آیا زنان ناقص العقل اند؟ این چه معنی دارد؟
این موضوع از جمله مسائلیست که بخاطر فهم نادرست از حدیث صحیحی که پیامبر ﷺ در آن زنان را خطاب قرار داده فرمودند: «نديدم از ناقصات عقل و دینی که زودتر از یکی از شما عقل انسان عاقل را از ميان ببرد» تعدادی در شک دچارند و معاندین نیز این فهم نادرست را اساس قرار داده و شبههافگنی در اینمورد را شغل اساسی خود قرار داده اند.
لازم نیست در این رابطه از خود سخنان و توضیحاتی داشته باشم، کافی میدانم سخنان بسیار زیبای علامه ابن حزم اندلسی را ترجمه و (در میان قوس) شرح داده و تعلیقی بر آن داشته باشم:
«اگر تو این حدیث را {كه رسول الله ﷺ فرموده اند: نديدم از ناقصات عقل و دينی که زودتر از يکی از شما عقل انسان عاقل را از ميان ببرد (مسلم).} بر ظاهرش حمل کنی = آنگاه بر تو لازم میشود که بگویی: از مریم علیه السلام، مادر موسی و مادر اسحاق و از عائشه و فاطمه رضی الله عنهن از لحاظ دین و عقل کاملتری (در حالیکه این قطعاً درست نیست) اگر (شخصی) بر این سخن (که از مریم، عائشه، فاطمه و …بهتر هستم) اصرار بورزد = حرف زدن با او در این ارتباط بیهوده است (چون او بر مفکورۀ نادرستی اصرار میورزد و با این سخن و مفکورهاش) از کفر هم دور نیست و اگر (معترض) بگوید: نخیر (از آنها بهتر نیستم) اعتراضش ساقط میشود و اعتراف میکند که: از جملۀ مردان کسانی هستند که از لحاظ دین وعقل از بسیاری زنان ناقصترند.
پس اگر او (معترض) از معنای حدیث پرسید؛ برایش پاسخ داده میشود که: تفسیر نقص را خود نبی اکرم ﷺ (در حدیث) بیان کرده اند، به اینگونه که: شهادت زن، نصف شهادت مرد بوده و زمانیکه عادت ماهوار بر او میآید نماز نمیخواند و روزه نمیگیرد و این (نصف بودن شهادت و نماز نخواندن وروزه نگرفتن در ایام عادت) نه موجب نقصِ فضل وبرتری است و نه هم موجب نقصان دین وعقل در غیر این دو چیز فقط؛ چونکه بداهتاً میدانیم که: در جملۀ زنان کسانی اند که از بسیاری مردان بهترند و از لحاظ دین وعقل کاملترند در غیر آندو چیزیکه نبی اکرم ﷺ ذکر کرده اند و جنابشان مگر سخن حق چیزی نمیگویند؛ پس یقیناً واضح شد که مقصود پیامبر ﷺ همان بود که درحدیث بیان کرده اند از شهادت و حیض فقط، و این موجب نقصان فضل و برتری نیست؛ از همین خاطر ما باورمندیم اگر ابوبکر و عمر و علی رضی الله عنهم در قضیۀ زنا شهادت بدهند = به موجب شهادتشان حکم نمیشود (چون ایشان سه نفرند؛ در حالیکه نصاب شهادت در زنا چهار نفر میباشد؛ هرچند که ایشان از سایر امت برترند) و اگر در خصوص همین قضیه چهار نفر شخص عادل از میان ما شهادت بدهند = به موجب شهادتشان حکم میشود؛ نه به این خاطر که ما از آنها برتریم (بلکه چون نصاب شهادت چهار شخص عادل است) و در مورد شهادت زنان نیز سخن همین است؛ پس شهادت از باب تفاضل و برتری نیست؛ لیکن در حدودی که شریعت آنرا تحدید و تعیین کرده است باید ایستاد.
هیچ مسلمانی تردید ندارد که زنان و دختران پیامبر ﷺ از جمله: خدیجه، عائشه، فاطمه و ام سلمه رضی الله عنهن از جهت دین و مرتبه، از هر تابعی که بعد از ایشان آمده و از هر مردی که در این امت تا روز قیامت میآید = نزد الله بهترند.
پس اعتراض به (موجب فهم نادرست از) حدیث، باطل شد و واضح شد که آنچه را که ما تفسیر کرده ایم صحیح است والحمد لله رب العالمین».
(الفصل في الملل والأهواء والنحل: ج 4 / ص 207)
نوت: حاصل کلام: اینکه شهادت زنان نصف شهادت مردان است = بنا بر ظرفیت زنان در اینمورد است و مردان از این جهت که مکلف به انجام کارهای سخت و معاملات پیچیده در بیرون اند = در یادآوری واقعاتِ معاملات مناسبترند و الله متعال هر مخلوق را بر اساس ساختار وجودیاش تکلیف داده است و باید دانست که شهادت مسئولیت است؛ امتیاز نیست که بخاطر آن، این را بر آن برتری دهیم و همچنان اینکه زنان در ایام عادت ماهوار نماز نمیخوانند و روزه نمیگیرند = نقصان است؛ اما در کمیت عبادتهای مخصوص، و این نقص در برتری و افضیلت نیست؛ زیرا زنان به امر الله در این ایام روزه نمیگیرند و نماز نمیخوانند و با اینکار در حقیقت پروردگار خود را عبادت میکنند.
برتری، مقام و منزلت نزد الله به مرد بودن وزن بودن نیست؛ بلکه به تقوا و پرهیزگاری است و این، صراحت آیۀ قرآن میباشد.
یک زن پرهیزگار و باشخصیت از هزاران مرد ناپرهیزگار و بیشخصیت برتر است؛ زیرا: ﴿إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ﴾ (الحجرات: آية 13).
(ترجمه: بیگمان گرامیترین شما نزد خدا، متقیترین شما است)
سلیمان مرادی