجام داده و مجازات دنيوي بدون توبه و بازگشت بسوي خداوند مانع از عذاب اخروي او نميگردد.
قوانين شرع اسلام با قوانين ساختگي انسانها هرگز قابل قياس نيست زيرا (همچنانكه قبلاً اشاره شد) اسلام دين و دنيا را بهم مرتبط دانسته و براي هر دو جهان وضع گرديده است به همين دليل هم هست كه مسلمين در نهان و آشكار در خوشحالي و ناراحتي از دستورات آن پيروي ميكنند، ايمان و اطاعت از اين قوانين را بندگي حق و تقرب بسوي الله ميپندارند و حتي در شرايط توانايي و امكانات مرتكب اعمال ناشايسته نميگردند، زيرا از قهر الهي و عذاب اخروي ميهراسند و اين خود سبب ميشود كه جرائم تقليل يابد و امنيت برقرار گردد و نظام تحكيم يابد.
و برعكس قوانين بشري پايگاهي در نفوس انسانها ندارد تا آنها را به اطاعت و پيروي وادار نمايد و آنها بجز از ترس جريمه از آن پيروي نميكنند و بنابراين اگر شرايط ارتكاب جرمي براي كسي فراهم آيد و بداند نيرويي كه او را مواخذه كند وجود ندارد از ارتكاب آن اجتناب نميكند و هيچگونه قانوني اخلاقي و ديني مانع او نميگردد بنابراين در اينگونه نظامها اخلاق پسنديده تضعيف شده و بيش از پيش تعداد مجرمين مخصوصاً در طبقه قدرتمند افزونتر ميگردد چون فساد اخلاقي در آنها بسيار است و ميتوانند مؤاخذه قانون فرار كنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از کتاب:اسلام در زندان دوستان نادان و علماي ناتوان