چرا پیامبر اسلام بیش از چهار زن داشت؟
پیش از این به مقاصد تعدد زوجات حضرت رسول (ص) اشاره شد. این مقاصد و اهداف همه مجوز و دلائل ازدواج های پیامبر(ص) می باشد. از این رو برای این که تصویری درست تر؛ از تعدد زوجات حضرت رسول (ص) داشته باشیم؛ به نام و سن و وضعیت مالی و اجتماعی آنان اشاره ای گذرا می کنیم.
غیر از خدیجه و عایشه و حفصه و ام حبیبه دختر ابوسفیان که شناخته شده تر می باشند؛ پیامبر (ص) بعد از فوت خدیجه رضی الله عنها و قبل از هجرت به مدینه ؛ سوده دختر زمعه را که شصت و سه سال داشت عقد نمود. و زینب بنت خزیمه رضی الله عنها را که شصت سال داشت عقد نمود. و در واقع او را در پناه خود گرفت. وی دو سال با پیامبر(ص) به سر برد و به رحمت خدا رفت. زینب دختر خزیمه معروف به ام المساکین است.
از دیگر زنان حضرت (ص) ام سلمه دختر ابی امیه بن مغیره ؛ می باشد. شوهر قبلی ام سلمه؛ عبدالله بن عبدالاسد از مهاجرین فقیر بود و چون فوت کرد؛ خانواده اش نیازمند بودند. حضرت (ص) ام سلمه را عقد کرد تا او و فرزندانش را تحت سرپرستی و مراقبت خود قرار دهد. و همسر دیگرش؛ جویره دختر حارث از طایفه یهود بنی مصطلق بود. جویره و پدرش هر دو مسلمان شدند. و چون جویره همسر پیامبر (ص) شد؛ نزدیک به صد خانواده بنی مصطلق که قبلا در جنگ اسیر شده بودند را مسلمانان آزاد کردند. چرا که گفتند چگونه فامیل پیامبر(ص) در اسارت ما باشند. این ازدواج و حسن نیت مسلمانان؛ بیانگر نگرش اسلام است که تابع تعصبات قومی و مذهبی نمی باشد.
همسر دیگر حضرت (ص) صفیه دختر حیی بن احطب یهودی است. زنی یهودی که اسیر شده و پیامبر می توانست او را به عنوان کنیز نگه دارد؛ اما او را به همسری خود بر می گزیند و با عایشه و حفصه دختران یاران نزدیکش؛ برابر می گردد. و همسر دیگر حضرت (ص) میمونه دختر حارث می باشد، او خاله خالد بن ولید سردار بزرگ عرب است. همین ازدواج باعث شد که خالد بیشتر به اسلام متمایل گردد؛ و هوش جنگی و شمشیرش در خدمت اسلام و مسلمین قرار گیرد.
زن دیگری که به فرمان خداوند؛ همسر حضرت (ص) شد؛ زینب دختر جحش می باشد؛ که متعاقبا توضیح بیشتری در این باره خواهد آمد. این ها زنانی هستند که مادران مومنان خوانده می شوند. چون خداوند می فرماید: (وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ ) ( احزاب ۶) «و همسران پیغمبر، مادران مومنان محسوب می شوند (و باید احترام مادری آنان را از نظر دور نداشت، و یکایک ایشان را بزرگ و ارجمند شمرد.)»
حال باز می گردیم به پاسخ این پرسش که چرا محمد (ص) بیش از چهار زن داشت؟ بنا به قول مشهور نه زن و به قولی دیگر یازده؛ و بنا به روایتی غیر مشهور سیزده همسر بوده است؟ بیان شد که بعد از فوت خدیجه کبری حضرت (ص) زنی شصت و سه ساله به نام سوده را در مکه عقد کرد. و سایر زنان را در ده سال آخر عمر شریفش در مدینه عقد نمود. هم چنین بیان شد که برخی از این ازدواج ها برای تحکیم روابط با یاران نزدیکش مانند ابوبکر و عمر و عثمان رضی الله عنه بود. و بعضی دیگر برای حمایت از خود آن زنان؛ و به تبع آن؛ برای کم کردن دشمنی قبایل ایشان بود، چرا که عرب به فامیل سببی بسیار بها می داد و جنگ و دشمنی با داماد را ننگ می دانست.
ام حبیبه که دختر ابو سفیان بود؛ جزو مسلمانان مهاجر به حبشه بود که شوهرش در آن جا درگذشت. و چون به مدینه بازگشت؛ نمی توانست به نزد خانواده اش بازگردد؛ چون در آن زمان ابوسفیان هنوز مسلمان نشده بود و از سرسخت ترین دشمنان اسلام بود. همسر دیگر؛ میمونه خاله خالد بن ولید بود. او نیز قبل از خالد مسلمان شده بود؛ ازدواج با میمونه باعث تقلیل اقدامات خالد علیه اسلام شد. و بعدا با کمک برادرش و تشویق پیامبر(ص) خالد نیز مسلمان شد. هم چنین برخی از این ازدواج ها صرفا برای تحت سرپرستی قرار دادن زنان فقیری بود که شوهرانشان فوت کرده بودند. مانند: سوده و ام سامه و زینب دختر حارث رضی الله عنهن. و برخی دیگر از این ازدواج ها برای خشنود کردن یهودیان و نشان دادن حسن نیت اسلام بود. مانند ازدواج با جویره و صفیه . و اما ازدواج با زینب دختر جحش؛ که دختر عمه رسول خدا (ص) بود؛ به فرمان خداوند انجام گرفت؛ تا سنت نادرست فرزند خواندگی و آثار و تبعات آن مردود و برچیده شود.
گذشته از این توضیح داده شده که همسران پیامبر(ص) غیر از ین که پاسخگوی مسائل و پرسش های زنان بودند؛ مبلغین صادق و راستین پیام خدا و سنت پیامبرش نیز بودند. اینک می پرسیم تعقیب و برآورده کردن چنین اهدافی برای کدام مرد قابل تصور است تا او نیز همانند حضرت مشمول چنین تعددی گردد؟! از سوی دیگر محدود نمودن تعدد زوجات؛ به چهار زن در آن واحد، امری اعتباری است؛ نه حقیقی؛ که اگر کمتر یا بیشتر از آن باشد؛ حقیقتی نقض نمی گردد، بلکه خداوند با توجه به مصالح بندگانش این حد متوسط را با شرط مشخص؛ مقرر کرده است. گذشته از این کدامین مرد می تواند همانند رسول خدا(ص) با همسرانش به عدالت و نیکویی و شکیبایی رفتار نماید؟! تا خواهان همانندی وی در این حکم باشد؟! بنا به همین دلایل است که این حکم صرفا مختص رسول خدا (ص) می باشد. و در نهایت باز این خداوند است که ازدواج با دیگر زنان را برای حضرت نیز خاتمه یافته اعلام می دارد؛ و می فرماید:
(لَا یَحِلُّ لَکَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ وَکَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ رَّقِیباً ) (احزاب ۵۲)
« بعد از این، دیگر زنی بر تو حلال نیست، و نمی توانی همسرانت را به همسران دیگری تبدیل کنی (و مثلا برخی از اینان را طلاق دهی و به جای وی همسران تازه ای را خواستگاری نمائی) هر چند جمال آنان تو را به شگفت درآورد، خداوند ناظر و مراقب بر هر چیزی است.
ملاحظه می کنید که در این آیه صراحتا اعلام میدارد که پیغمبر نه تنها دیگر حق ازدواج ندارد؛ بلکه حق ندارد که زنانش را هم طلاق دهد. آیا این احکام می تواند حکم خود محمد(ص) باشد؟ توجه کنید به عبارت((هر چند جمال آنان تو را به شگفت درآورد» یعنی حتی اگر آنان بسیار زیبا باشند و تو آنان را دوست داشته باشی. آیا پذیرفتنی است که مردی در اوج قدرت؛ در آن زمان؛ در برابر زنانش خود را این چنین محدود و بلکه؛ اختیار را از خود سلب نماید؟! آن هم نعوذبالله برای دروغی که خود بدان واقف باشد؟! و صلی الله علیک و سلم یا رسول الله.
———————-
منبع: مجموعه مقالات اسلامی
نویسنده : امیر صادق تبریزی